بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار
علی شاکری زند

 

چه  کسانی

از نام مصدق و بختیار

می ترسند 

و چرا ؟

بخش اول

" راه توده " و بنی صدر، یا

ادامه ی همگامیِ همدستان قدیم

 

چندي پیش انقلاب اسلامي ابوالحسن بنی صدر به استناد اسنادی که جوان گمنامی به نام مجيد تفرشی منتشر کرده بود، همراه با تفسیرهای غیرعلمی و مغرضانه ی شخص بی مقدارِ خود، دومقاله ی بهتان آمیز علیه شاپور بختیار متنشرساخت. تفسیرهای نشریه ی بنی صدر نیز از این جهت بود که چون گُنگی و پوکیِ "اسناد" اتهامات مورد علاقه ی بنی صدرعلیه دکتر بختیار را ثابت نمی کرد آنها را محتاج تعبیر وتفسیری می ساخت، که در مورد بنی صدر همواره به هذیان از هر چیز دیگر شبیه تر است.

تحقیق ما درباره ی ناشر این اسناد نشان داد که او یک کارگزار جمهوری اسلامی است و این نتیحه مورد تاًیید یک مورخ مبرز در تاریخ معاصر ایران که سالیان دراز در اسناد آزاد شده ی دولت های بزرگ، از جمله انگلستان کار کرده است و با سابقه ی این "تاریخنگار" تازه کار آشنایی داشت، قرار گرفت.

شخصیت نوظهور ما هنگام انقلاب اسلامی کودکی ده ساله بوده که اینک 42 سال دارد. به نوشته ی خودش در یک خانواده سنتی مذهبی در تهران به دنیا آمده از فارغ التحصیلان مدرسه ی مذهبی علوی است که، بعد يا بطور سهميه اي یا با جديت خود برای "خدمت به اسلام"، وارد دانشگاه شده و ديپلم هایی هم گرفت؛ قدری روزنامه نگاری(در خبرگزاری های جمهوری اسلامی !) کرده و بعد هم  "تحقیق" در تاریخ معاصر؛ سپس به اخذ یک یک دکترا در تاریخ پرداخته است.

دو سه سالی است که در زمان باز شدن اسناد جديد به لندن مي رود تا به "انتخاب" اسنادی از ميان آنها اقدام کند و اینک هم مقیم لندن شده است.

چون اسنادی که "انقلاب اسلامی" از "یافته" های او منتشر کرده بود چيزی را بطور مسلم درباره ي دکتر بختيار ثابت نمي کرد ناچار بنی صدر خود به تاویل و تفسير آنها متوسل شد.

اخیرآ "راه توده" نیز از قافله عقب نمانده و یکی از این " اسناد" را نشر مجدد داده است. آنچه راه توده بدان متوسل شده است بسیار ناچيز و بی ارزش است؛ یعنی یک جمله ی مبهم است از قول یک مشاور يا ديپلمات انگلیسي درباره ي اظهار نظر دکتر بختیار نسبت به وضع ارتش ايران پس از انقلاب، چیزی که البته هرکسي می توانسته بگوید زيرا واقعيتی بوده است.

اما اینکه این جمله را دکتر بختیار به صدام گفته باشد براي تحریک او به حمله به ایران هیچ ادعایی نمی تواند این موضوع را ثابت کند به دو دلیل :

اولأ بخش اعظم دلائل و انگيزه های حمله به ايران در نگرانی های غربی ها از رفتار جمهوري اسلامی بويژه پس از گروگانگیری بوده و تحریکات زیادی که جمهوری اسلامی در میان شیعیان عراق و در امارات خلیج فارس انجام می داده است.

شرح مفصل این بحران در مدارک متعدد ازجمله مصاحبه ای که علاقمندان می توانند بدان رجوع کنند، در انترنت وجود دارد .

و شکل کامل جمله اي که راه توده از آن استفاده کرده این است :

تصورات حکومت عراق

«یک گزارش تفصیلی ، نوشته کریس رندل (Chris Rundle ) دیپلمات فارسی‌دان و رییس بخش تحقیقات خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا تاکید دارد که یکی از دلایل یورش بی‌مهابای [بی محابای(!)]حکومت عراق به خاک ایران، طلاعات گمراه کننده ایرانیان تبعیدی از قبیل شاپور بختیار مبنی بر این بود که احتمالا به دلیل وجود اغتشاش در ارتش و بی‌ثباتی رژیم به دلیل مخالفت مردم، به ویژه در خوزستان، ایران قادر به جنگ نخواهد بود و پرچم نیروهای آزادی‌بخش برافراشته خواهد شد»

منبع :

نوشته هایی از دیروز و امروز و شاید مفید برای فرد

ایران 1980 در اسناد تازه یاب در آرشیو ملی بریتانیا- گزارش نهم: جنگ عراق و ایران

 

توضیح و نقد

پیش از بررسی بیشتری درباره ی روش کار و صلاحیت علمی ناشر اسناد، ابتدا یادآوری این واقعیت واجد کمال اهمیت است که این نخستین و تنها موردی نیست که نامه ی راه توده، مانند سلف های خود، نامه ی مردم و مجله ی دنیا با توسل به حربه های ناجوانمردانه و زنگارگرفته سعی در آلودن بزرگترین چهره های نهضت ملی ایران می کند. آنها هیچگاه از استفاده از ناشایست ترین حربه ها، از اتهام "سرسپردگی به امپریالیسم آمریکا" گرفته تا سرکردگی طبقات ممتاز و مرفه کشور، برای تخریب نام و چهره ی بزرگترین نخست وزیر و مرد سیاسی ایران پس از مشروطه، مصدق، رهبر نهضت بزرگ ضد استعماری و آزادیخواهانه ی ایران ابا نداشته اند. و درست همین نامه ی انترنتی است که در شماره ی خردادماه اخیر خود به تجدید نشر مقاله ای به قلم م. ف. جوانشیر( 32 سال پس از انتشار آن در مجله ی دنیا!) درباره ی مصدق، و بهتر بگوییم ، چنانکه خود نویسنده نوشته است، به معرفی مصدق به عنوان یک "اشراف زده ی درباری"، پرداخت.

ناسزاها و حملات ناجوانمرادانه ی سنگواره های حزب توده به شاپور بختیار، از اولین ساعتی که او برای نجات ایران از خطر فاشیسم نوین مذهبی، به شرط کناره گیری عملی شاه با خروج او از کشور، نخست وزیری تحت قانون مشروطه ای بی کم و کاست را پذیرفت، آغاز گردیده بود، و اینک نیز، علی رغم اینکه سی و دو سال فاجعه و جنایت برای همیشه درستی پیش بینی های بختیار را در تاریخ ایران ثبت کرد، بغض این مغز های جامد و اذهان متحجر نسبت به او تسکین نیافته و کینه توزی های بیمارگونه ی آنان همچنان ادامه دارد.

اما، ما پیش از پرداختن به نمونه هایی از این رویه حزب توده نسبت به نهضت ملی ایران و چهره های شاخص آن، ابتدا نگاهی به مضمون و ارزش "سند" انداخته سپس اندکی به ماهیت واقعی و انگیزه ی ناشر اینگونه اسناد که در ابتدای مقاله نیز چند سطری درباره ی سابقه و نوع وابستگی سیاسی اش نوشتیم، می پردازیم.

سند !

در این سند نه گفته شده "گزارشِ" نقل شده در آن خطاب به چه مقامي بوده و در چه زماني داده شده و نه اینکه منبع خود گزارش دهنده چه بوده؛ بعلاوه کلماتی چون : " از قبیل شاپور بختیار" يعني چه، زيرا "شاپور بختیار" یک ایرانی تبعیدي عادی نبوده که او را در کلمه ی " از قبيلِ" با کسان ناشناس ديگری جمع ببندیم، و این لحن ناشر سند خود یکی از نشانه های غرض ورزی و در عین حال جهل و سطحی بودن کار او به عنوان دهان پرکن " تاریخنگار" است.

افزون بر این، در اینگونه مسائل بسيار حساس تاريخي که پای شخصيت های تراز اول و حوادث فاجعه بار به ميان می آيد استناد به يک چنین جمله اي هیچ چیز را ثابت نمي کند زيرا در بحث پیرامون صحت و سقم هر ادعاي تاریخی که محل بحث و اختلاف های بسی جدی و حتي غرض ورزی باشد تاًیيد اسناد دقیق، روشن و متواتر و مقایسه میان آنها لازم می شود.

اضافه کنیم که این اسناد وزارت خارجه ي انگلستان، درباره ی ايران، همیشه، از جمله در دوران نهضت ملي و خاصه دوران دولت مصدق، مملو از گزارش های نادرست يا دروغ درباره ی اوضاع سياسی ایران بوده است.

بهمين دليل هیچ سند تاریخي، خواه " کتاب تاریخ" هرودوت، خواه کورشنامه ی پر ارزش و ايراندوستانه ي گزنفون، خواه کتاب هاي بیشماري که مورخان اروپایی دوران جدید، درباره ی ایرانیان، که در اکثر آنها هدف نویسندگان تحقير ايرانيان و بزرگ جلوه دادن يونانيان بوده، بویژه آنچه درباره نبوغ اسکندر مقدونی نوشته اند، نباید کورکورانه مورد استفاده و اعتماد قرارگيرد. یک یا حتی چند سند تاریخی تا زماني که مورد نقدهای ضد و نقیض متخصصان قرار نگیرد به خودي خود چیزی را ثابت نمی کند. البته براي توده اي ها که هميشه حقیقت به آنها از آسمان اتحاد شوروی به صورت وحی نازل می شده است امروز هم هر آنچه در آن کمترين دستاویزی برای لوث کردن گوشه ای از خیانت های بيکران حزب توده به دموکراسی و استقلال ايران ( به نهضت ملی ) و ائتلاف نامبارکشان با انقلاب توتاليتر اسلامي، وجود داشته باشد مغتنم، معتبر و مبارک است.

یکی از کارهای این باصطلاح "تاریخنگار" این است که در مصاحبه هایی شفاهی در برابر پرسش های بسیار حساسی که باید پاسخ به آنها هم با جملات دقیق و سنجیده و خالی از ابهام بیان گردد و هم با ارائه ی همزمان، یعنی حضوریِ، اسناد کتبی مورد استناد همراه باشد(معمولأ رادیو ها و تلویزیون های زمان حاضر یادآوری می کنند که اسناد مورد استناد مصاحبه شونده را می توان بعد از برنامه در سایت آنها جستجو کرد)، ایشان با جملاتی سریع و اکثرأ نجویده، و بریده بریده، همچون جوانان تازه کار و "ذوق زده"، یعنی به حالتی که در اصطلاح مردم ما آن را "شلختگی" می نامند، بدون احساس کمترین مسئولیتی در برابر شنوندگان خود و مردم کشورش، سخن می گوید.

کسانی که با علوم سروکار داشته اند و چند صباحی در آموزش و ارائه ی آنها استخوان ترکانده اند می دانند که اینگونه سخن گفتن به عنوان یک عالم از دیدگاه همه ی دانشگاهیان جهان نه فقط از بیان پژوهش های علمی مردود، که از لحاظ حرفه ای و اخلاقی بسی نکوهیده است؛ خاصه در آنچه به خاطرات جمعی یک ملت مربوط می شود، و با شرف و آبروی شخصیت های تاریخی سروکار دارد!

در فيلمی که در یکی از یوتوب های زیر(نک. پایان مقاله) مشاهده می شود می بینيم که مجید تفرشی، که می خواهند از او " تاریخنگار" بسازند، در یک "سخنرانی" که در لندن در فاصله ي ميان دو دوره ی راًی گیري در انتخابات سه سال پیش کرده، چون تصور نمی کرده است که احمدی نژاد برنده شود(او خود این حدسش را بیان می کند) خود را هوادار کروبی در آن انتخابات می خواند. او پرورده ی جمهوری اسلامی و نسبت به آن معتقد و متعهد است. با کمک های بی دریغ جمهوري اسلامی بالارفته و "کارشناس ارشد تاریخ" شده، همه ی نوشته ها و مصاحبه هایش با بوق و کرنا در همه رسانه های جمهوری اسلامي پخش مي شود و به این ترتیب است که او را بزرگ کرده اند و همانطور که دلار ها و دستگاه هاي آمریکا کوشیده اند از امثال عباس میلانی یک "مورخ" به نفع پهلوي ها بتراشند، اینها هم سعی می کنند این جوان را به یک مرجع تاريخ ايران تبدیل کنند.

 

نمونه ي بارزی از غرض ورزي يا جهالت اين شخص، که از او به عنوان یک تاریخنگار امور سیاسی ايران سلب صلاحیت می کند این است که وقتی در مصاحبه ی تلویزيونی با صداي آمريکا سخن مي گوید در نام بردن از ژنرال اويسي و شاپور بختيار هر دوی آنان، یعنی يک فرمانده نظامی گوش به فرمان شاه سابق، و يکي از سرسخت ترین مخالفان ديکتاتوري و قانون شکنی های دیکتاتور گذشته را، بی هيچ ملاحظه ای، سلطنت طلب مي خواند ! و این از جانب کسی که ادعای مورخ بودن دارد نابخشودني است. زیرا حتي لازم هم نيست کسي مورخ باشد تا بداند که شاپور بختيار هوادار نظام سلطنت نبود و برای دفاع از سلطنت و دیکتاتوری شاه که بهنگام اوج و "شوکت" آن، همواره بدان پشت کرده بود، جان و هستي خود را به خطر نیانداخت بلکه او همه ی اين بلا ها را به دو دليل به جان خرید:

ـ نخست اینکه، به خاطر اجتناب از بروز هرج و مرج و افتادن کشور در ورطه ي ماجراهايي با عواقب غيرقابل پیش بيني، معتقد به تغيير اوضاع جز در سايه ي حفاظ قانونی نبود، که آنهم چيزی جز قانون اساسی مشروطه نبود( یعنی در پناه ضمانت هایی که ملت خود در قانون اساسی خویش پیش بینی کرده بود)، و باز، مشروطه ای که شاه آن نيز ديگر براي همیشه ایران را ترک مي کرد و با رفتن او اگر بطور قانوني عمل مي شد همه ی تغيیرات لازم درهمان قانون اساسي، بدون پراکندن وحشت از طریق اعدام های بی رویه، و در شرايط آرام و بدور از رعب راًی دهندگان از تفنگدارانِ انقلاب " شکوهمند"، با رجوع به آراء مردم یا تشکیل مجلس مؤسسان، کاملأ امکان پذیر می بود.

ـ دودیگر اینکه، برخلاف انقلاب زدگانی که عقل و بینايی را، اگر هم بهره ای از آن داشتند، از دست داده بودند، او می ديد که آلترناتیوي که در برابر راه قانونی گذاشته شده پذیرفتن رهبری بی چون چراي یک ملای دیکتاتورمنش خواهد بود که، جدا از اینکه چیزی از کشورداری نمی دانست، برنامه اش هم در کلمات جمهوري اسلامی و کتاب ولايت فقیه خلاصه مي شد. از اين رو وی ، بخصوص با تجربه ي دردناکي که از دوران تحصيل در اروپا از چگونگي به قدرت رسیدن نازیسم در آلمان و فجایع نازي ها در فرانسه، با کمک یک دولت ظاهرأ فرانسوي، داشت، مي توانست آینده ي شوم به قدرت رسيدن چنين افراد بی سواد و تشنه ی قئرت را براي ایران نيز پیش بينی کند.

بنا بر این پرسش بر سر اين بود : آنان که مي خواستند از راه دیگری جز راه قانونی عمل کنند با ارائه ي کدام روش مطمئن تری ضمانت برقراری دموکراسی را مي توانستند به مردم بدهند؛ آری، پرسش این بود : کدام روش دیگری جز تسلیم به مخالفان قانون ؟

تجربه، اما تجربه ای شوم که هنوز دنباله ی آثار ويرانگر آن نيز پيدا نیست، نشان داد که آنان راه بهتری نداشته اند؛ بعلاوه با روي برتافتن از راه قانوني که ادعا می کنند "شانس موفقيت آن در آن لحظات ناچيز بود"، در واقع خود آنان بودند که این شانس موفقیت را بسی کاهش دادند(ضمن اينکه به راه خود نیز شانس موفقیتی نبخشیدند !)؛ و دراین مورد این گناه اصلي متوجه کساني است که خود را در برابر حرکات خیابانی توده های بی شکل، غیر سیاسی، و مسحور، باخته بودند، و با باختن خود به عدم موفقيت راه قانونی کمک رساندند.

اروپایيان این نوع پیش بینی ها را که گاه می تواند تحقق پذیرد، در اصطلاح روانشناسی جمع و بحث هایی از جامعه شناسي "پیشگوييِ (يا پيغمبری) تحقق بخشنده به خود" (prophétie autoréalisatrice ) مي نامند. مانند کسي که با نهيب زدن بر شخصي که دچار اختلال عصبي یا جسمی شده باشد، با گفتن اینکه « تو هم اکنون دچار سکته ي قلبي خواهی شد» شنونده را به چنان اضطرابي دچار سازد که او واقعأ هم دچار سکته ي قلبي گردد.

اين نوع پیشگویی ها معمولأ در حالت هاي فوق العاده ی جمعی عمل می کند و در اين صورت است که غالبأ به تحقق می پیوندد؛ مانند اینکه درجاي محفوظی احساس خطر آتشسوزي مي شود و شخصی يا عده ای بجاي اینکه ساکنان را دعوت به آ رامش کرده از آنان بخواهند که با رعايت نظم و بدون سراسیمگي محل را ترک کنند، با هیاهویی اضطراب انگیز درباره ی مرگی که همه را تهديد می کند و فرار دیوانه وار، موجبات فرار همزمان و بدون ترتیب همه را، که سبب بسته شدن راه ها می شود، فراهم سازند و با چنين رفتار یا روشي یک خطر واقعی را که قابل اجتناب است به امري محتوم تبديل کنند. درباره ي این رفتارهای جمعی که، چنانکه گفته شد" پیشگويی هاي خود ـ تحقق بخش ـ یا تحقق بخشنده به خود" نامیده شده در برخی رساله های روانشناسی جمعی مثال هاي زیاد زده شده است.


باید گوشزد کنم که به این پرسش که نگارنده ی این سطور در نوشته های متعددی که منتشر کرده است :

«اگر راه قانونی احتمال کامیابی نداشت، آیا آنان که به این راه پشت کردند راه موفق تری برای استقرار قانون و آزادی در ایران داشتند؛ و اگر داشتند چرا بدان عمل نکردند یا تا امروز دست کم از آن چیزی نگفته اند؛ یا اگر عمل کردند چه نتیجه ای از آن گرفتند ؟»

تا امروز کسی پاسخی نداده است.

پس از آن پرسش که سرانجام تاریخ، به بهای فاجعه ای بی سابقه در گذشته ی کشور ما، پاسخ بدان را بر عهده گرفت، حال این پرسش جدید مطرح است که ادامه ی اینهمه دشمنی و کوته نظری علیه کسی که پیش بینی هایش، بدبختانه، دقیق و درست از کار درآمد، از جانب کسانی که تاریخ دیری است، نه فقط بر ادعاهای همیشه مهلک و غالبأ مضحک آنان(اگر سخن از یک تراژدی عظیم در میان نبود)، قلم بطلان کشیده است، بلکه وجود و نام های ناچیز و تاًثر انگیزشان را نیز به دست فراموشی سپرده است، چه انگیزه ای دارد ؟

آتش اطفاء ناپذیرِ کینه ی شخص بی استعدادی که پس از پنجاه سال اقامت در فرانسه (1963ـ2011) نه یک زبان خارجی ـ دست کم زبان کشور محل اقامت خود را ـ درست بکار می برد(نوشتن آن پیشکش او باد)، نه حتی زبان مادری راـ که همچنان به لحن و سبک آخوندی غالبأ بدور از ادب تکلم می کند ـ با اداکردن و نوشتن صحیح آن پاس می دارد؛ نه در این همه سالیان دراز اقامت در خارج به خود زحمت تحصیل در یک رشته ی علمی جدی را که بتوان از آن نام برد داده است، و جز مشتی "تقریرات" عامیانه، نامفهوم، و هذیان مانند، چیز دیگری در چنته ندارد؛ باری کینه ی خاموش نشدنی چنین عنصر ترحم انگیزی نسبت به مردی که نامش نه فقط به قدرت پیش بینی برای نجات وطن از خطر، به قدرت اراده و همت و شهامت ایستادگی در برابر بزرگترین مخاطرات، به وسعت دامنه ی دانش سیاسی و تاریخی وغنای بضاعت فرهنگی، و در فراسوی همه چیز به عنوان جانفشانی بی دریغ در راه آرمان مشترک هموطنانش، برای همیشه در تاریخ این کشور به بلندی ثبت گردیده است، آری کینه ی آن یک که بافتن و ساختن دروغ و افترا علیه این مرد بی نظیر، و تلاش دائم اما بی حاصل در آرزوی کودکانه برای کاستن از فروغ خاموش نشدنی نام او را به مشغله، بل شغل اصلی خود تبدیل کرده است، از چیست؟

توسل مردی بی مایه به بی مایگان دیگری برای آلودن نامی بلند و درخشان به گل و لای دروغ و افترا، و شتافتن همدستان قدیمی " راه توده" (این زبان الکنِ ورشکستگانِ به تقصیر تاریخ!) به امداد رساندن به وی، انگیزه ای جز خُردمایگی، حقارتِ منش و رشکی بیمارگونه وعلاج ناپذیر، و بطور قطع کوشش برای استتار هرچه بیشتر شکست ننگین و خیانت آمیز خود ـ خیانت نسبت به دعاوی آزادیخواهی دوران جوانی ـ چه چیز دیگری می تواند باشد.

او که زمانی، در دانشگاه تهران ادعای هواداری از جبهه ی ملی ایران را داشته، وقتی شاپور بختیار نماینده ی هیئت اجرائی آن برای امور دانشجویی بود، و نمی توان به صرف چنین "عضویت" خلاف طبیعتی او را حتی برای آن زمان هم یک حواری کوچک مصدق و ... بختیار بشمار آورد، در دغلکاری و خیانت به این مردان، از یهودای اسخریوطی، حواری معروف عیسا که مسیح را در ازاء چند درهم به رومیان فروخت، فرسنگ ها پیش تر تاخت؛ و اگر یهودا پس از خیانت با احساس پشیمانی شدید خود راحلق آویز کرد، کسی که ما از راه ترحم هنوز از او با کلماتی چون "مرد" یاد می کنیم بدون اینکه بتوان کمترین اثری از مردی و مردانگی در وجود او سراغ کرد، هنوز حلق خود را برای لجن پراکنی به آن مردِ مردانه ی از خودگذشته پاره می کند.

*

 

ژوئن 2011  میلادی

منبع نقل قول بالا :

نوشته هایی از دیروز و امروز و شاید مفید برای فردا

ایران 1980 در اسناد تازه یاب در آرشیو ملی بریتانیا- گزارش نهم: جنگ عراق و ایران

 

بخش دوم

" راه  توده" و مصدق

منبع:پژواک ایران


علی شاکری زند

فهرست مطالب علی شاکری زند در سایت پژواک ایران 

*نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»! سقوط اخلاقی و فرهنگی تا کجا؟ (بخش سوم)  [2024 Jan] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش بیستم)  [2024 Jan] 
*شباهت‌ها و تفاوت‌ها میان دو شکست: ۲۸ مرداد و ۲۲ بهمن  [2023 Dec] 
*نیرنگ در تاریخ: «اخراج نخست وزیر نامطلوب از راه قانونی»!  سقوط اخلاقی و فرهنگی تا کجا؟ [2023 Dec] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش هجدهم- ب  [2023 Nov] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/بخش هجدهم- الف  [2023 Nov] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* بخش شانزدهم  [2023 Oct] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* بخش پانزدهم -ج  [2023 Sep] 
* برگهایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش پانزدهم ـ ب  [2023 Sep] 
* جمهوری اسلامی حکومتی مرده است! اما چرا برچیده‌ نمی‌شود؟ بخش اول: یک نظام رو به موت  [2023 Sep] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار (بخش پانزدهم ـ الف) بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران [2023 Aug] 
*آخرین نخست وزیر نظام مشروطه ایران، متن سخنان علی شاکری زند بر مزار شاپور بختیار  [2023 Aug] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش چهاردهم  [2023 Jul] 
*دعوت پادشاه از شاپور بختیار برای دیدار با او برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش سیزدهم) [2023 Jul] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش دوازدهم)  [2023 Jul] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش یازدهم)، علی شاکری زند  [2023 Jun] 
*باز هم تشدید اعدام‌ها  [2023 Jun] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار/ بخش دهم  [2023 Jun] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش نهم ـ ب)  [2023 May] 
*چگونه منشور ننویسیم!/ بخش دوم  [2023 May] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپوربخش نهم – الف بختیار*  [2023 May] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار (بخش هشتم ـ ب)  بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛ راه امروز و آینده‌ی ایران [2023 Apr] 
*همبستگی برای ایران استیا ایران برای همبستگی است؟  [2023 Apr] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار*، بخش هفتم  - ب: اعلامیه‌ سه ماده‌ای کریم سنجابی در پاریس و ولایت فقیه خمینی [2023 Apr] 
*منشوری برای اهالی کره‌‏ی ماه  [2023 Mar] 
*برگهایی اززندگی سیاسی دکترشاپور بختیارـ بخش ششم  [2023 Mar] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش پنجم: آغاز بحران در حکومت فردی  [2023 Mar] 
*برگ‌هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار، بخش چهارم: آغاز بحران در حکومت فردی  [2023 Feb] 
*برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار، بخش سوم: فعالیت در تجدید سازمان جبهه ملی ایران  [2023 Feb] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار* (بحش دوم)  [2023 Jan] 
*برگ هایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار ـ جوانی، تحصیلات، مبارزه با نازیسم  [2023 Jan] 
*دولت موقت در تبعید و ضرورت حیاتی آن در شرایط کنونی  [2022 Dec] 
*ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر، مفهوم «ملت»، پادزهری در برابر واژه‌ ایدئولوژیک «امت اسلام» و فتیشیسم قومی (بخش سوم)  [2022 Aug] 
*ملت ایران، یک واقعیت تاریخی انکارناپذیر  [2022 Aug] 
*آیا جمهوری اسلامی مشروعیتی داشته که ازدست داده؟ غباربرانگیختن در مسیر حرکت واقعی [2022 Jul] 
* اتحادعملِ همه ی نیروهای ملی از مشروطه خواه تا جمهوریخواه  اسم رمز پیروزی اتحاد است [2022 May] 
*درباره ی نهضت مقاومت ملی ایران*  [2022 May] 
*خمینی چگونه به قدرت رسید؟ آیا این فاجعه اجتناب‌ناپذیر بود؟ ضرورت بیان کامل حقیقت به جای حاشیه‌نویسی!   [2022 Apr] 
*منوچهر هزارخانی: مرگی از هر جهت اندوهبار  [2022 Mar] 
*آیا فدراسیون روسیه و اتحاد شوروی سابق ماهیتاً یکی نیستند؟   [2022 Mar] 
*پوتین اوکرایین و روسیه، همه چیز اینجا شروع می شود  [2022 Mar] 
*احیاءِ «عظمت گذشته ی» امپراتوری روس؟ کدام عظمت؟  [2022 Mar] 
* در حاشیه عملیات تروریستی اخیرِ داعش  [2022 Feb] 
*برای دوری از انحرافات و انشعابات در جبهه ملی ضرورت بازگشت به اصالت نهضت ملی  [2022 Jan] 
*اتحادعمل برای نجات کشور از زوال! * انتظار تا کی و برای چه؟  [2021 Dec] 
* راه انتخاب میان سلطنت مشروطه و جمهوری از دید شاپور بختیار  [2021 Oct] 
*بحران سیاسی کشور و راه اتحاد عمل همه ی ایراندوستان دموکرات، پیش بینی بختیار نزدیک است  [2021 Aug] 
*شاپور بختیار و توتالیتاریسم، گریزی به رساله ی دکتری او  [2021 Jul] 
* اثرات متقابل مخالفان فعال رژیم و مردم غیرمتشکل: یک فرآیند دینامیک  [2021 Jun] 
*سر و ته، یک کرباس  [2021 Jun] 
*نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ملی بخش سوم   [2021 Mar] 
* نگاهی به ریشه‌های ژرف یک فاجعه‌ی ملی، به مناسبت ۲۲ بهمن ماه (بخش دوم)  [2021 Mar] 
* به مناسبت ۲۲ بهمن ماه، نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ی ملی  [2021 Feb] 
*ملاحظاتی درباره‌ متن حقوقی امانتی استاد محمـدرضا شجریان  [2021 Jan] 
* از مشروطه به جمهوری عبورکردیم؟ چه کسی عبورکرد و چگونه؟  [2021 Jan] 
* از مشروطه به جمهوری عبورکردیم؟ چه کسی عبورکرد و چگونه؟   [2021 Jan] 
*هموطنان بی مسئولیتی که در برابر امام جماران به امامزاده ی کاخ سفید دخیل بسته بودند یتیم شدند  [2020 Nov] 
*رادیکالیزاسیون دینی جوانان پناهنده و نقش حس ملی  [2020 Nov] 
*دولت موقت و چارچوب قانونی کارهای آن  [2020 Oct] 
*«علوم اجتماعی اسلامی» چه صیغه ای است؟   [2020 Aug] 
*جمهوری اسلامی کابوسی باورنکردنی بیست ونهمین سالگرد قتل شاپور بختیار و دستیار وی سروش کتیبه  [2020 Aug] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟ بخش سوم: دیگرِ تجربه‌های عملی اپوزیسیون  [2020 Aug] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟ بخش دوم: کدام استثناء؟  [2020 Jul] 
*برتری مخالفان جمهوری اسلامی نسبت به سران این نظام در چیست؟   [2020 Jul] 
* آزادی عقیده و بیان و زندگی جمعی نیازمند قواعد مشترک جمعی است (بخش دوم) • ضرورت قواعد مشترک همکاری و همگامی برای اپوزیسیون دموکرات ایران [2020 Jun] 
*آزادی عقیده و بیان و زندگی جمعی نیازمند قواعد مشترک کار جمعی است  [2020 Jun] 
*ایران هرگز نخواهد مرد!   [2020 May] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار  [2020 Apr] 
*نمایش از این پس بی اثر «انتخابات»، پرده دری از فریب «اصولگرا ـ اصلاح طلب»  [2020 Mar] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار* ۳۹ـ تدارکات و ترتیبات سالیوان برای ایجاد پیوند میان ارتش و نمایندگان خمینی   [2020 Mar] 
* برگ هایی از زندگی سیاسی شاپور بختیار*  [2020 Mar] 
*بحثی در مقاله‌ی : خطای بختیار، پایان بازرگان  [2020 Feb] 
*تحریم انتخابات را به کارزار همصدایی علیه اساس رژیم و رفراندم برضد آن بدل کنیم   [2020 Feb] 
*منطق جمهوری اسلامی: تحریک دیگران؛ تحقیرشدن؛ واکنش به تحقیرشدن کشته شدن قاسم سلیمانی تحقیری بزرگ برای نظام و چالشی خطرناک برای کشور بود [2020 Jan] 
*تحریم یکصدای نمایش انتخابات: ضرورتی سیاسی، نه انتخاباتی!   [2019 Dec] 
*انبار باروتی بنام ایران  ضرورت حادهمآهنگی و آشتی میان همه ی هواداران حاکمیت ملی [2019 Nov] 
*شورای دوران گــُـذار یا مدیریت بی‍گــُـدار برای «اقوام و ملیت های ساکن ایران» !   [2019 Oct] 
* بساط تحمیق انتخابات را یکصدا تحریم کنیم (۲)  [2019 Sep] 
*بساط تحمیق انتخابات را یکصدا تحریم کنیم بخش یکم: مشروعیت نظام‌های سیاسی و رابطه‌ نهاد انتخابات با آن [2019 Sep] 
*بیست و هشت سال پس از قتل شاپور بختیار پراکندگی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و راه پیروزی بر آن   [2019 Aug] 
* بحران در روابط ایران و آمریکا:‏ یا زمان قدرت نمایی شاگرد جادوگرها  [2019 Jul] 
* زند ایران چیست؛ ایرانیت کدام است؟  ادای سهمی در پاسخ به یک مغالطه [2019 Jul] 
*ایران چیست؛ ایرانیت کدام است؟ ادای سهمی در پاسخ به یک مغالطه بخش دوم ادعای درونی بودن اسلام و ...!  [2019 Jul] 
*ایران چیست؛ ‏ ایرانیت کدام است؟   [2019 Jun] 
*جمهوری اسلامی:‏ یک نظام تروریست، با همه‌ی اجزاء و بازوانش   [2019 Apr] 
*اتحادِ عمل آری؛ ‏ اما برای چه منظور؟ و از کدام راه؟   [2019 Apr] 
*جامعه‌ ایران از سر گندیده است  [2019 Mar] 
*این نظام رفتنی است ما نیستیم که می گوییم؛ آنها خود می دانند!  [2019 Feb] 
*در میان مخالفان جمهوری اسلامی اختلاف ها از کجا سرچشمه می گیرد؟  [2019 Jan] 
*ما نمی بایست سنگر قانون اساسی را رها می کردیم   [2019 Jan] 
*ملاحظاتی درباره ی رساله ی دکترای شاپور بختیار  [2018 Nov] 
*جمهوری، یا مشروطه ی پادشاهی؟ بحث بر سر چیست؟  [2018 Nov] 
* با اعتصاب عمومی نباید بازی کرد   [2018 Oct] 
* مجازات شلاق برای معلمان کشور !   [2018 Oct] 
*مرگ امیرانتظام فرصتی برای آب تطهیر بر سر انقلابیون دیروز و اصلاح‌طلبان امروز!  [2018 Aug] 
* اقتصادی ویران؛ نتیجه ی تحریم ها، یا اثر ورشکستگی به تقصیر   [2018 Aug] 
*آزادی گرفتنی است نه دادنی  [2018 Jul] 
*چرا جمهوری اسلامی رفتنی است وظیفه‌ی ما برای وقوع بهترین صورت این فرآیند چیست* [2018 May] 
*از بحث عدم‌ مشروعیت رژیم و پیش‌بینی سقوط آن تا زمین‌لرزه‌های جدید (بخش دوم)،  [2018 Apr] 
*از بحث عدم‌مشروعیت رژیم و پیش‌بینی سقوط آن تا زمین‌لرزه‌های جدید  [2018 Mar] 
*همه‌پرسی، به چه منظور، چگونه، در چه زمان، و به دست کدام حکومت ؟   [2018 Feb] 
*جدایی دین از حکومت یا حکومتِ لاییک*  [2018 Jan] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری* بخش چهارم  [2018 Jan] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری بخش سوم  [2017 Dec] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری بخش دوم  [2017 Dec] 
*نکاتی پیرامون مفاهیم ملیت، اقلیت، خودمختاری ، بخش یکم  [2017 Dec] 
* افسانه‌ی حمله‌ی نظامی عراق به ایران بنا به ‏ توصیه‌ی شاپور بختیار بخش چهارم   [2017 Nov] 
*علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش سوم)  جستجو در علل و مقدمات حمله‌ی عراق به ایران  [2017 Nov] 
* علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران ‏ به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش دوم)  [2017 Nov] 
*علل واقعی جنگ ایران و عراق و افسانه‌ی حمله‌ی صدام به ایران ‏ به توصیه‌ی شاپور بختیار (بخش یکم)  [2017 Oct] 
*مصدق و اصـلاحات کاذب، بخش سوم: موضع نیروهای سیاسی دیگر  [2017 Oct] 
*مصدق و اصـــلاحــات کاذب «تقسیم اراضی ... با تمرکز جمعیت می تواند عواقب وخیم‌تری...»   [2017 Oct] 
*دکتر مصدق ‏ و اصـلاحـات کاذب یا یکی از ریشه‌های عمده‌ی ضدِانقلاب‌اسلامی ‏  [2017 Oct] 
*از مرگ هیچکس شاد نباید شد اما...  [2017 Sep] 
* سلطه‌ی دیوان و رژیم تباهیها تنها به دست مردم برچیده خواهد شد بخش دوم   [2017 Jul] 
*سلطه‌ی دیوان و رژیم تباهیها تنها به دست مردم برچیده خواهد شد  [2017 Jul] 
*آیا در این «انتخابات» ملت شکست خورد؟ قسمت دوم  [2017 Jun] 
*آیا در این «انتخابات» ملت شکست خورد؟  [2017 May] 
* تحریم انتخابات ساده گیری مبارزه نیست ‏  [2017 May] 
*گفتید جمهوریت؟ کدام جمهوریت؟   [2017 May] 
*در چنگال جمهوی اسلامی اسارت تا کی ؟ (بخش دوم)  [2017 May] 
*در چنگال جمهوی اسلامی اسارت تا کی ؟ «انتخابات» کاذب را هرچه یکصدا تر تحریم کنیم ! [2017 Apr] 
*انتخابات ریاست جمهوری فرانسه؛ نامه ی سرگشاده به نامزدها و رأی دهندگان به آنان*   [2017 Apr] 
* ضرورت گام هایی کوتاه و سنجیده برای اتحاد آزادیخواهان واقعی  ورشکستگی اخلاقی کامل نظام حاکم و نشانه هایی از آغاز فروپاشی آن [2017 Mar] 
*کسانی که تروریست‌ها و خرابکاران را مردم می‌نامند! (بخش دوم)  [2017 Mar] 
* نوبت خطرکردن بختیار برای نجات کشور از سقوط در پرتگاهی که به سوی آن می رفت (بخش سوم)  [2017 Feb] 
*آیا نظام مشروطه منسوخ شده بود؟ جلوگیری از نخست ‌وزیری صدیقی و نوبت خطرکردن بختیار (بخش دوم)  [2017 Feb] 
* به مناسبت سی و هشتمین سال تشکیل دولت ملی بختیار ‏  [2017 Feb] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه (بخش چهارم و پایانی)  [2016 Oct] 
* نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه (بخش سوم)  [2016 Oct] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه بخش دوم   [2016 Sep] 
*نقش دکتر سنجابی در شکست دولت ملی بختیار و انقراض نظام مشروطه؛ به مناسبت بیست و پنجمین سال ‏ قتل شاپور بختیار  [2016 Sep] 
* منشاء هراس شدید نظام از مردم ! (بخش پایانی) بخش دوم  [2016 Jun] 
*منشاء هراس شدید نظام از مردم ! بخش دوم، بهره ی الف   [2016 Jun] 
*منشاء هراس شدید نظام از مردم !  نظامی که مشروعیت ندارد همواره خود را در خطر نابودی می بیند [2016 Jun] 
*رژیم راًی مردم را برای نمایش و کسب مشروعیت می خواهد  [2016 Feb] 
* در حاشیه ی عملیات تروریستی اخیرِ داعش   [2016 Jan] 
*نکاتی از زندگی خسرو شاکری زند و سبب درگذشت وی  [2015 Oct] 
*توسل به دروغ و فریب برای پوشاندن تسلیم به توافقنامه ای خفت بار  [2015 Apr] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف سکولاریسم نو(۳)  [2014 Dec] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف   [2014 Dec] 
*پیرامون یکی از پرگویی های کاشف «سکولاریسم نو»  [2014 Dec] 
*دولت اسرائیل، یا یک یاغی جهانی که در پی اجرای «راه حل نهایی» برای مردم فلسطین است  [2014 Jul] 
*نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب (بخش دوم) چگونگی پذیرش تشکیل دولت ملی از سوی دکتر شاپور بختیار [2014 Jul] 
*نگاهی به رفتار سیاسی سران جبهه ملی در ماههای پیش از انقلاب  [2014 Jul] 
*ملاحظاتی پيرامون مقاله «بازرگان، روحانيت و بختيار»، بخش سوم (قسمت دوم)  [2013 Oct] 
*بختیار، بازرگان و روحانیت؛ ملاحظاتی پیرامون مقاله‌‌‌ی «بازرگان، روحانیت و بختیار»۱- بخش سوم تیرخلاص  [2013 Oct] 
*بختیار، بازرگان و روحانیت- بخش دوم  [2013 Sep] 
*ملاحظاتی پیرامون مقاله‌ی «بازرگان، روحانیت و بختیار»۱ بخش اول روحانیت درنهضت ملی [2013 Sep] 
*مصر بار دیگر به پا می خیزد با تهدید به نافرمانی مدنی در مصر اولین سنگر توتالیتاریسم اسلامگرا فرو می ریزد [2013 Jul] 
*درباره‌ی پرچم ملی ایران  [2013 Jan] 
*آیا صلحجویان نسل های جدید اسرائیل خواهند توانست ماجراجویی رهبران سنتی جنگ طلب خود را مهار کنند و از فکر حمله به ایران بازدارند   [2012 Apr] 
*پاسخی به ادعاهای نسنجیده و بی پایه ی آقای همایون کاتوزیان درباره ی کنفدراسیون جهانی   [2011 Nov] 
*افشاء یک تحریف بزرگ تاریخی پاسخی به ادعاهای نسنجیده و بی پایه‌ی آقای همایون کاتوزیان درباره ی کنفدراسیون جهانی و عده ای از رهبران آن  [2011 Oct] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار  چه کسانی از نام مصدق و بختیار می ترسند و چرا؟ بخش دوم 2ـ دنباله ی" راه توده" و مصدق [2011 Oct] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار (۲)  [2011 Aug] 
*بازار گرم افترا علیه مصدق و بختیار  [2011 Aug] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصول کار و منش آنان (بخش دوم ـ ب)  [2011 Apr] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  [2011 Apr] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  بخش نخست ـ ب [2011 Mar] 
*مصدق، پیروان مصدق، اهداف، اصولِ کار و منشِ آنان  [2011 Mar] 
*توتالیتاریسم و زمین لرزه های اجتناب ناپذیرآن( بخش دوم)   تصفیه ها در جمهوری اسلامی از همان آغاز کار [2010 Mar] 
*توتالیتاریسم و زمین لرزه های اجتناب ناپذیرآن(٭)   [2010 Mar] 
*دولت بختیار و فروغ آزادی (بخش دوم)  [2010 Jan] 
*دولت بختیار و فروغ آزادی (بخش نخستین)  [2010 Jan] 
*چه کسانی از علائم شیر و خورشید پرچم ملی ایران می ترسند؟  [2009 Aug]