نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب
علی شاکری زند

 

اختلاف از کجا آغاز شد و کدامیک تکروی کردند ؟ دکتر صدیقی، دکتر بختیار، دکتر سنجابی؟

(بخش یکم)

خط مشی رسمی جبهه ملی ایران در آخرین ماه های نظام مشروطه؛ اتهام تکروی

در طول همه ی سالهایی که از انقلاب اسلامی گذشته کسانی که متوجه خطای خود در پشتیبانی از مرحله ی اسلامی شدن آنشده بودند، یا  متوجه این خطا شده بودند که از شاپور بختیار و تشکیل دولت ملی او پشتیبانی نکرده بودند، برای تشفی خاطر خود، اول در برابر وجدان معذب، و بعد در برابر تاریخ و مردم، به انواع  و اقسام معاذیر متوسل شده اند. در این گفتار به چند نوع از این برخورد ها رجوع خواهم داد و سپس کوشش خواهد شد تا نشان داده شود چرا این برخوردها، حتی آنجا که از روی سوء نیت نیست، باز هم نادرست و در نتیجه غیرعادلانه است.

بعضی البته هنوز هم  از روی اشتباه، ولو اینکه این اشتباه همراه با حسن نیت باشد، و نه همراه با غرض شخصی، علیه تصمیم آن روز بختیار دلائلی از این نوع می آورند که او نسبت به جبهه ملی تکروی کرده است. یک نمونه از این اشخاص نویسنده ی ارجمند آقای محسن یلفانی است که در مقاله ای در دفاع حقگویانه ی خود از خدمات تاریخی جبهه ملی، آنجا که به دکتر بختیار می رسند قبول تشکیل دولت از جانب او را یک تکروی تشکیلاتی می خوانند.

این مقاله ی ایشان بیش از یک سال پیش به مناسبت یادبود هوشنگ کشاورز صدر در خبرنامه ی گویا منتشر شده بود.

در آن، پس از تحلیلی از گذشته ی جبهه ملی ایران و فراز و نشیب های بزرگ آن، و دفاعی که به حق از خدمات آن و در پاسخ به مغرضان صورت می گیرد، از جمله عبارات زیر را نیز می خوانیم:

«... سازش کریم سنحابی با آیت‏الله خمینی، شرط‌ها و تردیدهای غلامحسین صدیقی در پذیرفتن نخست‌وزیری شاه، و مهمتر از همه، اشتباه مرگبار شاپور بختیار در پذیرفتن همین مسئولیت، که نتیجه ی از پیش آشکار آن نه حتّی یک دولت مستعجل، که تنها یک دولت محلّل بود، نشانه‏های تراژیک تنگنا و انزوائی بود که نیروهای گریزنده از مرکز در طول دهه‌ها برجبهۀ ملّی تحمیل کرده بودند.»

نمونه ی دیگری که می توان در این زمینه ذکر کرد، فرزند مرحوم دکتر سنجابی، آقای سعید سنجابی است که البته اگر به بیان واقع بینانه ی موضوع پرداخته بودند، از آنجا که این کار از جانب ایشان نیازمند بیطرفی کامل، ولو به زیان پدر ارجمندشان، می بود، و فراموش کردن نسبت پدر و فرزندی با مرحوم دکتر سنجابی در این مورد را در بر داشت، می توانست در خور ستایش باشد؛ اما متأسفانه ایشان، به عکس، جانب پدر محترم را گرفته، به نقل قول هایی یک جانبه از آن مرحوم اکتفا نموده، شاپور بختیار را محکوم دانسته اند. پیداست که در این مورد دیگر نمی توان مانند مورد آقای محسن یلفانی این کار را به حساب بیطرفی گذاشت.

ایشان در مقاله ای برای رادیو فردا، به تاریخ 19 مرداد 1390، از جمله چنین می نویسند:

«ا رزش تاریخی این مطالب [منظور بخشی از کتاب خاطرات دکتر سنجابی است] در این است که موضوع نخست وزیری دکتر بختیار را در بستر تاریخی خود و از دیدگاه تشکل و گروهی ارائه می کند که ایشان موقعیت خود را برای دریافت پیشنهاد مسئولیت، مدیون عضویت در آن سازمان سیاسی بود.»

آقای سعید سنجابی منکر آنچه«صدور اعلامیه ی سه ماده ای در پاریس» می نامد، و ما هم آن را همینطور می نامیم، نمی شود؛ می گوید: « دکتر سنجابی پس از بازگشت از پاریس و صدور اعلامیه معروف سه ماده‌ای که به دنبال دیدار با آیت الله خمینی انتشار یافته بود، الی آخر...»

و پس از اشاره به بازداشت آن مرحوم پس از بازگشت از پاریس و مرحوم فروهر یادآوری می کند که تیمسار مقدم آنان را نزد شاه می برد و از قول دکتر سنجابی جملات زیر را نقل می کند که :

«"بنده متوجه بودم که او [شاه] انتظاردارد که راجع به اقدامات ما در پاریس و اعلامیه ای که صادر شده توضیحی به ایشان بدهم. من به طور اجمال مذاکراتی [را] که در پاریس با آقای خمینی راجع به حکومت اسلامی و مجاهدات علما و مراجع تقلید که برای برقراری مشروطیت شده بود گزارش دادم و راجع به اعلامیه پاریس گفتم که  در این اعلامیه بیان شده که نظام حکومت ایران امروزه برخلاف قانون اساسی و اصول مشروطیت  از بین رفته و بنابراین فاقد پایگاه قانونی است و این مطلب تازه‌ای نیست که ما بیان کرده باشیم. از اول که در این مبارزات وارد شده ایم همیشه گفته‌ایم که شاه وقتی موضعش قانونی است که بر طبق قانون اساسی سلطنت بکند نه حکومت. و در ماده دوم هم برای اینکه هر ابهامی را رد کرده باشیم، تصریح کرده‌ایم  تا وضع بدین کیفیت باشد ما از شرکت در هر نوع حکومتی معذور خواهیم بود.»[همه ی تأکید ها، خاصه بر ضمیرهای اول شخص جمع، از نویسنده ی این گفتار است]

اینجا باید خاطرنشان کرد که برخلاف گفته ی مرحوم دکتر سنجابی اینها البته مطالب تازه ای هم بود؛همانطور که خود ایشان اضافه کرده بودند پیش از آن جبهه ملی همیشه می گفت شاه باید سلطنت کند نه حکومت اما نمی گفت «نظام حکومت ایران فاقد پایگاه قانونی است»، زیرا پایه ی قانونی نظام حکومت ـ استیت ـ همان قانون اساسی بود که فقط از آن تخطی می شد نه آنکه محو شده باشد، و باید فقط بار دیگر عیناً و به تمام و کمال  اجرا می شد، نه آنکه به دور افکنده شود! مشروطه خواهان هنگامی که تهران را از دست قزاقان لیاخوف درآوردند البته محمدعلیشاه را که فرمان به توپ بستن مجلس را داده بود خلع کردند اما قانون اساسی مشروطه را که فتح تهران برای نجات آن بود با مراجعه به آراء مردم به دور نیافکندند!

به علاوه، اگر معنای ماده ی دوم اعلامیه ی ایشان در پاریس این بود که « تا وضع بدین کیفیت باشد ما از شرکت...» می بایست با قبول شرایط جبهه ملی از طرف شاه یعنی قانونی شدن شیوه ی اداره ی مملکت مانع برای تشکیل دولت ملی مرتفع شده باشد؛ اما می بینیم که گذشته از این که آن زنده یاد خود را در برابر خمینی متعهد ساخته بود، در رفتار وی چه نسبت به زنده یاد دکتر صدیقی چه در مورد دکتر بختیار چنین نشد و علی رغم آمادگی شاه برای پذیرش این شرایط و حتی بیشتر از آن در تشکیل دولت ازطرف جبهه ملی طفره رفته می شد.

باز از قول آقای سعید سنجابی، به نقل از مرحوم دکتر سنجابی خطاب به شاه، می خوانیم:

"... و بالاخره در ماده سوم اظهار شده که «حکومت ایران و اساس حکومت باید بر طبق اصول دموکراسی و موازین اسلامی بوسیله یک رفراندم و با مراجعه به آراء عمومی که مرجع نهایی است معین و معلوم بشود» و در این ماده ما یک نحو حکومت خاصی را تعیین نکرده‌ایم... و به نظر بنده خود این نکته حائز اهمیت فوق‌العاده است زیراکه حکمیت و مرجعیت این کار به ملت واگذار شده است." (ص ۳۰۷)

البته، برخلاف ظاهر امر، این نه یک باریک بینی استادانه ی حقوقی، بلکه نوعی راه برای توجیه از دو طرف بوده است. زیرا در صورتی که کشور دارای قانون اساسی بود و پیش از 28 مرداد و بویژه پس از آن دائماً خواست جبهه ملی و همه ی ملیون و آزادیخواهان ایران بازگشت به قانون اساسی بود که در برنامه ی جبهه ملی هم بدان قید شده بود، طرح کردن بحث یک همه پرسی که خواست آقای خمینی بود، البته هم با وجود قانون اساسی در تناقض بود و هم با برنامه ی جبهه ملی که ملت برای آن سالیان دراز فداکاری کرده بود و قربانی داده بود. می بینیم این به اصطلاح عبارات دوپهلو عملاً  یک پهلو بیشتر نداشته و آن اعلام ابطال قانون اساسی مشروطه بوده بدون اینکه این تصمیم در جایی گرفته شده باشد که قانون پیش بینی کرده بود و طبق روش قانونی هم گرفته شده باشد، یعنی روشی که به معنی لغو خود قانون اساسی از بنیاد و در خلاء نبوده باشد، ولو با مراجعه به آراء عمومی بوده باشد.

باید دانست همه پرسی برای تغییر قانون اساسی هم، در کشور هایی که این کار را می کنند، در صورتی است که یا نظامی از اساس برچیده شده باشد، مانند ایتالیای پس از جنگ دوم که حکومت آن در جنگ با متفقین شکست خورده و برچیده شده بود، یا قانون اساسی دیگری، اما از طریق قانونی نوشته شده باشد و پس از اطلاع ملت از جزئیات و چگونگی آن، از راه همه پرسی نسبت به این جزئیات، پس از تصویب جزئیات در یک مرجع قانونی، همه پرسی می شود؛ مانند تصویب قانون اساسی جمهوری پنجم فرانسه که پس از نخست وزیری ژنرال دوگل در سال 1958 بنا به رأی مجلس، توسط هیئتی که دولت او تعیین کرده بود تدوین شده ابتدا به تصویب دولت قانونی رسیده بود و سپس توسط همان دولت قانونی به رآی ملت گذاشته شد.

سپس شرحی از قلم دکتر سنجابی درباره ی چگونگی رسیدن خبر نخست وزیری دکتر بختیار به ایشان و دوستان دیگرشان داده شده، که در آن دکتر بختیار متهم به تکروی می شود ـ اتهامی که من بعداً درباره ی آن توضیحات دیگری می دهم ـ پس از آن از قول آقای سعید سنجابی چنین می خوانیم:

« متأسفانه آقای دکتر بختیار نه تنها با تک روی خود از جمعی که به آن تعلق داشت فاصله می گیرد... بلکه با تعجیل در نیل به اهداف شخصی، با زیرپا گذاشتن نظر همرزمان سابق که بنا بر خیرخواهی نسبت به سرنوشت کشور خواستار ایجاد جامع ترین ائتلاف و تفاهم برای خروج کشور از بحران بوده اند، امکان کامیابی خود در این راه را به شکل چشمگیری کاهش می دهد.»

کدام امکانات؟ همان  امکاناتی که حال دیگر تجربه ی تلخ تاریخی نشان داده است که در صورت تسلیم به آقای خمینی در هر حال نه صفر، بلکه مطلقاً منفی بوده است. چه آقایان خودشان هیچیک نتوانستند هیچکاری از آن طریق بکنند؛ اگر بگویند جبهه ملی دیگر امکاناتش را از دست داده بود، این را درباره ی نهضت آزادی نمی توانند بگویند زیرا امروز بخوبی می دانیم که نه فقط پیشنهاد نخست وزیری در همان نوفل لوشاتو به مهندس بازرگان در زمان سفرش به پاریس، و علی رغم اکراه آن مرحوم، به او داده شده بود، بلکه حتی عده ای از اعضاء دولت او را هم طرفین تعیین کرده بودند؛ یعنی اینکه در هر حال آقای خمینی، هیچ حسابی برای جبهه ی ملی باز نکرده بود که با آن حساب می شد از  نابودی قانون اساسی مشروطه به دست او جلوگیری شود؛ و تنها راه برای این مقصود ممانعت از افتادن قدرت به دست او بود.

و سپس باز می خوانیم:« این حرکت خودسرانه ی دکتر بختیار به اخراج او از جبهه ملی و رد همکاری با دولت وی از طرف افراد سرشناس جبهه ملی منتهی شد.»

اما، نتیجه ی این عدم همکاری، مانند عدم همکاری با دکتر صدیقی، باز همان شد که مجبور شوند در دولت موقتی، تعیین شده از طرف آقای خمینی و به سرپرستی مرحوم بازرگان، و فاقدهرگونه  قدرت و اختیار شرکت کنند؛ دولتی که برای تشکیل آن رضایت همراه با اکراه مهندس بازرگان، زیر فشار خمینی و اطرافیان وی از یک طرف و کادرهای نهضت آزادی، از جمله خود دکتر ابراهیم یزدی از طرف دیگر، بر مهندس بازرگان، از او گرفته شده بود، و فهرست اعضاء اصلی آن در نوفل لوشاتو با نظر آقای خمینی تعیین شده بود.

حال برای آنکه بدانیم باب بحث تاریخی در این زمینه در خود جبهه ملی ایران هم، که من خود نیز همواره عضوی از آن بوده ام و هستم، بازشده است به مورد سومی اشاره می کنم. در میزگردی به ابتکار روزنامه ی بهار که درباره "نوع ملی گرایی جبهه ملی" برگذار شد، از طرف یکی از حاضران سخن از آن جمله به این رسید که با توجه به نوع "ملی گرایی" جبهه ملی اختلاف نظر و روش میان دکتر سنجابی و دکتر بختیار در ماه های پیش از انقلاب از چه عاملی سرچشمه گرفت. این شرکت کننده از جمله گفته بود:

« جبهه ملی بعد از مصدق هیچ‌وقت در قدرت قرار نگرفت ولی در آستانه انقلاب بعد از رد پیشنهاد ‌شاه از سوی دکتر صدیقی، بختیار نخست‌وزیری را پذیرفت. در اساسنامه قبلی جبهه ملی تبعیت از قانون اساسی مشروطه آمده است. بختیار هم رفت نخست‌وزیر سیستم مشروطه شود که به زعم او منحرف شده بود، اما نتیجه‌اش انشقاق در جبهه ملی بود. دلیل این انشقاق چه بود؟ البته می‌خواهم روشن شود که ملی‌گرایی اصالتش در یک حرکت سیاسی چطور روشن می‌شود؟ مثلا چرا کریم سنجابی آن‌طور عمل کرد و بختیار طور دیگری؟ این‌ها هر دو ملی‌گرا بودند و سال‌ها در یک مرام سیاسی اشتراک داشتند؛ نبودند؟ چرا؛ این برایم تبدیل به پرسش شده، به این خاطر که اگر ملی‌گراترین ملی‌گرایان ما که اعضای جبهه ملی بودند در برهه‌ای در روش و فهم از ملی‌گرایی دچار اختلاف می‌شوند، طبیعی است که...»

آقای دکتر حسین موسویان رییس هیئت اجرائی جبهه ملی ایران، که، گرچه آشناییم با ایشان حضوری نیست اما غایبانه به ایشان ارادت دارم، در پاسخ سؤال کننده، پس از شرحی از کوشش های مکرر شاه در گذشته های دور برای جدا کردن برخی از همکاران دکتر مصدق از آن زنده یاد سخن را به دکتر بختیار می رسانند و می گویند:

«... در آستانه انقلاب باز این وضع تکرار شده بود. در چنین تنگنایی بود که باز دست به دامن جبهه ملی شد. دکتر سنجابی نخستین فردی بود که ‌شاه خواست با او ملاقات کند. سنجابی اما همان پاسخ‌های قبلی را مطرح کرد؛ اجرای قانون اساسی و رعایت حقوق ملت که شامل آزادی مطبوعات، اجتماعات، احزاب و انتخابات آزاد و... بود.‌ شاه نپذیرفت و دکتر صدیقی هم به همین ترتیب در ملاقات با ‌شاه حرف‌های مشابه سنجابی را تکرار کرد و نخست‌وزیری را نپذیرفت. بختیار اگر با هر ایده‌ای قبول نخست‌وزیری کرد در حقیقت کاری شخصی بود و جنبه تشکیلاتی نداشت.»

همنیجا بلافاصله یادآوری کنم که شرایط دکتر صدیقی با سخنانی که از دکتر سنجابی در بالا از قول خود آن مرحوم نقل کردیم تفاوت بسیار داشت، و به علاوه این شرایط برای پذیرش نخست وزیری بود نه دستاویزی برای رد آن! و بعداً نشان می دهم که مهم ترین عاملی که به انصراف دکتر صدیقی کمک کرد حمله ای بود که از طرف یاران دیرین او در جبهه ملی به وی شد، از جمله گفتن اینکه نامبرده سالها بوده که دیگر عضو جبهه ملی نبوده است و امثال این قبیل سخنان نابجا! و نیز اینکه شروط دکتر بختیار هم حتی از شروط دکتر صدیقی سخت تر بود.

و آقای دکتر موسویان درپاسخ به این نکته ی سؤال کننده که

« ولی منتقدان جبهه ملی می‌گویند او براساس آموزه‌های سیاسی ملی‌گرایی، ملی‌گرایانه‌تر عمل کرد؟...» اضافه می کنند:

« من تصورم از یک فرد تشکیلاتی این است که کارش باید تشکیلاتی باشد، یعنی باید با همفکری و هماهنگی و مشورت با سازمان متبوعش صورت بگیرد. بختیار براساس نظر شخصی‌اش عمل کرد که نتیجه‌ای هم نگرفت و این را هم از یارانش مخفی نگه داشته بود. من شنیدم که روزی شورا تشکیل شده بوده و بختیار هم در آن جلسه شرکت کرده بود. اواسط همان جلسه ی شورا اعلام می‌کند که من کار دارم و باید به جای مهمی بروم که ملاقات با ‌شاه بود. در حالی که سنجابی  به عنوان شخص اول جبهه ملی در آن زمان تمام مسائل را با شورا در میان می‌گذاشت و با این مشورت‌ها دیدگاه همه را اعلام می‌کرد.»[تأکید ازنویسنده ی این گفتار است.]

در این وقت آقای عبدالعلی ادیب برومند بار دیگر وارد بحث شده چنین می گویند:

«من با یک جای این حرف شما موافق نیستم. چون من آن زمان[ درزمان مسافرت دکتر سنجابی به پاریس] در شورا بودم و او یک‌بار مشورت با اعضا را نادیده گرفت. سنجابی دعوتی شده بود که به کنگره سوسیالیست‌ها در آلمان [ کنگره ی بین الملل سوسیالیست، در کانادا] برود اما در پاریس فسخ عزیمت کرد و به شورا اطلاع نداد. در همان پاریس عده‌ای به ایشان گفته بودند که وقتی قرار است وزیر خارجه انگلیس به کنگره برود مناسبت ندارد که شما هم بروید. او هم آقای لباسچی را به عنوان نماینده به کنگره فرستاده بود و خودش در پاریس مانده بود و آن بیانیه معروف را از آنجا با عنوان جبهه ملی صادر کرد.»[ت. ا.]

شاید این نخستین باری باشد که این بحث از طرف مسئولان تراز بالای جبهه ملی داخل کشور باز می شود.

در جای دیگری نیز آقای برومند این موضوع را تأیید می کنند، و آن مصاحبه ای است با روزنامه ی شرق که در آن چنین می خوانیم:

 «(...) شاه همه احزاب را تعطیل و در حزب رستاخیز ادغام کرد و گفت هر کس نمی‌خواهد همین فردا کشور را ترک کند!

این اظهارنظر خیلی متکبرانه بود؛ یعنی چه که هر کس نمی‌خواهد در این حزب باشد از مملکت برود! این حرف‌ها و رفتارها محبوبیتی برای شاه باقی نگذاشت. ۲۸ مرداد ۱۳۵۶ هم جشن گرفت و تا آن موقع هم از جبهه ملی کینه داشت. اما آن اواخر که آقایان آموزگار، شریف امامی و ازهاری هیچ کاری را نتوانستند سامان دهند و جلوی سیل مردم را بگیرند دست به سوی جبهه ملی دراز کرد.

البته دکتر سنجابی زمانی که به پاریس رفت از موقعیت خوبی برخوردار بود و دید که در میان ملیون یکه‌تاز معرکه است برای همین بدون مشورت با شورای مرکزی جبهه ملی آن اعلامیه سه ماده‌ای را داد.»[ت. ا.]

«دکتر صدیقی هم اعتقاد داشت که شاه باید در ایران بماند، بخشی از دارایی خود را به مردم ببخشد و قشون را کاملاً در اختیار دولت قرار دهد، اما شاه قصد خروج از ایران را داشت به همین دلیل دکتر صدیقی هم پیشنهاد نخست وزیری را نپذیرفت.

در ضمن خودم از دکتر صدیقی شنیدم که گفت به شاه گفتم شما باید در ایران بمانید چون اگر بروید، ارتش در وادی چه کنیم چه کنیم قرار می‌گیرد و بلاتکلیف می‌ماند و چه بسا که تسلیم جریانات حادث بشود و اگر در تهران نمی‌مانید و ملاحظاتی دارید به کیش بروید ولی باید در خاک ایران بمانید.»

(روزنامه شرق ۱۹ بهمن ۱۳۹۲)

و همین بحث است که اکنون من آن را در اینجا ادامه می دهم.

در سال 1957 وضع کشوربه شدت وخیم شده بود. سازمان های ملی که در زیر ضربات سرکوب از سازماندهی نیروی اعتراض مردم بازمانده بودند، با آنکه از طریق نامه ی سرگشاده ی رهبران جبهه ملی، دکتر سنجابی، دکتر بختیار و داریوش فروهر به شاه، درخردادماه 1356 اعتراض و مبارزه ی علنی را از سرگرفته بودند، و با تجمع در کاروانسرا سنگی و حمله ی ساواک به آن، به ادامه ی آن کوشیده بودند، در برابر نیروی سازمان های مذهبی که از نهایت آزادی بهره برده بودند، رفته رفته ابتکار عمل را ازدست می دادند.

شبکه های وسیع سازمان های اخیر با رجوع به نوعی از احساسات مذهبی کور در میان قشرهای غیرسیاسی مردم مشغول به کار شده تظاهرات وسیعی در همه ی شهرها به راه انداخته بودند. در آن مرحله طبیعی بود که مخالفان دیکتاتوری از نظاره ناتوانی شاه از فرونشاندن این تظاهرات احساس خرسندی کنند. اما این شبکه ها رفته رفته، با اقدام به عملیات تروریستی چهره ی دیگر خود را نیز نشان می دادند.

 روز شنبه ۲۸ مرداد هواداران آیت الله خمینی با آتش زدن سینما رکس آبادان، بیش از ۵۶۰ تن از تماشاگران را سوزاندند. در این واقعه نزدیک به ۵۰۰ کودک، زن و مرد جان باختند. این خشن‌ترین اقدام انقلابیون از آغاز فعالیت آنها در هشت ماهه ی پیش از آن بود، اما نه تنها اقدام آنان از این نوع. یک روز پیش تر با به آتش کشیده شدن سینما آریانای مشهد، تنها سه تن زنده زنده سوخته بودند. مورد آتش سوزی سینما رکس آبادان واقعه ی منفردی نبود؛ در آن سال هفته ای نگذشته بود که یک سینما، یک بانک یا یک رستوران را آتش نزده باشند. برای امثال من در خارج از کشور این وقایع نامحسوس بود، جز سینما رکس که به دلیل دامنه ی فاجعه به گوش ما رسید؛ اما ناظران سیاسی داخل کشور باید متوجه می شدند که نیروهایی که دست به این اعمال می زدند نیروهای مخوفی بودند که پیشرفت کار آنها می توانست همه ی اساس و هستی کشور ما را تهدید کند. طبیعی است که کسانی که در دوران گسترش فاشیست ها در ایتالیا و بخصوص نازی ها در آلمان این دو پدیده را از نزدیک و با دقت نظاره کرده بودند برای فهم خطرات ظهور و صعود چنین نیروهایی ورزیده تر بودند.

در ماههای شهریور و مهر اظهارات و مصاحبه های زیادی از سوی سران جبهه ملی صورت می گرفت که بازگشت به همه ی آنها بسیار آموزنده است اما اینجا میسر نیست. اینجا شاید بتوان به دو یا سه مورد آنها اشاره کرد.

  اظهارات دکتر سنجابی به روزنامه ی لوموند در تاریخ 4 اکتبر 1978 برابر با 14 مهرماه 1357. در اواسط مهرماه 1357 دکتر سنجابی اذعان می کند که برای او دفاع از برنامه ی جبهه ملی نیاز به شجاعت دارد. و اضافه می کند «ما دیگر جرأت نمی کنیم از سلطنت مشروطه، با اینکه در برنامه ی ماست، سخن بگوییم.» [ت. ا.]

این روزنامه در این تاریخ از قول دکتر کریم سنجابی چنین نوشته بود:

« ـ "نه؛ هیچ مصالحه ای نه با آقای شریف امامی امکان پذیراست، نه با شاه. وعده های جدید لیبرالیزاسیون(برقراری آزادی) به هیچ وجه قانع کننده نیست. چیز ملموس تری [از طرف شاه] لازم است. حکومت به دنبال دفع الوقت است. شاه سیاستش را تغییر نداده است. اگر صمیمیت داشته باشد باید برای نجات تاج و تخت خود امتیاز بدهد. مسئله ی مهم سلطنت است. چگونه باید آن را حل کرد؟ یک سال پیش[حل این مسئله] دشوار نبود [زیرا] در آن زمان کافی بود که قانون اساسی بطور دقیق و کامل اجرا شود. اکنون کار پیچیده شده است: اگر دوازده ماه پیش برای انتقاد از شاه شجاعت لازم بود امروز برای[دفاع از سلطنت مشروطه...] نیاز به شجاعت وجود دارد. اصل مسئله در اینجاست. ما دیگر جرأت نمی کنیم از سلطنت مشروطه، با اینکه در برنامه ی ماست، سخن بگوییم."» [ت. ا.]

روزنامه ی لوموند اضافه می کند:

«"گوینده ی این سخنان آقای کریم سنجابی، وزیر مصدق و دبیرهیئت اجرائی جبهه ملی است، که مدعی پیروی از آن رهبر قدیمی بوده خود را " وارث اصول انقلاب مشروطه و نبرد برای ملی شدن صنایع نفت " می داند...»[ت. ا.]

امیدوارم وقت آن بماند تا بعداً به معنی این اظهار اخیر بپردازیم. تاریخ آن مهم است زیرا قرار ملاقات با جمشید آموزگار که در زیر به آن می رسم در حدود همین تاریخ است.؛ شاید کمی بعد از آن.

در اظهارات دیگری سران جبهه ملی چون دکتر سنجابی، دکتر بختیار و داریوش فروهر آمادگی خود برای در دست گرفتن امور کشور از طرف جبهه ملی را اعلام می کردند!

مثال هایی از سخنان آن زنده یادان

پیش از آن روز ششم (6) شهریور، دو روز پس از استعفای آموزگار وحدود 5 هفته پیش از تماس دکتر بختیار با نامبرده، جبهه ملی خواست های 12 گانه ی خود را اعلام کرده بود.

دوشنبه ششم شهریور ۱۳۵۷ هجری خورشیدی برابر بیست و هشتم اوت ۱۹۷۸ میلادی

۱۲ خواست جبهه ملی اعلام شد

جبهه ملی ایران، پس از مذاکرات طولانی میان رهبران جبهه، نظرات خود درباره شرایط جاری و خواست‌های خود را اعلام کردند.

این اطلاعیه دولت شریف‌امامی را نیز محکوم کرد. خواسته‌های دوازده‌گانه جبهه ملی به این شرح است:
● سازمان اطلاعات و امنیت کشور منحل شود.
● صلاحیت دادرسی ارتش برای رسیدگی به اتهامات غیرارتشیان به کلی لغو شود.
● استقلال قوه قضایی به معنای واقعی کلمه به وجود آید.
● آزادی همه زندانیان سیاسی با هر مرام و صرف نظر از نوع و میزان محکومیت
● همه تبعیدشدگان سیاسی خارج و داخل کشور به شهرها و روستاهای خود بازگردند.
● دادن اجازه بازگشت به کلیه رانده‌شدگان سیاسی به خارج از ایران
● آزادی اندیشه و گفتار، آزادی قلم و اجتماعات به طور کامل برقرار شود.
● همه حزب‌ها و جمعیت‌های سیاسی بدون هیچ انحصاری آزادی فعالیت داشته باشند.
● روزنامه‌ها و مجله‌هایی که در گذشته دور یا نزدیک، امتیازشان لغو شده، اجازه انتشار یابند.
● به اتحادیه‌های صنفی و سندیکاهای کارگری آزادی عمل داده شود و بساط دستگاه‌های تحمیلی چون «اتاق اصناف» و «سازمان کارگران» برچیده شود.
● مسببان و عوامل «کشتار جمعی» مردم بی‌دفاع در هر مقام که هستند، فوری تعقیب شوند و به شدت کیفر یابند.
● از محکومان دادگاه‌های نظامی به طور رسمی و قانونی اعاده حیثیت گردد.

(رادیو زمانه، 20 سال پیش در چنین روزی ؛ سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی)

 

همچنین در روز11 شهریور(پنج روز بعد از آن) نیز جبهه ملی ضمن محکوم کردن انتخابات غیرآزاد برخواست های خود تأکید ورزید:

شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۵۷ هجری خورشیدی برابر دوم سپتامبر ۱۹۷۸ میلادی

جبهه ملی انتخابات غیرآزاد را تحریم می‌کند

با گذشت چند روز از اعلام انتخابات صددرصد آزاد از سوی شاه و حکومت پهلوی، رهبران جبهه ملی در یک مصاحبه اختصاصی با روزنامه اطلاعات اعلام کردند جبهه ملی انتخابات غیرآزاد را تحریم می کند.

(دکتر)کریم سنجابی در توصیف خط مشی این جبهه گفت: هدف‌های جبهه ملی مبارزه با استعمار و استبداد است.

شاپور بختیار عضو دیگر رهبری جبهه ملی نیز با تاکید بر اینکه جبهه ملی ایران با وحدت نظر و اتفاق و اتحاد همه اعضای آن در راه آرمانهای دکتر مصدق مبارزه می کند، گفت: " جبهه ملی با مبارزات روحانیون پیوند دارد." داریوش فروهر نیز در مورد وحدت با سایر گروهها اعلام کرد: "عضویت کسانی را که با عوامل فساد بیعت داشتند نمی پذیریم."[ت. ا.](پیشین)

 

روز 28 مهرماه (بیش از دوماه و نیم پیش از اعلام نخست وزیری دکتر بختیار و پنج روز پیش از عزیمت دکتر سنجابی به پاریس) دکتر بختیاراز لزوم تشکیل یک دولت ملی سخن می گوید و آمادگی جبهه ملی برای ا ین کار را اعلام می دارد؛ لوموند می نویسد:

"دکتر شاپور بختیار، عضو هیات اجرایی جبهه ملی در مصاحبه با کیهان گفت: «جبهه ملی به وظایف خطیر خود در برابر ملت ایران آگاه است و شرایط حساس کنونی را درک می‌کند. به همین دلیل ما تشکیل یک حکومت ملی را تنها راه حل فوری می‌دانیم و در چهارچوب خطوط اصلی جبهه ملی و وظایفی که در برابر ملت ایران به‌عهده گرفته‌ایم حاضریم در راه تشکیل چنین حکومتی تلاش کنیم."

"شاپور بختیار گفت: «در شرایط کنونی تشکیل حکومت وحدت ملی بدون نظر مراجع عالی روحانیت امکان‌پذیر نیست. در حکومت وحدت ملی تنها عناصری می‌توانند مشارکت داشته باشند که مطلقاً وابستگی به بیگانه نداشته و در جریانات ۲۵ سال اخیر دخالت نداشته باشند. این حکومت «‌استقرار حاکمیت ملی» و گشودن راه آزادی را باید نخستین هدف خود قرار دهد وبدون همکاری و مشارکت و راهنمایی روحانیت کوچکترین گامی برندارد.»"

پس می بینیم که فکر تشکیل یک دولت ملی ـ بطور اخص دولت جبهه ملی و نهضت ملی ـ تحت شرایطی که اهم آن از قول آن آقایان در بالا ذکر شد، از همان تاریخ مطرح بوده و در داخل سازمان مورد بحث قرار گرفته بوده است.

این در واقع موضوع اصلی این سخنان امروز من است که می کوشم از مقدمه ی بالا کوتاه تر باشد.

اینک به یک ابتکار دیگر آقایان در مهرماه می پردازم...

بخش دوم ــ  چگونگی پذیرش تشکیل دولت ملی از سوی شاپور بختیار

منبع:پژواک ایران


علی شاکری زند

فهرست مطالب علی شاکری زند در سایت پژواک ایران 

*نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»! سقوط اخلاقی و فرهنگی تا کجا؟ (بخش سوم)  [2024 Jan] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش بیستم)  [2024 Jan] 
*شباهت‌ها و تفاوت‌ها میان دو شکست: ۲۸ مرداد و ۲۲ بهمن  [2023 Dec] 
*نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»!  سقوط اخلاقی و فرهنگی تا کجا؟ [2023 Dec] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش هجدهم- ب  [2023 Nov] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/بخش هجدهم- الف  [2023 Nov] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* بخش شانزدهم  [2023 Oct] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* بخش پانزدهم -ج  [2023 Sep] 
* برگهایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش پانزدهم ـ ب  [2023 Sep] 
* جمهوری اسلامی حکومتی مرده است! اما چرا برچیده‌ نمی‌شود؟ بخش اول: یک نظام رو به موت  [2023 Sep] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار (بخش پانزدهم ـ الف) بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران [2023 Aug] 
*آخرین نخست وزیر نظام مشروطه ایران، متن سخنان علی شاکری زند بر مزار شاپور بختیار  [2023 Aug] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش چهاردهم  [2023 Jul] 
*دعوت پادشاه از شاپور بختیار برای دیدار با او برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش سیزدهم) [2023 Jul] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش دوازدهم)  [2023 Jul] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش یازدهم)، علی شاکری زند  [2023 Jun] 
*باز هم تشدید اعدام‌ها  [2023 Jun] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش دهم  [2023 Jun] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش نهم ـ ب)  [2023 May] 
*چگونه منشور ننویسیم!/ بخش دوم  [2023 May] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپوربخش نهم – الف بختیار*  [2023 May] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش هشتم ـ ب)  بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران [2023 Apr] 
*همبستگی برای ایران استیا ایران برای همبستگی است؟  [2023 Apr] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار*، بخش هفتم  - ب: اعلامیه‌ سه ماده‌ای کریم سنجابی در پاریس و ولایت فقیه خمینی [2023 Apr] 
*منشوری برای اهالی کره‌‏ی ماه  [2023 Mar] 
*برگهایی اززندگی سیاسی دکترشاپور بختیارـ بخش ششم  [2023 Mar] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش پنجم: آغاز بحران در حکومت فردی  [2023 Mar] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش چهارم: آغاز بحران در حکومت فردی  [2023 Feb] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار، بخش سوم: فعالیت در تجدید سازمان جبهه ملی ایران  [2023 Feb] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* (بحش دوم)  [2023 Jan] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار ـ جوانی، تحصیلات، مبارزه با نازیسم  [2023 Jan] 
*دولت موقت در تبعید و ضرورت حیاتی آن در شرایط کنونی  [2022 Dec] 
*ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر، مفهوم «ملت»، پادزهری در برابر واژه‌ ایدئولوژیک «امت اسلام» و فتیشیسم قومی (بخش سوم)  [2022 Aug] 
*ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر  [2022 Aug] 
*آیا جمهوری اسلامی مشروعیتی داشته که ازدست داده؟ غباربرانگیختن در مسیر حرکت واقعی [2022 Jul] 
* اتحادعملِ همه ی نیروهای ملی از مشروطه خواه تا جمهوریخواه  اسم رمز پیروزی اتحاد است [2022 May] 
*درباره ی نهضت مقاومت ملی ایران*  [2022 May] 
*خمینی چگونه به قدرت رسید؟ آیا این فاجعه اجتناب‌ناپذیر بود؟ ضرورت بیان کامل حقیقت به جای حاشیه‌نویسی!   [2022 Apr] 
*منوچهر هزارخانی: مرگی از هر جهت اندوهبار  [2022 Mar] 
*آیا فدراسیون روسیه و اتحاد شوروی سابق ماهیتاً یکی نیستند؟   [2022 Mar] 
*پوتین اوکرایین و روسیه، همه چیز اینجا شروع می شود  [2022 Mar] 
*احیاءِ «عظمت گذشته ی» امپراتوری روس؟ کدام عظمت؟  [2022 Mar] 
* در حاشیه عملیات تروریستی اخیرِ داعش  [2022 Feb] 
*برای دوری از انحرافات و انشعابات در جبهه ملی ضرورت بازگشت به اصالت نهضت ملی  [2022 Jan] 
*اتحادعمل برای نجات کشور از زوال! * انتظار تا کی و برای چه؟  [2021 Dec] 
* راه انتخاب میان سلطنت مشروطه و جمهوری از دید شاپور بختیار  [2021 Oct] 
*بحران سیاسی کشور و راه اتحاد عمل همه ی ایراندوستان دموکرات، پیش بینی بختیار نزدیک است  [2021 Aug] 
*شاپور بختیار و توتالیتاریسم، گریزی به رساله ی دکتری او  [2021 Jul] 
* اثرات متقابل مخالفان فعال رژیم و مردم غیرمتشکل: یک فرآیند دینامیک  [2021 Jun] 
*سر و ته، یک کرباس  [2021 Jun] 
*نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ملی بخش سوم   [2021 Mar] 
* نگاهی به ریشه‌های ژرف یک فاجعه‌ی ملی، به مناسبت ۲۲ بهمن ماه (بخش دوم)  [2021 Mar] 
* به مناسبت ۲۲ بهمن ماه، نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ی ملی  [2021 Feb] 
*ملاحظاتی درباره‌ متن حقوقی امانتی استاد محمـدرضا شجریان  [2021 Jan] 
* از مشروطه به جمهوری عبورکردیم؟ چه کسی عبورکرد و چگونه؟  [2021 Jan] 
* از مشروطه به جمهوری عبورکردیم؟ چه کسی عبورکرد و چگونه؟   [2021 Jan] 
*هموطنان بی مسئولیتی که در برابر امام جماران به امامزاده ی کاخ سفید دخیل بسته بودند یتیم شدند  [2020 Nov] 
*رادیکالیزاسیون دینی جوانان پناهنده و نقش حس ملی  [2020 Nov] 
*دولت موقت و چارچوب قانونی کارهای آن  [2020 Oct] 
*«علوم اجتماعی اسلامی» چه صیغه ای است؟   [2020 Aug] 
*جمهوری اسلامی کابوسی باورنکردنی بیست ونهمین سالگرد قتل شاپور بختیار و دستیار وی سروش کتیبه  [2020 Aug] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟ بخش سوم: دیگرِ تجربه‌های عملی اپوزیسیون  [2020 Aug] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟ بخش دوم: کدام استثناء؟  [2020 Jul] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟   [2020 Jul] 
* آزادی عقیده و بیان و زندگی جمعی نیازمند قواعد مشترک جمعی است (بخش دوم) • ضرورت قواعد مشترک همکاری و همگامی برای اپوزیسیون دموکرات ایران [2020 Jun] 
*آزادی عقیده و بیان و زندگی جمعی نیازمند قواعد مشترک کار جمعی است  [2020 Jun] 
*ایران هرگز نخواهد مرد!   [2020 May] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار  [2020 Apr] 
*نمایش از این پس بی اثر «انتخابات»، پرده دری از فریب «اصولگرا ـ اصلاح طلب»  [2020 Mar] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار* ۳۹ـ تدارکات و ترتیبات سالیوان برای ایجاد پیوند میان ارتش و نمایندگان خمینی   [2020 Mar] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار*  [2020 Mar] 
*بحثی در مقاله‌ی : خطای بختیار، پایان بازرگان  [2020 Feb] 
*تحریم انتخابات را به کارزار همصدایی علیه اساس رژیم و رفراندم برضد آن بدل کنیم   [2020 Feb] 
*منطق جمهوری اسلامی: تحریک دیگران؛ تحقیرشدن؛ واکنش به تحقیرشدن کشته شدن قاسم سلیمانی تحقیری بزرگ برای نظام و چالشی خطرناک برای کشور بود [2020 Jan] 
*تحریم یکصدای نمایش انتخابات: ضرورتی سیاسی، نه انتخاباتی!   [2019 Dec] 
*انبار باروتی بنام ایران  ضرورت حادهمآهنگی و آشتی میان همه ی هواداران حاکمیت ملی [2019 Nov] 
*شورای دوران گــُـذار یا مدیریت بی‍گــُـدار برای «اقوام و ملیت های ساکن ایران» !   [2019 Oct] 
* بساط تحمیق انتخابات را یکصدا تحریم کنیم (۲)  [2019 Sep] 
*بساط تحمیق انتخابات را یکصدا تحریم کنیم بخش یکم: مشروعیت نظام‌های سیاسی و رابطه‌ نهاد انتخابات با آن [2019 Sep] 
*بیست و هشت سال پس از قتل شاپور بختیار پراکندگی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و راه پیروزی بر آن   [2019 Aug] 
* بحران در روابط ایران و آمریکا:‏ یا زمان قدرت نمایی شاگرد جادوگرها  [2019 Jul] 
* زند ایران چیست؛ ایرانیت کدام است؟  ادای سهمی در پاسخ به یک مغالطه [2019 Jul] 
*ایران چیست؛ ایرانیت کدام است؟ ادای سهمی در پاسخ به یک مغالطه بخش دوم ادعای درونی بودن اسلام و ...!  [2019 Jul] 
*ایران چیست؛ ‏ ایرانیت کدام است؟   [2019 Jun] 
*جمهوری اسلامی:‏ یک نظام تروریست، با همه‌ی اجزاء و بازوانش   [2019 Apr] 
*اتحادِ عمل آری؛ ‏ اما برای چه منظور؟ و از کدام راه؟   [2019 Apr] 
*جامعه‌ ایران از سر گندیده است  [2019 Mar] 
*این نظام رفتنی است ما نیستیم که می گوییم؛ آنها خود می دانند!  [2019 Feb] 
*در میان مخالفان جمهوری اسلامی اختلاف ها از کجا سرچشمه می گیرد؟  [2019 Jan] 
*ما نمی بایست سنگر قانون اساسی را رها می کردیم   [2019 Jan] 
*ملاحظاتی درباره ی رساله ی دکترای شاپور بختیار  [2018 Nov] 
*جمهوری، یا مشروطه ی پادشاهی؟ بحث بر سر چیست؟  [2018 Nov] 
* با اعتصاب عمومی نباید بازی کرد   [2018 Oct] 
* مجازات شلاق برای معلمان کشور !   [2018 Oct] 
*مرگ امیرانتظام فرصتی برای آب تطهیر بر سر انقلابیون دیروز و اصلاح‌طلبان امروز!  [2018 Aug] 
* اقتصادی ویران؛ نتیجه ی تحریم ها، یا اثر ورشکستگی به تقصیر   [2018 Aug] 
*آزادی گرفتنی است نه دادنی  [2018 Jul] 
*چرا جمهوری اسلامی رفتنی است وظیفه‌ی ما برای وقوع بهترین صورت این فرآیند چیست* [2018 May] 
*از بحث عدم‌ مشروعیت رژیم و پیش‌بینی سقوط آن تا زمین‌لرزه‌های جدید (بخش دوم)،  [2018 Apr] 
*از بحث عدم‌مشروعیت رژیم و پیش‌بینی سقوط آن تا زمین‌لرزه‌های جدید  [2018 Mar] 
*همه‌پرسی، به چه منظور، چگونه، در چه زمان، و به دست کدام حکومت ؟   [2018 Feb] 
*جدایی دین از حکومت یا حکومتِ لاییک*  [2018 Jan] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری* بخش چهارم  [2018 Jan] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری بخش سوم  [2017 Dec] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری بخش دوم  [2017 Dec] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری ، بخش یکم  [2017 Dec] 
* افسانه‌ی حمله‌ی نظامی عراق به ایران بنا به ‏ توصیه‌ی شاپور بختیار بخش چهارم   [2017 Nov] 
*علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش سوم)  جستجو در علل و مقدمات حمله‌ی عراق به ایران  [2017 Nov] 
* علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران ‏ به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش دوم)  [2017 Nov] 
*علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران ‏ به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش یکم)  [2017 Oct] 
*مصدق و اصـلاحات کاذب، بخش سوم: موضع نیروهای سیاسی دیگر  [2017 Oct] 
*مصدق و اصـــلاحــات کاذب «تقسیم اراضی ... با تمرکز جمعیت می تواند عواقب وخیم‌تری...»   [2017 Oct] 
*دکتر مصدق ‏ و اصـلاحـات کاذب یا یکی از ریشه‌های عمده‌ی ضدِانقلاب‌اسلامی ‏  [2017 Oct] 
*از مرگ هیچکس شاد نباید شد اما...  [2017 Sep] 
* سلطه‌ی دیوان و رژیم تباهیها تنها به دست مردم برچیده خواهد شد بخش دوم   [2017 Jul] 
*سلطه‌ی دیوان و رژیم تباهیها تنها به دست مردم برچیده خواهد شد  [2017 Jul] 
*آیا در این «انتخابات» ملت شکست خورد؟ قسمت دوم  [2017 Jun] 
*آیا در این «انتخابات» ملت شکست خورد؟  [2017 May] 
* تحریم انتخابات ساده گیری مبارزه نیست ‏  [2017 May] 
*گفتید جمهوریت؟ کدام جمهوریت؟   [2017 May] 
*در چنگال جمهوی اسلامی اسارت تا کی ؟ (بخش دوم)  [2017 May] 
*در چنگال جمهوی اسلامی اسارت تا کی ؟ «انتخابات» کاذب را هرچه یکصدا تر تحریم کنیم ! [2017 Apr] 
*انتخابات ریاست جمهوری فرانسه؛ نامه ی سرگشاده به نامزدها و رأی دهندگان به آنان*   [2017 Apr] 
* ضرورت گام هایی کوتاه و سنجیده برای اتحاد آزادیخواهان واقعی  ورشکستگی اخلاقی کامل نظام حاکم و نشانه هایی از آغاز فروپاشی آن [2017 Mar] 
*کسانی که تروریست‌ها و خرابکاران را مردم می‌نامند! (بخش دوم)  [2017 Mar] 
* نوبت خطرکردن بختیار برای نجات کشور از سقوط در پرتگاهی که به سوی آن می رفت (بخش سوم)  [2017 Feb] 
*آیا نظام مشروطه منسوخ شده بود؟ جلوگیری از نخست ‌وزیری صدیقی و نوبت خطرکردن بختیار (بخش دوم)  [2017 Feb] 
* به مناسبت سی و هشتمین سال تشکیل دولت ملی بختیار ‏  [2017 Feb] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه (بخش چهارم و پایانی)  [2016 Oct] 
* نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه (بخش سوم)  [2016 Oct] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه بخش دوم   [2016 Sep] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه؛ به مناسبت بیست و پنجمین سال ‏ قتل شاپور بختیار  [2016 Sep] 
* منشاء هراس شدید نظام از مردم ! (بخش پایانی) بخش دوم  [2016 Jun] 
*منشاء هراس شدید نظام از مردم ! بخش دوم، بهره ی الف   [2016 Jun] 
*منشاء هراس شدید نظام از مردم !  نظامی که مشروعیت ندارد همواره خود را در خطر نابودی می بیند [2016 Jun] 
*رژیم راًی مردم را برای نمایش و کسب مشروعیت می خواهد  [2016 Feb] 
* در حاشیه ی عملیات تروریستی اخیرِ داعش   [2016 Jan] 
*نکاتی از زندگی خسرو شاکری زند و سبب درگذشت وی  [2015 Oct] 
*توسل به دروغ و فریب برای پوشاندن تسلیم به توافقنامه ای خفت بار  [2015 Apr] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف سکولاریسم نو(۳)  [2014 Dec] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف   [2014 Dec] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف «سکولاریسم نو»  [2014 Dec] 
*دولت اسرائیل، یا یک یاغی جهانی که در پی اجرای «راه حل نهایی» برای مردم فلسطین است  [2014 Jul] 
*نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب (بخش دوم) چگونگی پذیرش تشکیل دولت ملی از سوی دکتر شاپور بختیار [2014 Jul] 
*نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب  [2014 Jul] 
*ملاحظاتی پيرامون مقاله «بازرگان، روحانيت و بختيار»، بخش سوم (قسمت دوم)  [2013 Oct] 
*بختیار، بازرگان و روحانیت؛ ملاحظاتی پیرامون مقاله‌‌‌ی «بازرگان، روحانیت و بختیار»۱- بخش سوم تیرخلاص  [2013 Oct] 
*بختیار، بازرگان و روحانیت- بخش دوم  [2013 Sep] 
*ملاحظاتی پیرامون مقاله‌ی «بازرگان، روحانیت و بختیار»۱ بخش اول روحانیت درنهضت ملی [2013 Sep] 
*مصر بار دیگر به پا می خیزد با تهدید به نافرمانی مدنی در مصر اولین سنگر توتالیتاریسم اسلامگرا فرو می ریزد [2013 Jul] 
*درباره‌ی پرچم ملی ایران  [2013 Jan] 
*آیا صلحجویان نسل های جدید اسرائیل خواهند توانست ماجراجویی رهبران سنتی جنگ طلب خود را مهار کنند و از فکر حمله به ایران بازدارند   [2012 Apr] 
*پاسخی به ادعاهای نسنجیده و بی پایه ی آقای همایون کاتوزیان درباره ی کنفدراسیون جهانی   [2011 Nov] 
*افشاء یک تحریف بزرگ تاریخی پاسخی به ادعاهای نسنجیده و بی پایه‌ی آقای همایون کاتوزیان درباره ی کنفدراسیون جهانی و عده ای از رهبران آن  [2011 Oct] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار  چه کسانی از نام مصدق و بختیار می ترسند و چرا؟ بخش دوم 2ـ دنباله ی" راه توده" و مصدق [2011 Oct] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار (۲)  [2011 Aug] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار  [2011 Aug] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصول کار و منش آنان (بخش دوم ـ ب)  [2011 Apr] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  [2011 Apr] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  بخش نخست ـ ب [2011 Mar] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  [2011 Mar] 
*توتالیتاریسم و زمین لرزه های اجتناب ناپذیرآن( بخش دوم)   تصفیه ها در جمهوری اسلامی از همان آغاز کار [2010 Mar] 
*توتالیتاریسم و زمین لرزه های اجتناب ناپذیرآن(٭)   [2010 Mar] 
*دولت بختیار و فروغ آزادی (بخش دوم)  [2010 Jan] 
*دولت بختیار و فروغ آزادی (بخش نخستین)  [2010 Jan] 
*چه کسانی از علائم شیر و خورشید پرچم ملی ایران می ترسند؟  [2009 Aug]