PEZHVAKEIRAN.COM « کابوس سه» آب
 

« کابوس سه» آب
مینا اسدی

 
برً بیابان است ، تا چشم کار می کند... آفتاب سوزان است تا چشم کار می کند ، و مرد و زن و کودک نشسته بر زمین خشک و بی آب و علف است تا چشم کار می کند.
بچه ها می گویند: آب ... زنان می گویند : آب ... مردان می گویند: آب ... با زمزمه آغاز می کنند... سپس به همهمه و همهمه به فریاد بدل می شود : آب ... آب ... آب ...
ایستاده ام در کنار چند مرد...مردانی که نمی شناسمشان. آنها ایستاده اندو در گوش هم چیزهایی می گویند.
یکی از آنها نگاه تندی به من می اندازد وسپس با انگشت اشاره نشانم می دهد.می گوید: این...
تشنه ام ...زبانم در دهانم خشک است مثل یک تکه چوب ، سفت و خشک . سرم سنگین است و چشمانم تاب
تحمل آفتاب را ندارد... نگاهم را به زمین می دوزم و می گویم : من ؟
مردها با هم گوشه ای از صحرا را نشانم می دهند و همه با هم مثل همسرایانی که از پیش آوازی را تمرین کرده اند می گویند:
- برو آنجا بنشین
می روم و در جایی که نشانم می دهند می نشینم ، تنها هستم اما دیگران دسته جمعی آمده اند... زنها،
با شوهرانشان... مادرها و پدرها... دختر ها و پسرها ...آدمهای پیر و زمینگیر هم هستند.
لختی می نشینم ... دستم را به زمین می گیرم و برمی خیزم، پابرهنه ام. چند قدم به طرف مردانی
که ایستاده اند بر می دارم.آنها پرخاش کنان می گویند :
-پررویی نکن ... برو و همانجا بنشین ... می روم و می نشینم.
و دوباره ... باز به سختی برمی خیزم و در فاصله ای نزدیک به آنها، می ایستم و پیش از آنکه آنان فرصت خطاب و عتاب داشته باشند می پرسم :
-من کی هستم ؟ ... اینجا کجاست؟ ... اینها کی هستند؟
یکی از مردان که عصای زرنگار دردست دارد می گوید :
- تو خودت هستی ... اینها خودشان هستند و اینجا خانه ی شماست.
با ناتوانی می گویم :
- تشنه ام ... می فهمید؟ ... تشنه ...
صدا از گوشه و کنار برمی خیزد:
تشنه ایم ... تشنه ایم .
مردان ایستاده ، دوباره همسرایی می کنند.
-بروو همانجا که گفتیم بنشین.
یکی از مردان با عصای زرنگارش به شانه ام می کوبد.
-خیرگی نکن ... برو بنشین
چند قدم از آنها دور می شوم و زیر لب می گویم :
تشنه ام ... تشنه ام .
همسرایان می گویند:
-خفه شو... تا خفه ات نکرده ایم.
مردم می گویند:
-تشنه ایم ... تشنه ایم
مردان ایستاده با هم هم پچ پچ می کنند...
ناگهان می بینم که فقط پا برهنه نیستم ... سرتا پا برهنه ام ... به مردم نگاه می کنم ... همه برهنه اند...
از کوچک تا بزرگ ...
مرد جوانی در گوشه ای دیگر می ایستد و فریاد می زند:
-آهای مردم ... تشنه ام
همه می گویند :
تشنه ایم ... تشنه ایم
مرد عصا به دست به طرف جوان می رود و عصایش را بر سر او می کوبد :
بنشین و خفه شو.
همسرایان حرف او را تکرار می کنند:
- بنشین و خفه شو
مرد با عصایش به طرف جمعیت اشاره می کند و به مرد جوان می گوید :
- همه تشنه اند تو تنها نیستی
صدای " تشنه ایم ... تشنه ... آب ... آب..." از همه سو به گوش می رسد
همسرایان می گویند:
-همه تشنه اند ... همه تشنه اند
از میان مردم کسی می گوید :
-آنهمه چاه آب ... آنهمه چاه آب
همسرایان می گویند :
- سراب است و آب نیست.
زنی که در چند قدمی من نشسته است می گوید:
- چاه آب است ... طنابتان را دیدم ، دلو پر از آب را دیدم که از چاه بیرون کشیدید و نفر به نفر سر کشیدید .
مرد عصا به دست به طرف زن می رود و با عصا بر سرش می کوبد.
- بنشین... خفه شو...آب نیست.
همسرایان می گویند :
- بنشین ... خفه شو ... آب نیست .
پیشانی زن می شکافد و خون گرم و سرخ از آن بیرون می زند... پسر جوانی که در کنار زن ایستاده است به طرف مرد می رود و عصایش را می گیرد.
همه بر می خیزند... می دوند... فریاد می زنند... پیرترها چهار دست و پا راه می روند و نوزادان روی زمینی که از کوره های آدم سوزی داغ تر است می خزند و جیغ می کشند.
مردان ایستاده ، از میان جمعیت راه فرار می جویند. لحظه به لحظه حلقه تنگ تر می شود . مرد عصا به دست به طرف من هجوم می آورد دستهایش را دور گلویم حلقه می کند و فشار می دهد :
می کشمت ... می کشمت .
فریاد می زنم ... فریاد می زنم ... فریاد می زنم .
و خیس عرق ، از خوابی هولناک بیدار می شوم ...
در اتاقم هستم ... در تختخوابم ... و هیچکس نیست ... تنها هستم با کابوسهای شبانه ام.
May be an image of 1 person, child, outdoors and text
 
 
 
 

منبع:پژواک ایران


مینا اسدی

فهرست مطالب مینا اسدی در سایت پژواک ایران 

* * ترانه ی دلتنگی*   [2021 Sep] 
*هادی، کاش تا انتهای سفر با ما می‌ماندی  [2021 Jul] 
*« کابوس سه» آب  [2021 Jul] 
*دیکتاتور بهتر و بدترندارد  [2021 Jun] 
*زندگی میل و تماشا دارد   [2021 Apr] 
*پاسخ به نوشته‌ی یک دوست  [2020 Nov] 
*اتفاقن با شما هستم  [2020 Nov] 
*حکایت غم انگیز ما ایرانیان  [2020 Nov] 
*طلعت بصاری درگذشت  [2020 Sep] 
*ستاره‌ی روشن  [2020 Sep] 
*مردم در بند میهنم  [2020 Sep] 
*سهمی از سازش   [2020 Sep] 
*شعرهای هفده سالگی  برگرفته از اولین دفتر شعرم «ارمغان مینا-چاپخانه اثر- ساری» [2020 Aug] 
*جان جوون پرت شکستنی نیست  [2020 Jul] 
*.......بخشی از کابوس «خواب دیدم که مرده ام»  [2020 Jul] 
*گواهی  [2020 Jul] 
*داد می‌خواهم این بیداد را  [2020 Jul] 
*از دست چند چهره بودن شما خسته شدم  [2020 Jun] 
*ستاره روشن  [2020 Jun] 
*سوژه  [2020 May] 
*ما ایرانی ها و تبعیض نژادی  [2020 Apr] 
*یکی بیاید و قلمهای مرا بشکند  [2020 Apr] 
*دوهفته در قرنطینه  [2020 Apr] 
*تحت تعقیب   [2020 Apr] 
*کابوس سگ کشی...رویای پیرکشی  [2020 Mar] 
*کاش روزمان نو می شد   [2020 Mar] 
*ریگی در کفش   [2020 Jan] 
** اندر خم یک کوچه*   [2020 Jan] 
* کلمه ی اعتماد و سخت جانی ما  [2019 Dec] 
**آی  [2019 Nov] 
*چگونه اراذل و اوباش در ایران حکومت می کنند  [2019 Sep] 
*شبی از شبهای سرد سپتامبر   [2019 May] 
*ترانه ی تبعید  [2019 Feb] 
*برای تو که فرصت ماندن نیافتی  [2019 Feb] 
*امام آمد (۳)   [2019 Feb] 
* در ســـوگ آزادی   [2019 Feb] 
*امام آمد (۲)  [2019 Feb] 
*دو پرنده در قفس  [2019 Feb] 
*امام آمد (۱)  [2019 Feb] 
* ما با هم متحد می شویم!   [2019 Jan] 
*یکی به میخ، یکی به نعل  [2018 Dec] 
*تبریک به زنان مدافع حقوق زنان و حقوق بشر  [2018 May] 
*خیابان های «فیلا دلفیا» ترا به یاد میاورند  [2017 Nov] 
*«ترانه ی خاوران»  [2017 Jul] 
*ستاره روشن   [2017 Jul] 
*حرفهای کودک درونم   [2017 Jul] 
*توده ی میلیونی رای می دهد.شما از کنار گود خفه شو!   [2017 May] 
*حالا من  [2017 Apr] 
*به مار ماهی مانی، نه این تمام و نه آن  [2017 Mar] 
* من نام پرشکوه ترا مشق می‌کنم...  [2017 Mar] 
*زمان دگری نیست  [2016 Dec] 
* اولین نفر و این میکروفون صاحب مرده + پیش آغاز ما   [2016 Dec] 
**این* ِیا *آن*  [2016 Nov] 
*به دلم چنگ نزن  [2016 Apr] 
*و دره کوه شد  [2016 Mar] 
*باز یک تولد دگر   [2016 Mar] 
*رویاهایی در بیداری...«سیزده»  [2016 Mar] 
*پرسه در پرلاشز  [2016 Feb] 
*و باز هم این قصه ی پر غصه   [2016 Feb] 
*تراب حق شناس هم رفت   [2016 Jan] 
*چه زندگی پرتلا طمی  [2016 Jan] 
*«هما» و «صاحبان عزا»  [2016 Jan] 
*ساری  [2015 Dec] 
**تهمت*  [2015 Dec] 
*برای مریم حسین‌زاده  [2015 Dec] 
*سالگرد قتل های زنجیره ای   [2015 Dec] 
*خیابان های «فیلا دلفیا» ترا به یاد میاورند  [2015 Dec] 
*«حوا و من»   [2015 Nov] 
*الف... لام... میم  [2015 Oct] 
*ستاره‌ی روشن  [2015 Sep] 
*«دلواپس توام،اما بیمناک نیستم»  [2015 Sep] 
*شب تولد درياست...  [2015 Sep] 
*بمباران  [2015 Sep] 
*امشب دوستی می‌میرد  [2015 Aug] 
*"سکوتم را نکن باور"  [2015 Aug] 
*«ما خاموشان و نظم نوین جهانی»  [2015 Jul] 
*ترانه‌ها  [2015 May] 
*مغز ها را باید شست....جور دیگر باید اندیشید  [2015 Apr] 
*تجاوز به زن بی حجاب حق مرد است  [2015 Apr] 
*سر نویس  [2015 Apr] 
*پهلوان پنبه  [2015 Mar] 
*ف… مثل “فریدون” … ف … مثل “فوتبال   [2015 Mar] 
*من نام پرشکوه ترا مشق می‌کنم  [2015 Mar] 
*او امید رضا میر صیافی بود  [2015 Mar] 
*هفت سین «کارو»  [2015 Mar] 
*من به روایت من  [2015 Mar] 
*نمیرد این جنگل انبوه، که آب از خون عزیزان خورد  [2015 Mar] 
*جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را!  [2015 Mar] 
*«روز آفتابی هشت مارس»  [2015 Mar] 
* دلتنگی برای ساری  [2015 Mar] 
*یاد یاران یاد باد  [2015 Feb] 
*زندگی  [2015 Jan] 
*حیف از عمو هوشنگ  [2015 Jan] 
*آن گل سرخی که دادی.........درسکوت خانه پژمرد  [2014 Dec] 
*شما چندتا «لایک دارید»؟   [2014 Nov] 
*یک پرسش و یک جواب  [2014 Nov] 
*هفت اندوه خاکستری  [2014 Nov] 
*این ، همه ی حرف دل من نیست  [2014 Nov] 
*پشت ...و...رو (قسمت سوم)  [2014 Oct] 
*پشت ...و...رو (قسمت دوم)  [2014 Oct] 
*«آقایان! شما خوبید ... ماهید ... آقائید ... امّا ...»  [2014 Oct] 
*منتشر شد: دفتر شعر «جاکش ها»  [2014 Oct] 
*دستم به دامنت ای توپ!  [2014 Jun] 
*شهلا تمام کرد  [2014 Jun] 
*ف مثل فریدون...ف...مثل فوتبال  [2014 Jun] 
*فصل از یاد بردن همه چیز  [2014 Jun] 
*همه با هم به سوی خدا برویم!  [2014 Jun] 
*پهلوان پنبه  [2014 Jun] 
*اوف  [2014 Jun] 
*به عادت دیرین  [2014 May] 
* *می گویم...می نویسم...فریاد می زنم و تنها می شوم...*....از "انیشتن " تا "پنج تن" ...  [2014 May] 
*در خواب نمیرید  [2014 May] 
*یادش به خیر روز آشنایی  [2014 May] 
*آ...آ...آ ...بی شرمی بس  [2014 May] 
*به این گدا کمک کنید!   [2014 Apr] 
*و باقی بقایتان!  [2014 Apr] 
** مارکز*  [2014 Apr] 
*او امید رضا میر صیافی بود  [2014 Mar] 
*با شورت ...بی شورت  [2014 Mar] 
*عشق   [2014 Mar] 
*باز یک تولد دگر  [2014 Mar] 
*سرود «شش»  [2014 Mar] 
*«صدای گریه میاد» به یاد ویلیام خنو  [2014 Feb] 
*زخم می خوریم   [2014 Feb] 
*پیام دیکتاتور  [2014 Jan] 
* *دست بوس و پای بوس و کیف کش*  [2014 Jan] 
*غزل بهت  [2013 Dec] 
*زنی که سرخ می بافت  [2013 Dec] 
*تیزاب  [2013 Dec] 
*«آدم»  [2013 Dec] 
*آیندگان شما را نخواهند بخشید  [2013 Dec] 
*طرح  [2013 Dec] 
*به یاد نلسون ماندلا- تبصره "دو"  [2013 Dec] 
*در کنار من بمان   [2013 Nov] 
**در پیتی*  [2013 Nov] 
*کابوس خوب و کابوس بد  [2013 Sep] 
*ناموس و آبرو!  [2013 Jul] 
** بدون هیچ دلیلی *...   [2013 Jun] 
*آی ای شب زدگان...  [2013 Jun] 
*پرسه در* پرلاشز *   [2013 Jun] 
*بار دیگر من می نویسم  [2013 Jun] 
*... دگر ایشان دانند  [2013 Jun] 
**وقتی که قفلها خود گره ی کورند*   [2013 May] 
** ترس از سایه ی خودم *   [2013 May] 
**چاره ی کار*   [2013 May] 
*آی...آی...آی...آی *  [2013 May] 
**شعری برای سیروس وقوعی*  [2013 May] 
*کارگر جان*   [2013 May] 
**در انتظار معجزه‌ی خدا؟*  [2013 Jan] 
**بی‌فردا*  [2012 Dec] 
**خودکشی* پنج... مینا اسدی   [2012 Dec] 
*خودکشی*چهار*  [2012 Dec] 
*خودکشی*سه*   [2012 Nov] 
*خود کشی *دو*   [2012 Nov] 
*برای مریم حسین‌زاده  [2012 Nov] 
*خودکشی  [2012 Nov] 
*این عوعوی سگان شما نیز بگذرد  [2012 Aug] 
*دلم برایت تنگ می شود  [2012 May] 
*رضا!؟  [2012 May] 
*از کابوس‌ها «دو»  [2011 Nov] 
*ز هر طرف که شود کشته، سود اینان است  [2011 Nov] 
*زنده باد ایرانیان استکهلم   [2011 Nov] 
*به جای نان، به تساوی گلوله قسمت شد...، از مجموعه‌ی نوشته‌های پراکنده کتاب درنگی نه، ...  [2011 Sep] 
*دلتان می‌خواهد بچه‌های مردم را بازهم سلاخی کنند؟   [2011 Aug] 
*کاش این حقارت را به چشم نمی‌دیدم  [2011 Jul] 
*... و مرگ پشت چپرهای خفته بیدار است  [2011 May] 
*از «کابوس ها»  [2010 Aug] 
*"چهارشنبه سوری"   [2010 Mar] 
*آیینه دار فرعون   [2010 Jan] 
*جان جوون پرت شكستني نيست  [2009 Dec] 
*سراسر خاک را  [2009 Oct] 
*It will be possible Again, yes….  [2009 Sep] 
*شرح بي شرحي ست شرح حال ما...  [2009 Jul] 
*شعري براي تنهايي مردم جهان  [2009 Jul] 
*ز هر طرف که شود کشته، سود اینان است  این مقاله ده سال پیش نوشته شده، و حیرانم که هنوز هم به روز است! [2009 Jun] 
*دوباره ساده ترین حرف تیرباران شد  [2009 Jun] 
*به دشمن .......   [2009 Jun] 
*آهای جوون  [2009 Jun] 
*الف... لام... میم  [2009 Jun] 
*کارگر  [2009 Apr] 
*اولین نفر  [2009 Mar] 
*در سوگ آزادی، شعر و صدا مینا اسدی، موسیقی محمد شمس  [2009 Feb] 
*بمباران   [2009 Jan] 
*شب تولد درياست...  [2008 Aug] 
*... بماندیم و بدیدیم   [2008 Jul] 
*هرگز نمی بخشیم ... و ... هر گز از یاد نمی بریم  [2008 Jan] 
*همه زندگی آنست که خاموش نمیریم   [2008 Jan] 
*های های حیرانم  [2008 Jan] 
*عشق آغوش گشوده ی من نیست  [2007 Dec]