من فکر می کنم همه نیروهایی که دستشان به خون آلوده نیست و مرتکب جنایت خاصی نشده اند باید وارد بازی دمکراسی ایران شوند(دمکراسی فرهنگی/اقتصادی و نهایتا سیاسی) هیچ نیرویی به تنهایی نمی تواند ایران را اداره کند، نوع مبارزات مردم را رژیم حاکم بر مردم "تحمیل می کند"،من هم آرزو داشتم از طرق عادی می شد کشور را نجات داد من نگرانی برخی از تجزیه کشور و حاکم شدن هرج و مرج را کاملا درک می کنم ولی نمی توان از ترس مرگ خودکشی کرد،امروز جمهوری اسلامی پس از سی  و دو سال عملا از اداره کشور درمانده و استبداد مذهبی که بدترین نوع استبداد است را در کشور ما پیاده کرده،حکومت اسلامی نیازهای امنیتی  و سیاسی ایران را پاسخ نمی دهد،استمرار حکومت اسلامی می تواند بطور بالقوه منجر به تجزیه ایران شود به دلیل این که "ساختار حکومت اسلامی" مبتنی بر تبعیض و سرکوب و استبداد فردی ولی فقیه است و بطور متداوم اقوام ایرانی را سرکوب خواهد کرد و تداوم سرکوب اقوام ایران خطر واگرایی  و گریز از مرکز تیره های ایرانی را افزایش خواهد داد،در ضمن جمهوری اسلامی امروز خود را هم ارز شوروی سابق می بیند و هل من مبارز می طلبد و معتقد است باید نظم بین الملل را به هم بریزد و بنیاد گرایی اسلامی را ترویج کند، اگر به سخنرانیهای خامنه ای ظرف بیست و یک سال گذشته دقت کنیم اثری از انعطاف دیپلماتیک یا حتی منافع و مصالح ملی در آن پیدا نمی کنیم و برعکس روحیه پرخاشگری و ماجراجویی را کاملا احساس می کنیم تجربه تاریخی نشان داد اروپا زمانی پیشرفت کرد که از خواب حکومت آسمانی کلیسا بیدار شد و قدرت را زمینی کرد و فلاسفه ای مانند ولتر "بنیان های" حکومت پاپها را زیر سوال بردند و بورژوازی منافع خود را در رهایی از کلیسا یافت متاسفانه محافظه کاری های ایستا گونه و ضد تاریخ مانند نهضت آزادی و اصلاح طلبان  تنها به حکومت اسلامی این مجال را می دهد تا بیشتر سرکوب کند و بیشتر اقتصاد ایران را به قهقرا سوق دهد، جمهوری اسلامی استعدادها را می سوزاند و بذر نفاق و خشونت را در کشور ما می کارد،اگر این رژیم تداوم یابد هم خطر حمله خارجی بالای سر ایران پرواز خواهد کرد و هم امکان فعالیتهای گریز از مرکز اقوام ایران را افزایش خواهد داد،مقاومت جمهوری اسلامی در مقابل بخشهایی وسیعی از مردم و نیز ادامه فقر گسترده و نارضایتی های اقتصادی ،کشور را همین الان دچار بحران عمیق کرده است،متاسفانه جمهوری اسلامی با یکسویه کردن فضا و قطبی نمودن جامعه امکان بحث آزاد و اعتدال سیاسی را از مردم و فعالان سیاسی سلب کرده است.

منبع:پژواک ایران