بحثی در مقاله‌ی : خطای بختیار، پایان بازرگان
علی شاکری زند

دوست گرامی آقای تقی رحمانی در مقاله ی جدیدی نکات مهمی را درباره ی چگونگی وقوع انقلابی که به گفته‌ی ایشان در آن می بایست:

«سازمان اداری و لشکری و کشوری دست به دست شود؛ به جای سرنگونی»، نوشته اند.

بنا به نوشته ی ایشان این «بایستگی» یعنی ضرورت حفظ دستگاه حکومتی، منهای دیکتاتوری پادشاه، مورد نظر مهندس بازرگان بوده است.

ایشان در توضیح این نظر خود همچنین نوشته اند «قرار بود که نهاد شکل گرفته دولت در ایران ساقط نشود، انتقال حکومت بدون اسقاط دولت رخ دهد.» و بر اساس آنچه در دنباله آمده است پیداست که در این جمله نیز منظور از «نهاد شکل گرفته ی دولت» همان چیزی است که من، در واژگان خود، در طول این نوشته دستگاه قدرت دولتی یا، دقیق تر، دستگاه حکومت خواهم نامید.

البته گفته نشده این قرار میان چه کسانی بوده، اما از فحوای نوشته و در پرتو برخی از عبارات بعدی می توان چنین استنباط کرد که احتمالاً منظور قراری میان بختیار و دولت او از یک سو و مهنس بازرگان از سوی دیگر بوده است. نویسنده عدم تحقق این خواست را نتیجه ی حوادثی دانسته که یکی از آنها به گفته ی ایشان یک « اشتباه بختیار» بوده است، اشتباهی در روز ۲۱ بهمن: در این مورد، پس از توضیحاتی درباره ی روشی که به بختیار نسبت می دهند، می نویسند :

«۲۲بهمن نشان داد که بختیار در محاسبه خود خطا کرده است

اندکی دورتر ایشان همچنین اضافه می کنند که حاصل این وقایع:

« ــ به نوعی پایان راهبرد بازرگان برای انتقال دست به دست دولت بود

ــ «این راهبرد می توانست موفق شود یا نه خود مطلبی است» (!)

ــ «اما چنین رخدادی رخ نداد.» [تآکید ها از من است]

به دلیل پیچیدگی شدید سلسله حوادثی که به سقوط دولت بختیار و برآمدن قدرت استبدادی و فردی خمینی، و بنا به اصطلاح درست ایشان، سقوط سیستم حکومتی موجود، انجامید خلاصه کردن نظر ایشان که بسیار فرمول وار بیان شده و استدلالی که درجهت آن می کنند ساده نیست. تا اینجا سعی شد فرض های اصلی نظر ایشان بطور خلاصه طرح گردد. اما در نوشته ی ایشان فرض مهم دیگری نیز دیده می شود که، گرچه بطور دقیق بیان نشده، در آن شکلی از واقعیت وجود دارد، اما شاید با تعبیری نه چندان درست.

این فرض عبارت از کوششی بوده، احتمالاً دوجانبه، برای دستیابی به نوعی «مصالحه»؛ و می توان استنباط کرد، باز منظور از آن مصالحه ای میان دکتر بختیار و مهندس بازرگان بوده است. ایشان می نویسند:

«قبل از این ماجرا [که منظور از آن همان «اشتباه بختیار» است] در گفتگوی میان دولت بختیار و انقلابیون امکان مصالحه مدام بالا و پائین می رفت.»

فرمول بندی ایشان درباره ی اشتباه بختیار چنین است:

« بختیار با مواضع خود به دنیال وقت تلف کردن بود تا شاید اوضاع را کنترل کند. اما واقعه پادگان فرح آباد ژاله نشان داد که بختیار در راهبرد خود چندان برنامه و هم امکان مانور ندارد. چرا که ورود ارتش به خیابان به شکل حمله و هم دستگیری انقلابیون به معنی پایان کار مصالحه بود.»

و در مورد رابطه ی این حادثه با ناکامیابی طرح نجات دستگاه حکومتی [منهای دیکتاتوری شاه] از راه مصالحه آمیز می نویسند :

«اما واقعه پادگان فرح آباد ژاله همه چیز را به هم ریخت.»

و اضافه می کنند:

« به عنوان شاهد می گویم بسیاری از کسانی که در ان روز ۲۱ بهمن گرد پادگان امدند نمی دانستند کمک به چه کار می کنند. یعنی فروپاشیدن نهاد اداری، لشکری و کشوری به نام دولت، که با ریختن نظام پهلوی فرق داشت.»[تآکید ها از من است]

منظور ایشان روشن است و می خواهند بگویند بسیاری از کسانی که آن روز در آن حوادث فعالانه شرکت داشتند از عواقب کارشان که فروپاشیدن کامل دستگاه حکومتی و به عبارت دیگر پیدایش خلاءِ قدرت و حکومت بود آگاه نبودند.

اگر بار دیگر این فرض ها را خلاصه کنیم شاید بتوان آنها را چنین بیان کرد.

نوعی تفاهم میان بازرگان و بختیار برای این منظور که پس از پایان دیکتاتوری و بیرون رفتن شاه از کشور دلیلی وجودندارد و نمی بایست سیستم حکومتی ازهم بپاشد وجودداشته است؛ مشکل بر سر یافتن راه آن بوده است. آنها ـ یا بازرگان به تنهایی ـ می کوشیده اند تا این مشکل را از سر راه بردارند. اما آنچه سبب ناکامیابی در رسیدن به این منظور شده اشتباه بختیار در روز ۲۱ بهمن بوده است. گرچه، به گفته ی ایشان، امکان پیروزی برای اصل «راهبرد بازرگان» نیز «مطلبی است»، یعنی قابل بحث بوده است.

حال، با این امید که خلاصه ی بالا انعکاس درستی از منظور نویسنده باشد، به بررسی درجه ی صحت فرض ها و بطور کلی نظر بیان شده در آن پرداخته می شود. ابتدا بطور خلاصه باید گفته شود:

نویسنده ی این سطور در این که مهندس بازرگان نهایت سعی را داشته که، ضمن پایان دیکتاتوری، نهاد حکومتی ازهم نپاشد، کمترین تردیدی ندارد. برای این باور دلائلی بسیاری دارم که در جای دیگری به تفصیل نوشته ام؛ اما در متنی که هنوز منتشرنشده است. البته منظور بختیار هم از قبول نخست وزیری همین بوده، زیرا، در اوضاع آن روز و با ادعاهای خمینی برای رهبری کشور، او از هم پاشیدن نهاد حکومت را معادل جایگزین شدن حکومت قانون با یک دیکتاتوری شوم دینی می دانسته که آن را «دیکتاتور نعلین» نامیده است.

حال باید، باز هم بطور فشرده، بگویم که تفاوت احتمالی نظر من با نظر آقای رحمانی در کجاست.

شاپور بختیار، بطوری که در کتاب یکرنگی به دقت توضیح داده، با رفتن شاه از کشور، که منظور خود نخست وزیر از آن عدم امکان دخالت بعدی او در کار دولت بوده، این امکان، و در نتیجه بازگشت دیکتاتوری را، برای همیشه منتفی و پایان یافته می دانست.

از دید او، ضمن این که سیستم قانونی قدرت یا همان «نهاد دولت» مورد نظر آقای رحمانی، برسرپا مانده بود، دیکتاتور از کشور خارج شده بود و قرار هم نبود بازگردد.

تا روزی که مهندس بازرگان در راه موفقیت این نظر، ضمن دیدارهای خود با دکتر بختیار که او شرح یک مورد آن را در کتابش آورده، اما بنا بر اطلاع نویسنده ی این سطور بیش از یک بار بوده، به سهم خود کوشش می کرده و به عنوان مثال کوشیده و توانسته ترتیب دیداری میان بختیار و خمینی را بدهد، گرچه این برنامه را دیگران برهم زدند، آن دو در یک جهت حرکت می کرده اند. در این مورد دلائل بسیار وجوددارد. تنها یکی از آنها این است که اگر خاطرات ابراهیم یزدی در نوفل لوشاتو را، در جلد دوم کتاب خاطرات او، درست بخوانیم می بینیم که تا چه اندازه میان مهندس بازرگان و دکتر یزدی اختلاف دید وجود داشته، بطوری که حتی هنگامی که خمینی هم انتخاب افرادی برای عضویت در شورای انقلاب را از او می خواهد، و در همان دیدار تشکیل دولت موقت را هم به او تکلیف می کند، مهندس بازرگان در دیدار بعدی همراه با یزدی تنها فهرست کسانی را که برای شورای انقلاب پیشنهاد می کردند به خمینی ارائه دادند اما بازرگان دیگر کلامی هم از موضوع دولت موقت به میان نیاورد و خمینی هم دنبال آن را نگرفت.

با آمدن خمینی به کشور، قضایا رفته رفته شکل دیگری می یابد. بخوبی پیداست که مهندس بازرگان نسبت به بخت موفقیت دکتر بختیار بدبین شده است. در نتیجه او در اندیشه ی چاره ی دیگری نیز هست.

در دیداری که به پیشنهاد ویلیام سالیوان سفیر آمریکا میان او و موسوی اردبیلی از یک طرف و سفیر از طرف دیگر ترتیب داده شد به گفته ی این مقام آمریکایی در کتاب خاطرات ایرانش بازرگان بر قصد خود او و نهضت آزادی بر حفظ ارتش و دستگاه دولتی تأکید داشته، اما نماینده ی خمینی، موسوی اردبیلی، بدون این که با نظر بازرگان صریحاً مخالفتی بکند تأیید محکمی هم از آن نمی کند. این دیدار مقدمه ای بوده بر دیدار بعدی با قره باغی رییس ستاد ارتش و مقدم رییس ساواک. پیش از آن هم بازرگان و قره باغی به سالیوان گفته بودند که یکدیگر را می شناسند و با هم تبادل نظر دارند. بنا بر آنچه در این مرحله گفته شده قره باغی و دیگر سران ارتش توافق با انقلابیون را، مشروط به این که قانون اساسی رعایت شود و سیستم حکومتی، در اساس آن، تغییرنکند، پذیرفته بودند. این محکم کاری ها از نظر بازرگان برای آن بود که با وخیم شدن أوضاع و بدبینی بیشتر او به بخت موفقیت بختیار راهی برای همان انتقال «دست به دست قدرت» بطوری که دستگاه حکومتی در کلیت آن از هم نپاشد پیش بینی شده باشد.

حال در اینجا باید اشاره ای هم به نقش خمینی و نقشه ی او بشود. خمینی و بیشتر اطرافیان آخوند و حتی فکلی او نیز دولت بختیار را، هضم نمی کردند، زیرا با اینکه تشکیل آن بر أساس خروج شاه از کشور بود، از آنجا که با رأی مجلس و امضاء شاه انجام شده بود، و از آنجا که او دریافته بود که رییس دولتی که به قول او «خوی بیابانی داشت» زیر بار کسی نمی رفت و با بقای او در مسئولیت دستگاه قدرت از هم نمی پاشید و قدرت به دست خود او نمی افتاد، آن دولت را همچنان ادامه ی نظام مبتنی بر قانون اساسی مشروطه ای می دانست که بسیا زود معلوم شد از ان نفرت داشته، و در پی آن بود که از هر راه شده آن دولت را ساقط سازد و تمام قدرت را قبضه کند. اما او نمی توانست ناگهان همه چیز را نفی کند و تنها بگوید فقط و فقط از من اطاعت کنید. این کار نیاز به گذر از مراحلی داشت. پس می بایست او بجای دولت بختیار و در برابر آن دولتی تشکیل می داد که به نام آن از توده های هوادار خود بخواهد بختیار را سرنگون کنند. و این دولت هم نمی توانست به ریاست یک آخوند باشد زیرا با چنین کاری دست او پیش از موقع رومی شد و با همه ی تعصبی که نسبت به وی پیداشده بود باز هم جامعه چنان دولتی را در برابر دولت بختیار انتخاب نمی کرد. او برای تحقق برنامه ی خود می بایست در تشکیل دولت موقت خود از نام و حسن شهرت یک عنصر خوشنام سیاسی که به نهضت ملی منسوب بوده و سابقه ی خدمات بزرگ دولتی در این چارچوب را داشته باشد، و سران ارتش و روشنفکران جامعه نیز به او اعتمادکنند، اما مقام خود را تماماً به خمینی مدیون باشد، استفاده می کرد.

چنان که گفته شد، بازرگان که خطر سقوط بختیار و نتایج مترتب بر آن را می دید و در صدد آن بود که از تبدیل آن به هرج و مرجی که راه به قدرت رسیدن انقلابیون را هموار می کرد، جلوگیری کند، سرانجام با پذیرفتن پیشنهاد تشکیل دولت موقت از سوی خمینی، البته پس از بازگشت او به ایران، کوشید تا با مقارن ساختن پایان احتمالی دولت بختیار با شروع دولت خود منظور خود را عملی سازد: جلوگیری از پیدایش خلاءِ قدرت که همه ی فتنه ها می توانست از آن برخیزد.

از این دیدگاه نیت بازرگان نیت خیر بود. اما آنچه از دید او پوشیده ماند این بود که:

ـ یک : او در نظر نگرفت که، اگر با وجود تنها یک دولت قانونی، خطر سقوط بختیار، سقوطی که خود بخود صورت نمی گرفت و در هر حال نیازمند یک مکانیسم براندازی نیز بود، هنوز قطعی نبود، با تشکیل یک دولت دوم در برابر او، این خطر ده ها برابر می شد. پس در نتیجه، با قبول تشکیل دولت موقت خود و اعلام آن، او نیز، ناخواسته، به این سقوط و این خطر کمک می کرد. به عبارت دیگر خود او وسیله ای برای تحقق چیزی می شده که آن را نخواسته بود.

ـ دو: در این مرحله او این نکته ی عمده را نیز از نظر دورداشت که تشکیل دولت بختیار، هم با طی مراحل قانونی بوده و، بویژه، هم با خروج یک دیکتاتور از کشور همراه بوده است: یعنی با مصونیت بعدی از دیکتاتوری ! اما تشکیل دولت خود او نه تنها هیچ مرحله ی قانونی را طی نکرده بوده ـ حادثه ای که می توانست از بی قانونی های پس از آن خبردهد ! ـ بلکه، و بویژه، با ورود یک دیکتاتور جدید، و دیکتاتوری به مراتب خطرناک تر به کشور آغاز شده، که یک «من دولت تعیین می کنم» را جانشین همه ی تشریفات قانونی تعیین نخست وزیر در مشروطیت کرده است، تشریفاتی که مصدق در دادگاه نظامی و تجدید نظر به قدر یک کتاب درباره ی آنها توضیح داده است.

و اما برای تشخیص دیکتاتورمنشی خمینی نیازی به آگاهی های پیشینی درباره ی او نبود. مگر کسی که از راه نرسیده در بهشت زهرا می گوید «من تو دهن این دولت می زنم. من دولت تعیین می کنم» جز دیکتاتور، آن هم دیکتاتوری بسیار قلدر، بی چشم و رو و خطرناک می توانست چیز دیگری باشد ؟ این لحن از لحن رضاشاه، که مخالفانش او را «رضاخان قلدر» نامیده بودند بسی قلدرمنشانه تر بود؛ رضاشاه، اگر هم در محافل نزدیک به خود و با برخی از همکارانش لحن تند و گاه زننده بکار می برد، مانند روزی که به علی اکبر داور، که مورد علاقه ی شدید او نیز بود، بدون آرزوی واقعی مرگ او، گفت «برو بمیر!» و او رفت و خودکشی کرد، هرگز در یک اظهار رسمی لحنی به زنندگی لحن خمینی در بهشت زهرا بکارنبرده بود. در فردای کودتای سوم اسفند هم که در بالای اعلامیه اش نوشته بود «حکم می کنم»، از آنجا که همین دو کلمه هم، ولو این که از جانب یک نظامی بی ادبانه و برای آن روز ایران چندان خشن نبود، از آنجا که لحن آمرانه ی بیجایی داشت، در زیر آن، به نشان نوعی فروتنی، هرچند ظاهری، بجای ذکر درجه و عنوان نظامی خود: «رضاخان میرپنج» امضاء کرده بود « رییس دیویزیون قزاق اعلیحضرت اقدس شهریاری و فرمانده کل قواـ رضا». و با اینهمه او را بزرگترین دیکتاتور ایران بعد از مشروطه دانسته اند. مگر قتل های بی رویه ای که به أراده ی خمینی و به دست خلخالی ها و علی رغم شدیدترین اما بی اثرترین مخالفت مهندس بازرگان انجام شد، جز از یک دیکتاتور می توانست سربزند؟ رضاشاه هم در طول پانزده سال شماری از شخصیت های کشور را بطور غیرقانونی و تنها از روی بدبینی کشته بود و این بزرگترین لکه ای بود که در کار سلطنت و کشورداری او باقی ماند؛ اما او هرگز دستور نداد در ظرف چند روز و بدون هیچ تشریفات قانونی ده ها نفر را تیرباران کنند.

بختیار که درباره ی فاشیسم فرانکو، سه رژیم توتالیتر: فاشیسم ایتالیا، استالینیسم شوروی، و نازیسم هیتلری از نزدیک بررسی عمیق کرده بود، با دو مورد از آنها مبارزه نیز کرده و در هر مورد دانش بسیار آموخته بود وقتی از خطر دیکتاتوری نعلین هشدارد داد می دانست از چه سخن می گوید و آنچه در این باره می گفت بنا به اصطلاح قدیمی ها برایش علم بود. مهندس بازرگان هم این إحساس را درباره ی خمینی داشت؛ اما در او بیش از یک إحساس نبود، تا روزی که بنا به تجربه موضوع برای او هم علم شد و چون اهل انصاف و دارای شهامت بود، گفت «سه سه بار، نُه بار، غلط کردیم، انقلاب کردیم.»

حتی، مهندس بازرگان پیش از نخست وزیری هم خصلت دیکتاتورمنشانه ی خمینی را تشخیص داده بود. خود او بود که در یکی از دیدارهایش با شاپور بختیار، تنها دیدار نقل شده در کتاب یگرنگی، در پایان گفتگوهایشان درباره ی خمینی و پیش از خداحافظی به بختیار می گوید « اما او حیوان درنده ای است.» این جمله در کتاب یکرنگی به دو زبان فرانسه و فارسی، در زمان حیات مهندس بازرگان از او نقل شده و آن زنده یاد که فرانسه را هم خوب می دانسته، هرگز لازم ندانسته بود آن را تکذیب کند!

دکتر بختیار که ورود او به پاریس برای ادامه ی تحصیل در سال ۱۹۳۴ مصادف با دومین سال حکومت هیتلر و حزب نازی بود و شرکت فعال او در مبارزات دانشجویان پاریس علیه کودتاچیان فرانکسیت در اسپانیا نشان می دهد تا چه اندازه از همان زمان نسبت به حوادث سیاسی اروپا حساس بوده، به قدرت رسیدن نازیسم رفتارهای غیرعادی هیتلر را به دقت نظاره می کرده است و حتی یک بار هم همراه با یک همدوره ی آلمانی خود به عنوان تعطیلات به آلمان و شهر نورنبرگ مرکز اصلی نازی ها مسافرت می کند و از نزدیک حرکات زننده ی رهبر آنان را مشاهده می کند. در همان سال هم بود که مجلس آلمان، رایشتاگ، دچار حریق مشکوکی شد و هیتلر که در پی بهانه ای برای سرکوب أحزاب مخالف، بویژه حزب کمونیست یکی از قوی ترین أحزاب اروپا، بود سران و کادر های آن را بازداشت کرد و به اولین اردوگاه نازی فرستاد. شاید مهندس بازرگان که در همان سال در پاریس فارغ التحصیل شده و به ایران بازگشته بود فرصت آن را نیافته بود که این حوادث شگفت و آموزنده را پیگیری کند. با اینهمه حوادث مشابهی که در دوساله ی پیش از انقلاب در ایران رخ داد که دردناک ترین و مشهورترین آنها آتشسوزی سینما رکس آبادان، در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، بود و کشته شدگان آن را تا حدود ۵۷۰ تن دانسته اند، نمی توانست از دید ناظرانی چون او و شاپور بختیار دور مانده باشد. اگر چه دستگاه حاکم به دلائل بسیار در انتساب آن به تروریست های اسلامی ناتوان ماند اما شخصیت های سیاسی مجرب و آگاه که شاهد وقوع حادثه های مشابهی، با دامئه ی محدودتر، در دوساله ی پیش و پس از آن بودند نمی توانستند منشاءِ آن را تشخیص نداده باشند. آن حادثه برای دکتر بختیار می توانست یادآور آتشسوزی رایشتاگ در ۱۹۳۴ باشد، اما برای مهندس بازرگان هم نمی توانست بی اهمیت و، چنان که بعداً کاملاً ثابت شد، بی ارتباط با هواداران خمینی بوده باشد. اینگونه حوادث و بسیاری قرائن دیگر نمی توانست در گوش همه ی ایراندوستان آزادیخواه و باورمند به انسان و حقوق او زنگ خطری شدید درباره آنچه می توانستند از قدرت گرفتن آنها انتظارداشته باشند، نباشد. بنا بر اینگونه حقایق و نظائر آنها تصور این که مهندس بازرگان نیز مانند دکتر بختیار از خطر سنخ حزب الله غافل بوده بسیار دشوار است. از این رو، همانقدر که می توان کوشش او برای جلوگیری از خلاءِ قدرت و افتادن حکومت به دست این سنخ خطرناک را فهمید می توان از قبول نخست وزیری از طرف او، با وجود دلائلی که در بالا ارائه کردیم، متعجب بود.

و آن جمله ی آقای رحمانی که در بالا نقل شد، آنجا که می گویند:

« ... ارتشِ بی طرف شده که از درون پاشیده بود، به نوعی پایان راهبرد بازرگان برای انتقال دست به دست دولت بود.

 [این که] این راهبرد می توانست موفق شود یا نه، خود مطلبی است، اما چنین رخدادی رخ نداد»

نمی تواند ناظر به این حقیقت نباشد. چنانچه همانجا ایشان اضافه می کنند:

« آیا بازرگان که به مدل هند از استقلال توجه داشت میان انقلاب و استقلال فرق نمی گذاشت؟

«انقلاب جنگ داخلی است و استقلال مبارزه با خارجی است. هندیان بر تجربه اداری و لشکری و کشوری انگلیس در هند مهر باطل نزدند بلکه صاحب آن شدند.

«فروپاشی دولت در روز ۲۲ بهمن پیدایش تمام نهاد های انقلابی را توجیه می کرد که اولین آن سپاه پاسداران بود و بعد هم نهاد ها موازی دیگر، که محصولش دو شکل حکومت و دولت در ایران امروزی است.

«انتقال قدرت بدون فروپاشی نهاد دولت در روز ۲۲ بهمن شکست خورد که شکست بازرگان هم بود.» [تأکید ها از من است]»

بطور خلاصه، دکتر بختیار و مهندس بازرگان که هر دو مردانی دنیادیده، سردوگرم چشیده و معتدل بودند، هیچکدام خواهان از هم پاشیدن کل دستگاه حکومتی که طی هفتادساله ی پس از مشروطه ساخته و پرداخته شده بود نبودند؛ آنها، هر دو می خواستند بر این دستگاه قانون و تنها قانون حاکم باشد؛ قانونی که از رأی مردم و بر طبق تشریفاتی آن هم قانونی برخاسته باشد. بختیار تا روزی که شاه تسلیم قانون نشده بود هیچ مقامی را نمی پذیرفت. اما روزی که او به شرایط قانونی بختیار تماماً تسلیم شد بختیار نیز به همان منظور مشترک بالا وظیفه ی احیاءِ قانون اساسی و جلوگیری از هرج و مرج را به عهده گرفت. در این مرحله که همه ی قانونخواهان و آزادیخواهان می بایست از او پشتیبانی می کردند، بسیاری از آنان محو شرایط حاکم در خیابان ها شدند.

مهندس بازرگان هم، درست برای تحقق همان منظور، اما با عدم درک کامل خطر خمینی، بجای آن که چون بختیار با تمام قوا مانع دومی در راه صعود او به قدرت شود، مانعی که می توانست بسیار مؤثر باشد، به عکس، و ناخواسته، به این صعود نامبارک کمک کرد. راهبرد او که به دلیل خصوصیات شیطانی و استثنائی خمینی و هوادارن او، و اوضاع استثنائی نمی توانست موفقیت آمیز باشد، بجای چنین موفقیتی، تنها به عدم موفقیت بختیار کمک کرد.

در چنین زمینه ای این که بختیار از ارتش بخواهد که یکی از مراکز خود را که به دست شورشیان افتاده بود محاصره یا اشغال کند، امری که وظیفه ی عادی هر ارتشی است، چگونه می تواند دلیل اصلی شکست او یا اشتباه او شمرده شود؟

معادلات پیچیده تر از این بود. گرچه در ریاضیات گاه یک پارامتر بسیار کوچک می تواند جواب را بکلی دگرگون کند. و در ریاضیات و فیزیک سده ی بیست، در نظریه ی مدرن خائوس (کائوس دترمینیست) دقیقاً همینگونه است، با این تفاوت که حالت سیستماتیک می یابد. از جمله در آنها گاه سیستم به دوراهه هایی۱ می رسد که می تواند هر یک از آنها را، با شانس برابر یا با احتمال متفاوت انتخاب کند. اما این به معنای درست نبودن معادلات نیست.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ در بسیاری از «سیستم های دینامیک (پویا)» این دوراهه ها دیده می شوند. مأنوس ترین آنها نقطه ی جوشش مایعات، مثلاً آب است. وقتی مایع، تحت فشار معینی به درجه ی حرارت معینی رسید آغاز به جوشش می کند و به اصطلاح وارد «تغییر فاز» یا «فازگردی»، یعنی تغییر حالت کیفی، می گردد. در این تغییر حالت، که جهشی است و نه تدریجی، یک گسستگی میان حالت نخست و حالت دوم وجوددارد.

مثال بسیار ساده ی دیگری این است که خط کش یا ترکه ی کاملاً راستی را از دو سو فشار دهید. پس از اندکی فشار آن جسم که به شکل یک خط راست و مانند آن دارای تقارن بوده به یک طرف، یا به چپ یا به راست، خم می شود و با افزایش فشار این خمیدگی در همان جهت افزایش می یابد. جهت خمیدگی را فشار شما تعیین نکرده است. خط کش بر سر یک دوراهی بوده و به یک طرف رفته است. پس از افزایش فشار هم در مرحله ی دیگری می تواند بشکند. و این دیگر یک تغییر فاز کامل است. در مورد جهت خمیدگی تقارن حفظ نشده است و به اصطلاح انتخاب «به دلخواه با بلا أراده» بوده است. انتخاب دونالد ترامپ در برابر هیلاری کلینتون، با این که تعداد آراء به نفع او به اندازه ی محسوسی کمتر از کلینتون بوده، و علی رغم اختلاف شدید میان شخصیت دو کاندیدا، به چنین فرایندی شباهت دارد. در این مورد می دانیم که سبب سیستم انتخابات ریاست جمهوری در آمریکاست که در آن تعداد رأی دهندگان بزرگ، که بستگی بسیاری به عوامل تصادفی دارد، تعیین کننده ی نهایی است نه الزاماً شمار شهروندان رأی دهنده.

منبع:پژواک ایران


علی شاکری زند

فهرست مطالب علی شاکری زند در سایت پژواک ایران 

*نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»! سقوط اخلاقی و فرهنگی تا کجا؟ (بخش سوم)  [2024 Jan] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش بیستم)  [2024 Jan] 
*شباهت‌ها و تفاوت‌ها میان دو شکست: ۲۸ مرداد و ۲۲ بهمن  [2023 Dec] 
*نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»!  سقوط اخلاقی و فرهنگی تا کجا؟ [2023 Dec] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش هجدهم- ب  [2023 Nov] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/بخش هجدهم- الف  [2023 Nov] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* بخش شانزدهم  [2023 Oct] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* بخش پانزدهم -ج  [2023 Sep] 
* برگهایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش پانزدهم ـ ب  [2023 Sep] 
* جمهوری اسلامی حکومتی مرده است! اما چرا برچیده‌ نمی‌شود؟ بخش اول: یک نظام رو به موت  [2023 Sep] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار (بخش پانزدهم ـ الف) بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران [2023 Aug] 
*آخرین نخست وزیر نظام مشروطه ایران، متن سخنان علی شاکری زند بر مزار شاپور بختیار  [2023 Aug] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش چهاردهم  [2023 Jul] 
*دعوت پادشاه از شاپور بختیار برای دیدار با او برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش سیزدهم) [2023 Jul] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش دوازدهم)  [2023 Jul] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش یازدهم)، علی شاکری زند  [2023 Jun] 
*باز هم تشدید اعدام‌ها  [2023 Jun] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش دهم  [2023 Jun] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش نهم ـ ب)  [2023 May] 
*چگونه منشور ننویسیم!/ بخش دوم  [2023 May] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپوربخش نهم – الف بختیار*  [2023 May] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش هشتم ـ ب)  بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران [2023 Apr] 
*همبستگی برای ایران استیا ایران برای همبستگی است؟  [2023 Apr] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار*، بخش هفتم  - ب: اعلامیه‌ سه ماده‌ای کریم سنجابی در پاریس و ولایت فقیه خمینی [2023 Apr] 
*منشوری برای اهالی کره‌‏ی ماه  [2023 Mar] 
*برگهایی اززندگی سیاسی دکترشاپور بختیارـ بخش ششم  [2023 Mar] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش پنجم: آغاز بحران در حکومت فردی  [2023 Mar] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش چهارم: آغاز بحران در حکومت فردی  [2023 Feb] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار، بخش سوم: فعالیت در تجدید سازمان جبهه ملی ایران  [2023 Feb] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* (بحش دوم)  [2023 Jan] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار ـ جوانی، تحصیلات، مبارزه با نازیسم  [2023 Jan] 
*دولت موقت در تبعید و ضرورت حیاتی آن در شرایط کنونی  [2022 Dec] 
*ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر، مفهوم «ملت»، پادزهری در برابر واژه‌ ایدئولوژیک «امت اسلام» و فتیشیسم قومی (بخش سوم)  [2022 Aug] 
*ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر  [2022 Aug] 
*آیا جمهوری اسلامی مشروعیتی داشته که ازدست داده؟ غباربرانگیختن در مسیر حرکت واقعی [2022 Jul] 
* اتحادعملِ همه ی نیروهای ملی از مشروطه خواه تا جمهوریخواه  اسم رمز پیروزی اتحاد است [2022 May] 
*درباره ی نهضت مقاومت ملی ایران*  [2022 May] 
*خمینی چگونه به قدرت رسید؟ آیا این فاجعه اجتناب‌ناپذیر بود؟ ضرورت بیان کامل حقیقت به جای حاشیه‌نویسی!   [2022 Apr] 
*منوچهر هزارخانی: مرگی از هر جهت اندوهبار  [2022 Mar] 
*آیا فدراسیون روسیه و اتحاد شوروی سابق ماهیتاً یکی نیستند؟   [2022 Mar] 
*پوتین اوکرایین و روسیه، همه چیز اینجا شروع می شود  [2022 Mar] 
*احیاءِ «عظمت گذشته ی» امپراتوری روس؟ کدام عظمت؟  [2022 Mar] 
* در حاشیه عملیات تروریستی اخیرِ داعش  [2022 Feb] 
*برای دوری از انحرافات و انشعابات در جبهه ملی ضرورت بازگشت به اصالت نهضت ملی  [2022 Jan] 
*اتحادعمل برای نجات کشور از زوال! * انتظار تا کی و برای چه؟  [2021 Dec] 
* راه انتخاب میان سلطنت مشروطه و جمهوری از دید شاپور بختیار  [2021 Oct] 
*بحران سیاسی کشور و راه اتحاد عمل همه ی ایراندوستان دموکرات، پیش بینی بختیار نزدیک است  [2021 Aug] 
*شاپور بختیار و توتالیتاریسم، گریزی به رساله ی دکتری او  [2021 Jul] 
* اثرات متقابل مخالفان فعال رژیم و مردم غیرمتشکل: یک فرآیند دینامیک  [2021 Jun] 
*سر و ته، یک کرباس  [2021 Jun] 
*نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ملی بخش سوم   [2021 Mar] 
* نگاهی به ریشه‌های ژرف یک فاجعه‌ی ملی، به مناسبت ۲۲ بهمن ماه (بخش دوم)  [2021 Mar] 
* به مناسبت ۲۲ بهمن ماه، نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ی ملی  [2021 Feb] 
*ملاحظاتی درباره‌ متن حقوقی امانتی استاد محمـدرضا شجریان  [2021 Jan] 
* از مشروطه به جمهوری عبورکردیم؟ چه کسی عبورکرد و چگونه؟  [2021 Jan] 
* از مشروطه به جمهوری عبورکردیم؟ چه کسی عبورکرد و چگونه؟   [2021 Jan] 
*هموطنان بی مسئولیتی که در برابر امام جماران به امامزاده ی کاخ سفید دخیل بسته بودند یتیم شدند  [2020 Nov] 
*رادیکالیزاسیون دینی جوانان پناهنده و نقش حس ملی  [2020 Nov] 
*دولت موقت و چارچوب قانونی کارهای آن  [2020 Oct] 
*«علوم اجتماعی اسلامی» چه صیغه ای است؟   [2020 Aug] 
*جمهوری اسلامی کابوسی باورنکردنی بیست ونهمین سالگرد قتل شاپور بختیار و دستیار وی سروش کتیبه  [2020 Aug] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟ بخش سوم: دیگرِ تجربه‌های عملی اپوزیسیون  [2020 Aug] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟ بخش دوم: کدام استثناء؟  [2020 Jul] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟   [2020 Jul] 
* آزادی عقیده و بیان و زندگی جمعی نیازمند قواعد مشترک جمعی است (بخش دوم) • ضرورت قواعد مشترک همکاری و همگامی برای اپوزیسیون دموکرات ایران [2020 Jun] 
*آزادی عقیده و بیان و زندگی جمعی نیازمند قواعد مشترک کار جمعی است  [2020 Jun] 
*ایران هرگز نخواهد مرد!   [2020 May] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار  [2020 Apr] 
*نمایش از این پس بی اثر «انتخابات»، پرده دری از فریب «اصولگرا ـ اصلاح طلب»  [2020 Mar] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار* ۳۹ـ تدارکات و ترتیبات سالیوان برای ایجاد پیوند میان ارتش و نمایندگان خمینی   [2020 Mar] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار*  [2020 Mar] 
*بحثی در مقاله‌ی : خطای بختیار، پایان بازرگان  [2020 Feb] 
*تحریم انتخابات را به کارزار همصدایی علیه اساس رژیم و رفراندم برضد آن بدل کنیم   [2020 Feb] 
*منطق جمهوری اسلامی: تحریک دیگران؛ تحقیرشدن؛ واکنش به تحقیرشدن کشته شدن قاسم سلیمانی تحقیری بزرگ برای نظام و چالشی خطرناک برای کشور بود [2020 Jan] 
*تحریم یکصدای نمایش انتخابات: ضرورتی سیاسی، نه انتخاباتی!   [2019 Dec] 
*انبار باروتی بنام ایران  ضرورت حادهمآهنگی و آشتی میان همه ی هواداران حاکمیت ملی [2019 Nov] 
*شورای دوران گــُـذار یا مدیریت بی‍گــُـدار برای «اقوام و ملیت های ساکن ایران» !   [2019 Oct] 
* بساط تحمیق انتخابات را یکصدا تحریم کنیم (۲)  [2019 Sep] 
*بساط تحمیق انتخابات را یکصدا تحریم کنیم بخش یکم: مشروعیت نظام‌های سیاسی و رابطه‌ نهاد انتخابات با آن [2019 Sep] 
*بیست و هشت سال پس از قتل شاپور بختیار پراکندگی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و راه پیروزی بر آن   [2019 Aug] 
* بحران در روابط ایران و آمریکا:‏ یا زمان قدرت نمایی شاگرد جادوگرها  [2019 Jul] 
* زند ایران چیست؛ ایرانیت کدام است؟  ادای سهمی در پاسخ به یک مغالطه [2019 Jul] 
*ایران چیست؛ ایرانیت کدام است؟ ادای سهمی در پاسخ به یک مغالطه بخش دوم ادعای درونی بودن اسلام و ...!  [2019 Jul] 
*ایران چیست؛ ‏ ایرانیت کدام است؟   [2019 Jun] 
*جمهوری اسلامی:‏ یک نظام تروریست، با همه‌ی اجزاء و بازوانش   [2019 Apr] 
*اتحادِ عمل آری؛ ‏ اما برای چه منظور؟ و از کدام راه؟   [2019 Apr] 
*جامعه‌ ایران از سر گندیده است  [2019 Mar] 
*این نظام رفتنی است ما نیستیم که می گوییم؛ آنها خود می دانند!  [2019 Feb] 
*در میان مخالفان جمهوری اسلامی اختلاف ها از کجا سرچشمه می گیرد؟  [2019 Jan] 
*ما نمی بایست سنگر قانون اساسی را رها می کردیم   [2019 Jan] 
*ملاحظاتی درباره ی رساله ی دکترای شاپور بختیار  [2018 Nov] 
*جمهوری، یا مشروطه ی پادشاهی؟ بحث بر سر چیست؟  [2018 Nov] 
* با اعتصاب عمومی نباید بازی کرد   [2018 Oct] 
* مجازات شلاق برای معلمان کشور !   [2018 Oct] 
*مرگ امیرانتظام فرصتی برای آب تطهیر بر سر انقلابیون دیروز و اصلاح‌طلبان امروز!  [2018 Aug] 
* اقتصادی ویران؛ نتیجه ی تحریم ها، یا اثر ورشکستگی به تقصیر   [2018 Aug] 
*آزادی گرفتنی است نه دادنی  [2018 Jul] 
*چرا جمهوری اسلامی رفتنی است وظیفه‌ی ما برای وقوع بهترین صورت این فرآیند چیست* [2018 May] 
*از بحث عدم‌ مشروعیت رژیم و پیش‌بینی سقوط آن تا زمین‌لرزه‌های جدید (بخش دوم)،  [2018 Apr] 
*از بحث عدم‌مشروعیت رژیم و پیش‌بینی سقوط آن تا زمین‌لرزه‌های جدید  [2018 Mar] 
*همه‌پرسی، به چه منظور، چگونه، در چه زمان، و به دست کدام حکومت ؟   [2018 Feb] 
*جدایی دین از حکومت یا حکومتِ لاییک*  [2018 Jan] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری* بخش چهارم  [2018 Jan] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری بخش سوم  [2017 Dec] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری بخش دوم  [2017 Dec] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری ، بخش یکم  [2017 Dec] 
* افسانه‌ی حمله‌ی نظامی عراق به ایران بنا به ‏ توصیه‌ی شاپور بختیار بخش چهارم   [2017 Nov] 
*علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش سوم)  جستجو در علل و مقدمات حمله‌ی عراق به ایران  [2017 Nov] 
* علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران ‏ به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش دوم)  [2017 Nov] 
*علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران ‏ به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش یکم)  [2017 Oct] 
*مصدق و اصـلاحات کاذب، بخش سوم: موضع نیروهای سیاسی دیگر  [2017 Oct] 
*مصدق و اصـــلاحــات کاذب «تقسیم اراضی ... با تمرکز جمعیت می تواند عواقب وخیم‌تری...»   [2017 Oct] 
*دکتر مصدق ‏ و اصـلاحـات کاذب یا یکی از ریشه‌های عمده‌ی ضدِانقلاب‌اسلامی ‏  [2017 Oct] 
*از مرگ هیچکس شاد نباید شد اما...  [2017 Sep] 
* سلطه‌ی دیوان و رژیم تباهیها تنها به دست مردم برچیده خواهد شد بخش دوم   [2017 Jul] 
*سلطه‌ی دیوان و رژیم تباهیها تنها به دست مردم برچیده خواهد شد  [2017 Jul] 
*آیا در این «انتخابات» ملت شکست خورد؟ قسمت دوم  [2017 Jun] 
*آیا در این «انتخابات» ملت شکست خورد؟  [2017 May] 
* تحریم انتخابات ساده گیری مبارزه نیست ‏  [2017 May] 
*گفتید جمهوریت؟ کدام جمهوریت؟   [2017 May] 
*در چنگال جمهوی اسلامی اسارت تا کی ؟ (بخش دوم)  [2017 May] 
*در چنگال جمهوی اسلامی اسارت تا کی ؟ «انتخابات» کاذب را هرچه یکصدا تر تحریم کنیم ! [2017 Apr] 
*انتخابات ریاست جمهوری فرانسه؛ نامه ی سرگشاده به نامزدها و رأی دهندگان به آنان*   [2017 Apr] 
* ضرورت گام هایی کوتاه و سنجیده برای اتحاد آزادیخواهان واقعی  ورشکستگی اخلاقی کامل نظام حاکم و نشانه هایی از آغاز فروپاشی آن [2017 Mar] 
*کسانی که تروریست‌ها و خرابکاران را مردم می‌نامند! (بخش دوم)  [2017 Mar] 
* نوبت خطرکردن بختیار برای نجات کشور از سقوط در پرتگاهی که به سوی آن می رفت (بخش سوم)  [2017 Feb] 
*آیا نظام مشروطه منسوخ شده بود؟ جلوگیری از نخست ‌وزیری صدیقی و نوبت خطرکردن بختیار (بخش دوم)  [2017 Feb] 
* به مناسبت سی و هشتمین سال تشکیل دولت ملی بختیار ‏  [2017 Feb] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه (بخش چهارم و پایانی)  [2016 Oct] 
* نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه (بخش سوم)  [2016 Oct] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه بخش دوم   [2016 Sep] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه؛ به مناسبت بیست و پنجمین سال ‏ قتل شاپور بختیار  [2016 Sep] 
* منشاء هراس شدید نظام از مردم ! (بخش پایانی) بخش دوم  [2016 Jun] 
*منشاء هراس شدید نظام از مردم ! بخش دوم، بهره ی الف   [2016 Jun] 
*منشاء هراس شدید نظام از مردم !  نظامی که مشروعیت ندارد همواره خود را در خطر نابودی می بیند [2016 Jun] 
*رژیم راًی مردم را برای نمایش و کسب مشروعیت می خواهد  [2016 Feb] 
* در حاشیه ی عملیات تروریستی اخیرِ داعش   [2016 Jan] 
*نکاتی از زندگی خسرو شاکری زند و سبب درگذشت وی  [2015 Oct] 
*توسل به دروغ و فریب برای پوشاندن تسلیم به توافقنامه ای خفت بار  [2015 Apr] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف سکولاریسم نو(۳)  [2014 Dec] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف   [2014 Dec] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف «سکولاریسم نو»  [2014 Dec] 
*دولت اسرائیل، یا یک یاغی جهانی که در پی اجرای «راه حل نهایی» برای مردم فلسطین است  [2014 Jul] 
*نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب (بخش دوم) چگونگی پذیرش تشکیل دولت ملی از سوی دکتر شاپور بختیار [2014 Jul] 
*نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب  [2014 Jul] 
*ملاحظاتی پيرامون مقاله «بازرگان، روحانيت و بختيار»، بخش سوم (قسمت دوم)  [2013 Oct] 
*بختیار، بازرگان و روحانیت؛ ملاحظاتی پیرامون مقاله‌‌‌ی «بازرگان، روحانیت و بختیار»۱- بخش سوم تیرخلاص  [2013 Oct] 
*بختیار، بازرگان و روحانیت- بخش دوم  [2013 Sep] 
*ملاحظاتی پیرامون مقاله‌ی «بازرگان، روحانیت و بختیار»۱ بخش اول روحانیت درنهضت ملی [2013 Sep] 
*مصر بار دیگر به پا می خیزد با تهدید به نافرمانی مدنی در مصر اولین سنگر توتالیتاریسم اسلامگرا فرو می ریزد [2013 Jul] 
*درباره‌ی پرچم ملی ایران  [2013 Jan] 
*آیا صلحجویان نسل های جدید اسرائیل خواهند توانست ماجراجویی رهبران سنتی جنگ طلب خود را مهار کنند و از فکر حمله به ایران بازدارند   [2012 Apr] 
*پاسخی به ادعاهای نسنجیده و بی پایه ی آقای همایون کاتوزیان درباره ی کنفدراسیون جهانی   [2011 Nov] 
*افشاء یک تحریف بزرگ تاریخی پاسخی به ادعاهای نسنجیده و بی پایه‌ی آقای همایون کاتوزیان درباره ی کنفدراسیون جهانی و عده ای از رهبران آن  [2011 Oct] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار  چه کسانی از نام مصدق و بختیار می ترسند و چرا؟ بخش دوم 2ـ دنباله ی" راه توده" و مصدق [2011 Oct] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار (۲)  [2011 Aug] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار  [2011 Aug] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصول کار و منش آنان (بخش دوم ـ ب)  [2011 Apr] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  [2011 Apr] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  بخش نخست ـ ب [2011 Mar] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  [2011 Mar] 
*توتالیتاریسم و زمین لرزه های اجتناب ناپذیرآن( بخش دوم)   تصفیه ها در جمهوری اسلامی از همان آغاز کار [2010 Mar] 
*توتالیتاریسم و زمین لرزه های اجتناب ناپذیرآن(٭)   [2010 Mar] 
*دولت بختیار و فروغ آزادی (بخش دوم)  [2010 Jan] 
*دولت بختیار و فروغ آزادی (بخش نخستین)  [2010 Jan] 
*چه کسانی از علائم شیر و خورشید پرچم ملی ایران می ترسند؟  [2009 Aug]