PEZHVAKEIRAN.COM نامه ی سرگشاده به سروران قلم زن و قدم زن
 

نامه ی سرگشاده به سروران قلم زن و قدم زن
منوچهر تقوی بیات

روی سخنم با همه ی ایرانیان است، از زن و مرد، از بزرگ و کوچک، چه در درون ایران و یا بیرون از ایران و همچنین آیندگانی که دل در گرو ایران و هم میهنان خود خواهند داشت. چندین هزار سال است که پیشینیان ما؛ مادرانِ ما، مادرانِ مادران ما و پدرانِ ما، پدران پدران ما، این سرزمین بلند، غنی و پر از نور و آفتاب را، ( فلات ایران) برای ما به یادگار گذاشته اند. همانگونه که نور خورشید گیاهان و جانوران را می پرورد، ما را هم از پرتوهای زندگی بخش خود سرشار کرده است. به پاس چنین میراث ارزشمندی که ما از آن برخوردار بوده ایم و هستیم، بر گردن شما، من و ما است تا از جان و دل در آبادانی و سربلندی این خاک سربلند و زر خیز بکوشیم. زر ؛ تنها خاک و طلا نیست، فرزندان این سرزمین نیز زر و از  زر برتراند. خوشا مرد و زن و ایل و تبارش!
خمینی و خامنه ای سرکرده ی آخوندها به دستور بیگانگان، کشور ما را به سیاه روزی و بدبختی دچار کرده اند، چنان که می بینید، آن ها به مادر خود به زادگاه خود و به ولینعمت خود خیانت کرده و می کنند. یک زبانزد عامیانه ی فارسی می گوید؛ "کسی که با مادر خود ... کند با دیگران چه ها کند؟". این موجودات در دامن پر افتخار و آبرومند سرزمین با فرهنگ و باستانی ما چون گیاهانی هرزه رشد کرده  و مردمان کشور ما را دچار زیان و آسیب کرده اند. همچنان که مردانی روسپی صفت، به رنگ این جماعت گرویده و از سر شلختگی ؛ ریش و پشم  فراوان بر چهره های کریه خود رویانده اند. اما به هر روی، امروز دیگر خیانت این انگل ها بر همگان آشکار شده است و هنگام آن رسیده است تا سروران قلم زن و قدم زن، راهی برای رهایی مردمان کشورمان از این بدبختی و بلا پیدا کنند. هر کس به اندازه ی توان و درک خود باید در اندیشه ی چاره باشد.
در روزگاران گذشته هر گاه که کشور ما به نابسامانی دچار می شد سردار سترگی؛ نادری، ستارخانی از گوشه ای قد بر می افراشت و با شمشیر  و تفنگ کارها را راست می کرد. امروز راه و چاره ی کار دیگر شده است. مردمان، با اندیشه و راه و روش های تازه ای، با پشتیبانی یکدیگر و به گونه ای انبوه و با نشان دادن رأی و اراده ی خود باید کسانی را انتخاب کنند و سر رشته ی کارها را به دست آن ها بسپارند. انقلاب مشروطیت درست در همین راستا انجام گرفت و هدف آن نیز حکومت "قاطبه اهالی ایران " بود. اگر چه پس از  118 سال هنوز ایران در بند استعمار است. در آن روزگار مردمان کشورمان با همکاری دسته جمعی و با بست نشستن و اعتراض به حکومت استبدادی، مظفرالدین شاه قاجار را وادار کردند تا فرمان مشروطیت و برپایی مجلس شورای ملی را صادر کند. در فرمان مشروطیت به روشنی و بسیار گویا و روان؛ نام "مجلس شورای ملی" و "مجلس منتخبین ملت"، آمده است. در قانون اساسیِ نوشته شده در آن مجلسِ منتخبین ملت و همچنین در همه ی اسناد دولتی و ملی پس از تدوین قانون اساسی انقلاب مشروطیت، همه جا نام مجلس شورای ملی نوشته شده است. نام ضد ملی و غیرقانونی "مجلس شورای اسلامی" چون نمایندگی همه ی ایرانیان را در بر نمی گیرد، ضد ملی و غیر قانونی است. قانون اساسی حکومت اسلامی، حقوق زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان؛ علویان، اهل حق(پارسیان)، بی دینان و دیگر دین ها و مذهب ها را در بر نمی گیرد.  
امروز نمایندگان مجلس شورای اسلامی، گماشتگان بی چون و چرای حکومت هستند زیرا آنان انتخاب شدگان و نمایندگان مردمان ایران نیستند. همه می دانیم که در کشور ما، حزب ها و سازمان های مردمی آزاد نیستند و انتخابات نیز برابر عرف انتخاباتی مانند کشورهای کنونی جهان، آزاد نیست. ولایت فقیه و قانون ولایت هم خود حکایت از صغیر بودن ملت و عدم برابری مردمان کشور دارد. ولایت یعنی ولی بودن و ولی یعنی سرپرست، یعنی کسی که اختیار همه در دست اوست. این ولایت و این قانون، هزار و چهار صد سال پیش هم عقب مانده و ضد بشری بوده است.
در این جا من سر آن ندارم تا ضد مردمی بودن حکومت آخوندی را نشان دهم، چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. هدف من از مخاطب قرار دادن؛ "قلم زن ها و قدم زن ها"، آن است که دوره ی تبلیغات بر ضد این حکومت ضد مردمی و ضد اسلامی گذشته است و باید راهی برای سرنگونی حکومت دست نشانده، استبدادی و خونبار آخوندها بیابیم. همه ی ما ایرانیان صاحبان اصلی و واقعی این سرزمین هستیم. ایران ملک مشاع و غیر قابل فسخ تک تک ایرانیان است و این امری است طبیعی و روشن که همه ی جهانیان هم آن را به رسمیت می شناسند. وظیفه ی یکایک ما ایرانیان است تا بکوشیم چاره ای و راهی برای اداره ی خانه ی خود و کشور خود پیدا کنیم.
هر کدام از ما مانند نادرشاه، بی بی مریم، ستارخان، میرزا تقی خان و دکتر مصدق باید بکوشیم تا راه رهایی کشورمان را از چنگال آخوندها و غارتگران جهانی جست و جو کنیم و فرا راه مردمان میهن مان بگذاریم. این که ما به زندانی شدن یا کشته شدن هم میهنان مان بی تفاوت باشیم و تنها از دزدی ها و غارت کشورمان سخن بگوییم، غرولند کنیم و به فکر چاره نباشیم، روزگار ما، روز به روز و ساعت به ساعت بدتر و بدتر می شود. معادن طلا، فلزات قیمتی، نفت، گاز، جنگل ها، حتا خاک و دیگر ثروت های ایران به سرعت و آن به آن غارت می شود. پول های این غارت ها به بانک های کشورهایی مانند آمریکا، کانادا، اروپا و انگلستان و کشورهای کامنولث منتقل شده و خرج تروریسم و یا خرج حمایت از کشورهای دیگر مانند سوریه، لبنان و هوثی های یمن می شود. تازگی ها تارنمای "خبر فوری"(کد خبر 3114438)، نوشت که محمد جلالی نخست وزیر کشور ویران و ورشکسته ی سوریه اعتراف کرده است که سوریه30 میلیارد دلار( سی میلیارد!!!) به ایران بدهکار است.
افزون بر این غارت ها، با بی ارزش شدن ریال یا تومان در برابر پول های خارجی قدرت خرید مردم هم کم شده و نان سفره ی مردمان میهن ما کمتر و کمتر می شود. نرخ دلار در سال 1357 در بازار برابر ده تومان (100ریال ) بود و این روزها نرخ دلار به رقم سرسام آور 754600 ریال رسیده است. این یعنی قدرت خرید یک ایرانی؛ یک کارگر یا یک کارمند 7546 بار کم شده است. این یعنی یک قرص نان را 7546 تکه کرده اند و تنها یک تکه ی آن را در سفره ی کارگر یا کارمند باقی گذاشته اند. یعنی 46 سال است که آخوندها و اربابان خارجی آنان هم ثروت های طبیعی کشور را غارت می کنند و هم نان سفره ی مردم را می دزدند. انگلیس ها از آن هنگامی که در سال 1280 خورشیدی ( 1901 ترسایی) قرار داد ویلیام ناکس دارسی بسته شده است تا کنون بیش از 120 سال است که به غارت کشور ما ادامه می دهند. دکتر اردشیر ثابت (دارای دکترا در حقوق بین الملل) در نوشتاری ارزشمند و دانشورانه نشان داده است که از میان 200 کشور جهان تنها کانادا بزرگترین مقصد اختلاسگران حکومت جمهوری اسلامی است. او با تحلیل درست و سند نشان می دهد که هر سال میلیاردها دلار از ثروت مردم ما از راه کانادا به انگلستان منتقل می شود: (https://moujenonews.ir/?p=8156 ). انگلستان فرمانروای کانادا و کشورهای مشترک المنافع است.
باید کاری کرد، باید به چاره ای اندیشید که به شیوه ای انبوه، مردمان کشور ما حکومت آخوندها را در برابر چشم جهانیان و سازمان ملل، غیرقانونی نشان دهند. از آنجایی که نهادهای حکومت مانند مقام ولایت و نهاد تشخیص مصلحت، خلاف حقوق بشر است و حزب و سازمان هایی مردمی در ایران نیست که جلوی این بی قانونی ها را بگیرد، همه ی ما باید بیندیشیم که چگونه می شود انبوه مردمان را به سویی راهنمایی کرده که حکومت آخوندی را دچار  بن بست (آچمز ) کنیم. اگر ده ها میلیون نفر از مردمان میهن ما احساس مسئولیت کنند و به دنبال چاره باشند، حتمن راه چاره را خواهند یافت. قلم زن ها و رهروان راه آزادی باید افزون بر افشاگری و روشنگری، در اندیشه ی راهی چاره ساز و شدنی، برای سقوط این حکومت ضد بشری باشند. جبهه ملی ایران در سرمقاله نشریه پیام جبهه ملی ایران، شماره ۲۱۷ مورخ ۲۳ آبان ۱۴۰۱ پیشنهاد تشکیل کنگره ملی موقت، متشکل از تمام گروه های اجتماعی جامعه؛ ( انجمن های زنان، فرهنگیان، کارگران، دانشجویان و ...) را داده است. من در چندین مقاله ضمن تأیید این راه حل خردمندانه، به همه ی گروه های اجتماعی در ایران پیشنهاد کرده ام که این کنگره بر روی شبکه ی جهانی اینترنت تشکیل شود اما گروه های اجتماعی درگیر در مبارزات ایران علی رغم تلفاتی که داده اند و می دهند هنوز گامی عملی در این راه بر نداشته اند. تا چنین همگامی و تشکلی پدید نیاید هیچ گروهی به تنهایی نمی تواند حکومت اسلامی ضد مردمی را از پای درآورد. تک تک گروه های درگیر در مبارزه باید نمایندگان مستقل خود را به جبهه ملی معرفی کنند تا هسته اصلی کنگره موقت ملی شکل بگیرد. آنگاه با برپایی یک سایت بر روی شبکه ی جهانی اینترنت، آن گروه ها، کار ارتباطات و سازماندهی عملی را آغاز کنند.  
اگر به اعتراض ها و خیزش های سال 88، سال 96 ، سال 98 و خیزش زن، زندگی، آزادی در سال 1401 نگاه کنیم می بینیم که حکومت هنگام حضور مردم در خیابان ها، منفعل و دستپاچه بوده و در آن موقعیت نتوانسته است جلوی اعتراضات را بگیرد. هنگامی که مردمان خشمگین به خانه هایشان برگشتند حکومت سرِ فرصت جدا جدا سراغ اعتراض کنندگان رفته و آن ها را زندانی و اعدام کرده است. به گمان من چاره ی کار این است که اگر دیگر بار روزی میلیون ها ایرانی در سراسر ایران به خیابان ها بیایند، بهتر است و باید چندین روز در خیابان ها بمانند و به خانه های خود نروند. همانجا در خیابان در برابر چشم جهانیان رأی گیری کنند و دولت موقت انتخاب کنند، آنگاه حکومت خود به خود ساقط خواهد شد و آخوندها هم پا به فرار خواهند گذاشت. من در درازای زندگانی خود هر چه می توانستم کرده ام و می کنم؛ « چه گونه سر ز خجالت برآورم بر دوست-/-که خدمتی بسزا بر نیامد از دستم». این راه چاره ای است که من به آن اندیشیده ام. روشن است که اگر هر کس به این گونه چاره ها بیندیشد راه چاره ی نهایی در سر بزنگاه پدید خواهد آمد. راه چاره آن است که احساس مسئولیت کنیم و منفعل نباشیم. به هر روی پایان شب سیاه سپید است حتا اگر آن شب یلدا باشد.
منوچهر تقوی بیات
شنبه هشتم دی ماه 1403 خورشیدی برابر با 28 دسامبر 2024 ترسایی
 
 

منبع:پژواک ایران


منوچهر تقوی بیات

فهرست مطالب منوچهر تقوی بیات در سایت پژواک ایران 

* نامه ی سرگشاده به سروران قلم زن و قدم زن  [2024 Dec] 
*تفسیر غزل ۳۶۴ دیوان حافظ  [2024 Mar] 
*کشتن مردم به هر بهانه ای درنده خویی است!  [2024 Feb] 
*آزادی گرفتنی است!   [2024 Jan] 
*غوغای جهانی نرگس محمدی و بانوان ایرانی  [2023 Dec] 
*باید کاری کرد، باز گو کردن مصیبت ها بس است!  [2023 Dec] 
*حافظ راهنمای اهل کرم  [2023 Dec] 
*ز هر طرف که شود کشته سود اسلام است!  [2023 Nov] 
*دموکراسی، حزب، قانون  [2023 Sep] 
*در باره ی حزب، جبهه و کنگره ملی  [2023 Jul] 
*دومین نشست سالانه حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران گزارشی از یک پیروزی [2023 Jun] 
*پرنده ی فلزی و انقلاب در ایران  [2023 Jun] 
*شستشوی مغزی ابزار فریب توده ها  [2023 Jun] 
*فریاد، فغان و ناسزا به خامنه ای، خمینی و الله...  [2023 May] 
* آسیب شناسی و درمان بیماری میهن ما  [2023 May] 
*برگی غم انگیز از تاریخ ایران  [2023 Mar] 
*از کف خیابان تا کنگره ی ملی موقت ایران  [2023 Feb] 
*چرا نمی توانیم سازمان یا حزب بسازیم؟  [2023 Feb] 
*آیا در ایران، پس از این توفان، نسیم آزادی خواهد وزید؟  [2023 Feb] 
*گند آن سخن!  [2023 Feb] 
*آزادی، حزب و دموکراسی!  [2023 Jan] 
*چرا انقلاب ها در ایران پیروز نشده اند؟  [2023 Jan] 
* فرهیختگان ایران پیروز خواهند شد  [2022 Dec] 
*چرا کنگره ملی؟ و چگونه؟  [2022 Dec] 
*امروز چه باید بکنیم؟  [2022 Dec] 
*راه برون رفت از بن بست  [2022 Nov] 
*نامه سرگشاده به ملت ایران و به آقای حامد اسماعیلیون  [2022 Nov] 
*جبهه ای به گستردگی سراسر ایران/ کوچه به کوچه کو به کو  [2022 Oct] 
*در ایران سندیکاها شایسته ترین نمایندگان زحمتکشان هستند  [2022 Oct] 
*دولت موقت چیست و کی برپا می شود؟  [2022 Oct] 
*راه رهایی میهن ما خرد جمعی است  [2022 Sep] 
*حافظ در کوچه ی رندان  [2022 Sep] 
*به یاد پرویز رجایی که در سی ام تیر کشته شد  [2022 Jul] 
*حافظ دلداده ی صحبت جانان  [2022 Jul] 
*قران و دین؛ دام بندگی و اسارت ما ایرانیان است  [2022 Jul] 
* ملت ایران می تواند حکومت اسلامی را سرنگون کند  [2022 Apr] 
*سوسیال دموکراسی و لائیسیته؛ راهی به آزادی و آسایش مردم  [2022 Apr] 
*پیروزی چهارشنبه سوری!  [2022 Mar] 
*پندهای رندانه ی حافظ  [2022 Mar] 
*راه های مبارزه با حکومت اسلامی دست نشانده و دیکتاتور کدامند؟  [2022 Feb] 
*آیا اعتراضات صنفی فرهنگیان می تواند حزب آموزگاران را پدید آورد؟   [2022 Feb] 
*حافظ عاشق مردم، رند ازلی   [2022 Jan] 
*حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران (همسازی ملی جمهوری خواهان) چیست و چرا ؟   [2021 Dec] 
*حافظ در محراب (مهراب)   [2021 Nov] 
*مقام حافظ در راه عشق   [2021 Sep] 
*پس اپوزیسیون کجاست؟   [2021 Aug] 
*حافظ و صوفی باز خوانی غزل ۴۷۴  [2021 Aug] 
* عشقت رسد به فریاد  [2021 Jun] 
*خامنه‌ای آدمخوار از ضحاک خونخوارتر است  [2021 May] 
*حافظ و دکتر مصدق غزل ۴۴۹   [2021 May] 
*دستگیرشد، زندانی شد، کشته شد!  [2021 Apr] 
*خامنه‌ای خائن همه‌ی ایران را به چین می‌فروشد!   [2021 Mar] 
*اسفند ماه؛ ماه زنده ماندن و جاودانه شدن دکتر مصدق   [2021 Mar] 
*حافظ؛ عاشق و رند و می‌خواره  [2021 Mar] 
*ساقی بیار باده که ماه صیام رفت  [2021 Jan] 
*دایی جان ناپلئون برائت جنایات انگلیس و نوکرانش در ایران  [2021 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی  [2020 Dec] 
*استبداد استعماری و مردمان زیر ستم  [2020 Dec] 
*حافظ خدمت به رندان را به بهشت ترجیح می دهد عافیت چشم مدار از من ‌میخانه نشین! غزل ۳۰۷ [2020 Nov] 
*باده‌ی صبوحی و نماز صبح   [2020 Nov] 
*ترس به جان خامنه ای و روحانی افتاده است   [2020 Oct] 
*غزل ۲۸۹حافظ؛ همنشین رندان، سربازان و جانبازان   [2020 Oct] 
*دموکراسی و آزادی چگونه به دست می آید؟  [2020 Sep] 
*سرنگونی یا گذار؟  [2020 Aug] 
*حافظ و خرقه پوشان غزل ۳۷۹   [2020 Jul] 
*برای جوانان میهنم و دوستداران حافظ  [2020 Jun] 
*حافظ رند و فَتویٰ خرد  [2020 Jun] 
*به نظر شما کی از همه خائن‌تر بوده ... «کلاً مثلاً روشنفکرها؟» تو، سالومه!   [2020 May] 
*مایک پمپئو درباره ی خلیج فارس یا دروغ پراکنی می کند یا بی سواد است؟   [2020 May] 
*واپس ماندگی، سزاوار ملت ما نیست  [2020 Apr] 
*غزل ۳۶۶ صدای سخن عشق   [2020 Apr] 
*مشروطه با همراهی مشروعه، راه را بر آزادیخواهی بسته است!   [2020 Mar] 
*با نابسامانی میهن مان؛ چه باید کرد؟  [2020 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی   [2019 Dec] 
*حافظ رند و واعظ نامسلمان غزل ۲۰۰   [2019 Dec] 
*تروریست های حاکم بر ایران درنده تر و بیرحم تر از هر اشغالگری هستند!  [2019 Nov] 
*در همه ی جهان صاحبان قدرت از مردم می هراسند ‏  [2019 Oct] 
*نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم!  [2019 Oct] 
* سخنی درباره ی« جامعه شناسى نخبه كشى»   [2019 Aug] 
*خون مورسی از خون چه کسانی رنگین تر است؟   [2019 Jun] 
*هیولای جنگ بر فراز ایران  [2019 Jun] 
*و امروز چه باید کرد؟  [2019 May] 
*برای رهایی مردمان میهنان مان از بدبختی، چه باید کرد؟   [2019 Apr] 
*چرا ما نمی توانیم به آزادی و استقلال دست بیابیم؟  [2019 Mar] 
*پهلوی ها؛ غیر مستقل، قانون شکن و ضد حقوق بشر بودند  [2019 Feb] 
*هُشدار درباره ی پیام های بی نام و نشان!‏  [2018 Dec] 
*ملی مذهبی ها و راه مصدق  [2018 Nov] 
*کوروش و حماسه‌ی کوراوغلو  [2018 Oct] 
*لائیسیته یا آزادی از دین  [2018 Sep] 
* استبداد دینی ی امروز، نتیجه ی استبداد سلطنتی است   [2018 Sep] 
*نقش دین و مذهب در تاریخ  [2018 Aug] 
*رضا خان اجرا کننده ی قرارداد ۱۹۱۹ رویداد شگفت انگیز اکتبر ۱۹۱۷ در ایران [2018 Jun] 
* حزب چپ ایران یا اتحاد فدایی ها؟  [2018 Apr] 
*دوازدهم فروردین روز فریب ملت ایران  [2018 Apr] 
*فدرالیسم؛ کلاهی که برای سر ما ایرانیان گشاد است!   [2018 Mar] 
*جبهه ملی یک مفهوم فلسفی است!   [2018 Mar] 
*انقلاب راهی برای دستیابی به حقوق شهروندی و حق حاکمیت ملی  [2018 Feb] 
*درباره ی سخنرانی و گفتگو در کلن آلمان، پیرامون جنبش سراسری در ایران   [2018 Feb] 
*تفاوتی هست یا نیست؟  [2018 Jan] 
*در باره ی «کارزار حاکمیت ملی و مردمی در ایران»  [2017 Nov] 
*چرا ما و مردمانِ میهن ما به چنین روزِ سیاهی دچار شده‌ایم؟ چاره‌ی رهاییِ میهنِ ما از چنین بن‌بستی چیست؟   [2017 Sep] 
*علی گدا در «مأموریت آزار مردم»   [2017 Aug] 
*کدام ملت بدون تغییر حکومت مشکل خود را حل کرده است؟  [2017 Jun] 
*نامه ی سرگشاده به آقای محمد رضا عالی پیام؛ آقای هالو   [2017 Apr] 
*پهلو‌ی‌ها هم مانند جمهوری‌اسلامی ننگ تاریخ ایرانند  [2017 Mar] 
*فال در دیوان حافظ  [2017 Feb] 
*سیاسی شدن یا خرد ورزیدن؟  [2017 Jan] 
*کودتای ترکیه هدیه ی الهی بود!  [2016 Jul] 
*یادداشتی بر یادداشت خسرو سیف  [2016 May] 
*«حکومت اسلامی»، نیکلا هِنَن، خبرنگار فرانسوی اسیر شده را آزاد کرد!  [2015 Dec] 
*ملی می تواند ناسیونالیست نباشد!  [2015 Jun] 
*غزل ۹۴ ؛ عشق بیکران حافظ به مردم   [2015 Apr] 
*آقای محمد امینی! ما فاتحان شهرهای رفته بربادیم.   [2014 Dec] 
*میهن دوستی دکتر محمد مصدق  [2014 Dec] 
*فیلم بزرگداشت دکتر مصدق در احمدآباد؛ ۱۴ اسفند ۱۳۵۷  [2014 Dec] 
*خودی ها و خودمانی ها، نگاهی به «جامعه شناسی خودمانی»  [2013 Nov] 
*کودتاهای ویرانگر؛ شکستی سه گانه  [2013 Aug] 
*آیا جبهه ملی آرزویی دست نیافتنی است؟  [2013 Aug] 
*آش ملاعلی یا انتخابات؟  [2013 Jun] 
*کالای خارجی دشمن اصلی ما ایرانیان است  [2012 Sep] 
*میعادگاه عاشقان ایران !   [2011 Sep] 
*آیا آزادی و استقلال ما با شیوه ی اندیشیدن و زندگی ما کار دارد؟  [2011 Apr] 
*جنبش سبز و کیستی ملی و ایرانی ما   [2011 Jan] 
*حافظ رند ازلی  [2010 Nov] 
*چرا با خرد جمعی خود برای نگهبانی جان و آزادی خود، هم پیمان نمی‌شویم؟   [2010 Oct] 
*آزادی که نباشد نه استقلال هست و نه عدالت !  [2010 Oct] 
*حافظ رند و شیخ پشمینه پوش (غزل ۴۳۸ )  [2010 Jun] 
*توطئه ی رد «تئوری توطئه»  [2010 Apr] 
*جنگ برای مردم ما نکبت و برای دشمنان ملت ایران نعمت است !   [2010 Feb] 
*دکتر مصدق ملی بود و به ملت ایران باور داشت، نه به ولایت فقیه !   [2009 Dec] 
*۲۸ مرداد ۳۲ نخسین سنگ بنای انقلاب سبز   [2009 Aug] 
*دو دزد رأی مردم را دزدیدند! دزد سوم را با چشم خرد و دیدگان بیدار، هوشیارانه بپاییم ! ؟ [2009 Jul] 
*اندیشیدن به سرنوشت مردم ایران  [2009 Jun] 
*خیمه شب بازی تکراری و محمد ملکی گلادیتوری گرفتار در قفس درندگان وحشی  [2009 May] 
*محمود دولت آبادی زنده بودن خود را اعلام کرد !  [2009 May] 
*حافظ صاحب نظر؛ رند نظر باز!  [2009 Mar] 
*مسئله ی حزب و حکومت های دست نشانده در ایران  [2008 Apr] 
*دانشجویان چپ ، دانشجویان راست  و پیام دکتر مصدق! [2007 Dec]