هستم آنکه هستم / اِهیِه اَشِر اِهیِه / אהיה אשר אהיה
همنشین بهار
هایله سلاسی گاه و بیگاه غیبش میزد (البته جایی نبود، همانجا در کاخ بود) از نظرها پنهان میگشت و شایع میشد با اون بالا بالاها ارتباط دارد و بر گِردَش هاله نور پدیدار میشود و سرفه و عطسه اش هم تبرک دارد و شگفتا که هواداران سلاسی با طیب خاطر و با شور و شوق به این «بندگی خودخواسته» ادامه داده و از آن دین و آئین هم ساختند. حالا هر کس در صف بیعت نمیایستاد و دولا و راست نمیشد، متهمش میکردند بی دین و بی ایمان است و با دشمنان اتیوپی همکاری دارد.
منبع:پژواک ایران