کشتن مردم به هر بهانه ای درنده خویی است!
منوچهر تقوی بیات
کشتن هم میهنان ما جنگ با ایران و ایرانی است. ما باید کشتار مردمان بی گناه را متوقف کنیم. تا کی باید کشته بدهیم؟ در تاریخ دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ دو جوان بی گناه ایرانی را حکومت اسلامی به جرم سوزاندن قران اعدام کرد. قران هم مانند کتاب های دیگر از جنس کاغذ است، اما برای ترساندن مردمان میهن ما و ایجاد اختناق سوزاندن چند برگ کاغذ را بهانه می کنند، جوانان بی گناه را می کشند و با کشتن آدم ها مفهوم رحمت و عطوفت را پایمال می کنند. بیش از چهل سال است که قران و دین دست آویز حکومت اسلامی برای کشتار هم میهنان ما شده است. قوه قضائیه ایران اعلام کرد که بامداد امروز حکم اعدام یوسف مهرداد و صدرالله فاضلی زارع را به اجرا گذاشته است. خبرگزاری میزان، رسانه رسمی دستگاه قضایی ایران گفته است که اتهامات این افراد« جرایم علنی نظیر سبالنبی، اهانت و اتهام به مادر پیامبر اسلام، استخفاف قرآن به وسیله سوزاندن و توهین به مقدسات» بوده است. امروز دیگر همه می دانند که اسلام، قران، اهانت به مادر پیامبر عرب ها و توهین به مقدسات برای حکومت ولایت فقیه ضد ایرانی و ضد انسانی، همه و همه دست آویز و بهانه است. کسی که هم میهن خود را می کشد، به میهن خود، به مادر خود خیانت می کند. خمینی و دیگر آخوندهای دروغ گو و انگل، به کمک بیگانگان میهن ما را اشغال کرده اند و هم میهنان بی گناه ما را به بهانه های گوناگون می کشند.
آخوندها پیش از رسیدن به حکومت، به دستور اربابانشان، سینما رکس آبادان را آتش زدند و جهار صد و سی(۴۳۰ ) انسان بی گناه را در آتش سوزاندند. قتل های زنجیره ای و کشتار هم میهنان ما با حکومت اسلامی در ایران آغاز شده است و هر روز به بهانه های گوناگون انجام می شود. در سال ۵۸ با کشتار در ترکمن صحرا جنگ حکومت اسلامی با ملت ایران شعله ور شد. کشتار و جنگ با ملت ما همچنان دنبال می شود. دکتر مصطفی چمران (وزیر دفاع) در ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۰ با برخورد ترکش خمپاره خودی ها، به گونه ای بسیار پرسش برانگیز کشته شد. ترور دکتر کاظم سامی کرمانی نیز پرسش های بسیاری برانگیخت. ( علی اکبر هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود کشته شدن دکتر سامی را ترور نامیده است.) دکتر سامی به راستی مردی ملی و مسلمان بود. او در دوستی و گفتار راست و رک بود. من همیشه به پاکی و میهن دوستی دکتر سامی باور داشتم. خمینی و اربابانش برای آن که مردم را فریب بدهند در آغاز کسانی را که خوشنام بودند به وزارت گماردند. دکتر کاظم سامی نیز نخستین وزیر بهداشت حکومت اسلامی بود. او تا پیش از گفت و گوی حضوری با خمینی به او باور داشت. دکتر سامی برای من و بسیاری از دوستانش مانند مهندس سحابی ماجرای استعفای خود از حکومت اسلامی را چنین تعریف کرده است که هنگام دیدار با خمینی از او درخواست می کند تا فتوای منع مصرف مواد مخدر را بدهد و خمینی نمی پذیرد. سامی پس از این دیدار به دشمنی خمینی با ملت ایران پی می برد و از پست وزارت بهداشت استعفاء می دهد. امروز همه می بینند که تجارت پر سود مواد مخدر برای حکومت ولایت فقیه چگونه جوانان میهن ما را آلوده کرده و نابود می کند. دستگاه حکومت اسلامی برای ویرانی ایران و کشتار ایرانیان ساخته شده است. هزاران جوان بیگناه را در سال ۱۳۶۷ در زندان ها کشتند. آمار کشتارهای حکومتی در پنج دهه ی گذشته از هزاران هزار هم گذشته است.
در زلزله ی بم منطقه را محاصره کردند و نگذاشتند تا هم میهنان ما زلزله زدگان را از زیر آوارها بیرون بیاورند و به آنان آب و نان برسانند. هنگام سیل و دیگر آسیب ها هم دستگاه های حکومتی همیشه از کمک به مردم جلوگیری می کنند، عوامل حکومت کمک های مردمی برای آسیب دیدگان را غارت می کنند. خمینی در یکی از سخنرانی هایش گفت که "جنگ نعمته" این گفته را هاشمی رفسنجانی نیز در کتابش آورده است.( کتاب امام خمینی... به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی صفحه ۳۲۲). در جنگ ایران و عراق صدها هزار جوان ایرانی را به همین بهانه به کشتن دادند تا آن جوانان در آینده نباشند تا به انبوه مردمان ناراضی از حکومت اسلامی بپیوندند.
وابستگان به حکومت اسلامی در رسانه های دولتی می گویند و می نویسند که مهاجرت و فرار ایرانیان به خارج ایرادی ندارد. سایت خبری عصر ایران در ۱۵خرداد ۱۴۰۲ چنین می نویسد: [مهرداد خدیر] - خبر « مهاجرت نزدیک به 3 میلیون ایرانی ظرف یک سال گذشته» آماری نیست که یک سازمان بینالمللی اعلام کرده باشد تا سخنگوی وزارت امور خارجه پشت تریبون قرار بگیرد و طبق معمول بگوید: "تکذیب میکنم" یا رسانۀ منتشر کنندۀ آن به سیاه نمایی متهم شود». از این هم شرم آور تر در همانجا سخنانی از کسی و یا بهتر است بگویم سخنانی از ناکسی آورده شده است که می گوید: « هر که دوست ندارد از این مملکت برود.». این خائن های میهن فروش که با خود فروشی به آب و علف رسیده اند، گستاخی را از حد گذرانده اند و آشکارا حکم به بیرون راندن مردمان میهن ما می دهند. محمد رضا پهلوی هم روزی چنین سخنی را بر زبان راند و عاقبت کارش و آوارگی خانواده اش را همه ی جهانیان دیدند. همه رفتنی هستند آن که بر جای می ماند ملت ایران است. ملت ایران در راه برپایی حاکمیت ملی خون های فراوان داده است و دیر یا زود به این آرزوی ملی و بر حق خود خواهد رسید.
نهادها، انجمن ها، صنف ها و گروه های اجتماعی و سیاسی باید به یکدیگر بپیوندند تا بتوانند کنگره ی ملی ایرانیان را سازمان دهند. جبهه ملی ایران در مرداد ماه ۱۳۹۷ نقشه راه جهت برون رفت از بحران های عمیق موجود در جامعه ی ایران را در برداشتن سه گام معرفی نمود.« گام اول آزاد نمودن زندانیان سیاسی در سراسر کشور. دوم برقرار نمودن و احترام گذاشتن به تمام آزادی های اولیه و اساسی ملت ایران مانند آزادی احزاب و اجتماعات، آزادی رسانه ها و آزادی انتخابات. و در گام سوم انجام یک انتخابات سالم و عادلانه برای تأسیس یک مجلس مؤسسان که نظم و ساختار آینده کشور، در آن ترسیم گردد ...»
پیام جبهه ملی در سرمقاله ی شماره ۲۱۷ چنین می نویسد: « ... جبهه ملی ایران، خانه سیاسی دکتر محمد مصدق، سازمانی که ۷۳ سال برای آزادی، استقلال، عدالت و استقرار حاکمیت ملی در تلاش بوده و فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته و مادر و خاستگاه بسیاری از سازمان های سیاسی بوده است، اکنون و در این شرایط بحرانی برای اجرائی کردن طرح سه گام خود ضروری می بیند که از همه احزاب و جمعیت های ملی و مستقل و اتحادیه های صنفی و جوامع مدنی و شخصیت های سیاسی و اجتماعی دعوت نماید که برای تأسیس یک کنگره ملی موقت در کنار هم قرار گیرند. این کنگره موقت برای شروع یک روند دموکراتیک می تواند از مجموعه ای از نمایندگان احزاب و جمعیت های ملی، نمایندگان بانوان حق طلب ایران، نمایندگان شورای هماهنگی معلمان، ... به همراه نمایندگان مورد وثوق مردم از تمام استان های کشور می توانند این کنگره ملی موقت را تشکیل دهند. برخی از نمایندگان این جوامع مردمی ممکن است در حال حاضر در زندان باشند که زندانی بودن آنان مانع گزینش شان نخواهد بود. این مجلس شورای ملی موقت می تواند با انتخاب یک هیات اجرائی از میان اعضای خود شالوده گروهی را بریزد که به عنوان نماینده موقت و مورد اعتماد ملت ایران روند تغییر و تحول راه گشا در کشور را وجهه همت خود قرار دهد. حکومت دیر یا زود باید بپذیرد که پس از ۴۴ سال کارنامه قابل قبولی در دست ندارد و با این عملکرد غیر قابل قبول و خسارت بار، برای پیشگیری از خونریزی های بیشتر و حوادث سهمگین تر باید قدرت را به صاحبان اصلی این سرزمین یعنی ملت بزرگ ایران واگذار نماید...»
کنگره ی ملی ایران تنها راه رهایی از زندان جمهوری اسلامی است. نمایندگان گروه ها و انجمن ها در داخل ایران باید یکدیگر را برای برپایی کنگره ملی ایران یاری دهند. ملت ایران بیش از یک صد و بیست سال است که برای برپایی حاکمیت ملی جانفشانی و تلاش می کند.کنگره ای از نمایندگان گروه ها و نهادهای اجتماعی و سیاسی ایران بی گمان راه حل نهایی برای پدید آوردن یک حکومت ملی است.
منوچهر تقوی بیات
بیستم بهمن ماه ۱۴۰۲ خورشیدی برابر با ۹ فوریه ۲۰۲۴ میلادی
منبع:پژواک ایران