سوبی نام کهن باسمنج-سعید آباد ناحیه چمنزاران معروف دامنه شمالی کوه سهند است
جواد مفرد کهلان
نگارنده قبلاً ناحیه سوبی (شادمان، پرسود) را صرفاً به جهت شباهت نام آن با صوفیان با این ناحیه مقابله نموده بودم ولی دقت بیشتر در مسیر لشکرکشی سارگون دوم آشوری از سمت شهرستان میانه به سوی تبریز و اسکو و اورارتو آن را همانا نواحی قصبه باسمنج (وهو سپنگهه، وهوسفنج، فهوسفنج، آسایشگاه خوب) و سعید آباد (سیداوا، ناحیه خوب و خجسته) مجاور آن نشان میدهد. در کتیبه های اورارتویی و آشوری در کرانهً شرقی دریاچه اورمیه از ناحیه ای به نام سوبی (به معنی لفظی ناحیه رفاه و خوشی، به عنوان سرزمین ماننائیان) یاد شده است که از طرف پادشاه اورارتو به ویژه برای پرورش اسب جهت سواران اورارتویی معین شده بود. خود نام ماننا هم در زبانهای سامی به همان مفهوم سرزمین رفاه و آسایش یعنی معادل و مترادف نامهای سوبی و میتانی است. از آنجاییکه در سمت شمال کوه سهند محل پرورش و نگهداری عمدهً اسبان دولتی از عهد باستان باید همین ناحیه پر چمنزار سعید آباد نزدیک باسمنج بوده باشد؛ که چمنزارهای آن زبانزد مردم آذربایجان است. لذا باید گفت همین نام کهن سوبی(مرکب سو= خوب، سود، بی=باشنده) است که به صور باسمنج (وهوسپنگ) و سیداوا بر روی نام این منطقه باقی مانده است. ایالت زرند (منطقه زرین و درخشان یا دریایی) که به همراه اوشکایا (اسکویه= دارای دژ بلند، واخرگان تاریخ طبری، در مجاورت ناحیه خورخور) ، آنیاشتیانا (منطقه کوچ نشینان، ایلخچی حالیه) اسم برده شده است، باید همان خسروشاه (به هیئت اوستایی خواثرو شی= جایگاه درخشان) در جوار جزیره شاهی در سمت ناحیه آذر شهر حالیه، دهخوارگان (=سمت گودی، خورخور) باشد. در این سمت از دژ کوچکی به نام قلعه دینگو (دارای دژ دیدبانی) نیز یاد شده است که با قصبه سردری (سرد رود) مطابقت دارد. در تاریخ ماد نام اوئیش دیش (تلخ آب، منطقه حوضه تلخه رود) به خطایی بارز به جای ناحیه مراغه (=مرغزار) قید شده است. ظاهراً در نزد خود ماننائیان شهرستان مراغه همان است که منابع آشوری از آن تحت نام ارسیانشی (محل سوار ه نظام) نام برده شده است. نام کهن خود تبریز در منابع آشوری مربوط به همان لشکرکشی سارگون دوم (سال714 پیش از میلاد) تحت دو دژ مضاعف تارویی (دژ کوچک) و تارماکیس (دژ بزرگ) اسم برده شده است.
لغت نامه انترنتی ویکپیدیای فارسی چنین معلوماتی از تاریخچه قصبه باسمنج به دست میدهد:
وجه تسمیه : از قرن هشتم به بعد، واژهٔ باسمنج بهصورتهای «اوسبنج»، «وهوسفنج»، «فهوسفنج»، «اسفنج»، در بعضی متون دیده میشود.[۲]
تاریخ:بهنوشتهٔ رشیدالدین فضلالله، در دورهٔ او، قریهٔ اوسبنج مشهور به«ترکدیه»، از دیههای ناحیهٔ مهرانرود شمرده میشد و حدودش متصل بهشارع خراسان و بهاراضی زرنق و شادباد علیا و شارع قریهٔ مردهناب و فتحآباد بود.[۳]در یکی از قبالههای مانده از 987، از همنام آن، مزرعه یا ده «اُسفنج» در ناحیهٔ بروانان (در مسیر جادهٔ قدیمی (میانه-بستانآباد-تبریز) نام بردهشدهاست.[۴]در منابع تاریخی دورهٔ صفویهنیز نام فهوسفنج آمدهاست. بهنوشتهٔ اسکندرمنشی در 989 هجری، سلطان محمد خوارزمشاهاز سعیدآباد کوچ کرد و وارد فهوسفنج شد.[۵]
-
-
↑رشیدالدین فضلالله، ص 268؛ حمدالله مستوفی، ص 79؛ اسکندرمنشی، ج 1، ص 326
-
↑رشیدالدین فضلالله، ص 268
-
↑اصفهانی ، گ 107
-
↑اسکندرمنشی، ج 1، ص 326
منبع:پژواک ایران