PEZHVAKEIRAN.COM الا تهرانِ لرزش ها
 

الا تهرانِ لرزش ها
شادی سابجی

الا ای حضرتِ عالی مقامِ شهرِ در بحران ! تو هزیان گو چرا خوابی ؟ چرا مستی ؟
چرا این گونه با این درصدِ بالا مدیرِ زشت بحرانید؟ چنین قبراقِ صد پنجر ؟،
 
الا ای خاک بر سر با توام " نجار " ! ای دیوانه سر، تیمارِ پر زلزال ! ای اِسمال !
دعای تو، دعای صد هزاران گربه و ملا، همه با هم، اثرها نیست، این زلزال.
 
الا ای خائنِ تابوت کِش ! حمال ! ای نجارِ تابوتِ هزاران کشته ی تهران !
خجالت نیست ؟ شرمت نیست آیا بیست درصد ؟ مرزهای این جنون ات کو ؟
 
الا تهرانِ لرزش ها ! الا تهرانِ ورزش ها ! الا تهرانِ تبدارِ تپیدن ها و نرمش ها !
تو را دیدم از این دیوانگان اما برایت سخت لرزیدم، خدایی نیست، یاری نیست،
 
این دیوانگان با دست هاشان در گسل هایت، هزاران قبر را کنده اند پیشاپیش، 
خدایی نیست، یاری نیست، دریایی است از بحران، و این تهران به زودی نیست !
 
فرانسه- 8 می 2020  برابر با 19 اردیبهشت 1399
 
پانوشت شعر:
---------------------------------------------------------------------------------------------
         دیشب 18 اردیبهشت 1399 حدودا یک ساعت پس از زلزله ی دماوند با قدرت پنج و یک دهم بزرگا چند فیلم کوتاه از شهروند خبرنگاران را از طریق اینترنت دیدم. ترس و وحشت ملی شهر تهران را فرا گرفته بود و عده ایی از خانواده ها از ترس زلزله و آوار ساختمان ها به میانه ی چمن های اتوبان ها آمده بودند و اتوبان ها علی رغم ساعت دیروقت شب به شدت پرترافیک شده بود و همه ی خودروها با سرعت زیادی می رانند و در واقع از زلزله فرار می کردند. آن چه به آسانی از فراسوی همین فیلم های کوتاه در سطح شهر دیده می شد ضعف شدید آموزشی مردم تهران در مواجه با زلزله است. قطعا چمن های وسط اتوبان های بدون ریل محافظ، با آن سرعت خودروها از هر دو سوی اتوبان، جای امنی برای پناه گرفتن از زلزله نیست و به مراتب خطرناک تر است!
 
         سپس دیدم که یکی از مسئولان هلال احمر جمهوری اسلامی هم دیشب پس از زلزله در تلویزیون دولتی با لباس سرخ و سفید کادر هلال احمر ظاهر شد و به صورت کلی از مردم خواست "به صورت هشیار در خانه هایشان به خواب روند " ! "و نکات ایمنی را رعایت کنند ". نگارنده ی این سطور واقعا از این سطح آموزش مردم از طریق رسانه و از سوی یک امدادگر در این شرایط بحرانی، احساس پوچی شدیدی کرد. از یک سو این امداد گر آموزش غلط "هشیار به خواب رفتن" را به مردم می داد و از سوی دیگر دقیقا نمی گفت که نکات ایمنی در زمان وقوع زلزله چیست ؟ همچنین می گفت که تیم های عملیاتی شهر در آمادگی کامل برای مقابله با بحران زلزله هستند در حالی که به درصد کفایت پایین آن ها اشاره نمی کرد.
 
          امروز جمعه ۱۹ اردیبهشت در خبرها دیدم که اسماعیل نجار، رییس سازمان مدیریت بحران ایران، در مصاحبه با خبرگزاری فارس وابسته به خود سپاه پاسداران رژیم می‌گوید که برای مقابله با زلزله شدید در تهران با «تمامی امکانات و تجهیزات»، تنها ۲۰ درصد آمادگی وجود دارد و باید « دعا کنیم زلزله رخ ندهد ». قطعا این درصد بیست درصد آمادگی نشان دهنده ی 80 درصد ناآمادگی و فقدان عظیم برای کلان شهری با جمعیتی بالغ بر نه میلیون نفر است که نشان دهنده ی میزان و ابعاد بی کفایتی و بی لیاقتی رژیم جمهوری اسلامی در حفاظت از مردم کشور در بحران زلزله در پایتخت و حتی در حفاظت از ماهیت خود است. شاید ما ایرانیان در گیر و دار کارهای خود این قدر خسته و بی رمق شده ایم که خود مسئولان رژیم می آیند و تشت رسوایی و بی کفایتی نظام را از بام می اندازند اما شیونی بلند نمی شود.
 
         مدیری که از همین الان پیش از رخداد حادثه ی بزرگ زلزله خود اعتراف به 80 درصد ناکار آمدی سیستم می کند بی شک باید فوری برکنار شود که این کار نه تنها به خاطر منافع ملی و مردمی بلکه حتی به خاطر حفاظت از خود سیستم جمهوری اسلامی و بقای آن در این بحران زلزله ی تهران است، اما از آن جا که گویا ایشان از اهالی سرخه سمنان است و حسن روحانی رئیس جمهور وقت هم از اهالی سرخه است چنین عزلی به نظر ناممکن می آید. و انتصاب ایشان نه براساس تخصص در مدیریت بحران بلکه به خاطر رابطه انجام گرفته است. با این حال اسماعیل نجار در یک تفکر قرون وسطی ناکارآمد از مردم شهر تهران می خواهد که به درگاه خدا دعا کنند که زلزله نیایید ! در حالی که از دیشب تا امروز زیر پای او و زیر پای مردم شهر تهران و زیر پایه های منبر رژیم در پایتخت بیش از 40 پس لرزه ثبت شده است قطعا اگر جمهوری اسلامی، نظامی کارآمد بود و به فکر بقای واقعی خود بود بلافاصله با برکناری این مدیر غیر متخصص و این مدیر ناکارآمد، مدیریت بحران کشور را به دست کسی می سپرد که کاردان این کار باشد و مشکل عظیم هشتاد درصد بی کفایتی را از طریق آسیب شناسی، مذاکره و اصلاح و آموزش و غیره به درصد پایین تری تقلیل دهد. 
 
         پیش تر در کتاب جغرافیایی سیاسی (ژئوپلتیک) ایران به زبان فرانسه، نوشته ی برنارد اورکاد، استاد متخصص ایران شناسی در سازمان تحقیقات ملی فرانسه، خوانده ام که زلزله ی تهران در دو ساعت اولیه ی خود بیش از یک میلیون کشته بر جا خواهد گذاشت و در صورت رخداد زلزله با شدت زیاد نه تنها تهران و حکومت جمهوری اسلامی در ایران که کلیه ی معادلات جغرافیایی سیاسی منطقه ی خاورمیانه متاثر از آن تغییر خواهد کرد. علت اصلی این شدت و میزان زیاد قربانیان زلزله ی تهران، ساخت و سازهای غیر اصولی و خارج از استاندارد است که باعث می شود با ریزش ساختمان ها هر گونه کمک رسانی زمینی با خودروهای امدادی ناممکن باشد و همین یکی از عوامل اصلی تلفات بالا در ساعات اولیه در تهران است. همچنین در این کتاب آمده است که شهر تهران، شهری است که تا صد و بیست سال آینده وجود خارجی نخواهد داشت و نابود خواهد شد.
 
         در پایان این پانوشت شعر، براساس تخمین های علم زمین شناسی و چرخه ی تکراری صد و اندی ساله ی زلزله ی تهران این رخداد و این حادثه ی تاریخی زلزله ی عظیم تهران را با تلفات هنگفت میلیونی را در پیش چشم های خود می بینم و از دفن شدن میلیونی مردم ایران در زیر آوار زلزله ی تهران به شدت هر چه تمام تر می هراسم و امید دارم که با دفن عظیم شرارت دولتی و دفن بیکفایتی حاکمیت در تاریخ ایران می توان از ابعاد این فاجعه ی عظیم تاریخی قبل از رویداد واقعی آن کاست.
 
----------------------------------------------------------------------------------
**      کلیه حقوق این شعر و متن محفوظ است و شامل قانون مالکیت روشنفکری می باشد، هر گونه کپی برداری و سرقت از آن اکیدا ممنوع است. این شعر متعلق به مجموعه ی شعر، " میان موی من تا موی شمس زیرک تبریز (گفت و گوهایی با شمس تبریز پیرامون اوضاع زمانه در جمهوری اسلامی ایران) نوشته شادی سابُجی می باشد.
 

منبع:پژواک ایران


شادی سابجی

فهرست مطالب شادی سابجی در سایت پژواک ایران 

*بیت الاحمار ِ حضرت ِ آقا   [2024 Jul] 
*حسرت به سلطانی  [2024 May] 
*دایه شریفه  [2024 Mar] 
*ای در پیشانی ات سربی نشسته !   [2024 Jan] 
*بساط ِ چای دبش ِ آیت الأشرار  [2023 Dec] 
*ظریف الدوله ی زیرک !   [2023 Nov] 
*شهید ِ مُو و گیسوان  [2023 Nov] 
*به یاد نیمی از آن جمجمه بودم   [2023 Oct] 
*الا ای همسر ِسابق !   [2023 Aug] 
*و زائر شو به قبرِ آن شجاع ِ سربداری که . . .  [2023 Aug] 
*الا یا ایّها الخندان !   [2022 Jun] 
*اردی جان، موفقِ پولبر ! کولبری بلدی عزیز؟  [2022 May] 
*تو اسماعیل نوزایی ایرانی  [2022 May] 
*زورق بان ادبی و دلشوره ایی تاریخی برای تکرار تراژدی  [2022 Apr] 
*گُلا! مویت مجعد بود  [2021 Dec] 
*گفتا شراب خواری؟   [2021 Dec] 
*به دو پستان بریده ی پروانه سوگند  [2021 Nov] 
*تفنگچی ! پیر پر امیدمان که درگذشت  [2021 Oct] 
*خون شویِ خندان رو   [2021 Mar] 
*سهیلا ای انارت مست  [2020 Dec] 
*کایلی بخند ای زنِ زیبا   [2020 Nov] 
*میمونِ مُطرّب باز در مِلکی دو هکتاری  [2020 Aug] 
*الا ربّنا آتنا دائمی !   [2020 Jun] 
*الا تهرانِ لرزش ها   [2020 May] 
*الا نیلوفرک! نیلوفر جانت سلامت باد !  [2020 Mar] 
*گورکنِ گورِ خویش است  [2019 Nov] 
*الا ای شمس آگاهی ؟ از این زن های ‏زندانی ؟  [2019 Oct] 
*الا بوکوحلال مهربان، آیا کجا ‏هستید ؟  [2019 Apr] 
*الا ای شمسِ تبریزی که اسماعیل ‏ها، بخشی است   [2019 Feb] 
*سردارِ لَشَن ! خیبرِ قاسم   [2019 Jan] 
*نامش جمال بود همه ایران و عشق بود  [2018 Oct] 
*سَربکش به سرکشی ! که رقصِ شهره ها...  [2018 Jul] 
*باران می بارد بر هر سه ثلثِ ثلاثه‌ی وطن  [2018 Jun] 
*در خیکمان چپاندند  [2018 May] 
*گلرخ بگو اغما   [2018 Apr] 
*خون را به چشم، سرمه ی بیداد کرده ام  [2018 Feb] 
*کرکس براندازم ‏   [2018 Jan] 
* هفتاد تار و پودِ وطن دریغ شد !‏  [2017 Oct] 
*خنیای سُرخینِ تخلیه  [2017 Sep] 
*شیر بر زمین افتاد   [2017 Jul] 
*صدای گریه اش از زیرِ خاکِ احمد آباد است  [2017 Jul] 
*نگران گسل های تهران ام   [2017 May] 
*وقتي رديف و قافيه ام شعري  [2016 Aug] 
*عمو که مرد   [2016 May] 
*اين روزها بي چتر مانده ام   [2016 May] 
*به هیچ کس مگو ولی نظاره کن  [2016 Mar] 
*سقوط در ابتذال زنان ایرانی کاندیدای مجلس شورا  [2016 Feb] 
*چمدانی گریخته از وطنی گَس، مملوِ حسرتِ عشق  [2016 Feb] 
*شمعی برافروزانده آنک آن پرستو  [2015 Nov] 
*سایه ها افتاده بر سرهای گل ها  [2015 Nov] 
*جمهوری جهل و جنون   [2015 Oct] 
*ماندگار بی "بی نیاز"- یادداشتی در وداع فتح الله بی نیاز  [2015 Oct] 
*تفنگچی و پیرِ پرامید  [2015 Sep] 
* «خوابمان نبرد!» يادداشتي بر فيلم «خوابم مي آيد»  [2015 Sep] 
*طرح فراخوان ادبی جهت شرکت در برنامه ی *زورقِ ادبیاتِ ایران در آب های دور*  [2015 Sep] 
*و ساحل بي قرارش بود   [2015 Sep] 
*پناهجو   [2015 Sep] 
*تولد است   [2015 Aug] 
*آن سوی پرچین  [2015 Aug] 
*حسب حالي بنوشتي و شد ايامي چند ! يادداشتي بر کتاب سرگذشت يک سفر نوشته ي محمد جعفري   [2015 Aug] 
*چيزي بگو چيزي نگو لاله ي مرداد سرب نوش  [2015 Aug] 
*از دارِ انسان شد این زنگ قنادی  [2015 Jul] 
*چه باید کرد اما آن دو صد اسبان ایلامی گرفتارند؟  [2015 Jun] 
*و تبردارِ شهرِ زور به بدرقه آمد!  [2015 May] 
*نگرانم گلِ نرگس  [2015 May] 
*باستیل و اوین   [2015 Apr] 
*او، او،ما   [2015 Mar] 
*داس  [2015 Mar] 
*سيبي دونيم   [2015 Mar] 
*بهمن ديگري در راه است!  [2015 Mar] 
*تشنه، تشنه   [2015 Mar] 
*سرو قاهره  [2015 Feb] 
*اين روزها زنده ها   [2015 Feb] 
*سبد سبد  [2015 Feb] 
*سنجابِ بي کاج  [2015 Feb] 
*جنونِ انار، آنِ انار، بسم رب ال انار  [2015 Feb] 
*گلِ نسرین، رسالتِ خیزش  [2015 Feb] 
*بابک و بُهت دریا   [2015 Feb] 
*مرگِ مترسک   [2014 Dec] 
*کربلا همين اوين است و تپه هاش  [2014 Dec] 
*نرگس اي گل فرياد   [2014 Dec] 
*گيسوکمندِ کوباني  [2014 Dec] 
*جوي خون مي رود پاي درختِ کهنسالِ پير  [2014 Dec] 
*سگِ هار  [2014 Dec] 
*کبوتر بچه گانِ قفس   [2014 Dec] 
*عزت ما را به خاطر نياور  [2014 Dec] 
*بس است اين ميمون هوا کردن ها   [2014 Nov] 
*آخرين درخواست  [2014 Nov] 
*زندانشهر   [2014 Nov] 
*ديوارِ بلندِ آجرسياه   [2014 Nov] 
*تاکسي خبر کن تا کسي نيامده   [2014 Nov] 
*به کجا مي تُرانيد  [2014 Oct] 
*آه پرستو!  [2014 Oct] 
*آه ای زباله ی تزویر  [2014 Oct]