چند پرسش از اصلاح طلبان و راه توده
کوروش بزرگ
حزب بد نام و بد سابقه توده اخیرا در نشریه اینترنتی خود مجددا به طور آشکار از خط خمینی دفاع کرده و در ادامه اشتباهات گذشته از اصلاح طلبان طرفدار خمینی به ویژه میر حسین موسوی ستایش به عمل آورده و با جعل کاری واضحی «خط خمینی» را از «خط خامنه ای» جدا نموده است1،این موضع گیری انحرافی توده ایها بار دیگر لزوم طرح پرسشهای بنیادین از اصلاح طلبان را برجسته می سازد،به نظر می رسد راه توده به مانند اصلاح طلبان به شدت نگران محو شدن خط خمینی می باشد ،راه توده هنوز خمینی را دارای حیثیت می داند و از خمینی زدایی و بی حیثیت شدن خمینی! درست مانند اصلاح طلبان ابراز نگرانی می کند2 بنابراین همین پرسشها را با آنان هم می شود مطرح ساخت.
نیروهای اصلاح طلب از دوران حکومت خمینی هاله ای از تقدس ساخته اند که قدرت نقد گذشته را از آنان گرفته است ،بسیاری از ایرادات و انتقاداتی که آنها نسبت به دولت احمدی نژاد و اختناق حاکم دارند ریشه در نظریه حکومت اسلامی و قانون اساسی دارد ، چطور است که اصلاح طلبان و توده ای ها از شکنجه ، قتل ، سرکوب و فقر در دولت احمدی نژاد اظهار نگرانی و ناراحتی می کنند اما درباره کشتارها ، بی عدالتی ها و سرکوب های عصر خمینی مهر سکوت بر لب نهاده اند.
اصلاح طلبان به عنوان مسئولین حکومت دوره خمینی حاضر نیستند حتی در مورد آن دوران صحبت کنند چه رسد به عذرخواهی از خانوده قربانیان کشتارها و پوزش طلبی از ملت ایران.
چند پرسش از اصلاح طلبان:
- آیا اصلاح طلبان حاضر هستند در مورد کشتارها، شکنجه ها و سرکوبهای دهه شصت کمیته حقیقت یابی تشکیل شود؟
- آیا محاکمات چند دقیقه ای و بدون رعایت تشریفات دادرسی و تیر باران های نا عادلانه در مورد مسئولین نظام پادشاهی و سایر نیروهای سیاسی (فارغ از مجرم بودن یا نبودن آن افراد و گروهها) را درست می دانند؟
- آیا با وجود نهاد ولایت مطلقه فقیه و شورای نگهبان و سایر نهادهای غیر اتنخابی می توان از رعایت «حقوق بنیادین بشر» و «آزادی انتخابات و احزاب» تحت همین قانون اساسی سخن گفت؟
- آیا اصلاح طلبان نمی پذیرند خمینی مانند هر سیاستمدار دیگری اشتباه داشت و ممکن است مانند هر صاحب قدرتی دچار وسوسه قدرت شده باشد؟
- اصلاح طلبان چگونه می توانند از استقلال نهاد روحانیت و مرجعیت سخن بگویند؟ در حالی که جمهوری اسلامی یک نظام استبدادی دینی است و ضربات جبران ناپذیری به خود مذهب شیعه وارد ساخته و به شدت بر سوء استفاده از دین در حکومت تاکید دارد.
- به نظر اصلاح طلبان آیا وقت آن فرا نرسیده برای نجات خود مذهب هم شده به نظریه جدایی نهاد دین از نهاد دولت و بازگشت دین به عرصه جامعه مدنی ، معنویات و اخلاق تن داده شود و عرصه قانون گذاری از انحصار فقه و شرع رها شود؟
- اصلاح طلبان باید بدانند در فصل حقوق ملت تمامی حقوقی که «ظاهرا» به ملت داده شده با این موضوع که «مخل مبانی اسلام نباشد» محدود شده است ، کلیه تفاسیر ولی فقیه و فقهای شورای نگهبان از این محدودیت مذهبی تاکنون به نفع حکومت و بر علیه آزادی مردم بوده است.
- آيا دوران 8 ساله محمد خاتمي كمترين دستاورد ماندگار و تغيير ساختاری به نفع حقوق ملت را پديد آورد؟
- بر فرض محال بپذيريم موسوي نقشي در كشتارهای دهه 60 نداشته ولي تا به حال كسي از دهان ايشان شنيده است كه نسبت به آن جنايات و خونريزيها اظهار ندامت كرده باشد و يا حداقل آن كشتارها را نادرست خوانده باشد؟
- آيا ميرحسين موسوي تا به حال كوچكترين انتقادي نسبت به دوران خميني داشته است چگونه است كه موسوي دوران خميني را «دوران نوراني آن پير سفر كرده» مي نامد؟
- اگر بخواهیم تعداد كشته شدگان و زندانيان سياسي را از نظر كميت بررسي كنيم آيا دوران موسوي از اين نظر بدتر از دوره احمدي نژاد نيست؟
- آیا اصلاح طلبان حاضرند در مورد جنگ هشت ساله با عراق افشاگری کرده و «مسئول» یا «مسئولان» ادامه جنگ پس از بازپس گیری خرمشهر را معرفی نمایند؟
در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 صندوق راي جمهوري اسلامي مفتضح شد و طرفداران سر سخت «راي دادن به هر قيمتي»(مانند بهنود ، نگهدار و حزب توده) كاملا دچار شكست تئوريك شدند ، رژيم جمهوري اسلامي ثابت نمود تحت هيچ شرايطي اصلاح شدني نيست و اين موضوع به خوبي لااقل در اين مقطع تاريخي روشن تر شد، اگر مبارزان واقعي راه آزادي در اين مقطع يكصدا شعار حكومت غير ديني و دمكراتيك سر ندهند اصلاح طلبان باز هم فرصت سوزي كرده و وقت ملت ايران را در بازي هاي قدرت خودشان تلف خواهند كرد.
راه دمكراسي ايران هرگز از راهروي اصلاح طلبان آنهم از نوع مذهبی اش نمي گذرد و نگاه به صندوق راي و اينكه «تنها» راه راي دادن است براي هميشه در چهارچوب اين نظام شكست خورد، یک مسیری که چند بار با شکست مواجه شده را نباید مجددا آزمود.
جمهوري اسلامي يك رژيم پيش مدرن و قرون وسطايي است ، در نظام ولايت فقيه هر نوع اعتراضي محاربه خوانده مي شود بعد از گذشت سي و دو سال از برپايي جمهوري اسلامي هنوز مخالفين مدنی «مفسد في الارض و مهدور الدم» خوانده مي شوند، خاستگاه اين عبارات را هم باید مباني فقهي و تفكر اسلام سياسي دانست.
شالوده تمامي سركوبها و كشتارها و خونريزيها در سي و يك سال گذشته اين بوده كه اکثر مباشران ومجريان قتل ها و شكنجه هاي مردم فكر مي كنند(به ویژه در دهه 60) كاري الاهي انجام مي دهند و داراي پاداش اخروي خواهند شد، اين نوع نگاه به سياست كه خميني آن را رواج داد بر اين گزاره مبتني است كه هر نوع مخالف و منتقدي با دين و حکومت دینی مخالف است پس محارب و واجب القتل است، چنین حکومتی با روش های اصلاحی و با چانه زنی های اصلاح طلبانه تن به تغییرات اساسی نخواهد داد ، تقریبا می توان گفت تمامی روش های اصلاح طلبان تاکنون شکست خورده است.
زیرنویس
1- باند بی ریشه احمدی نژاد دیدند جریانی که از نظر آنان به کلی حذف شده و پایان یافته بود، توانست به اتکا مجمع روحانیون مبارز و تشکیلاتی نظیر مجاهدین انقلاب اسلامی که به"خط امام" شناخته میشدند، نه تنها خود را حفظ، بلکه محمد خاتمی را برای دو دوره رئیس جمهور کند. برای جلوگیری از تکرار این خطر باید ریشه خط امام خشک میشد و برای خشک شدن این ریشه باید خود خمینی بتدریج حذف و حتی در صورت لزوم بی حیثیت میشد ...... نامزدی میرحسین موسوی بعنوان نخست وزیر برگزیده آقای خمینی در انتخابات دهم این را نشان داد. نخستین سخنرانی انتخاباتی موسوی در نازی آباد تکلیف علی خامنهای، باند احمدی نژاد و مجموعه راست را روشن کرد. موسوی در این سخنرانی حداقل ده بار از آیتالله خمینی نام برد و مسئله اصلی کشور را بازگشت به آرمانهای انقلاب و اهداف بنیانگذار جمهوری اسلامی اعلام کرد...... موسوی در این سخنرانی همچنین گفت:"امام اسلامی را معرفی کرد که در مقابل مقدس نماهایی متحجر، سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بی درد موضع داشت و به شدت با مشکلات جامعه درگیر بود".
2- کودتای 22 خرداد در درجه اول کودتا علیه خمینی و برای پایان دادن همیشگی به میراث خمینی بود...... برای این کار در مرحله اول حیثیت خمینی باید بکلی نابود میشد..... پس از کودتا و بویژه اکنون که خیال هر دو طرف راحت شده و موسوی و کروبی در زندان هستند، این جو هم آرام شده است. تا چه زمانی کودتاچیان و خط خمینی زدایی دوباره نیاز پیدا کند به یاد موسوی و اعدامهای سال 67 بیفتد و خارج کشور دوباره فعال شود.( راه توده 310 ،22 فروردین ماه 1390)
کوروش/تهران
منبع:پژواک ایران