PEZHVAKEIRAN.COM چرا نمی توانیم از قرون وسطای ایران عبور کنیم؟
 

چرا نمی توانیم از قرون وسطای ایران عبور کنیم؟
کوروش بزرگ

یکی از مهمترین پرسشهایی که امروز ذهن انسان را به خود مشغول می سازد این است که چرا ما ایرانیان با وجود داشتن یک تمدن بسیار پرمایه،ادبیات سرشار از حکمت و دانایی،از سر گذارندن یک جنبش نیرومند مانند مشروطیت و نیز تجربه تلخ حکومت مذهبی همچنان از عبور از این دوره سیاه تاریخمان ناتوان هستیم،متاسفانه در پیچ خم بحثها و اخبار روز و هیاهوهای سطحی و گاه مبتذل ، چرایی این ناتوانی کمتر مورد بحث و بررسی شفاف و دقیق قرار گرفته است.

نقش نخبگان و روشنفکران
روشنفکران ایرانی به خصوص پس از دوم خرداد از یک مشکل اساسی رنج می برند ،آنان کماکان با زبان جامعه و توده مردم بیگانه اند و بیش از آن که عامه فهم و صریح سخن بگویند، «آکادمیک» و«بغرنج» سخن می گویند،به جای طرح فلسفه سیاسی در نقد های جامعه شناسانه درجا می زنند، به جای انسجام تحلیلی دچار پراکنده گویی و تشتت آرا هستند،کثیری از آنان فاقد جسارت تحلیلی بوده و از بازگویی گزاره های صریح و شفاف پرهیز می کنند.
هم اکنون و پس از ایجاد نوعی رخوت در سطح مردم، بسیاری از همین نخبگان سیاسی و طرفدارانشان انگشت اتهام را به سوی مردم نشانه رفته اند و مردم را بی همتی و تنبلی سیاسی متهم می کنند،اما گرفتن انگشت اتهام به سوی مردم زدن شیپور از طرف گشاد آن است،وقتی اکثر نخبگان سیاسی و به اصطلاح فرهیختگان از بام تا شام در رادیو و تلویزیون های خارج از کشور مردم را به «حفظ آرامش»، «کنار آمدن با وضع فعلی»،«شرکت بی قید و شرط در انتخابات»،«عدم طرح شعارهای ساختار شکن» و «حفظ روحیه محافظه کاری» فرا می خوانند چگونه می توان انتظار داشت مردم بدون حمایت نخبگان راسا یک جنبش سیاسی وسیع را سامان داده و به پیروزی برسانند،قطعا نتیجه این سست عنصری ها سکون و بی تحولی اجتماعی است.
ایران از جمله کشورهایی است که در دوران گذار خود از سنت به مدرنیته و از استبداد به دمکراسی به ایستایی و انحطاط دچار شده است ،بخش عمده ای از این ایستایی ناشی از فقدان روشنفکران متعهد است.

تجربه اروپا
روشنفکران ایرانی اگر بخواهند در جستجوی یک الگوی موفق و تجربه شده برای عبور از استبداد مذهبی باشند چاره ای ندارند جز آن که تاریخ قرون وسطا و عصر روشنگری را دقیقا مطالعه کنند و از تجربه های گرانقدر فیلسوفان عصر روشنگری برای خروج از استبداد مذهبی و قیمومیت کلیسا بهره بگیرند.
در جنبش های عصر روشنگری در اروپا،هواداران این جنبش بیشترین خشم خود را متوجه مذهب نهادی شده به ویژه کلیسای کاتولیک می کردند،در حالی که کثیری از روشنفکران ایرانی از نقد نهاد مذهب و مذهب حکومتی هراس دارند و عملا با محافظه کاری عرصه را به بنیادگرایان مذهبی و اصلاح طلبان مذهبی سپرده اند.
یکی از مهمترین کارهای فیلسوفان دوره روشنگری آن بود که تلاش می کردند ثابت کنند اقتدار حکومت نه ناشی از آسمان بلکه برخاسته از رضایت مردم است،ادعای حکومت آسمانی کلیسا دقیقا با ادعای تئوری ولایت فقیه همسان است،زیرا در نظریه ولایت فقیه ،ولی قیم مردم حساب می شود و چون منبع اقتدار وی نه آرا عمومی بلکه مذهب است به کسی هم پاسخگو نمی باشد.
در حالی که در عصر روشنگری «تغییر ساختارهای منسوخ شده حقوقی»1 یکی از مهمترین زمینه های تاثیر گذاری فیلسوفان آن دوره بود،اکثر روشنفکران ،روزنامه نگاران و فعالان سیاسی ایران همواره از ایجاد گفتمان «تغییر ساختار حقوقی» اجتناب ورزیده اند و تحت عنوان «اصلاحات» از تغییرات بنیادی حمایت نکرده اند.

سه نمونه از نقدهای مذهبی در عصر روشنگری2
پیر بیل اندیشمند فرانسوی، معجزات و دیگر ادعاهای خارق العاده کتاب مقدس را مورد حمله قرار داد،او می پرسید آیا ممکن است خدایِ خوبی و کمال یک موجود گناهکار پدید آورد.
ولتر همواره معتقد بود که مذهبِ سازمان یافته انسان را فاسد می کند، وی آموزه های کلیسا در مورد معجزات و مکاشفات الاهی را مسخره می کرد.
هنری هولباخ از ماده گرایان آلمانی اعتقاد داشت برای یک زندگی اخلاقی نیازی به الاهیات،وحی و خدا نیست،او می گفت بیایید انسان ها را تشویق کنیم که درستکار و اخلاق گرا باشند نه به این دلیل که خدایان چنین می خواهند بلکه بدین سبب که این امور باعث خشنودی انسان ها می شود.
حال این اندیشمندان را با روشنفکران ایرانی و جهان سومی خودمان مقایسه کنید که اوج نقدشان از دولت احمدی نژاد فراتر نمی رود.
امروز در قرون وسطای کشورمان نیاز به تغییرات ساختاری بیش از پیش احساس می شود، در قرون وسطای اروپا کلیسا تنها نهادی بود که از اعتبار آسمانی برخوردار بود و همین نهاد مذهب را قادر می ساخت که در هر نبردی با دیگر نهادها به برتری و پیروزی دست پیدا کند، این واقعیت بود که ضرورت «به زمین زدن» کلیسا را الزامی ساخت، در حالی که روشنفکر و حقوقدان ایرانی در ذهنیت جهان سومی خود از مصاف با انگاره های استبداد پرور مذهب سر باز می زند و همواره می خواهد با مماشات با روحانیون زیست دوگانه سیاسی داشته باشد.
نهضت روشنگری و جنبش اصلاح دینی کلیسا را از قیمومیت تاریخی و نا عادلانه خود که در تمام طول قرون وسطا در اختیار داشت محروم ساخت، اما ما در ایران هنوز گرفتار قیمومیت مطلقه ولی فقیه و سیطره کامل فقه در عرصه حقوقی و حکومتی هستیم.
در حالی که جنبش مدرنیته در اروپا یک نهضت ساختار شکن بود، کثیری از نخبگان سیاسی ،روزنامه نگاران و روشنفکران ایرانی ساختار شکنی را عملی تندروانه و غیر عاقلانه معرفی می کنند.
روشنگری با هر نوع محافظه کاری بیگانه است و پرسشگریِ آزاد در ذات آن قرار دارد،کثیری از نخبگان سیاسی ایران هنوز در پیچ و خم های محافظه کاری، رکود فکری و رخوت نظریه پردازی دست و پا می زنند، این رخوت توسط همین افراد به جامعه سرایت می کند و جامعه هم در سکوت و بی تفاوتی به زندگی خود ادامه می دهد.
تنها هنگامی «دگرگونی ساختاری» و «فکری» امکان پذیر است که قبول شود انحطاط اجتماعی عمیق است و این هنگامی میسر است که روشنفکران به بیان این انحطاط و ایجاد یک افق نوسازی و تحول بپردازند و ساختارهای منسوخ شده و کهنه را به چالش بگیرند.
هنوز پس از گذشت سی و سه سال از شروع عصر تاریکی و قیمومیت شریعت در ایران،در بین جامعه روشنفکری ایران نطفه های هنوز یک نظریه «عبور از قرون وسطا» و طراحی و تدوین نشده و خود این موضوع نشانه دیگری از انحطاط کنونی ماست.

زیرنویس
1-درعصر روشنگری و پس از انقلاب شکوهمند ،«منشور حقوق مردم» توسط پارلمان انگلستان تصویب گردید که در آن «برابری در قانون»،«حق محاکمه سریع و عادلانه»،«رهایی از جریمه های گزاف و «رهایی از مجازات های ظالمانه» در نظر گرفته شده بود، همین فقره نشان می دهد تغییرات حقوقی چه قدر در روند دمکراسی سازی مهم است.
2-برای فیلسوفان عصر روشنگری هیچ چیز مهمتر از «اصلاح مذهبی» نبود،آنان اعتقاد داشتند مسیحیت یک عفونت ، یک بیماری مسریِ مقدس و میکربی است که گاهی غیر فعال اما همیشه خطرناک است،آنان مذهب را یک منبع بالقوهِ تحجر و ستمگری می دانستند.

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب کوروش بزرگ در سایت پژواک ایران 

*آیا استیضاح وزیرکارآغازی برپایان احمدی نژاد است؟   [2013 Feb] 
*در دفاع از مواضع شاهزاده رضا پهلوی  [2012 Apr] 
*اکبر گنجی و نگرانی از فروپاشی جمهوری اسلامی  [2011 Nov] 
*چرا نمی توانیم از قرون وسطای ایران عبور کنیم؟   [2011 Aug] 
*سفسطه ها و تناقض گویی های اردشیر امیرارجمند  [2011 Jul] 
*آقای بهنود! ما هم تاریخ می‌خوانیم  [2011 Jul] 
*سحابی کهنه اندیش و محافظه کار  [2011 Jun] 
*هراس اصلی اصلاح طلبان از چیست؟  [2011 May] 
*هراس اصلی اصلاح طلبان از چیست؟  [2011 May] 
*کارگاه های پروژه سازی جمهوری اسلامی  [2011 May] 
*پایمال شدن حقوق کارگران در جمهوری اسلامی  [2011 Apr] 
*اصلاحات و روشنفکران جهان سومی  [2011 Apr] 
*اشک تمساح برای بحرین سکوت در برابر سوریه  [2011 Apr] 
*لایت فقیه نهادی فرا قانونی و غیر پاسخگو  [2011 Apr] 
*اصرار خاتمی بر مبهم گویی  [2011 Apr] 
*میراث فکری دکتر مصدق  [2011 Apr] 
*چند پرسش از اصلاح طلبان و راه توده  [2011 Apr] 
*اصلاح طلبان مذهبی مانعی برای تاسیس یک دولت دمکراتیک   [2011 Apr] 
*لزوم مقابله با ویروس اسلام سیاسی  [2011 Apr] 
*فقه، قانون نیست  [2011 Apr] 
*تضاد قانون اساسی جمهوری اسلامی با حقوق ملت و مفهوم ملیت  [2011 Apr] 
*بی اعتباری همه پرسی 12 فروردین  [2011 Apr] 
*شکست کامل جمهوری اسلامی در زمینه اقتصاد  [2011 Mar] 
*ناممکن بودن تغییر رفتار جمهوری اسلامی   [2011 Mar] 
*متن قرآن عامل اصلی نابرابری حقوق زنان با مردان  [2011 Mar] 
*سکولار سبز بی معناست  [2011 Mar] 
*وظیفه روشنفکران ، جلوگیری از خواب زدگی ملت است  [2011 Feb] 
*25 بهمن نخستین گام در راه وضوح و شفافیت مبارزه   [2011 Feb] 
*نمایندگان مجلس، دست نشاندگان مستقیم خامنه ای  [2011 Feb] 
*شکست الگوی جمهوری اسلامی در خاورمیانه  [2011 Feb] 
*فرخ نگهدار، از آشفتگی فکری تا پریشان گویی سیاسی  [2011 Jan] 
*قانون مجازات اسلامی دلیل اصلی اعدام ها و تبعیض ها  [2011 Jan] 
*حنای محمد خاتمی دیگر رنگی ندارد   [2011 Jan] 
*مسیح علی نژاد و دعوت به تسلیم شدن مردم و مبارزان  [2011 Jan] 
*استمرار جمهوری اسلامی و خطر تجزیه کشور  [2011 Jan] 
*اشکالات ساختاری طرح حذف سوبسیدها  [2010 Dec] 
*مغایرت برنامه اتمی رژیم اسلامی با منافع ملی ایران  [2010 Dec] 
*بی اعتباری دیپلماسی جمهوری اسلامی   [2010 Dec] 
*الله اکبر شعار من نیست   [2010 Dec] 
*ابعاد خشونت و خودکامگی خمینی   [2010 Dec] 
*اجازه دهیم مصدق هم نقد شود  [2010 Nov] 
*چرا نمی توان به جمهوری اسلامی اعتماد کرد  [2010 Nov] 
*مجلس شورای اسلامی مجلسی زینتی و نمایشی  [2010 Nov] 
*دستگیری وکلا از نگاهی دیگر  [2010 Nov] 
*محتوا مهمتر از شکل نظام  [2010 Nov] 
*مسجد در جمهوری اسلامی  [2010 Nov] 
*طبقه متوسط اقتصادی پیش نیاز دمکراسی  [2010 Nov]