PEZHVAKEIRAN.COM دوباره‌کشی‌ی سعید! مزدک بامدادان، همیشه همان
 

دوباره‌کشی‌ی سعید! مزدک بامدادان، همیشه همان
مهدی اصلانی

بهانه‌ی این نوشته متن کوتاهی است که آقای مزدک بامدادان (دکتر محسن بنایی) در ارتباط با پخش «سر اومد زمستون» سروده‌ی زنده‌نام سعید سلطان‌پور در کلیپ تبلیغای‌ی مسعود پزشکیان نوشته‌اند. نخست چشم می‌گردانیم به نوشته‌ی دکتر بامدادان: «پزشکیان و سرود چریک‌های فدائی خلق. اسلامیسم و مارکسیسم در ایران دو ساقه یک درخت‌اند، پس اگر هم موسوی‌چی‌ها و هم دلدادگان پزشکیان در گردهمائی‌های خود سرودی از چریک‌های فدائی خلق را بازپخش می‌کنند، تصادفی نیست»                                                        
این انشاء‌نویسی‌ی ارزان جدا از آن‌که خام‌دستانه حرمت‌شکنی می‌کند، نادقیق و ناراست است و در متن نوعی جعلِ آشکار.                                          
چرا؟                                                                                     
مسعود پزشکیان نخست با استفاده (سوءاستفاده) از «برای» شروین حاجی‌پور پا به‌ میدان بالماسکه‌ی انتخابات گذاشت و این سوءاستفاده‌ی ابزاری با اعتراض و نوشتن نامه‌ی وکیل شروین حاجی‌پور به ریئس قوه‌ی قضاییه و این‌که خواندن «برای» از جانب شروین به‌‌دلیل به‌ خطر انداختن امنیت ملی موجب بازداشت شروین شد! حال همان سرود به‌عنوان ابزاری انتخاباتی‌ی مورد سوءاستفاده قرار گرفته، هم‌راه شد. نمایش قسمت سوم مستند پزشکیان تحت عنوان «نگرانم» با صدای پرویز پرستویی در کارزار انتخابات از سیمای اسلامی پخش شد. این‌بار صدای مارمولک سینمای ایران پرویز پرستویی در آمیخته‌گی با «برای» شروین حاجی‌پور هم‌راه بخش‌هایی از چند ترانه و سرود را برای گدایی رأی چفت کلیپ کردند. از جمله ترانه‌ی مشهور آذری «کوچه‌لره سوسپ‌می‌شم» و «ایران ای سرای امید» ساخته‌ی محمدرضا لطفی با شعری از سایه و صدای شجریان و نیز «سراومد زمستون» این امر به‌ویژه در بین دوزیستان (برای گدایی‌ی رأی) که راه‌نمای چپ می‌زنند و به‌ راست می‌پیچند سابقه‌دار است. اما چرا «زبانشناس تطبیقی با گرایش ایران‌شناسی» و شاهنامه‌شناس گرامی دکتر بامدادان تنها به سرود سراومد زمستان چسبیده و یقه‌گیری می‌کند؟ او با بقیه کار ندارد چرا که اصل برای ایشان بر مبنای یک نگاه و گرایشِ و تعلق سیاسی زدن است.     
مزدک بامدادان برای حساب‌شویی با فکر مخالف بدون گرفتن عکس، نخست بی‌ارتباط با متن، استخوان می‌شکنند و فک پیاده می‌فرمایند، سپس بلافاصله جراحی می‌کنند، تا «اسلامیسم و مارکسیسم» را به‌هم پیوند بزنند! و سرآخر ندای پنجاه‌و‌هفتی پنجاه‌و‌هفتی سردهند. ایشان نخست می‌زنند بعد بهانه می‌سازند.     
مراد از این نوشته نه پرداخت به ترم «پنجاه‌و‌هفتی‌ها» است نه نگاه به اتحاد مارکسیست‌ها و اسلامیست‌ها (اتحاد سرخ و سیاه) که در حوزه‌ی نظری می‌توان ساعت‌ها در موردش بحث کرد و البته به نتیجه هم نرسید. این نوشته پاسخی است به یک نگاه معیوب که خام‌دستانه حرمت می‌شکند و مدام آن‌را به‌هر بهانه با زبانی پرخاش‌جو مکرر می‌کند. برهمه‌گان دانسته است: سعید سلطان‌پور سراینده‌ی سرود «سر اومد زمستون» است. گزمه‌گان تباهی سعید را در ۲۷ فروردین ۶۰ در شب عروسی‌اش مقابل چشمان نوعروس‌اش می‌ربایند و به اوین می‌برند. او تبلور یک «نه» خونین بود و ماند. لاجوردی از او مصاحبه می‌خواست و انزجار و خود نبودن! داغ بر دل نهاد. و «سرافراز دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت» خبر به‌ قتل‌ رساندن‌اش در غروب ۳۱ خرداد ۶۰ منتشر شد: «دادگاه انقلاب جمهورى‌ اسلامى. پس‏ از محاكمه و شور، عده‌اى از مجرمين را كه مقابله‌ی اينان با اسلام و مسلمين محرز شد و فسادشان در زمين ثابت شد، بر طبق موازين شرع و قانون، محارب با خدا و رسول خدا دانست و به اعدام محكوم كرد. حكم صادره ظهر ديروز(۳۰ خرداد) در محوطه زندان اوين به مرحله اجراء گذاشته شد.» دکتر بامدادان، فارغ از هر نگاهی در یک هم‌آوایی‌ی شوم، مددرسان دوباره‌کشی‌ی سعید سلطان‌پور می‌شود. بگذارید پرسشی را با «زبان‌شناس تطبیقی با گرایش ایران‌شناسی» با منطق خودشان در میان بگذارم. به‌‌ دوران حبس به‌ویژه در عملیات مرصادِ حکومت و فروغِ جاودان مجاهدین، در حمله به غرب کشور رادیوی دولتی در زندان  سرود «ای ایران ای مرز پرگهر» پخش می‌کرد. پخش این سرود که البته دکتر بامدادان تعشق ویژه بدان دارند، در مراسم‌های حکومت‌محور از رسانه‌‌های حکومت دیگر به سنتی رسانه‌ای بدل شده.          
آقای دکتر! اجازه می‌فرمایید با همین منطق، شما را در مقابل این پرسش قرار دهم: آیا پخش سرود «ای ایران» معنایی معادل اتحاد و هم‌بسته‌گی‌ی سلطنت و مذهب دارد؟ با این منطق می‌توان گفت و مدعی شد که پخش سرود «ای ایران» که حکومت اسلامی به‌بهانه‌های مختلف از آن سوءاستفاده کرده و در بزنگاه‌های سیاسی از فتح تپه در دوران جنگ تا انتخاب‌های حکومت‌فرموده از صداوسیمای اسلامی پخش می‌کند اتحاد بین سلطنت و مذهب است؟
پخش ترانه‌ی «برای» شروین هم‌دستی‌ی شروین با اسلامیست‌ها است؟          
پخش ترانه‌ی شجریان هم‌دستی‌ی او با اسلامیست‌هایی است که پخش ربنایش نیز در رمضان ممنوع کرده‌اند؟
آیا می‌توان پخش ترانه‌ی آذری‌ی «کوچه‌لره سو سپ‌می‌شم» در مستند پزشکیان را هم‌دستی‌ی تجزیه‌طلبانه و قوم‌گرایانه با اسلامیست‌ها خواند؟
در یکی از میتینگ‌های حمایتی از پزشکیان در آذربایجان، جمعیتی انبوه شعار ستارخان، باقرخان، مسعود خان سردادند.
آیا می‌توان چنین شعاری را هم‌دستی ستارخان و باقرخان با اسلامیست‌ها خواند؟
آقای محسن بنایی با «پنجاه‌و‌هفتی پنجاه‌و‌هفتی» گفتن‌هایش حرمت‌شکنانه استخوان خرد‌شده‌ی نظری‌اش را پشت ویترین تئوریک قرار می‌دهد. باید بیش و پیش از هرچیز بر ایشان دانسته باشد که نمود‌های یک‌سان هرگز نشان از ماهیت‌های یک‌سان ندارد. در این مورد مثال‌ها خارج از شمارش است. من و شما خواهان محو حاکمیت خوف اسلامی هستیم. آیا همه‌ی کسانی که چنین می‌اندیشند هم‌سرشت و هم‌سنگ هستند؟
مزدک بامدادان شرایط تحلیلی را از تاریخ تحلیل خارج می‌کند و در این‌جا یکی از شریف‌ترین انسان‌ها را به‌جرم سرایش «سر اومد زمستون» هم‌دست تباهی می‌کند. مزدک بامدادان نمی‌گوید اتحاد «بخشی» از مارکسیست‌ها با بخشی از اسلامیست‌ها. ایشان با مطلق کردن نظرشان با زبانی تهاجمی حتا در پاسخ به پرسش یکی از کامنت‌گذاران صفحه‌شان که محترمانه می‌پرسد: «من خوب متوجه نشدم این ویدئو و آهنگ تو تلویزیون حکومتی پخش شده یا تو سایت چریک‌های فدایی؟»
با دو علامت !؟ پاسخ می‌دهد: «مگه فرقی هم دارند!؟»
به‌راستی پخش سراومد زمستون از سیمای اسلامی با پخش همان سرود از تارنمای فدایی‌ها (جدا از تمام اختلاف‌نظرها) ماهیتی یک‌سان دارد؟
در مورد فرجام پنجاه‌و‌هفت فراوان گفته و نوشته‌ام شاید الان برای اثبات خود باید از پشت فرمانِ ماشین پائین آمده بشین‌و‌پاشو کرده و دهان‌ام را باز و«ها» کنم و در دست‌گاه کنترل فوت کنم تا مشخص شود عرق نخورده‌ام.
مکرر می‌کنم: فرجام پنجاه‌و‌هفت یک‌سره تباهی بود. فرجام انقلاب اسلامی یک فاجعه بود. فاجعه‌ای تمام‌عیار. فارغ از شکستِ سیاسی‌ی نحله‌های فکری از چپ و راست، برآمد انقلاب اسلامی را می‌توان و باید باخت مدرنیته و فرهنگ دانست.
دکتر بنایی شما و بسیارانی حق دارید از این مفهوم و سیاهی‌ی نظام اسلامی به سپیدی‌ی نظام پیشین نقب بزنید.
نظامِ پیشین، با مسدود کردنِ بیش‌ترینه‌ی راه‌ها، به حدی از نتوانستن رسیده بود و نخواستن تقویت کرده بود که راهی جز آن‌چه رخ داد باقی نگذاشت. آقای دکتر بامدادان! شما مدام از اتحاد سرخ و سیاه می‌گویید. انگار نه انگار نظام پیشین هم ‌از روز نخست برای مقابله با کمربند سرخ به کمربند سبز دخیل بست. آن‌قدر کمربند سبز محکم کرد که سرآخر راه نفس‌اش بست و حلق‌آویزِ آن شد.
دکتر بامدادان! سوءاستفاده از «سراومد زمستون» تنها مختص پزشکیان و موسوی‌چی‌ها نبوده و نیست. سوءاستفاده از متنی که در حافظه و جامعه مُهر ارزش خورده در تاریخ ما کم‌یاب نیست. بخشی از همه‌چیزخوران و کسانی که چون زالو از نام «فدایی» ارتزاق و هنوز انگشت آلوده می‌کنند در همین رده هستند. شماری از ره‌بران فداییان در سال سیاه ۶۰ قصد داشتند «اکثریت» هواداران و اعضای خود را به حد گزمه‌گانِ حکومتی تنزل و آن‌‌ها را به سربازان «امام خمینی» و شرطه‌های دارالخلافه‌ی اسلامی تنزل دهند!                           
این‌همه گفتم تا بدفهمی و کژبینی از متن منتقل نکرده باشم.                                                 
 آقای دکتر بنایی! این برای کسی که خود را پژوهش‌گر می‌داند خوب نیست. اصلأ خوب نیست. نه این زبان با «ادبیات تطبیقی با گرایش ایران‌شناسانه» منطبق است و نه با شاهنامه‌پژوهی. شما در مقام «عضو هیئت اجرایی جبهه‌ی هفت آبان» و تعلق سیاسی‌تان از هر موضوع بهانه‌ای می‌سازید برای تیغ‌ زدن و جراحی.
این ‌میزان از نامناسب‌گویی‌ی سیاسی برای کسی که خود را پژوهش‌گر می‌نامد و می‌نامندش سخت شگرف است. این چه‌ جای تسویه‌حساب سیاسی است؟          
مصادره‌چی‌های اسلامی با ارتکابی وقیحانه سرایش کسی را که به ‌قتل رسانده‌‌اند، دزدیده‌اند. بعد شما با کوکی نامناسب و نتی فالش نغمه‌ی اتحاد قاتل و مقتول سر داده‌اید.                                                                                   
سعید سلطان پور یک پنجاه‌و‌هفتی‌ی ربوده‌شده و به‌‌ قتل ‌رسیده‌ است. او در شمار اولین قربانیان حاکمیتی بوده که در مقابل‌اش سرخم نکرده و تمام‌قد مقابل‌اش به بهای جان ایستاده. شما خواسته یا ناخواسته تقابل سلطان‌پور با نظام خوف را هم‌دستی می‌خوانید. این خوانش فارغ از نادقیق بودن، حرمت‌شکنانه است و بیش از هر چیز نشان از حس کین‌جویی و کین‌خواهانه‌‌ی شما بر مبنای نگاه سیاسی‌ی امروزتان دارد. نگاهی به‌شدت سیاست‌زده. این نگاه نه با شاهنامه‌شناسی نزدیکی دارد نه با «ادبیات تطبیقی با گرایش ایران‌شناسانه» نه با هیچ‌یک از عنوان‌های فراوان شغلی‌تان. با این نگاه هیچ متنی تمام‌خوان نمی‌شود.
 
 
 
 
 
 
 

منبع:پژواک ایران


مهدی اصلانی

فهرست مطالب مهدی اصلانی در سایت پژواک ایران 

*دوباره‌کشی‌ی سعید! مزدک بامدادان، همیشه همان   [2024 Jul] 
*از باکارا تا جمکران؛ از میامی تا جماران  [2023 Dec] 
*شاملو‌زنی! استنفورد، عباس میلانی و دکتر گرامی   [2023 Oct] 
* بهار می‌خواهیم.  متن سخنان تجمع ۱۱ مارس. فرانکفورت [2023 Mar] 
*۲۲ بهمن! خانه در بهشت نداشتیم اما ساکن جهنم شدیم  [2023 Feb] 
*«حصرنامه»‌ی میرحسین یا پایبندی به انقلاب اسلامی   [2023 Feb] 
*آقای بودستروم! به‌راستی این‌گونه از جنایت سخن گفتن سخت شگرف است   [2023 Jan] 
*راه روی مرگ- هزار چلچله‌ی بهارزا، دفن‌شده بر گم‌گورها  [2023 Jan] 
*سیندرلا / توئیتی که آرشیو‌شد لنگه کفش شیشه‌ای که اندازه‌ی پای هیچ‌کس نیست  [2023 Jan] 
*یلدا نوشت/ رد پایی از خون و باریکه‌ای از خاطره   [2022 Dec] 
*سهیلا وحدتی، چوپان خیرخواهی که نفی را نفی می‌کند   [2022 Nov] 
*آقای یوران ببخشید!   [2022 Jul] 
*زن‌ستیزی نه! زن‌زدایی  [2022 Mar] 
*آیت‌آلله‌زاده‌ی مارکسیست، چپ‌کشی یا قتلِ فکرِ مخالف   [2022 Feb] 
*سال‌هاست که آواز قناری شهید قارقار کلاغ است  [2021 Nov] 
*«تلخ چون قرابه‌ی زهری؛ خورشید از خراشِ خونین گلو می‌گذرد»  [2021 Oct] 
*«ابلیس خدای بی‌سروپایی ست؛ انگشت‌نما شده به ناپاکی»*  [2021 Aug] 
*دختر بابام‌ ام، دکتر عباس میلانی و استنفورد   [2021 Jul] 
*زارممد! خودتو ضایع نکن! نرو!  [2021 Jul] 
*خلق کوپن‌فروش  [2021 May] 
*ارتفاع ابتذال   [2021 May] 
*بر کدام مُرده‌ی پنهان می‌گرید این سازِ بی‌زمان؟  [2021 Apr] 
*پوزیسیون و ‌‌اپوزیسیون، آب‌هویج بستنی یا معجون  [2021 Apr] 
*عیدنوشت: جواد وستینگهاوس و جواد یساری   [2021 Mar] 
*سکولاریسم، «فاعتبروا یا اولی‌الابصار» و خانم شیرین عبادی   [2021 Jan] 
*«به جز تصویرِ دوردستِ من نیست.» (نگاهی به «این بامداد خسته»)  [2020 Dec] 
*شاملو و حاج‌سیدجوادی و حکایت ۴ نامه   [2020 Nov] 
*«جانی پُراز زخمِ به‌چرک درنشسته.» (۱) نگاهی به کتاب تابوت زندگان  [2020 Oct] 
*«آواز نگاه از دریچه تاریک»: روایت‌ خانواده زندانیان سیاسی از دهه ۶۰   [2020 Sep] 
*معرفی کتاب: «آواز نگاه از دریچه‌ی تاریک» منتشر شد  [2020 Aug] 
*پری بلنده  [2020 Jul] 
*تنها یک راه دارد   [2020 May] 
*بهر آزادی‌ی قدس از تورنتو باید گذشت  [2019 Dec] 
*صبح به‌خیر عالی‌جناب قاتل!‏   [2019 Nov] 
*هنوز دردناک‌ترین ترانه‌هاشان را نخوانده‌اند *   [2019 Aug] 
*جنون را نشانی از این آشکارتر؟ *   [2019 Aug] 
* نه مُردنِ شمع و‎ ‎‏ نه بازماندنِ ساعت*   [2019 Jul] 
*شغالی که ماهِ بلند را دشنام گفت  [2019 Jun] 
*«باید تماشای خود‌ویرانی انسان را از سکه انداخت»   [2019 Jan] 
*دست‌خط! نه خط‌خوردگی‌ دست. مسئله این است آقای بهکیش   [2018 Dec] 
*«بازماندگان در صف نخست دادخواهی راستین تابستان ۶۷ هستند»   [2018 Dec] 
* قاضی مقیسه سرسپرده‌ی ساطور و دارِ قاتلان است  [2018 Aug] 
*هذیان تابستانی  [2018 Jul] 
*درگذشت امیرانتظام دست‌کاری‌ی حافظه در روایت مخدوش  [2018 Jul] 
*تکثیر زخم، گفتمان توجیه نگاهی به بیست‌و‌نهمین کنفرانس بنیاد پژوهش‌های زنان ایرانی. [2018 Jun] 
*فسقلی گز بده  [2018 Mar] 
* فرمون کجایی که حجاریان قیصر را کشت  [2018 Jan] 
*آب‌گوشتِ گربه، واگویی‌ی روایتی مخدوش   [2018 Jan] 
*می‌دانستند دندان برای تبسم نیز هست! تنها بردریدند  [2017 Oct] 
* طوفان خنده‌‌ها، تمیز بمانید آقای بابک داد  [2017 Aug] 
*آقای کروبی من با شما پدرکشته‌گی دارم  [2017 Aug] 
*بچه‌ها بلند شین خمینی مرد!   [2017 Jun] 
* نگاهی به لقب‌سازی‌های اکبر گنجی  [2017 May] 
*کسب و کارش مرگ بود  [2017 Jan] 
*جعبه سیاه  [2016 Aug] 
*به بچه‌های دروازه غار بگین «داش‌عباس» مُرد   [2016 Jan] 
*آقای طاهری‌پور با این کفش‌های لنگه‌ به لنگه راه به جایی نخواهید برد   [2015 Dec] 
*کاپیتان هفتاد ساله شد  [2015 Dec] 
*سازمان اکثریت؛ هم‌صدایی با قدرت و «کمیسیون حقیقت‌یاب» مقام عظما  [2015 Oct] 
*و حاشا این خروس را سرِ بُریدن نیست  [2015 Jul] 
*نقدی بر نحوه‌ی پوزش‌خواهی بی‌بی‌سی از اکبر گنجی  [2015 Jun] 
*نگاش نکن ظریفه؛ شیش نفر رو حریفه و اسکار یواشکی برای مسیح علی‌نژاد  [2015 May] 
*عزیز اصلی هم رفت  [2015 Apr] 
*به جای تبریک نوروزی؛ جواد وستینگ‌هاوس. جواد یساری  [2015 Mar] 
*پيش‌مرگِ بهارم؛ اسفندم، از کوچه دردار تا سرزمين وايکينگ‌ها  [2015 Mar] 
*به کوری‌ چشمِ شاه عکس آقا تو ماه نمایون شده  [2015 Jan] 
*بدرود رفيق لب‌دوخته  [2015 Jan] 
*آقای مهاجرانی ولی افتاد مشکل‌ها  [2014 Dec] 
*آقای بهنود! روشن‌فکر دماسنج جامعه است نه بادنمای آن  [2014 Nov] 
*حالا کو تا بهار بیاید. برویم از برگ‌برگِ پائیز گریه برچینیم  [2014 Oct] 
*همیشه کسی هست تا از دریا بگوید  [2014 Sep] 
*«و هنوز از چشم‌ها خونابه روان است.» آمارِ واقعی کشته‌گان تابستان 67 مهدی اصلانی  [2014 Jul] 
*نام همهٔ فرزندان اسماعيل است، فروغِ جاودان. مرصاد. کشتار تابستان ۶۷  [2014 Jul] 
*از دروازه‌غار تا اشرف؛ از اشرف تا لندن  [2014 Mar] 
*آوازه‌خوان نه آواز؛ شرم رقیه دانشگری و مسئولیت فردی  [2014 Mar] 
*پری بلنده  [2014 Feb] 
*نوزده بهمن؛ موسی خیابانی؛ سیاهکل؛ پایکوبی اکثریت  [2014 Feb] 
*«نشود آن‌که بشود که نشود. امام خمینی» و آن سال وبایی   [2014 Jan] 
*پیروزی وجدان بر وظیفه. زانو زد اما تسلیم نشد  [2013 Dec] 
*شگرف است! این حد خون‌سرد از جنایت گفتن  [2013 Nov] 
*چيدنِ گل سرخ با تبر  [2013 Oct] 
*می‌خواهم ببوسم‌ات! نشانی خانه‌ات کجاست؟  [2013 Aug] 
*یکی از قاتلین رفقایم وزیر شد. تکبیر برادران!   [2013 Aug] 
*اکبر قاتل  [2013 May] 
*فردین و فروردین  [2013 May] 
*اکبر شالگونی هم رفت؛ سفر به خیر مسافرِ جاده‌ی شمشیر   [2013 Jan] 
*هشت عکس فوری از آلبومی خصوصی برای ۶۷ ساله‌گی پرویز قلیچ‌خانی   [2012 Dec] 
*بند هشت، زندان گوهردشت متن سخنان مهدی اصلانی در دادگاه لاهه [2012 Oct] 
*خدا، شاه، ميهن، ابرو‌کمانی سلطنت در دام‌چاله‌ی رژيم اسلامی  [2012 Jul] 
*تبهکارِ تحقير‌کار اعدام بايد گردد! «آی نقی» خودت اصلاح‌طلب‌ها را اصلاح کن  [2012 May] 
*رجبعلی مزروعی را با سیاهکل چه کار  به بهانهٔ حضور رجبعلی مزروعی در مراسم سياهکل سازمان اکثريت [2012 Feb] 
*"تابستان۶٧، پرونده‌ای‌ست هنوز ناگشوده" متن سخنراني در پارلمان اروپا   [2011 Nov] 
*خودشيفته‌گی بدخيم، دير تشريف‌فرما شده‌ايد آقای گنجی! لطفاً ته صف  [2011 Nov] 
*zoroo با خاطره و یادِ بلندِ بهروز سلیمانی  [2011 Nov] 
*کجای این بازی عدالت است؟ برای محمد نصرتی و شیث رضایی  [2011 Nov] 
*ما هنوز زنده‌ایم   [2011 Oct] 
*خاوران، تفاهمِ وجدان‌های زخمی  [2011 Aug] 
*طاقت بیار رفیق به جان‌سوخته‌گی‌های ایرن و محمود معمار‌نژاد [2011 Aug] 
*دروغ می‌فرمایید! شما مخالف اعدام نبودید  [2011 Jun] 
*آقای کروبی هیچ می‌دانید خاوران کجاست؟   [2010 May] 
*سازمان اکثریت، اراده‌ی معطوف به قدرت برخورد با گذشته یا فرار به جلو؟   [2010 Mar] 
*احمد رشیدی‌مطلق کیست؟ علی شعبانی؟ فرهاد نیکو‌خواه؟ محمود احمدی‌نژاد؟ [2010 Jan] 
* در گذشت آیت‌الله منتظری. بازنگرى‌اى نادقیق به یک رخ‌داد تاریخی.  [2009 Dec] 
*رندان سلامت می‌کنند، جان را غلامت می‌کنند   [2009 Sep] 
*پنجم شهريور ۶۷، آغاز چپ‌کُشی در زندان گوهردشت  [2009 Aug] 
*خاکستری  [2008 Sep] 
*اعتراض   [2008 Sep] 
*فرزندان نسل خاکستری   [2008 Sep] 
*شامیت  [2007 Dec]