باری به هر جهت تجمع رسانه ها و فعالین سیاسی قلم زن در فضای مجازی در کانون ر-و-ن-ب-آ بمرور زمان به خاموشی گرائید. کانونی که امیدهای بسیاری را ایجاد کرده بود و دهها رسانه سیاسی خبری را در خود جای داده بود و همراهش بودند, به فعالیت خود پایان داد. آلترناتیوی رسانه ای ایجاد نشد و انحصار خبری همچنان در دست بنگاههای وابسته مالی به کشورهای امپریالیستی باقی ماند. تعدادی از رسانه های از فعالیت و ادامه کاری باز ایستادند و بقیه نیز و هنوز به کار خود اما پراکنده ادامه می دهند. اما در این اوقات بی بی سی فارسی بازتاب خبر مرگ یک جلاد پایه گذار جمهوری ننگین اسلامی را لحظه به لحظه خوراک خبری و رسانه ای خود کرد و عرصه تاخت و تاز حامیان رژیم در خارج از کشور شد
*****
این متن را روزها پیش نوشتم اما فرصت تکمیل آنرا نداشتم. گفتگوی تلویزیون برابری با شاعر مردمی و عضو سازمان راه کارگر موجب شد تا آنرا منتشر کنم.
نزدیک به یک دهه پیش جمع اداره کننده سایت گزارشگران با درک ضرورت ایجاد رسانه ای مستقل و آزاد برای مقابله با توطئه های رسانه ای و انحصاری وابسته به منابع مالی کشورهای خارجی همانند بی بی سی فارسی و رادیو فردا و صدای آمریکا, فراخوانی عمومی منتشر کرد و از اداره کنندگان رسانه های کوشا در اطلاع رسانی دعوت به رایزنی دراینباره نمود. چندین جلسه پالتاکی با حضور بیش از پنجاه خبرنگار و نویسنده فعال سیاسی اجتماعی برگزار شد. امید به آنکه قطبی خبری در برابر مالمندان خبری موجود ایجاد گردد قوت گرفت. تلاش های این مجموعه از سویی مورد حمایت بخشی از اپوزیسیون در خارج از کشور بود و جهتی دیگر مورد نقد شدید بخشی از فعالین سیاسی قرار داشت. نام نهاد کانون روزنامه نگاران و نویسندگان برای آزادی بود که اغلب در فضای مجازی تلاش می کردند.
موافقان تشکیل این نهاد گفتند:
بگذار صد شکوفه بشکفد. چهره های سیاسی شناخته شده از جمله بهرام رحمانی عضو کانون نویسندگان ایران در تبعید از آنجمله بودند.
مخالفان گفتند:
اینها که هستند که خود را روزنامه نگار و نویسنده معرفی می کنند؟
برخی از تشکل های سیاسی چپ نماینده ای را برای شرکت و همچنین نظارت بر این تجمع غیر رسمی فرستادند و گوشه ای از امور را در دست گرفتند. بنوعی شرکت فعال برای پاگرفتن این نهاد مستقل و آزاد رسانه ای داشتند. بخشی از تشکل های چپ رادیکال نه تنها آنرا در محافل خود به نقد کشیدند بلکه با دهن کجی به این نهاد نوپا رهبران خود را برای زیارت ! بنگاههای مزدور بی بی سی فارسی و صدای آمریکا و رادیو فردا فرستادند.
اتفاقا همین تشکل ها از جمله نهادهایی هستند که مدعی مبارزه ضد امپریالیستی هستند. نه تنها در شکل گیری آلترناتیو رسانه ای و مردمی کانون روزنامه نگاران و نویسندگان برای آزادی همیاری نداشتند بلکه در برابر آن نیز با اقدام بی سابقه تشکیلاتی خود ایستادند. و با شرکت فعالانه درمیزگردهای مکرر و شوهای این بنگاه های خبری امپریالیستی! به مبارزات ضد امپریالیستی خود رنگ و جلای تازه ای بخشیدند!!
پیشترها نوشتم که: ( این رسانه های وابسته را نمیتوان بر اساس برنامه های موردی آنها مورد قضاوت قرار داد چرا که نشان داده اند و در عمل مشاهده کرده ایم که آنها یکباره و ناگهانی در لحظات سرنوشت ساز سیاسی و تاریخی چهره عوض می کنند و در بست بر اساس تمایلات اربابان متمول خود سیاست ساز می شوند ).
مرگ هاشمی رفسنجانی یکی از همان لحظات سیاسی و تاریخی بود که تمامی امکانات دستگاه خبری بی بی سی فارسی برای جهت دهی به سیاست گذاری خود و اربابانش بسیج شد. آنها از بیخ و بن مرگ هاشمی رفسنجانی آدمکش حرفه ای را بعنوان یک ضایعه بزرگ تاریخی برای مردم کشورمان تصویر کردند و بی بی سی فارسی برای روزهای متوالی, ترمینال رفت و آمد چهره های معروف اصلاح طلب که بقای رژیم را سعادت بشریت میدانند, شد.
باری به هر جهت تجمع رسانه ها و فعالین سیاسی قلم زن در فضای مجازی در کانون ر-و-ن-ب-آ بمرور زمان به خاموشی گرائید. کانونی که امیدهای بسیاری را ایجاد کرده بود و دهها رسانه سیاسی خبری را در خود جای داده بود و همراهش بودند, به فعالیت خود پایان داد. آلترناتیوی رسانه ای ایجاد نشد و انحصار خبری همچنان در دست بنگاههای وابسته مالی به کشورهای امپریالیستی باقی ماند. تعدادی از رسانه های از فعالیت و ادامه کاری باز ایستادند و بقیه نیز و هنوز به کار خود اما پراکنده ادامه می دهند.
اما در این اوقات بی بی سی فارسی بازتاب خبر مرگ یک جلاد پایه گذار جمهوری ننگین اسلامی را لحظه به لحظه خوراک خبری و رسانه ای خود کرد و عرصه تاخت و تاز حامیان رژیم در خارج از کشور شد. سازگارا بنیان گذار سپاه پاسداران, نبوی و بهنود و فرخ نگهدار معلوم الحال و سایرین, رفسنجانی را چهره ملی و نابغه سیاسی نامیدند و برایش اشگ ریختند, سینه زدند وقمه زنی کردند. بی بی سی فارسی و مجریان مزدورش لحظه به لحظه در انتشار مراسم عزایش از یکدیگر سبقت گرفتند و آنکه صدایش بجایی نرسید همانا اپوزیسیون رادیکال و سرنگونی طلب بود که بلندگویی رسا و متناسب و روشنگر در اختیار نداشت. صدایش بجایی نرسید و به تماشای سیاست گذاری این بنگاههای مزدور پرداخت. مسخ شدگان اپوزیسیون خارج کشور اما کک شان هم نمیگزد. چنانچه ضرورت های سیاسی در خانه شان را هم بزند باز نمی کنند زیرا با گذشته خود زندگی می کنند و نه حال و آینده.
این ضرورت همچنان باقی است. پاسخگویی به این نیاز فوری تنها میتواند از دل فعالین سیاسی مستقل, روزنامه نگاران و نهادهای رسانه ای آزاد و مردمی متولد شود.
12.01.2017
منبع:پژواک ایران