او، او،ما
شادی سابجی
برای سه قشر در سه پرده
بوي تعفني زرد رنگ
چون کودکي شيطان
مدام مي دود از ابتدا
تا انتهاي کوچه ي سکه بازان
سکه چينان
سکه اندوزان
سکه پرستان
جوي تهوعي آرام و لزج
در پاي درختان کوچه مي رود
و ميوه ي درختان
استفراغ سرخي رنگ است
که بر دهان مي برند
********
داسي کهنه
بر تن عريان خوشه هاي گندم
مي نوازد ترانه ي تابستان را
دستاني ضمخت و پينه بسته
چس ناله هايي بنفش را
در دالان حنجره هاي نحيف خفه مي کند
عنکبوتي پررخوت
تنيده است گوشه گوشه
تارهاي نامرئي سکوت اش را
********
در خانه هايي چنبرک خورده
در خاک فراموشي
مهتاب غبار روبي مي کند صحن کتاب خانه را
و ماه چراغ محفل است
محفلي که رويايش
شکسته شدن سدها
طغيان دوباره ي رودخانه
و سيرابي مزرعه هاي تشنه
است
فرانسه – 14 اکتبر 2014
منبع:پژواک ایران