زهران ممدانی، برچسب ها و واقعیت ها
جلوه ای درخشان از دموکراسی یا رویکرد سئوال برانگیز رای دهندگان
محمود زهرایی
زهران ممدانی جوان اصلا اوگاندایی که در سن ۸ سالگی به همراه پدرش، استاد علوم سیاسی و جامعه شناسی، و مادرش، فیلم ساز، به آمریکا مهاجرت کرده است، در انتخابات شهرداری نیویورک رقیب قدرتمند خود را در انتخابات درون حزبی و سپس در صحنه انتخابات شهرداری شکست داد و در سن ۳۴ سالگی عنوان جوانترین شهردار صد سال اخیر نیویورک را به نام خود ثبت نمود.
انتخاب یک مسلمان شیعه که به گفته خودش موفقیت در این انتخابات را با الهام از امام حسین و عاشورا به دست آورده است، به عنوان شهردار مهمترین شهر اقتصادی آمریکا با یک میلیون سکنه یهودی، افکار عمومی مردم آمریکا و جهان را به خود مشغول داشته و قضاوت های درست و یا نادرستی را درباره او و آینده این شهر رقم زده است.
- آیا او به راستی یک مسلمان افراطی ضد یهود است ودر اندیشه پیاده کردن افکار عقیدتی - سیاسی خود در قلب آمریکا است؟
- آیا انتخاب او ناشی از رشد افکار سوسیالیستی ساکنین نیویورک است یا فشار اقتصادی و امید به وعده های انتخاباتی او برای مجانی شدن وسائل نقلیه و مهد کودک و تثبیت و پایدار ماندن اجاره خانه ها؟
- آیا این انتخاب پرتوی درخشان از دموکراسی و انتخابات آزاد در پرقدرت ترین کشور دنیا است یا بنا بر آنچه رهبران یکی از دیکتاتورترین کشور دنیا یعنی ایران از آن می فهمند، رشد اسلام در آمریکا و برآورده شدن آرزوهای محال آنها است؟
با مروری بر کارنامه زندگی سیاسی ممدانی به راستی آزمایی دریافت ها، مخالفت ها و نگرانیهای مخالفین و افراد بی طرف می پردازیم؛
مواضع ضد یهودی:؟
بر اساس شواهد علنی و گزارشهای خبری سازمانهای خبری مهم شواهدی وجود ندارد که او به صورت آشکار و مکرر سخنان نفرتآمیز علیه یهودیانِ نیویورکی یا یهودیان به عنوان گروهی دینی بیان کرده باشد. یعنی نه سخنانی علیه یهودیان بهعنوان یک گروه دینی گفته، نه در سیاست گذاریاش نشانهای از تبعیض مذهبی دیده شده است. او در سخنرانی هایش تاکید کرده است؛ «هیچ مذهبی نباید در شهر ما احساس ناامنی کند؛ نیویورک خانهٔ همهٔ ایمانهاست.»
جانبداری از اسلام سیاسی :؟
بررسی مواضع و برنامههای ممدانی نشان میدهد او بهعنوان یک سیاست مدار چپ گرا و
دموکراتیک سوسیالیست روی سیاستهای اقتصادی-اجتماعی تمرکز کرده است، نه طرحِ برنامههایی که دینِ رسمی در ادارهٔ شهر شود یا قوانین مذهبی تحمیل گردد. بنابراین بر پایهٔ شواهد علنی، نمیتوان گفت که او به دنبال «اسلام سیاسی» است.
طرفداری و حمایت از گروه های تروریستی مثل حماس:؟
او در کنار سایر سیاستمداران چپگرای نیویورک از آتشبس فوری حمایت کرده است. لحن او در بیانیهها «ضدجنگ» و «حقوقبشری» بوده و هیچ اشارهای به مذهب یهودیان نداشته است.
او بارها از جان غیرنظامیان، چه فلسطینی و چه اسرائیلی، دفاع کرده است. با این وجود، برخی گروههای حامی اسرائیل در نیویورک، از مواضعش خشمگین شده اند و او را به جانبداری یک جانبه از فلسطینیها متهم کردند.
چه مواضعی از ممدانی او را به درستی یا به نادرستی در معرض بدبینی ها ونگرانیها قرار داده است؛؟
- او در زمان دانشجویی در کالج bowdoin شاخهای از Students for Justice in Palestine را بنیان گذاشته و در سال ۲۰۱۴ در مقاله ای از تحریم آکادمیکِ نهادهای اسرائیلی دفاع کرده است. این فعالیتها و نوشتهها در رسانهها و آرشیوهای دانشگاهی مستند شدهاند. درعمل برخی نوشتهها و شعارها میتوانند بهعنوان محتوای مناقشهبرانگیز یا حتی در مواردی نامناسب تفسیر شوند.
- محکوم کردن بمباران سایت های هسته ای ایران توسط آمریکا که می تواند به نوعی حمایت از دولت جمهوری اسلامی تلقی شود اما این محکومیت به معنی حمایت او از سیاست های جمهوری اسلامی نیست. هیچ بیانیهٔ علنی، توییت یا سند معتبری که حاکی از اعلام حمایتِ ممدانی از ساختار حکومتیِ جمهوری اسلامی باشد وجود ندارد.
- تاکید او بر مسلمان بودن و باقی ماندن بر اصول اعتقادیش. هرچند مسلمان بودن و مسلمان باقی ماندنش نمی تواند جای سئوال و نگرانی باشد اما این گفته او که «إیمان و ایستادگی امام حسین در برابر ظلم الهامبخش من است» می تواند بیانگر اعتقاد او به نوعی از اسلام سیاسی باشد.
اما فارغ از موضعگیری های نوشتاری و رفتاری علنی ممدانی که او را تنها به عنوان یک مسلمان شیعه ضد جنگ و طرفدار حقوق فلسطین و اجرای عدالت اجتماعی و مبارزه با آنچه او آنرا سیاست های مخرب ترامپ علیه کارگران و مهاجران می نامد، معرفی می کند، وجود نمونه تاریخی کشور ایران، پرسش ها ونگرانیهایی را در پیش روی ما قرار می دهد.
شعارها و موضع گیریهای خمینی در نوفل لوشاتوی پاریس سرشار از ایده های آزادی طلبانه، عدالت محور، سکولار و و عده های جذاب و چشم گیر اقتصادی برای مردم ایران بود. خمینی که قرار بود پس از سرنگونی حکومت شاه به حوزه قم برگردد و به کارهای فقهی ادامه دهد، پس از لمس اهرم های قدرت به یکی از خشن ترین دیکتاتورهای تاریخ تبدیل شد تا در کنار ازبین بردن جان صدها هزار انسان، اجتماع و اقتصاد و انسانیت را نیز نابود سازد. او هم وعده رفاع اجتماعی و اقتصادی و مجانی شدن آب و برق داده بود، همانگونه که ۳۰ سال پس از او یکی دیگر از پیروان معتقدش یعنی احمدی نژاد، نیز وعده آوردن نفت بر سر سفره های مردم را داده بود.
بی شک جامعه سکولار، آزاد و شرایط اجتماعی آمریکا و عصر جدید روشنگری و ارتباطات گسترده جهانی غیر قابل مقایسه با شرایط اجتماعی آن روز ایران و نفوذ سیاسی، اجتماعی و مذهبی فردی نظیر خمینی است و تعمیم آن به نیویورک و فردی نظیر ممدانی غیر دقیق ونامحتمل است، اما نمونه تاریخی دیگری نظیر اردوغان در ترکیه پرسش ها ونگرانی ها در مورد ممدانی را یکسره برطرف نمی کند. اردوغان و حزب او علیرغم مسلمان بودن تنها با اتکا به شعارهای صرفا اقتصادی به قدرت رسید و انصافا در تحقق این شعارها هم تا درجه زیادی موفق بود، اما پس از تثبیت قدرت اقتصادی به تحکیم مبانی اسلام پرداخت و اکنون هیچ ابایی ندارد تا به نوعی در اندیشه پیاده کردن دستورات اسلام در ترکیه باشد. اینها همه به معنی اسلام هراسی و پیش داوری در مورد هر مسلمانی نیست بلکه صرفا به منظور آگاهی از روند تاریخی به قدرت رسیدن افراد با اعتقادات مذهبی است. البته در کشورهای غیردموکراتیک و نه در مهد دموکراسی دنیا یعنی آمریکا.
سئوال دیگری که شاید جا دارد در همین راستا به آن پاسخ داد، رویکرد مردم نیویورک به حمایت قاطع از فردیست که ظاهرا می بایست مورد هراس ونگرانی باشد تا آلترناتیوی برای بهبود بخشی به اقتصاد و اجتماع مردم نیویورک؛
مسلمان شیعه بودن، مواضع ضد اسرائیلی، حمایت از آرمان های فلسطین و بویژه وجود یک میلیون ساکنین یهودی شهر نیویورک، فکت هایی است که می توانست حتی ناظران بی طرف را به عدم موفقیت او در این کارزار انتخاباتی متقائد سازد.
اما چه شد که مردم نیویورک بر ترس هایشان غلبه کردند و با قاطعیت به انتخاب او به عنوان شهردار رای دادند؛؟
- مردم اصولا و در این انتخاب خاص نیز بر اساس نیازهای فوری اشان فرد یا گروهی را انتخاب می کنند. نیازهایی که زهران ممدانی به درستی بر آن انگشت گذارده بود. مردم بی توجه به رنگ پوست و جنس اعتقادات او به برنامه های او برای بهتر شدن وضعیت اقتصادی خود رای داده اند. چیزی که در دموکراسی غربی به کرات اتفاق می افتد وانتخاب امروزشان الزاما انتخاب بک سال بعدشان نخواهد بود. در کشور هلند حزبی که دو سال پیش با 1,300000 رای ۲۰ کرسی در مجلس بدست آورده بود، امسال و به فاصله دو سال و با همان برنامه ها، با کمتر از ۴۰،۰۰۰ رای حتی یک کرسی هم بدست نیاورد.
- تاثیرگذاری فردی و باورپذیری از ارکان مهم ایجاد اعتماد در میان رای دهندگان است. کاری که ممدانی به خوبی از پس آن برآمد و اعتماد بخش وسیعی از مردم نیویورک را به خود اختصاص داد.
- انتخابات آزاد از ارکان دموکراسی است و نتیجه آن انتخاب فردی است که از نظر اکثریت بهترین است اما این فرد شاید الزاما بهترین نباشد. مردم در کشورهای دموکرات هم گاهی مجبور به انتخاب میان بد و بدتر هستند.
- ما ایرانیان به خاطر ضربه تاریخی که از اسلام سیاسی دریافت کرده ایم و عمق تنفری که از رژیم جمهوری اسلامی و رهبران مسلمان آن داریم، در مقایسه با مردم اروپا و آمریکا درک و احساس اجتماعی متفاوتی نسبت به فرد سیاسی مسلمان شیعه داریم. نگاه مردم اروپا و آمریکا به این مقوله تاثیرپذیر از هیچ پس زمینه فکری و تاریخی نیست.
فارغ از شخصیت سیاسی و عقیدتی و پیشینه سیاسی ممدانی و زمینه های اجتماعی انتخاب او، انتخاب یک مهاجر رنگین پوست مسلمان شیعه مخالف رئیس جمهور وقت آمریکا در مهمترین شهر اقتصادی - سیاسی آمریکا قبل از هرچیز پیام آور دموکراسی درخشان و نابی است که ذهن های دیکتاتورها و دیکتاتورزده ها قادر به درک آن نیست. مروری براظهارنظرهای بعضی از مسئولین جمهوری اسلامی، چهره های نزدیک به حکومت، امامان جمعه و نوشته های روزنامه های اصلاح طلب و اصولگرا، نشانگر بستن آگاهانه چشم خود بر واقعیت آشکار این انتخاب است. در کشوری که حتی یک مسلمان غیر شیعی در آن حق انتخاب شدن برای بخشداری یک روستا را هم ندارد و انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و شوراهای شهر و حتی شوراهای مدارس با ممیزی های شورای نگهبان و وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و دیگر نهادهای نظارتی روبرو است، از انتخاب یک مسلمان شیعه به عنوان شهردار بزرگترین شهر آمریکا نه احساس تعجب می کنند و نه حتی کلمه ای در ستایش این دموکراسی می گویند. آنچه آنها از این انتخاب می فهمند و براساس آن تبلیغ می کنند منبعث از ذهن دیکتاتورزده آنها و توهماتی است که ذهن های رای دهندگان نیویورک و خود ممدانی، فرسنگ ها با آن فاصله دارد.
منبع:پژواک ایران
