پایمال شدن حقوق کارگران در جمهوری اسلامی
کوروش بزرگ
اشتغال نسبتا کامل ، حضور کار آفرینان خلاق و مدیران کارآمد در سیستم برنامه ریزی اقتصادی کشور به ویژه در سازمان برنامه و بودجه در آن دوره به طور نظام یافته ای رفاه نسبی کارگران را تضمین کرده بود و کارآفرینان خود ساخته ای مانند خیامی ها ، ایروانی ، رضایی ،خسرو شاهی ، برخوردار و لاجوردی ها در ایجاد اشتغال و افزایش تولید ملی نقشی مهم ایفا می کردند. با وقوع انقلاب اسلامی و با توجه به وعده های روح الله خمینی در پاریس کارگران گمان می کردند به حقوقی بالاتر از عصر پهلوی دست خواهند یافت ضمن آن که کارگران شرکت ملی نفت با اعتصاب و کارشکنی، روند پیروزی انقلاب اسلامی و قدرت گیری روحانیون را تسریع نموده بودند، بنابراین آنان گمان می کردند در دوره جمهوری اسلامی از نظر رفاه و مزد و مزایا مشکلی
نخواهند داشت و حتا انتظار رفاه بیشتری را داشتند. روح الله خمینی خیلی زود مشخص نمود در نظام اسلامی مورد نظر او جایی برای نهادهای مستقل از دولت نیست و با توجه به حمایت او از بزرگ مالکان در جریان انقلاب سفید هرگز وعده های عدالت او در پاریس تحقق نیافت و کارگران خیلی زود فهمیدند در جمهوری اسلامی نه تنها خبری از رفاه نسبی دوره پهلوی نیست بلکه بیشتر دستاوردهای کارگران در جهان مانند حق اعتصاب و حق داشتن سندیکاهای مستقل در نظام ولایت فقیه مورد بی اعتنایی و برخورد و سرکوب حکومت قرار گرفت، حتی خمینی در یک سخن کاملا تمسخر آمیز گفته بود خدا هم کارگر است.
حکومت اسلامی با ایجاد نهادهایی مانند بسیج کارگری(جاسوس کارخانه ها)، حراست، اداره عقیدتی- سیاسی و برقراری گزینش های ایدئولوژیک در هنگام استخدامِ افراد ،محیط های کارگری و کارمندی کشور را به محیط هایی امنیتی تبدیل کرد که کوچکترین اعتراض کارگران نسبت به دستمزد یا مطالبه سندیکای مستقل به خشن ترین وجهی توسط جمهوری اسلامی سرکوب گردید و درخواست حقوق ماهیانه از سوی کارگران «دشمنی با اسلام» نامیده شد. با توجه به نفوذ گرایشات چپ در بین کارگران با حذف کامل نیروهای چپ در اوایل دهه 60 کارگران از هر نظر بی پشتوانه گشتند و جمهوری اسلامی با پیش کشیدن مساله جنگ با عراق توانست خواسته های به حق کارگران را تا چندین سال به تعویق بیاندازد.
حق اعتصاب، حق داشتن اتحادیه های مستقل، حق بیمه و بازنشستگی و حق بستن قراردادهای شفاف همگی در جمهوری اسلامی پایمال شد، انعقاد قراردادهای سفید با کارگران خود به نوعی بردگی و بیگاری مدرن است که در آن کارفرما دارای اختیاراتی برخلاف حقوق مسلم کارگر می باشد و امنیت شغلی کارگران را تهدید و موجبات تشویش خاطر کارگر را فراهم می آورد، رهبر جمهوری اسلامی نیز در ادامه راه سرکوب خمینی در یک پرسش و پاسخ فقهی هرگونه اعتصاب و اعتراض کارگران را خلاف مصالح جمهوری اسلامی اعلام کرده و کارگران را به نوشتن نامه به کارفرما حواله داده است1.
خمینی برخلاف تصورات کارگران هوادار زمینداران و قشر بازاری بود زیرا روحانیت سیاسی همواره دارای پیوندهای انکار نشدنی با تاجران مذهب گرا بوده اند ، این قشر از تاجران به طور کلی موافقت چندانی با «رشد صنعت» و «شفاف شدن نظام توزیع کالا» ندارند و کماکان از آشفته بازار این حکومت
دفاع می کنند.
وجود این تعداد کارگر و آموزگار در زندان های جمهوری اسلامی به شکل آشکاری تضاد این حکومت با حقوق پایه ای کارگران و فرهنگیان را برجسته می سازد، در زمانه ای قدرت نه از لوله تفنگ بلکه از دودکش کارخانه ها برمی خیزد دولت جمهوری اسلامی با سیاست های غلط و غیر کارشناسی تولید ملی را از نفس انداخته و واحدهای تولیدی زیادی یا تعطیل شده اند یا با حداقل ظرفیت تولیدی خود کار می کنند و از پرداخت منظم دستمزد کارگران خود عاجز هستند، در چنین وضعیتی کارگر روز به روز به زیر خط فقر نزول می کند و قدرت خریدش مداوما کمتر و کمتر می شود، در حالی که کارگران کشور در دریافت دستمزد ماهانه خود مشکل دارند مسائلی مانند مزایا، امنیت شغلی و داشتن سندیکا کاملا به فراموشی سپرده شده اند، در چنین حالتی است که تمام
شعارهای عدالت اجتماعی و فروتنی های سالوسانه مسئولین جمهوری اسلامی باعث رسوایی واضح تر آنان می گردد و حذف ناعادلانه سوبسیدها نیز مشکلات کارگران و کارمندان را چند برابر نموده است، این گونه است که دروغ بودن وعده های خمینی درباره عظمت دادن رفاه مادی و معنوی مردم بیش از پیش خودنمایی می کند.
زیر نویس
1- استفتاء ایلنا از رهبر جمهوری اسلامی : «آیا کارگران برای پیگیری اهداف صنفی اجازه استفاده از حق اعتصاب را دارند؟ حکم شرعی اعتصابات کارگران امروزه چیست؟» که خامنه ای در پاسخ چنین فتوا داده است:«هرگونه عملی که موجب تضعیف نظام مقدس جمهوری اسلامی شود جایز نیست ... می توانند با گزارش مطلب به مسئولین مافوق به مطالبات خود برسند»، اسفند 1382 .
منبع:پژواک ایران