هشيار باشيم!
بهروز سورن
جمهوري اسلامي پديده اي است با خود ويژه گي هاي بسيار و از آنجمله است رفتار بين المللي در قبال كشورهاي خارجي و اين سياست گذاري همان است كه اين رژيم را از ساير قانونمندي هاي حكومتي متمايز ميكند.
سياست خارجي جمهوري اسلامي همواره متاثر از ان بوده است كه در داخل كشور و در برابر مخالفان و جنبش هاي داخل كشور اعمال كرده است. بزباني ديگر ارتباط با جامعه بين الملل ابزاري براي اعمال حاكميت آنان و تداوم آن بوده است و بتبع ان چپاول و غارت منابع زيرزميني و طبيعي كشور و همچنين دسترنج كارگران و زحمتكشان است.
اگر چه اين حكومت بلحاظ اقتصادي و توسط هزار رشته نهان و عيان به سرمايه جهاني وابستگي دارد و در نهايت در برابر اراده آن سر تعظيم فرود خواهد آورد اما در حوزه سياست و بنابر مصالح فقاهت و اسلام! خواهان استقلال عمل و پيشبرد منافع ايدئولوژيك خود بوده است.
عدم تطابق روبنا و زيربناي سياسي اقتصادي در اين نظم است كه مختصات خاص اين حكومت مذهبي را بيان ميكند. باز گذاشتن دست سرمايه داران براي چپاول هر چه بيشتر پابرهنگان از سوئي و خفه كردن صداي اعتراض آنان در ابعاد اعدام، زندان و شكنجه و ارعاب، بيكارسازي و رواج نجومي اعتياد و فحشا و ... هم اكنون در داخل كشور و چانه زني در بازار ديپلماتيك كه از ديرباز و بويژه هم اكنون پي گرفته است كماكان دو سوي يك سكه و در امتداد يكديگر به پيش رانده ميشود.
احكام اعدام و زندانهاي سنگين براي فعالين جنبش ها و مدافعان حقوق بشر و همچنين تداوم بازداشتها و به اسارت بردن معترضين جنبش دانشجوئي، كارگري و زنان را ميتوان در راستاي اين سياست ارزيابي كرد. اما آنچه نبايد فراموش كرد اينكه اين صورت از سياست نيازمند مكمل هاي خويش نيز ميباشد. از آنجمله خاموش نمودن و يا منحرف كردن صداي جنبش ها در تبعيد و در ارتباط تنگاتنگ با جامعه بين الملل است.
امروز اما با سر امدن موعد مقرر از طرف اروپاي متحد و آمريكا براي همراهي با اراده اين مجموعه بار ديگر زمزمه آغاز جنگي خانمانسوز بالا گرفته است كه تنها و تنها و به هر شكل آن قرباني اش را ميتوان در ميان مردم ايران جستجو كرد.
در چنين شرايطي و همانند گذشته كه حاكمان اسلامي همواره براي ابراز قدرت و زهر چشم از دول خارجي و بخصوص اروپائيان بكرات و دهها بار به قتل معترضين تبعيدي در اپوزيسيون اقدام كرده اند، اين احتمال كه آغازي دوباره براي ترور و اعمال فشار بر اين طيف گسترده در سر داشته باشند، بيش از پيش موجود است.
اين نكته و اين پرونده سياه رژيم هرگز بسته نشده بود و پتانسيل اقدام به جنايت حتي در قلب اروپا همواره در شكم آن نمود داشته است.
بخاطر داريم كه چگونه قاسملو در قلب شهر وين بقتل رسيد و چگونه ديگران در پاريس و شهرهاي ديگر كشورهاي خارجي به اين سرنوشت دچار شدند. سرمايه جهاني بي شك در برابر اين اقدامات نخواهد ايستاد و البته راه را بر آن هموار خواهد ساخت.
چندي پيش پيتر پيلتز نماينده پارلماني حزب سبزها در كشور اتريش پرده از راز سرويس هاي امنيتي اين كشور در همراهي با عمال جنايتكار جمهوري اسلامي براي قتل مخالفين در اتريش برداشت.
اما تبعيديان ساكن اين كشورها بخوبي با ماهيت اين رژيم و بخصوص با توان كشتار مخالفان توسط آنان بخوبي آشنا هستند. آنها ميدانند كه به جرم انديشه ورزي مجازاتشان كرده اند و سكوت نكردن را دليل قتلشان خواهند دانست.
به تعبيري ديگر و بنظر اينجانب هم اكنون و با توجه به پارامترهاي جديد سياسي بين امللي، شرايطي است كه ميتوان و بايد به اين احتمال با نظري جدي نگريست و پالايشي را در امتداد فعاليت سياسي خود در همه زمينه ها سازمان داد زيرا به تجربه ميدانيم كه انتخاب اول جمهوري اسلامي براي نابودي مخالفانش در خارج از كشور استفاده از عوامل نفوذي خود در ميان آنان و بهره بردن از انواع سلاح هاي قتاله ممكن بوده است.
از سوي ديگر اما رژيم بمرور و به تجربه به كارائي رسانه هاي خبري عليرغم موج گسترده فيلترينگ و ارتباط فعالين داخل با خارج از كشور پي برده است و يكي از تلاشهاي وزين خود را در اين زمينه پي ريزي كرده است.
عليرغم سرمايه گذاريهاي كلان اطلاعاتي براي مهار زدن به اين دست آورد تكنولوژيك و اعمال سانسور براي خاموش نگاه داشتن افكار عمومي بين المللي اما بهره بردن از زواياي ضعفها و نارسائي هاي نهادهاي سياسي خبري نكته ايست كه هرگز از ديد مسئولن نظام حاكم دور نخواهد ماند. هم از اين جهت است كه ناكام گذاشتن نيات پليد مسئولين اين نظام از اهميت وافري نسبت به گذشته برخوردار است.
چنانچه به مختصات سياست خارجي رژيم در طي سالهاي اخير بطور اجمال نظري بيافكنيم، مشاهده خواهيم كرد كه اين رفتار را ميتوان با توسل به اهرم هاي زهر اگين آنان چنين فرموله كرد.
گسيل نيروهاي شبه نظامي در منطقه – نفوذ گسترده رژيم بر سياست عراق
بهره بري از نفوذ خود در كشورهاي همسايه براي محدود نمودن تبعيديان و حتي در مواردي ترور فعالين سياسي در كشورهاي همجوار
هجوم سياسي و فرهنگي به تبعيد نشينان – بلحاظ سياسي مهره هايي از قبيل بهزاد نبوي، حجاريان، عبدي و سازگارا و... بلحاظ فرهنگي نيز با گسيل لابلاي مهره هاي خود در برنامه ها و جشنواره ها و كنفرانس ها و...
طراحي ترور فعالين سياسي در خارج از كشور
تشنج زائي در ارتباطات خارجي و دستاويز كردن بحرانهاي موجود براي سركوب اعتراضات مردمي در داخل كشور
بي اعتنائي به قوانين بين المللي و بويژه نهادهاي حقوق بشري از طزيق گسترش بازداشتها و اعدام ها
قطع ارتباط رسانه ها در تبعيد با افكار عمومي داخل كشور از طريق فيلترينگ و ورود از زاويه پاشنه آشيل نهادهاي سياسي و رسانه اي از جمله امكانات محدود آنان در زمينه مالي و پرسنلي ( نفوذ در رسانه ها و رسانه سازي)
نشر اطلاعات جهتگيري شده و نفوذ در ميان نيروهاي فعال اپوزيسيون و رسانه هاي مستقل – ( فراموش نكنيم كه ايجاد دسته ها و باندهاي لباس شخصي و همرنگي سازي را رژيم سه دهه در توبره تجربيات خود دارد)
ترورهاي بسياري كه در خارج از كشور توسط رژيم صورت يافته است بخشا متكي بر ارتباط گيري مستقيم با قربانيان و يا نفوذ در تشكلها بوده است. اين اقدامات با تكيه بر بودجه پيدا و نهان عظيم نظامي و اطلاعاتي و امكانات بسيار ديگر امر جنايتكاران را تسهيل ميكند.
جمهوري اسلامي احتمال جنگ را غير واقعي نميداند و در چنين شرايطي خويش را در سرازيري سقوط ميبيند. بخصوص آنكه حكومت جنايتكار اسرائيل پس از رودر روئي نماينده رژيم با فرستاده آمريكا و بعد از مشاهده كوتاه آمدن آمريكا از شرايط مذاكره مستقيم با نماينده جمهوري اسلامي بطور علني، بارها از حمله نظامي خود بطور مستقل به ايران خبر داده است.
در چنين اوضاعي يكي از اهرم هاي فشار اين رژيم بر جامعه بين المللي و بخصوص جامعه تبعيدي ايراني و براي انفصال بخشهائي از اپوزيسيون با جامعه بين الملل از جمله امريكا و اروپاي متحد ميتواند گزينه اغاز قتلهاي زنجيره اي تبعيديان در خارج كشور باشد.
هم از اينروست كه هشياري اين طيف كارائي اين سياست احتمالي را تحت تاثير قرار خواهد داد .
منبع:گزارشگر