امام آمد (۱)
مینا اسدی
مردم به ستوه آمده او را برشانه های خویش نشاندند. مردم مسلمان ارثی بودند . مسلمان نگاه داشته شدند که در فقر و گرسنگی و بیماری روزگار سپری کنند تا به امام و امام زاده نیاز داشته باشند که معجزه کنند و آنها را از اسارت نجات دهند. مردم به دنبال کتابخوانده ها ، امام را در ماه دیدند .
اولین نفر که به عکس امام در ماه اشاره کرد فیزیک خوانده بود و به همراه او شاعران ...نویسندگان...و روشنفکران...سر به سوی آسمان بلند کردند و امام را به همدبگر نشان دادند. شعرها سروده شد و ترانه ها ساخته شد و فریاد وا محمدآ گوش جهانیان را کر کرد . تا آنجا که فیلسوف بزرگ فرانسوی میشل فوکو ، در ستایش انقلاب به ایران سفر کرد. وقتی به هوش آمد و به خودش انتفاد کرد که اولین مردجوان را به جرم همجنسگرایی، دربرابر چشم جهانیان کشتند. مرد جوان همجنس گرا نبود در بچگی توسط یک مرد که به ده آمده بود خریداری شد. اولین کاری که خریدار کرد او را به دندانپزشکی برد که دندانهایش را بکشد تا پسر بچه به شود همراه همیشگی او که حاجت او را در سفر و حضر برآورد. در گذشته این مردان درحالیکه همسر و فرزند داشتند بچه باز بودند و این بچه ها *بچه خوشگل* نامیده می شدند. کسی اعتراضی نداشت. مردجوان در مقابل دوربینها سرگذشتش را می گفت تا شاید جانش را نجات دهد، اما توده خشمگین تر از آن بودند که به کسی رحم کنند. جوانانی بودند که تا با الفبا آشنا شدند و به معنای فقر و زندگی نکبت باری که داشتند پی بردند ظلم را برنتافتند و به میدان آمدند . به زندگی مخفی روی آوردند .تیرباران شدند ... اعدام شدند. دستگیر و زندانی و شکنجه شدند . تعدادشان؟ کمتر از امروز بود حتمن آنفدر کمتر بود که آدمهای مرفه از آن با خبر نمی شدند. ایران فقط تهران نبود ... بلوچستان ...لرستان ...کردستان و و دیگر استانهایی که در ذلت و نادانی و ناتوانی زندگی می کردند هم در نقشه ی جغرافیا ی ایران بودند... تراخم ...سل... و هزار درد بیدرمان بود اما بیمارستان و بهداری و دارو نبود. به جای همه ی اینها مدارس اسلامی. مثل قارچ از زمین می رویید... مدارس علوی ... حجتیه و.. . چرا هیچ روشنفکری از خود نمی پرسید به چه دلیل حسینیه ی ارشاد ناگهان برپا شد و سیل دانشجوبه آنجا روان شدند؟ در مجلس سخنرانی. آقای شریعتی و خانم کاتوزیان ُ حای سوزن انداختن نبود. چرا رهبران احزاب مثل توده ای ها ملی مذهبی ها...مجاهدین...اکثریت جدا شده از چریک های فدایی خلق *توده ای های نوین*فکر کردند که آخوندها مهمانان موقتی هستند و بزودی شر شان را کم می کنند و آنها ،درس خوانده ها و استادان فن سیاست ،آنها را ضربه فنی می کنند؟ برای مردم در هر ده کوره ای مساجد و تکایا بنا شد.این شیوه ی حکومت بود که اسلامگرایان را راضی نگهدارد...آخوند رنگارنگ از فرنگ ...می رسید ...یکی روی منبر عربی می رقصید...یکی جوک می گفت.مسجد ، کاباره ی مردم بود بدون بلیت ...رایگان بود و شام و نهار هم می دادند اگر نه ، بساط چای براه بود. از آن طرف ، در زمان نوجوانی من ، برای به دست آوردن دل مسلمانان ملایی به نام فلسفی اجازه داشت که نه بر روی منبر ، بل که از میکروفون سراسری رادیوی ایران مردم را بر ضد بهاییان به شوراند و حکم قتل آنان را صادر کند.. مغز مردم را با مذهب و ترس از جهنم . .. می شستند...امروز هم نود در صد از مردم می گویند : اسلام این نیست که اینها می گویند و اجرا می کنند ، ما مذهبی داریم پر از عطوفت ...بخشش و مهربانی و ایثار...
بیست و دو بهمن...مینا اسدی...استکهلم
ادامه دارد...
منبع:پژواک ایران