هیاهو برای هیچ
بهروز سورن
معرکه پیشا انتخاباتی شروع شده است و فضاسازی های پایه گذاران و مجریان حکومت سی و چند ساله جمهوری اسلامی نیز آغاز شده است. اگر چه این رژیم برای بقای خود حتی از دخالت اصلاح طلبان و رفورمیست ها نیز در این معرکه جلوگیری بعمل می آورد اما یک نکته عرفی را در زمینه های بین المللی نمیتواند نادیده بگیرد و آن هیاهوی پسا انتخاباتی و جار زدن مشروعیت نظام در برابر دید دول جهانی است. نمایش وسیع! و گسترده! امت شهید پرور در انتخابات! و ........
بنابر این جمهوری اسلامی نیازمند شرکت میلیونی مردم در انتخابات است مشروط به اینکه انتخاب شوندگانش گزیده شده و اهل دستبوسی ولی فقیه باشند. چهره های باقی مانده که بنحوی از سوی پوزیسیون رژیم باد شده و ایجاد هیجانات تصنعی برای کشیدن مردم به پای صندوق رای می کنند. کسانی نیستند جز آنان که برای حفظ کلیت جمهوری اسلامی بدرجات مختلف دستشان بخون جوانان و فرهیختگان کشورمان آلوده است و از هر جنایتی با مشارکت خود در آنها کوتاهی نکردند.
احمدی نژاد و مشائی, خاتمی و هاشمی خبرسازان انتخاباتی شده اند و شعبده بازان حکومتی اینچنین جای خالی نمایندگان مردمی و احزاب و سازمانهای در تبعید و شخصیت های سیاسی اجتماعی و... را پر می کنند.
بنابر این با موج این هیاهو برای هیچ رفتن تنها از افرادی بر می آید که با دنیای سیاست و پیچیدگی های آن کمتر آشنائی دارند. آنچه دیده می شود کف روی آب است و نه امواج زیر آب.
متاسفانه دیده می شود که در میان تبعیدیان نیز و هم آنها که چند دهه در تبعید هستند تحلیل هائی مبنی بر وجود اختلافات اساسی و آنچنانی در میان اندک جریانات مجاز به شرکت در انتخابات ارائه می شود و گویا قرار است اختلافات حکومتی خودی ها بنیان کن شود.
بدرستی برخی اظهار می کنند که از میان اختلافات در میان حکومتیان می بایستی بهره جست و از این شکاف به سود جریانات انقلاب و ساختار شکن استفاده کرد. راست است که این اختلافات بر شکنندگی ساختار نظام می افزاید و احیانا فضائی برای حضور منتقدان و مخالفان رژیم باز می شود. بی تردید از شدت سرکوب های حکومتی علیه کارگران و دانشجویان و خلاصه مردم کشورمان کاسته خواهد شد و پز دمکراتیک گرفتن رژیم مزید بر علت خواهد شد. اما مگر همین مردم بارها انتخابات پیشین را تجربه نکرده اند؟
آنچه در این انتخابات مورد بررسی تحلیل گران سیاسی مجرب قرار خواهد گرفت نه نتیجه انتخابات به نفع این یا آن حکومت گر فعلی یا پیشین است بلکه میزان شهروندانی است که به این انتخابات نه گفتند و در آن شرکت نکردند. هم از اینروست که اپوزیسیون جمهوری اسلامی با طرح شعار تحریم انتخابات و نه به برگزاری استبدادی آن میتواند از جایگاه و هویت خود سخن بگوید.
عدم مشروعیت نظام و دشمنی اش با دمکراسی مقوله ای نیست که از امروز یا فردا طرح شده باشد بلکه با اولین جنایات رژیم در صحنه سیاسی و بستن دفاتر سازمانها و اعدام های سیاسی آغاز شده است و این نکته حداقل به سه دهه پیش برمی گردد.
امروز و هنوز رفورمیست هایی که همواره چشم به بالائی ها داشته و دارند انگشت به دهان انتظار حضور هاشمی رفسنجانی را در لیست کاندید ها می کشند تا هوار شرکت در انتخابات را سر دهند. حال آنکه ایشان در دوره های ریاست جمهوری خویش جز به خاک و خون کشیدن مخالفان نظام را در پرونده خود ندارد.
از همین رو اعتقاد خود به آزادی و دمکراسی را می توانیم با شعار تحریم انتخابات نشان دهیم هر چند که با سرانجام انتخابات گزینشی رژیم آب از آب تکان نخورد و شاهد جابجائی های مهره های حکومتی و قهقهه مستانه ولایت فقیه باشیم.
بهروز سورن
7.5.2013
منبع:پژواک ایران