PEZHVAKEIRAN.COM فرهیختگان ایران پیروز خواهند شد
 

فرهیختگان ایران پیروز خواهند شد
منوچهر تقوی بیات

سخن سعدی درباره ی هم اندیشی و هم راهی بسیار نغز و سنجیده است و رمز پیروزی نیز جز این نیست: « مورچگان را چو بود اتفاق شیر ژیان را بدرانند پوست!». حافظ به همین بهانه گفته است: «... آری به اتفاق جهان می توان گرفت!». واژه ی تازی اتفاق در زبان پارسی معناهای گوناگونی دارد مانند؛ با هم شدن، هم دلی، هم زبانی، یک دلی، هم سازی، هم دستی، رویداد، پیش آمد، و  از این دست ... بر آنم تا در اینجا از هم سازی و هم راهی سترگی بنویسم که در تاریخ کشورمان و در جهان بی مانند است. هم سازی فرهیختگان ایران هم سازی بسزا و شایسته ای است که ملت ما را به پیروزی و رهایی می رساند. در ایران، ما نزدیک به ۵ میلیون دانشجو، بیش از ۱۵ میلیون دانش آموز، یک میلیون آموزگار و بیش از ۲۵۴ هزار  اعضاء هیأت علمی و استاد دانشگاه داریم اگر معلمان  و استادان بازنشسته را نیز به آن ها بیافزاییم ارتش پُرشمار و بزرگی خواهد شد که هیچ نیرویی در ایران تاب برابری و ستیز با چنین ارتشی را نخواهد داشت.  

معلمان کشور ما سال هاست که با پیوندی ناگسستنی شوراهای صنفی خود را در همه جای ایران برپا کرده اند. حکومت اسلامی برای خاموش کردن صدای آنان سدها آموزگار را به زندان ها انداخته و بسیاری از آنان را شکنجه کرده و کشته است. آموزگاران هم مانند پزشکان و پرستاران بخشنده، مهربان و رنجبر هستند آموزگاران بیشتر تهی دست بوده و در برابر کار بزرگی که انجام می دهند مزد بسیار اندکی به آنان داده می شود. دلخوشی پزشکان و پرستاران تندرستی و زندگی بیماران است و تنها دلخوشی معلمان تماشای بالندگی و شکوه شاگردانشان است که برایشان نه نان می شود و نه پوشاک و نه سرپناهی که با آن خانواده ی خود را سامان دهند. پیوند آموزگاران با دانش آموزان  گسستنی نیست و دانش آموزان همیشه در دل آموزگاران خود جا و ارزشی ویژه دارند.

بیش از پانزده میلیون دانش آموز از آموزگاران خود پیروی می کنند. سخنان و رفتار آموزگاران، گاهی تا پایان زندگی، در اندیشه و گفتار و رفتار دانش آموزان برجای می ماند. در پیروی از آموزگاران خود، دانش آموزان در اعتراض های امسال به خیابان ها آمده و در اعتصاب ها و اعتراض ها با آنان همراهی می کنند.  

معلمان در زندان هم که باشند همچنان معلم و آموزگار زندانبان ها هستند. هیچ چیز از بزرگی آموزگاران در چشم دانش آموزان نمی کاهد. هاشم خواستار معلم دلیر، مبارز، انسان دوست، رنج کشیده، بزرگوار و ... در مردادماه ۱۴۰۱ از زندان در نامه ای می نویسد:

«... دست بند زدند و مرا سوار ماشین کردند، در ماشین یکی از مأموران که شاگرد یکی از همکاران من بود مرا شناخت و گفت پابند در اختیار ماست و پابند را باز کرد...»  در همان نامه هاشم خواستار می نویسد: «داخل دادگاه من بودم و ... بازپرس و ... یک سرباز که این سرباز حاضر نشد مرا دست بند بزند و مرا بدون دست بند و پابند به زندان برگرداند. او باز می نویسد: « ... گفتند... بگویید نامه را به چه وسیله بیرون می فرستادیدکه همسرتان را احضار نکنیم. گفتم زندان پر از آزادیخواه است خبر ندارید ...». فرخی سیستانی نزدیک به هزار سال پیش گفته است:« ... هر بزرگی که به فضل و به هنر گشت بزرگ – نشود خُرد به بد گفتن بهمان و فلان ... نبرد بند و قلاده شرف شیر ژیان...». ارزش معلم هرگز در هیچ کجای جهان کم نخواهد شد. زندانبان هم در دل و اندیشه ی خود ارزش و بزرگی معلم را فراموش نمی کند. ننگ و بیزاری بر حکومت اسلامی و رهبران آن که ارزش و احترام معلم را و انسان را درک نکرده اند و یا نمی خواهند درک کنند؛ این جانوران با فرمان و کمک های آشکار و نهانی بیگانگان بر کشور و مردمان میهن ما حکومت می کنند. برخی بر این باورند که چون آخوند از دیر باز و به شکل امروزی آن از دوران صفویه در ایران بوده است پس این آدمکشان و آدمخواران ایرانی هستند، نه این ها دگرگون شده اند، این ها ابزارهای استعمارگران انگلیس در ایران بوده و هستند. آلت انگلیس ها در ایران تنها ارتشبد ها، سپهبدها، وزیرها و وکیل ها نیستند. آن ها در ایران، برای غارت کشور ما ابزارهای گوناگونی دارند. آیا سپاه پاسداران، بسیج، خواهران زینب و همه ی لات و لوت های حکومت اسلامی تاب رودررویی و جنگیدن با آموزگاران و با لشکر انبوه و نازنین دانش آموزان را دارند؟ پاسخ این است که؛ نه!

دانشجویان نیز  فرهیختگانی هستند که مانند دیگر گروه های اجتماعی دست پرورده ی معلمان کشورند. معلمان مدیران شایسته ای نیز هستند و به سادگی می توانند کشور را مانند یک دبستان، دبیرستان، یک پادگان و یا یک فرهنگستان اداره کنند. کسانی که معلمان فداکار و رنج کشیده را زندانی می کنند چنین کسانی؛ گویا بویی از انسان بودن و دانش و فرهنگ نبرده اند. شرم آور است که مدعیان دین و شرعیت، آخوندهایی که بر بالای منبر دم از خدا، پیامبر و امام می زدند و می زنند، خود را امام و پیشوای مردمان مسلمان می دانند همزمان با گستاخی و ناجوان مردی، معلمانی که با شکم گرسنه شب و روزشان را برای آموزش و پرورش فرزندان میهن ما فدا می کنند به زندان می افکنند. بدتر و ناپسندتر این که آموزگاران زن را هم زندانی کرده، با آنان شرم آورترین رفتارها را انجام می دهند و آن ها را در زیر شکنجه با داغ و درفش می کشند. معلمان بسیاری را در دوران ولایت فقیه زندانی کرده  و کشته اند مانند؛ مهسا (ژینا) امینی، مینو مجیدی، نیکا شاکرمی، غزاله چلاوی، حنانه کیا، روشنا احمدی، محسا  موگویی، حدیث نجفی، ستاره تاجیک، شیرین علی زاده، سارینا اسماعیل زاده، هدیه نعیمانی، سعدا خدی زاده، فخرالسادات برقعی قمی، شیرین علم هولی، مریم کبیر، اتنا دائمی، گیتی ذوافقاری، زهرا محمدی، هانیه چهار دودلی، ناهید فتحعلیان، زهرا بهبودی، فریبا دلیر، نیلوفر فتحی دبیر ریاضی، مژگان کاوسی، ثنا خدامرادی، هاله صفرزاده معلم، نصرت بهشتی، نیلوفرشاکری، سپیده قلیان دانشجو فعال سیاسی و کارگری، ناهید فتحعلیان، مژگان اینانلو مستند ساز، جمیله پور وثوق، تینا خدری، معصومه عسکری، زینب همرنگ سیدبیگلو، فاطمه بیگ پور، گلناز بیگ پور، محمود بیگ پور، علیرضا بیگ پور، فرهاد کمانگر، هاشم خواستار، اسماعیل عبدی، سید محمد باقری، علی اکبر باغانی، رسول بداقی معلم، مهدی فراحی شاندیز، محمود بهشتی لنگرودی، محمد حبیبی، حمید رضا رجایی، محمدرضا رمضان زاده،... و سدها آموزگار زن و مرد دیگر که در سراسر کشور کشته شده اند و یا در زندان هستند.

معلمان در بافت جامعه تنیده هستند با همه ی قشرها و طبقات جامعه پیوند و همبستگی دارند. صدای معلمان در همه ی خانواده های ایرانی شنیده می شود. چاره و رهایی ملت ایران از زیر ستم مشتی آخوند وابسته به بیگانگان، در دست معلمان است. معلمان می توانند کنگره ی ملی، مجلس شورای ملی، دولت موقت ملی و رهایی ملی را در ایران سامان دهند. چگونگی پیروزی ملت ایران تا اندازه ی بسیاری به تلاش و اراده ی معلمان بستگی فراوانی دارد. اگر معلمان رهبری جامعه را به دست بگیرند می توانند کشور را به خوبی و آسانی اداره کنند. یک معلم خوب می تواند یک قانون گذار خوب، یک رئیس جمهور خوب، یک نخست وزیر  خوب بشود. جامعه ایران امروز بیشتر از هر روز به رهبری معلمان نیاز دارد.

معلمان یک بار در اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۹ دولت شریف امامی را ساقط کردند و توانستند قدرت سیاسی و اجتماعی شان را نشان دهند و تا انداره ای هم خواست های خودشان را به دست آورند. این تجربه ی تاریخی نشان می دهد که معلمان اگر بخواهد و همت کنند می توانند با نیروی سهمگین و کوبنده ی خود به سادگی بساط و تومار حکومت اسلامی را نیز در هم بپیجند و به زباله دان تاریخ بیاندازند.  

معلمان، دانش آموزان، دانشجویان، به ویژه کارگران و کارمندان دستگاه های دولتی؛ به همراه انبوه مردمانی که به خیابان ها می آیند اگر به زندان ها هجوم بیاورند می توانند خودشان زندانیان را از زندان ها آزاد کنند زیرا کسانی که در قدرت هستند گوششان فریادهای معلم زندانی آزاد باید گردد و یا زندانی سیاسی آزاد باید گردد، مرگ بر ولایت فقیه و از این دست را نمی شنوند. زن بودن، معلم بودن، کارگر بودن، دانشجو بودن، آزادی خواه بودن، انسان بودن در حکومت اسلامی در ایران گناه و جرم است. " به کجا شکوه توان برد که در میهن ما – دزدی و بی شرفی مثل نظام اجباری است!". هر کس را که سخن درستی بگوید و یا با آدمکشی و ستمگری مخالف باشد زندانی می کنند و یا می کشند. در این مبارزه ی جان فرسا، کشنده و سراسری، آگاه ترین و بیدارترین هم میهنان ما معلمان و دانشجویان بیشتر در تیر رس زندان و تیرباران هستند. برای رویارویی با دشمن وابسته به بیگانگان باید همه ی هم میهنان ما به سازماندهی و پیوند با یکدیگر روی بیاورند.   

سازمان های دانشجویی در ایران پیشینه ای درخشان دارند. آنان هرگز از مبارزه با خودکامگی و از فداکاری برای هم میهنان خود، کوتاه نیامده اند و در راه این مبارزه تاکنون هزاران زندانی و کشته به ملت ایران پیش کش کرده اند. احمد قندچی، مصطفی بزرگ نیا و مهدی شریعت رضوی؛ رزمندگانی بودند که در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ خون پاکشان دانشکده فنی دانشگاه تهران را رنگین کرد. مردمان میهن ما هرگز فداکاری آنان را فراموش نخواهند کرد و یادشان از تاریخ دانشجویی ایران زدوده نخواهد شد. امروز هم دانشجویان در سراسر کشور سازمان های دانشجویی برپا کرده اند و روز به روز روند همبستگی دانشجویان در کشور افزایش می یابد. دانشجویان در همه ی شهرهای ایران می توانند دانش آموزان را نیز سازمان دهی کرده و یاری دهند؛ با این کار میلیون ها دانش آموز را نیز به ارتش فرهیختگان ایران افزوده می شود.

با افزودن چندین میلیون باز نشستگان دانشگاه ها و کارمندان سازمان های دولتی بر شمار یک میلیون معلمان، نزدیک به ۵ میلیون دانشجویان، صدها هزار اعضاء هیأت علمی دانشگاه ها و  بیش از ۱۵ میلیون دانش آموزان کشور، پیروزی ملت ایران در یک مبارزه ی سازمان یافته ی سراسری گریز ناپذیر خواهد بود. به باور من دانشجویان می توانند به خوبی سازماندهی و رهبری گروه های نامبرده در بالا را انجام دهند. چندین میلیون فرهیختگان، استادان، دانشجویان، سیاستمداران، بازرگانان و ... در بیرون از مرزهای کشور را نیز باید به شمار این ارتش بزرگ بیافزاییم. این ها مورچگان گلستان سعدی نیستند که به گفته ی شاعر؛ می توانند شیر ژیان را پوست بدرانند، این ها فرهیختگان و مردمانی هستند که کارهای بسیاری از آنان بر می آید. این ارتش فرهیختگان ایرانی می تواند و باید جهانی را بر سپاه نادانی و دروغ بشوراند و پیروز شود. از همین امروز بیایید به این بیاندیشیم که چگونه به کمک این ارتش ارزشمند و پُرشمار می توانیم خامنه ای را در چشم اربابانش خوار و بی ارزش کنیم و با کمک و سرپرستی هزاران هزار ایرانی، به یک انتخابات درست و آزاد دست بیابیم.

کارکنان و کارگران نفت در سراسر کشور، کارگران پولاد، کارگران و کارکنان پیشه های گوناگون نیز باید سازمان دهی را در میان خود گسترش دهند و کسانی را به نمایندگی بر بگزینند. این برگزیدگان گروه های کارگری باید بتوانند با شوراهای معلمان، سازمان های دانشجویی، دانشگاهی و کارمندان دولت پیوندهای نزدیک پدید آورند. تاکنون تظاهرات در سراسر کشور بخوبی انجام گرفته است و چنین مبارزه ای همه ی جهانیان را به شگفتی واداشته است. این مبارزه به سازماندهی سراسری و شعار و خواست درست سیاسی نیاز دارد ( گاهی هم میهنان ما به جای "خواست" واژه خواسته را به کار می برند. خواسته در همه ی فرهنگ ها و لغت نامه های فارسی به معنای دارایی، مال، زر و سیم، ملک، سامان، آنچه دلخواه باشد، مال مورد دعوا، فراخوانده شده و ... است.). خواست مردمان میهن ما آزادی های سیاسی- اجتماعی، آزادی انتخابات، جمهوری، لائیسیته، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات، ... و از این دست است که برای همگان در سراسر ایران و جهان پسندیده و دریافتنی است.

مرگ بر خامنه ای و ناسزا گفتن راه به جایی نمی برد. خواست آزادی زندانیان سیاسی و آزادی انتخابات باید سراسری و همه جا گیر شود. شعار "رأی من کو" در خرداد سال ۱۳۸۸ نشان دهنده ی خواست و اراده ی ملت ایران بود. این شعار زنگ پایان حکومت اسلامی را به صدا در آورد. معلمان و دیگر مبارزان باید راهی پیدا کنندکه جوانان ما کمتر کشته و زخمی شوند. هنگام دستگیری آنان هم میهنان ما باید به گونه ای انبوه و یورشی از دستگیری آنان جلوگیری کنند. راه پیمایی های چند صد هزار نفری در شهرهای بزرگ دستگاه های سرکوب سپاه و بسیج را از کار می اندازد. از آن جایی که دانشجویان، جوان، تیز هوش و تیزپا هستند بهتر می توانند تظاهرات را سازماندهی کنند.

نمایندگان هر کدام از گروه های اجتماعی، صنفی و سیاسی می توانند با هم پیوند سازمانی پیدا کنند و شماری از برگزیدگان خود را برای کنگره ملی موقت ایران فهرست کنند. این که این نمایندگان در زندان و یا در هر کجا ایران باشند نقصان یا برتری و یا ارزش ویژه ای ندارد، همین که چند صد نفر در یک فهرست نمایان و اعلان شوند کنگره ی ملی موقت پدید می آید. زندانیان سیاسی باید در بالای این فهرست جای بگیرند، با این کار یعنی با پافشاری برای آزادی زندانیان سیاسی، در زیر فشارهای مردمان درون و بیرون کشور، به آزادشدن زندانیان از زندان، کمک می شود. این کنگره ملی موقت هنگامی که از سوی ملت ایران مهر و نشان پذیرش دریافت کند می تواند از میان برگزیدگان خود پارلمان موقت و یا مجلس شورای ملی موقت را برگزیند. این مجلس موقت با برپایی یک دولت موقت راه را برای مجلس مؤسسان با انجام یک انتخابات آزاد و راستین هموار خواهدکرد. با رایزنی و تلاش همگانی کنگره ی موقت ملی به پیروزی دست خواهد یافت. چگونگی انجام این کار بزرگ تنها با کمک خرد همگانی انجام پذیر است. به یاد داشته باشیم که خردهمگانی کلید رهایی ملت ایران از بند بیگانگان و نوکران بومی آنان است.

منوچهر تقوی بیات

ششم دی ماه ۱۴۰۱ خورشیدی برابر با ۲۷ دسامبر  ۲۰۲۲ میلادی      

منبع:پژواک ایران


منوچهر تقوی بیات

فهرست مطالب منوچهر تقوی بیات در سایت پژواک ایران 

*تفسیر غزل ۳۶۴ دیوان حافظ  [2024 Mar] 
*کشتن مردم به هر بهانه ای درنده خویی است!  [2024 Feb] 
*آزادی گرفتنی است!   [2024 Jan] 
*غوغای جهانی نرگس محمدی و بانوان ایرانی  [2023 Dec] 
*باید کاری کرد، باز گو کردن مصیبت ها بس است!  [2023 Dec] 
*حافظ راهنمای اهل کرم  [2023 Dec] 
*ز هر طرف که شود کشته سود اسلام است!  [2023 Nov] 
*دموکراسی، حزب، قانون  [2023 Sep] 
*در باره ی حزب، جبهه و کنگره ملی  [2023 Jul] 
*دومین نشست سالانه حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران گزارشی از یک پیروزی [2023 Jun] 
*پرنده ی فلزی و انقلاب در ایران  [2023 Jun] 
*شستشوی مغزی ابزار فریب توده ها  [2023 Jun] 
*فریاد، فغان و ناسزا به خامنه ای، خمینی و الله...  [2023 May] 
* آسیب شناسی و درمان بیماری میهن ما  [2023 May] 
*برگی غم انگیز از تاریخ ایران  [2023 Mar] 
*از کف خیابان تا کنگره ی ملی موقت ایران  [2023 Feb] 
*چرا نمی توانیم سازمان یا حزب بسازیم؟  [2023 Feb] 
*آیا در ایران، پس از این توفان، نسیم آزادی خواهد وزید؟  [2023 Feb] 
*گند آن سخن!  [2023 Feb] 
*آزادی، حزب و دموکراسی!  [2023 Jan] 
*چرا انقلاب ها در ایران پیروز نشده اند؟  [2023 Jan] 
* فرهیختگان ایران پیروز خواهند شد  [2022 Dec] 
*چرا کنگره ملی؟ و چگونه؟  [2022 Dec] 
*امروز چه باید بکنیم؟  [2022 Dec] 
*راه برون رفت از بن بست  [2022 Nov] 
*نامه سرگشاده به ملت ایران و به آقای حامد اسماعیلیون  [2022 Nov] 
*جبهه ای به گستردگی سراسر ایران/ کوچه به کوچه کو به کو  [2022 Oct] 
*در ایران سندیکاها شایسته ترین نمایندگان زحمتکشان هستند  [2022 Oct] 
*دولت موقت چیست و کی برپا می شود؟  [2022 Oct] 
*راه رهایی میهن ما خرد جمعی است  [2022 Sep] 
*حافظ در کوچه ی رندان  [2022 Sep] 
*به یاد پرویز رجایی که در سی ام تیر کشته شد  [2022 Jul] 
*حافظ دلداده ی صحبت جانان  [2022 Jul] 
*قران و دین؛ دام بندگی و اسارت ما ایرانیان است  [2022 Jul] 
* ملت ایران می تواند حکومت اسلامی را سرنگون کند  [2022 Apr] 
*سوسیال دموکراسی و لائیسیته؛ راهی به آزادی و آسایش مردم  [2022 Apr] 
*پیروزی چهارشنبه سوری!  [2022 Mar] 
*پندهای رندانه ی حافظ  [2022 Mar] 
*راه های مبارزه با حکومت اسلامی دست نشانده و دیکتاتور کدامند؟  [2022 Feb] 
*آیا اعتراضات صنفی فرهنگیان می تواند حزب آموزگاران را پدید آورد؟   [2022 Feb] 
*حافظ عاشق مردم، رند ازلی   [2022 Jan] 
*حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران (همسازی ملی جمهوری خواهان) چیست و چرا ؟   [2021 Dec] 
*حافظ در محراب (مهراب)   [2021 Nov] 
*مقام حافظ در راه عشق   [2021 Sep] 
*پس اپوزیسیون کجاست؟   [2021 Aug] 
*حافظ و صوفی باز خوانی غزل ۴۷۴  [2021 Aug] 
* عشقت رسد به فریاد  [2021 Jun] 
*خامنه‌ای آدمخوار از ضحاک خونخوارتر است  [2021 May] 
*حافظ و دکتر مصدق غزل ۴۴۹   [2021 May] 
*دستگیرشد، زندانی شد، کشته شد!  [2021 Apr] 
*خامنه‌ای خائن همه‌ی ایران را به چین می‌فروشد!   [2021 Mar] 
*اسفند ماه؛ ماه زنده ماندن و جاودانه شدن دکتر مصدق   [2021 Mar] 
*حافظ؛ عاشق و رند و می‌خواره  [2021 Mar] 
*ساقی بیار باده که ماه صیام رفت  [2021 Jan] 
*دایی جان ناپلئون برائت جنایات انگلیس و نوکرانش در ایران  [2021 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی  [2020 Dec] 
*استبداد استعماری و مردمان زیر ستم  [2020 Dec] 
*حافظ خدمت به رندان را به بهشت ترجیح می دهد عافیت چشم مدار از من ‌میخانه نشین! غزل ۳۰۷ [2020 Nov] 
*باده‌ی صبوحی و نماز صبح   [2020 Nov] 
*ترس به جان خامنه ای و روحانی افتاده است   [2020 Oct] 
*غزل ۲۸۹حافظ؛ همنشین رندان، سربازان و جانبازان   [2020 Oct] 
*دموکراسی و آزادی چگونه به دست می آید؟  [2020 Sep] 
*سرنگونی یا گذار؟  [2020 Aug] 
*حافظ و خرقه پوشان غزل ۳۷۹   [2020 Jul] 
*برای جوانان میهنم و دوستداران حافظ  [2020 Jun] 
*حافظ رند و فَتویٰ خرد  [2020 Jun] 
*به نظر شما کی از همه خائن‌تر بوده ... «کلاً مثلاً روشنفکرها؟» تو، سالومه!   [2020 May] 
*مایک پمپئو درباره ی خلیج فارس یا دروغ پراکنی می کند یا بی سواد است؟   [2020 May] 
*واپس ماندگی، سزاوار ملت ما نیست  [2020 Apr] 
*غزل ۳۶۶ صدای سخن عشق   [2020 Apr] 
*مشروطه با همراهی مشروعه، راه را بر آزادیخواهی بسته است!   [2020 Mar] 
*با نابسامانی میهن مان؛ چه باید کرد؟  [2020 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی   [2019 Dec] 
*حافظ رند و واعظ نامسلمان غزل ۲۰۰   [2019 Dec] 
*تروریست های حاکم بر ایران درنده تر و بیرحم تر از هر اشغالگری هستند!  [2019 Nov] 
*در همه ی جهان صاحبان قدرت از مردم می هراسند ‏  [2019 Oct] 
*نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم!  [2019 Oct] 
* سخنی درباره ی« جامعه شناسى نخبه كشى»   [2019 Aug] 
*خون مورسی از خون چه کسانی رنگین تر است؟   [2019 Jun] 
*هیولای جنگ بر فراز ایران  [2019 Jun] 
*و امروز چه باید کرد؟  [2019 May] 
*برای رهایی مردمان میهنان مان از بدبختی، چه باید کرد؟   [2019 Apr] 
*چرا ما نمی توانیم به آزادی و استقلال دست بیابیم؟  [2019 Mar] 
*پهلوی ها؛ غیر مستقل، قانون شکن و ضد حقوق بشر بودند  [2019 Feb] 
*هُشدار درباره ی پیام های بی نام و نشان!‏  [2018 Dec] 
*ملی مذهبی ها و راه مصدق  [2018 Nov] 
*کوروش و حماسه‌ی کوراوغلو  [2018 Oct] 
*لائیسیته یا آزادی از دین  [2018 Sep] 
* استبداد دینی ی امروز، نتیجه ی استبداد سلطنتی است   [2018 Sep] 
*نقش دین و مذهب در تاریخ  [2018 Aug] 
*رضا خان اجرا کننده ی قرارداد ۱۹۱۹ رویداد شگفت انگیز اکتبر ۱۹۱۷ در ایران [2018 Jun] 
* حزب چپ ایران یا اتحاد فدایی ها؟  [2018 Apr] 
*دوازدهم فروردین روز فریب ملت ایران  [2018 Apr] 
*فدرالیسم؛ کلاهی که برای سر ما ایرانیان گشاد است!   [2018 Mar] 
*جبهه ملی یک مفهوم فلسفی است!   [2018 Mar] 
*انقلاب راهی برای دستیابی به حقوق شهروندی و حق حاکمیت ملی  [2018 Feb] 
*درباره ی سخنرانی و گفتگو در کلن آلمان، پیرامون جنبش سراسری در ایران   [2018 Feb] 
*تفاوتی هست یا نیست؟  [2018 Jan] 
*در باره ی «کارزار حاکمیت ملی و مردمی در ایران»  [2017 Nov] 
*چرا ما و مردمانِ میهن ما به چنین روزِ سیاهی دچار شده‌ایم؟ چاره‌ی رهاییِ میهنِ ما از چنین بن‌بستی چیست؟   [2017 Sep] 
*علی گدا در «مأموریت آزار مردم»   [2017 Aug] 
*کدام ملت بدون تغییر حکومت مشکل خود را حل کرده است؟  [2017 Jun] 
*نامه ی سرگشاده به آقای محمد رضا عالی پیام؛ آقای هالو   [2017 Apr] 
*پهلو‌ی‌ها هم مانند جمهوری‌اسلامی ننگ تاریخ ایرانند  [2017 Mar] 
*فال در دیوان حافظ  [2017 Feb] 
*سیاسی شدن یا خرد ورزیدن؟  [2017 Jan] 
*کودتای ترکیه هدیه ی الهی بود!  [2016 Jul] 
*یادداشتی بر یادداشت خسرو سیف  [2016 May] 
*«حکومت اسلامی»، نیکلا هِنَن، خبرنگار فرانسوی اسیر شده را آزاد کرد!  [2015 Dec] 
*ملی می تواند ناسیونالیست نباشد!  [2015 Jun] 
*غزل ۹۴ ؛ عشق بیکران حافظ به مردم   [2015 Apr] 
*آقای محمد امینی! ما فاتحان شهرهای رفته بربادیم.   [2014 Dec] 
*میهن دوستی دکتر محمد مصدق  [2014 Dec] 
*فیلم بزرگداشت دکتر مصدق در احمدآباد؛ ۱۴ اسفند ۱۳۵۷  [2014 Dec] 
*خودی ها و خودمانی ها، نگاهی به «جامعه شناسی خودمانی»  [2013 Nov] 
*کودتاهای ویرانگر؛ شکستی سه گانه  [2013 Aug] 
*آیا جبهه ملی آرزویی دست نیافتنی است؟  [2013 Aug] 
*آش ملاعلی یا انتخابات؟  [2013 Jun] 
*کالای خارجی دشمن اصلی ما ایرانیان است  [2012 Sep] 
*میعادگاه عاشقان ایران !   [2011 Sep] 
*آیا آزادی و استقلال ما با شیوه ی اندیشیدن و زندگی ما کار دارد؟  [2011 Apr] 
*جنبش سبز و کیستی ملی و ایرانی ما   [2011 Jan] 
*حافظ رند ازلی  [2010 Nov] 
*چرا با خرد جمعی خود برای نگهبانی جان و آزادی خود، هم پیمان نمی‌شویم؟   [2010 Oct] 
*آزادی که نباشد نه استقلال هست و نه عدالت !  [2010 Oct] 
*حافظ رند و شیخ پشمینه پوش (غزل ۴۳۸ )  [2010 Jun] 
*توطئه ی رد «تئوری توطئه»  [2010 Apr] 
*جنگ برای مردم ما نکبت و برای دشمنان ملت ایران نعمت است !   [2010 Feb] 
*دکتر مصدق ملی بود و به ملت ایران باور داشت، نه به ولایت فقیه !   [2009 Dec] 
*۲۸ مرداد ۳۲ نخسین سنگ بنای انقلاب سبز   [2009 Aug] 
*دو دزد رأی مردم را دزدیدند! دزد سوم را با چشم خرد و دیدگان بیدار، هوشیارانه بپاییم ! ؟ [2009 Jul] 
*اندیشیدن به سرنوشت مردم ایران  [2009 Jun] 
*خیمه شب بازی تکراری و محمد ملکی گلادیتوری گرفتار در قفس درندگان وحشی  [2009 May] 
*محمود دولت آبادی زنده بودن خود را اعلام کرد !  [2009 May] 
*حافظ صاحب نظر؛ رند نظر باز!  [2009 Mar] 
*مسئله ی حزب و حکومت های دست نشانده در ایران  [2008 Apr] 
*دانشجویان چپ ، دانشجویان راست  و پیام دکتر مصدق! [2007 Dec]