تجاوز به کودکان و ضرورت واکاوی زیرساخت ها
مهناز قزلو

آسان نیست بردباری در برابر حوادثی فجیع و تلخ همچون تجاوز به یک دختر خردسال و قتل او. تحقق جرمی که نه تنها جنبه ی شخصی بلکه اجتماعی داشته و امنیت روانی جامعه را به مخاطره می اندازد.

پس از رسانه ای شدن این خبر تاسف بار، واکنشهای متفاوتی بروز کرد. برخی خواهان اعدام شخصی شدند که مرتکب این جرم شده بود. برخی آن را ناشی از فقر اقتصادی دانستند. برخی نیز پدر و مادر قربانی را بدلایل گوناگون ملامت کردند و کسانی نیز مانند "امیر تتلو"، عدم رعایت حجاب و نداشتن چادر را علت اصلی تجاوز و قتل دخترک دانستند.

"علی همدانی" کارگردان فیلم "زیر تیغ جنسیت" می نویسد: "امیر تتلو را از هفده سالگی اش از نزدیک می شناسم... کوشش می کند "چارچوب های نظام" را برای دیگران دیکته کند و آنقدر پیش می رود که برای دختر هفت ساله ای که به او تجاوز شده و به قتل رسید هم خط و نشان می کشد که اگر حجابش را رعایت می کرد کشته نمی شد. او  (تتلو) آرزو دارد روی صحنه مجاز بخواند... او دوست دارد دیده بشود .... مجوزدار بشود... تلاش می کند تا اعتماد نظام را جلب کند..."

البته جا دارد به نوشته ی علی همدانی اضافه کنم که "امیرحسین مقصودلو" با نام مستعار "تتلو" برای پذیرفته شدن از جانب جمهوری اسلامی، در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، در آخرین ساعات تبلیغات انتخابات با حجت الاسلام رئیسی؛ یکی از بدنام ترین چهره های وابسته به نظام حاکم دیدار و خبر آن را در اینستاگرام خود منتشر کرد. بنابراین تتلو برای "دیده شدن"، قبلن به اندازه ی کافی "رد" داده است.

و اما در مورد راهکار اعدام که برخی با واکنشی سریع، نسخه پیچیدند همانند "مجید خدابخش"؛ استاندار اردبیل. سوال این است که با اجرای اشد مجازات در مورد متهمین و مجرمین، فارغ از اتهام و جرم آنان، آیا براستی صورت مسئله حل می شود. اگر این چنین بود با داشتن بالاترین رتبه ی اعدام، ایران تاکنون باید بهشت موعود می شد اما اتفاقن برعکس؛ می توان بسادگی تشابهات بسیاری با "جهنم" وعده داده شده یافت.

در ایران، با هر بار عریان شدن تصویر واقعی ی وضعیت جامعه با کنار رفتن نقاب فریب آلود اخلاف، ضرورت واکاوی و آسیب شناسی اجتماعی هر چه بیشتر مطرح می شود. اما گویا اغلب بی آنکه همه جانبه بدان بیندیشیم و چرائی وقایع را جدی، عمیق و علمی جستجو کنیم، الگوهای نظام حاکم را در چرخشی بی محتوا بازتولید می کنیم که بی تردید خود یکی از عوامل نهادینه شدن خشونت در جامعه و رخدادن فجایعی از این دست است.

بی تردید این فاجعه تلنگری بود تا نسبت به چرایی تحقق چنین جرائمی تامل یبشتری صورت گیرد و شاید یکی از مهمترین مواردی که توجه به آن یک "باید" اجتناب ناپذیر بشمار می اید همانا سند 2030 سازمان یونسکو است.

در سال 2015، سازمان ملل قطعنامه ای را به منظور توسعه ی پایدار جهان تا سال 2030 تصویب کرد که ضمن آن بر بخشهای مختلفی که برای نسل آینده با اهمیت و تاثیر گذار خواهد بود از جمله محیط زیست، تغییرات اقلیمی و  آموزش تاکید شده است. یکی از بخش های این قطعنامه، بحث آموزش است و به این بخش از برنامه ی سازمان ملل، سند آموزش گفته می شود و بر مبنای آن تمامی 192 کشور عضو سازمان ملل که ایران نیز جزو آنهاست تاسال 2030 باید برای مردمان خود فارغ از جنسیت، قومیت، سن و هرگونه تفاوت و تبعیضی، امکانات مساوی، با کیفیت بالا و مادام العمر تحصیل فراهم کنند.

برخی اهداف سند 2030 سازمان ملل شامل آموزش ابتدایی، آموزش متوسطه، مراقبت اوان کودکی، آموزش پیش دبستانی و ابتدایی، دسترسی به آموزش عالی با کیفیت و برابر، برابرسازی فرصت های آموزشی و اجتماعی برای زنان و دختران،  دسترسی برابر اقشار آسیب پذیر به آموزش، آموزش سلامت و شیوه های زندگی سالم و بهداشتی، فناوری و تجهیزات آموزش های غیررسمی مهارتی، توسعه ی همکاریهای علمی و بین المللی در آموزش عالی، همکاری های علمی و بین المللی در زمینه تربیت معلم و غیره می شود.

ایران نیز البته در سال 1395 از برنامه ی آموزشی خود، براساس برنامه و سند 2030 سازمان ملل رونمایی کرد. این برنامه آموزشی یا سند توسعه آموزشی به نام "به سوی آموزش و یادگیری مادام العمر با کیفیت، برابر و فراگیر، سند ملی آموزش 2030 جمهوری اسلامی ایران" نامگذاری شد. البته سند مذکور تنها با عناوین و سرفصل های مشابه متمایل به تطابق با قوانین داخلی و ضوابط شریعت اسلام بود تا پیروی از اهدان تعیین شده ی سازمان ملل. اماا با اینهمه اجرای این سند در ایران با مخالفت علی خامنه ای، شورای عالی انقلاب فرهنگی و نهادهای ذیربط روبرو شد. این مخالفت در حالی بود که طبق معمول، ایران اعلام کرده بود در سند تحول آموزش و پرورش مواردی که از نظر شرعی و عرفی در سند 2030 دارای اشکال است اجرا نخواهد شد. علاوه بر آن علت های مشخص مخالفت با سند 2030یونسکو را می توان چنین برشمرد:

یک- برابری زن و مرد در آموزش. توضیح آنکه در سند 2030 یونسکو به مواردی مانند تغییر مفاد آموزشی با حذف نقش های مادری و همسری و مشابه نشان دادن زن و مرد در تمام عرصه ها تاکید شده است.

دو- غیردینی شدن آموزش با عنوان "آموزش همگانی جهانی". توضیح آنکه غیردینی شدن آموزش لزومن به معنای ضدمذهبی شدن مفاد درسی نیست.

سه – تبادل علم و تکنولوژی آموزشی بین کشورها که نظام حاکم بر ایران آن را مداخله تعبیر کرده است.

متاسفانه واقعیت دارد که امر "برابری جنسیتی" سند 2030 یونسکو با مفاهیم ایدئولوژیک نظام حکومتی ایران در مغایرت و تضاد قرار دارد. ابعاد فاجعه ی ساختار آموزشی، حقوقی، قضایی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و وضعیت اسفبار سیستم آموزشی، فقدان آموزشهای لازم در زمینه ی امور جنسی (که لزومن آموزش آمیزش جنسینیست) و مراقبت های ضروری در مناسبات با دیگران به ویژه برای کودکان، عدم شناختن بدن خود و حق خود بر بدن (بویژه در مورد زنان و کودکان)، فقدان آموزش پیشگیری از آزار جنسی در مدارس و سکوت و امتناع رسانه ها در این مورد، و از همه مهمتر معطل ماندن لایحه ی حمایت از کودکان و نوجوانان در مجلس، همچنین اجرای ضعیف قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب سال 1381، صدور مجوز تمتع جنسی از کودکان خردسال براساس فتواهای شرعی در رساله های مذهبی در قالب نکاح و ازدواج زودهنگام، صدور مجوز ازدواج با فرزندخوانده، شرم بیهوده و واهی از صحبت کردن در مورد مسائل جنسی، وجود تبعیض جنسی و جنسیتی با استواری بر فقر زیرساختارهای فرهنگی، جامعه را بر پرتگاه خشونت های غیرانسانی کشانده است.

نکات دیگری که نباید از نظر دور داشت؛

-          فقدان سیستم ثبت کودک آزاری و آمار دقیق و مستدل در این زمینه و نبود هشدار نسبت به مکانهای حضور چنین افرادی ست.

-          فقدان نهادهایی که آموزش خانواده ها را نسبت به آگاهیهای رفتاری، رفتارجنسی، مسوولیت پذیری اجتماعی و امثال برعهده داشته باشد.

-          بی توجهی نهاد دادگستری و قوه قضاییه به امر روان درمانی مجرمان که احتمال وقوع و تکرار جرم را تا حد زیادی کاهش می دهد و برعکس ترویج و نهادینه کردن خشونت در جامعه به دلیل نابسامانی ساختاری و ناکارآمدی.

 

مهناز قزلو

هفدهم یولی دوهزاروهفده- استکهلم

Mahnaz.ghezellu@gmail.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع:پژواک ایران


مهناز قزلو

فهرست مطالب مهناز قزلو در سایت پژواک ایران 

*خیانت مسعود رجوی و دیگر اعضای مرکزی مجاهدین بعد از سی خرداد  [2020 Jun] 
*کرونا و پساکرونا‎  [2020 Apr] 
*من و هوای استکهلم  [2019 Nov] 
*من از رنج هاى بسيارى گذشته ام   [2019 Aug] 
*نهاد قانونگذاری بریتانیا و اتهامات غیرحقوقی شادی صدر   [2019 Feb] 
*«گل بس»  [2019 Jan] 
*همه شکنجه شده‌ایم  [2019 Jan] 
*یلدا   [2018 Dec] 
* دادخواهی، به مثابه ضرورت گذار به دموکراسی  [2018 Sep] 
*پاسخ به نوشته‌ی شادی صدر  [2018 Jul] 
*در سالمرگ خمینی؛ اهریمن تاریکی   [2018 Jun] 
*عدالت برای ایران و «فیلتر» آزادی بیان در خارج از کشور   [2018 Jun] 
*خانم شادی امین هر چقدر هم تلاش کند قادر نیست گوی سبقت از سازمان مجاهدین خلق برباید!  [2018 May] 
*«تعارض»  [2018 Jan] 
*هولوکاست دهه شصت  [2017 Aug] 
*کاربرد نظریه میان برشی در جنبش کوئیر  [2017 Jul] 
*تجاوز به کودکان و ضرورت واکاوی زیرساخت ها  [2017 Jul] 
*به بهانه ی انتشار تصویر «محمد مقیسه‌ای» بازجوی جنایتکار من در اوین  [2017 Jul] 
*سهم زنان از قدرت در ایران ‏ ‏‎   [2017 Apr] 
*جایگاه جامعه ی انسانی کوییر در روز جهانی زن  [2017 Mar] 
*وضعیت زنان ایران در سال 2016‏   [2017 Jan] 
*روز جهانی کودکان دختر   [2016 Oct] 
*هیچکدام از ما نمی مانیم...  [2016 Jan] 
*مسعود رجوی، این نخل ناخلف تبر شده!  [2016 Jan] 
*چراغهای قرمز سرد  [2015 Nov] 
*زخم های جناس ناقص  [2015 Oct] 
*آتشفشان مچاله ي درد  [2015 Oct] 
*یک اتفاق خوب  [2015 Oct] 
*رنج تَرَك خورده  [2015 Oct] 
*هیاهوی زوال  [2015 Oct] 
*ماهیت معطوف  [2015 Oct] 
*تشویش تلخ  [2015 Oct] 
*شوکای ناآرام  [2015 Oct] 
*اي كاش  [2015 Aug] 
*مرباي آلبالو در اوين (خاطرات زندان)  [2015 Aug] 
*ایکس های تفکر انتقادی  [2015 Jul] 
*جنسیت ایکس و ۱۴۳۷ لایک فیس بوکی  [2015 May] 
*لي لي  [2014 Jun] 
*عقربه هاي شكسته  [2014 Jun] 
*روايتي متفاوت!  [2014 Apr] 
*دامن مادربزرگ  [2014 Apr] 
*اهل زمين  [2014 Apr] 
*«سرِ راهِ خودت نایست»  [2014 Apr] 
*دلم آتش مي گيرد  [2014 Mar] 
*آتش فریاد  [2014 Mar] 
*در آغوش روياهايم  [2014 Mar] 
*سکوت شکسته  [2014 Feb] 
*گوگوش و ترانه ی بهشت - همجنسگرایی در هنر  [2014 Feb] 
*باران  [2014 Feb] 
*«انکار»  [2014 Feb] 
*عاشقانه  [2014 Feb] 
*«كانزرواتيو ديسكاشن» conservative discussion (بحث های محتاطانه) [2014 Jan] 
*فرانرم گرايان - قوانين حكومتي و تابوهاي فرهنگي جامعه به بهانه ي مصاحبه با يك همجنس گرا [2014 Jan] 
*حوالی فردا  [2014 Jan] 
*در پاسخ به سخنان چندش آور ابراهیم نبوی  [2014 Jan] 
*زمزمه‌های ابر  [2014 Jan] 
*«نفرت» در هنرِ! تنزل يافته ي مجاهدين خلق  [2014 Jan] 
*کلاغ های قبرستان  [2014 Jan] 
*زر می اندوزی با نام یارانم  [2013 Dec] 
*بگذارید حرف بزند  [2013 Dec] 
*پفيوزها!  [2013 Dec] 
*پرسه های رویایی  [2013 Dec] 
*يك گزارش و يك استمداد بشردوستانه   [2013 Dec] 
*«یوگیاکارتا» و «فرانرم گرایی»  [2013 Dec] 
*هراس  [2013 Nov] 
*آقای رجوی! شما مسوول مرگ خاموش اعتصابيون در ليبرتي هستید  [2013 Oct] 
*مجال نگراني  [2013 Oct] 
*خشونت و قدرت – صحنه ی اعدام در کتاب های کودکان  [2013 Oct] 
*قانونگذاری مبتنی بر قوانین شریعت بر ضد کودکان در حکومت اسلامی ایران  [2013 Sep] 
*آبی گرمترین رنگ هاست (برنده جایزه ی نخل طلای فستیوال کن در سال ۲۰۱۳)   [2013 Sep] 
*آقای رجوی.... متوقف نشده اید، سقوط کرده اید!  [2013 Aug] 
*نامه به کودکانی که متولد شدند! «کودکان زندان» [2013 Aug] 
*تا جهان بیدار شود (به خاطره ی تابناک جان باختگان تابستان شصت و هفت) [2013 Aug] 
*آقای رجوی، منصور قدرخواه «مزدور» است، نه من  [2013 Aug] 
*آقای رجوی شما با جهل خود بیعت کرده اید  [2013 Jul] 
*رهبر عقیدتی مجاهدین و مسئله ی غامض دموکراسی  [2013 Jul] 
*فیس بوک و فرهنگ   [2013 Jul] 
*منتقد، توهمِ توطئه و تئوریِ پرتاب  [2013 Jul] 
*رهبران و مقوله ی نقد  [2013 May] 
*"شريعت" و شكنجه در زندانهاي جمهوري اسلامي  خاطرات زندان - قسمت ششم  [2009 Dec] 
*خاطرات زندان (قسمت ششم)  [2009 Nov] 
*صداي من نبودي... صداي من نيستي...  [2009 Sep] 
*ستیزه  [2009 Aug] 
*"انتخابات"!، مرده متحرك و اپوزيسيون   [2009 Jun] 
*حلقه هاي يك زنجير، قطره هاي يك دريا  [2009 May] 
*روايتي از زندانهاي جمهوري اسلامي ايران خاطرات زندان (٥)  [2009 May] 
*شريعت و حقوق بشر   [2009 Mar] 
*زنان در گذرگاه مبارزه  [2009 Mar] 
*ني لبك هايي كه انسان را سرودند - قسمت چهارم  [2009 Mar] 
*شب دلواپس نيلوفراني است كه تا ماه قد مي كشند به بهانه تخريب گلزار خاوران  [2009 Feb] 
*نقض حقوق بشر و محاكمه جنايتكاران جمهوري اسلامي   [2008 Dec] 
*من يك زنم، يك انسان  [2008 Nov] 
*ني لبك هايي كه انسان را سرودند روايتي از زندانهاي جمهوري اسلامي ايران  [2008 Nov]