PEZHVAKEIRAN.COM چرخش نگاه اسلام به انسان
 

چرخش نگاه اسلام به انسان
محمد محمودی

برخی مسائل درون-دینی، با بررسی تاریخ تحول ادیان، وجه مشترکی میان ادیان مختلف می شوند. یکی از این موارد مخاطب قرار دادن انسان از سوی دین است. اسلام در ابتدای تاریخ خود و با آغاز ادعای محمد بن عبدالله به عنوان پیامبر خدا، دین اسلام همۀ انسان ها را مخاطب خود قرار می دهد تا به راه دین وشریعت اسلامی دعوت کند. در این مرحله، از آنجا که اسلام همۀ انسان ها را مخاطب قرار می دهد، بنابراین باید همۀ انسان ها با یکدیگر مساوی باشند و در این تساوی است که انسان در کل مستعد پذیرش این دین جدید یعنی اسلام فرض گرفته می شود.

در قرآن که قاعدتاً باید مبنای مکتوب و مرجع اصلی اسلام قرار بگیرد، با عبارت "یا اَیهاالنّاس" یعنی ای انسان ها مواجه هستیم و هرگز دیده نمی شود که برای مثال نوشته شده باشد، ای انسان ها با چشمان آبی و یا با قدهای بلند و یا موهای مشکی و همچنین در این عبارت نیز گفته نشده است ای انسان های مرد یا زن، بلکه بطور کلی "ای انسان ها"!، وقتی که یک دین و یا بطور کلی یک جهان بینی و یا ایدئولوژی در عبارت و یا گزارۀ عام خود امری ممیزی نداشته باشد، مانند "ای انسان ها" بنابراین انسان در وجوه طبیعی و اجتماعی خود یک شکل قلمداد شده است.

با بررسی تاریخی اسلام و مهاجرت محمد و طرفدرانش به یثرب، که در آنجا بیش از همه یهودیان ساکن آن شهر به محمد و پیروانش پس از تبعید خودخواسته در شعب ابیطالب پناهندگی و مأمنی می دهند، می بینیم، که رفته رفته اسلام پیشرفت کرده و شکل یک اجتماع دینی منسجم به خود می گیرد. قواعد زندگی دسته جمعی میان مسلمانان با پیروی از گفتار پیامبر عرف و سنت های آن جامعه می گردند، این امور در اشکال مختلف ظهور می کنند: همانند ابلاغ فرامینی که محمد گفته های خدا اعلام می کند و پس از مرگ او کم و بیش جمع آوری شده و در دوران خلیفه سوم به شکل مدون مبنای مکتوب قرار داده می شود و نسخ و نمونه های دیگر همگی جمع آوری و نابود می شوند و یا گزاره هائی از خود او که نام حدیث به خود می گیرند و یا تفسیر و تقلید از رفتارهای پیامبر اسلام که به آن سنّت گفته می شود. در همۀ این اشکال نگاه اسلام به انسان در این مرحله هنوز نگاهی عام است و بطور کلی انسان مورد توجه برای دعوت قرار می گیرد.

در مرحلۀ بعدی گسترش اسلام یعنی زمانی که محمد و پیروان او دیگر در یثرب سابق و مدینۀ کنونی خود را تثبیت کرده اند و حتی با عملیات مسلحانه کاروان های منطقه را به مخاطره می اندازند، اسلام از مرحلۀ دعوت خارج شده و وارد مرحلۀ جدید و متمایزی می گردد و با توجه به داده های تاریخی مرحلۀ مقابله است، اکنون جهان از نگاه اسلام به جهان خودی و جهانی دیگر تقسیم میشود. در همین راستا چرخشی مهم و حیاتی در نگاه اسلام روی می دهد و دیگر انسان ها مخاطب قرار نمی گیرند، بلکه "مومنان". جهان به جهان اسلام و جهان کفر و بی ایمانی تقسیم می شود. در واقع از دیدگاه اسلام نسل انسان و یا بشر یا "خودی" هستند و ایمان آورده اند و یا غیرخودی هستند و بی ایمان به اسلام می باشند. اکنون گزارۀ کلی اسلام "یا ایُها النّاس" به "یا ایُها المؤمِنون" بدل می گردد. در واقع انسان دیگر تعریف گذشته و عام خود را از دست می دهد و در اینجا مخاطب ایمان آوردگان هستند. در این تقسیم بندی انسان دیگر نمی تواند به گونه ای مساوی از سوی اسلام نظاره شود. در وجه حقوقی آن نیز انسان ها در آن قلمرو نمی توانند از تساوی و به پیروی از آن از عدالت برخودار گردند، زیرا در این نگاه انسان ایمان آورده در مجموعه ای متفاوت از "دیگران" قرار داده می شود. تصور کنیم که در قانون اساسی یک کشور به جای مفهوم شهروند و یا تابع از مفهومی دیگر مانند "پیروان" و یا "مومنان" استفاده شود، مسلماً انسان ها در قلمرو تحت حاکمیت آن قانون اساسی نمی توانند برابر باشند، مگر آنکه از آئینی پیروی کنند که مبنای آن قانون قرار داده شده است.

این چرخش نگاه اسلام به انسان عواقب و پیامدهای عمیق خود را به دنبال دارد. در درجۀ اول دیگر انسان شاخص حقوقی عامی نمی ماند که همه بطور مساوی مخاطب قرار گرفته باشند. در مرحلۀ بعد که در عمل پیرو منطقی این چرخش نگاه به انسان است، تقسیم انسان ها به مومن و غیر مومن است، همانند خودی و غیرخودی. با پیشرفت بیشتر اسلام با توجه به تاریخ رویدادها در اسلام و در دوران مقابله با غیرمومنان، راه اجباری که پیش روی اسلام باقی می ماند، معادل دانستن غیرمومن با غیرانسان است. در این شکل است که پناه دهندگان قدیمی در یثرب، غیرمومنان  امروز در مدینه می گردند و همانهائی که به محمد و پیروانش پناه داده بودند، اگر ایمان نیآورده باشند، غیرمومن و در عمل غیرانسان می شوند و می توان با آنان مقابله کرد. نتیجۀ عملی این چرخش نگاه اسلام به انسان تصاحب اموال آنان و ایضا و آزار آنان و اخراج آنان از مدینه می شود. اکنون مدینه در واقع "مدینه النبی" یعنی شهر پیامبر می شود.

در "شهر پیامبر" غیرمومنان به مرور دفع می شوند و به زبان سیاسی امروزین، مسلمانان دست به نسل کشی و "پاکسازی" می زنند. ساکنان شهرپیامبر مسلمانان معتقدی هستند که از نگاه آنان جهان و انسان به دو شکل امکان وجودی می یابند، جهان اسلام و مسلمان و جهان کفر و کافر. اکنون غیرمومن تنها غیرخودی و غیرمومن ساده باقی نمی ماند، بلکه کافر خطاب می شود. در مفهوم کافر و کفر جنگ و ستیز نهفته است و در این چرخش نگاه، انسان عام دیروز اگر امروز در مقولۀ کافر قرار گیرد، وظیفۀ مسلمان مقابله و ستیز با اوست و در نهایت نابودی کفر و کافر. در تاریخ تحول اسلام از آنجا که محمد در دین خود از منابع یهودی و مسیحی بسیار عاریت گرفته است، نمی توانست آنان را کافر خطاب کند، بلکه مشروط به یک شرط عملی می کند، اگر حاضر به قبول استیلای اسلام و باج دهی به حاکمان جدید باشند، حیات آنها مورد قبول واقع می شود، در واقع یک راه عملی و حفظ منفعت مادی سبب می شود که ادامۀ حیات مشروط پذیرفته شود. باید توجه داشت که پیروان مسیحی در آن زمان در منطقۀ حجاز بسیار اندک و اغلب مردم یکتاپرست یهودی بودند. این رفتار سیاسی به مرور زمان چنان در فرهنگ دین و مذاهب اسلامی جا گرفته است، که هر مسلمانی خود را برتر از انسان های دیگر فرض گرفته و حاکمیت و استیلای دین خود را حق بلامعارض در جهان می بیند، این نگرش به جهان-حیات یکی از ریشه های تعارض دائمی مسلمانان با جهان پیرامون آنان شده است.

در چرخش نگاه اسلام به انسان، که دیگر انسان به شکل عام و بی شرط خطاب قرار نمی گیرد و مفهوم انسان به مومن تبدیل شده است، انسان از شکل تساوی خود خارج می گردد. در وجه حقوقی آن، همانند قانون اساسی می شود که پیرو و یا مومن جایگزین شهروند شود. در چنین وضعیتی دیگر اسلام نمی تواند مدعی تساوی انسان ها گردد، چرا که قانون اساسی مندرج در قرآن مومن را مبنا قرار داده است. اکنون بدیهی است که اسلام هنگام ستیز و مقابله با کافران ابتدا نظراً باید آنان را از انسان بودن خلع کند. در چنین وضعیتی است که در جنگ های اسلام در زمان محمد با "کافران" نه تنها آن کافران به قتل می رسیدند، بلکه همۀ اموال آنان به عنوان غنائم جنگی مصادره شده و مهمتر از همه برای انسانزدائی کردن از آنان زنان و فرزندان آنان را نیز تصاحب می کردند. کم نیستند اختلافات میان مسلمانان بعد از جنگ بر سر تصاحب همسران کافرانی که به قتل رسیده بودند، یکی از مشهورترین این حکایت ها منجر به غدیر خم می شود، که میان علی فرمانده سپاه اسلام با دیگر فرماندهان زیر دست او بر سر تصاحب زنان زیبا در جنگی محمد برای پایان دادن به آن اختلافات از داماد خود جانبداری می کند.

در هر حالت این چرخش نگاه اسلام خود به یک پایۀ ایدئولوژیک تبدیل می شود و انسان را به پاک و نجس نیز طبقه بندی می کند. این چرخش نگاه، عمومیتی توتالیتر و تمامیت خواه دارد و در تمام عرصه های جهان-حیات صادق است. با به روز کردن نگاه اسلام به انسان بعد از آن چرخش بزرگ، دیگر جای تعجب باقی نمی ماند، که در نسخۀ اسلامی که دیگر در حد عبادت فردی و ایمان شخصی باقی نمانده و وجوه اجتماعی و سیاسی به خود می گیرد، در واقع اسلام سیاسی، با بیشتر شدن تعداد پیروان این دین سیاسی همان چرخش دیدگاه تکرار گردد و انسانی که تا دیروز همسایه او بوده است، امروز کافر تلقی گردد و طبعاً این کافر نه تنها دشمن تلقی می گردد بلکه دیگر انسان نمی تواند باشد. در رخدادها و فجایع سیاسی نیم قرن گذشته در منطقۀ پر تنش خاورمیانه به خوبی این چرخش در نگاه اسلام به انسان را می توان مشاهده کرد.

در بعد حقوقی در دیدگاه اسلامی عنصر انسان وجود خارجی ندارد، بلکه تنها مسلمان است که دارای جایگاه انسان با حقوق است و حتی در تعریف انسان نیز ممیزۀ جنسی آنرا به مسلمان مرد و زن تقسیم می کند. در حقیقت ترجمۀ جایگاه انسان در دستگاه حقوقی اسلام مرد مسلمان می باشد. وقتی چنین دستگاه حقوقی که انسان را قبل از هر چیز طبقه بندی کند و در نهایت تعریف مشخصی از آن را مورد اتکاء خود قرار دهد، نمی تواند از اصل تساوی و عدالت اجتماعی سخن گوید. برای مثال تصور کنیم که در یک قلمرو جغرافیائی حکومتی بر قرار شده است و مبنای آن حکومت قانون اساسی باشد که در آن افراد تابع خود را تنها مردانی در نظر گیرد که داراری ریش بوده و قدی بیش از یک متر و هشتاد سانت داشته باشند، این افراد عادلانه دارای حقوق مساوی هستند. چنین حکومتی نمی تواند مدعی گردد که نسبت به انسان های دیگر در قلمرو خود به تساوی و عادلانه رفتار خواهد کرد و افراد دیگر در واقع مردان بدون ریش و کوتاه تر از یک متر و هشتاد سانت نیز اتباع آن حکومت محسوب می شوند. دستگاه حقوقی اسلام نیز قبل از تعیین حقوق و وظائف دست به طبقه بندی زده و افراد را در قلمرو خود غربال می کند.

اگر در رفتار سیاسی جنبش ها و فعالان پیرو اسلام سیاسی دقت شود، در آغاز جنبش سیاسی خود از انسان ها دعوت می کنند تا به آنان در کنش سیاسی بپیوندد و دائماً از آغوش باز خود سخن می رانند. بعد از قوت گرفتن جنبش، دست به تصفیۀ نیروهای مزاحم می زنند. این نیروها همان دسته هائی هستند که با چرخش دیدگاه دیگر در آن مجموعه نمی گنجند. با به قدرت رسیدن اسلام سیاسی با شقاوت هر چه تمام تر دست به حذف "دیگران" زده می شود، چرا که دیگر جزئی از جامعۀ مومنان محسوب نمی شوند؛ همانطور که در مکه پس از پیروزی محمد و تصاحب آن افرادی در لیست قتل و کشتار قرار گرفتند و محمد دستور قتل آنها را در هرکجا که هستند داد. عین همین رفتار را می توان در جنبش های سیاسی با تکیه بر اسلام سیاسی به خوبی مشاهده کرد، که پس از به قدرت رسیدن چرخش بزرگی در دیدگاه آنان نسبت به انسان صورت می گیرد. قبل از بدست گرفتن قدرت، انسان ها معادل مفاهیمی مانند شهروند، همشهری، هموطن، "برادر و خواهر" و امثال این بودند، اما پس از کسب قدرت با چرخش دیدگاه نسبت به انسان، تنها افرادی که در چارچوب ایمانی و ایدئولوژیکی آنها مورد قبول قرار می گرفتند، انسان تصور می شوند.

در اسلام سیاسی با چرخش دیدگاه نسبت به انسان که به دلیل ایدئولوژی بودن آن الزاماً و جبراً صورت می گیرد نمی توان شک کرد که آیا این چرخش در همۀ جناح ها و نحله ها صورت می گیرد، که با دغدغۀ بسیار باید پاسخ مثبت داد، حتی آنان که مدعی ظریف ترین رفتار اجتماعی می شوند نیز در نهایت انسان را با ممیزۀ ایدئولوژیک خود شناسائی می کنند. در هیچیک از گرایشات اسلام سیاسی انسان به طور عام و بدون ممیز در دستگاه حقوقی و اجتماعی تثبیت نمی شود و طبعاً در قانون اساسی هیچکدام از این گرایشات نیز انسان آزاد و برابر فرض نمی گردد که در وجه اجتماعی و در دستگاه سیاسی آن معادل مفهوم شهروند قرار داده شود.

در کشمکش های سیاسی نیز به اعتبار اسناد تاریخی کنش هائی دیده می شود که از دید الهیاتی مومنان یکدیگر را به تکفیر و ارتداد متهم می کنند و همین اتهام جواز قتل و غارت حریفان سیاسی را صادر می کند. اعتبار و مشروعیت این اتهامات در واقع ارجاع به عدم مقبولیت انسانی در آن دیدگاه است و همین امر جواز مشروعیت انسانزدائی را صادر می کند. نمونۀ مشخص تاریخی آن در ایران مذهب بهائی است، که در ابتداء می بایستی از مومنان این مذهب انسانزدائی صورت گیرد.

انسان مدرن با قبول این اصل که همۀ انسان ها آزاد و برابر به دنیا آمده اند، نمی تواند پذیرای شاخص ها و طبقه بندی های دینی و ایدئولوژیک باشد. الزاماً انسانی که آزاد و برابر پا به جهان-حیات گذارده است از حقوق مساوی با دیگر انسان ها برخوردار است و دیگر هیچ شرط دینی و یا ایدئولوژیکی مقبول و مشروع نمی گردد. عصارۀ این چرخش نگاه اسلام نسبت به انسان و ضدیتی ماهوی آن با انسان آزاد و برابر را در تمامی قوانین اسلامی مخصوصاً قانون مجازات اسلامی به خوبی می توان دید. این قانون سمبل بربریتی دینی است که با هیچ شاخص مدنی و انسانی نمی توان برای آن حقانیتی در جهت کرامت انسانی و حفظ آن قائل شد. البته این امر پیچیده تر می گردد، زمانی که اصول همین قانون با نام های دیگر در رخدادهای سیاسی دیگر را بررسی کنیم، نمونۀ واضح و کمدی-تراژیک آن در تاریخ معاصر ایران در انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین خلق وجود دارد. این انقلاب ایدئولوژیک که مبنایش ازدواج دو فرد پس از ماجراجوئی های غیرعرفی و جنسی می باشد، چندین چرخش را در یک کنش در خود جای می دهد و همین چرخش های پی در پی در دیدگاه اسلام سیاسی به انسان است که حکم مرگ سیاسی همان جریان را نیز جبراً صادر کرده است.

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب محمد محمودی در سایت پژواک ایران 

*چرخش نگاه اسلام به انسان  [2025 Mar] 
*پوپولیسم چپ ایرانی پدیده ای غریب!  [2025 Feb] 
*پدیده شناسی توهین  [2025 Jan] 
*پدیده شناسی توهین  [2025 Jan] 
*«او را بشوئید اما خیس نکنید!» انقلاب پرهام بدون انقلاب است!؟ [2024 Feb] 
*موشک های موجه و ضروری رامین پرهام  [2024 Jan] 
*کانت، سیصد سال اندیشۀ نقاد  [2024 Jan] 
*مکه یا آتن؟ راه ایران از غرب می گذرد!  [2023 Dec] 
*رابطه شایعه و یهودستیزی  [2023 Dec] 
*شکل حکومت و شیوۀ کشورداری  [2023 Dec] 
*چرا ائتلاف سیاسی با نیروهای اسلامی غیر ممکن است؟  [2023 Dec] 
*تناقض درونی شعار «استقلال، آزادی»  [2023 Oct] 
*اُکلوکراسی اسلامی  [2023 Oct] 
*دیکتاتور کیست  [2023 Aug] 
*فدرالیسم برای ایران - راه یا بیراهه؟  [2023 Jul] 
*خمینی – آخرین «روشنگر» ایران  [2023 Jul] 
*«بگید کشتنش!»/ نکته ای در اخلاق سیاسی در ایران   [2023 Jul] 
*پارادوکس دوتوکویل در حکومت اسلامی  [2023 Jun] 
*پیدایش و زوال روحانیت شیعه (۵)  [2023 Jun] 
*پیدایش و زوال روحانیت شیعه (۴)  [2023 Jun] 
*پیدایش و زوال روحانیت شیعه (۳)  [2023 Jun] 
*پیدایش و زوال روحانیت شیعه (۲)  [2023 Jun] 
*پیدایش و زوال روحانیت شیعه (۱)  [2023 May] 
*استقلال قوۀ قضائی، شاه کلید ورود به دمکراسی و بقاء دمکراسی در ایران  [2023 Apr] 
*روان گسیختگی دین  [2023 Apr] 
*سربازان گمنام امام زمان – «بی شرف!»   [2023 Apr] 
*تأملی در مفهوم ملت   [2023 Mar] 
*دیروز هایدگر – امروز هابرماس؟  [2023 Mar] 
*لبخند جلاد  [2023 Mar] 
*نکروفیلی حکومت اسلامی  [2023 Mar] 
*به یاد ریحانه  [2023 Mar] 
*اسرائیل دشمن من نیست!  [2023 Mar] 
*ده فرمان  [2023 Feb]