PEZHVAKEIRAN.COM آیا اپوزیسیون به بن بست رسیده است؟
 

آیا اپوزیسیون به بن بست رسیده است؟
محمود زهرایی

برای ورود به این بحث ابتدا لازم است تعریفی هرچند ساده و کلی داشته باشیم از اصطلاح رایج اپوزیسیون.
اپوزیسیون که یک واژه فرانسویست، به مجموعه افراد، نهادها و سازمانهای مخالف نظام سیاسی گفته می شود که در تلاش برای براندازی نظام حاکم هستند.
اپوزیسیون می تواند افراد و نهادهایی که الزاما خواهان سقوط نظام نیستند، و فقط برکناری دولت و نهادهایی از حاکمیت را طلب می کنند، را هم شامل شود، اما این واژه در فرهنگ سیاسی جامعه ایرانیان اساسا و عمدتا به بخش عظیم مخالفانی اطلاق می شود که عمدتا و الزاما در خارج از کشور زندگی می کنند و در تلاش برای سرنگونی نظام اسلامی حاکم بر ایران هستند.
هرچند منظور از طرح سئوال در مورد به بن بست رسیدن اپوزیسیون، در برگیرنده اپوزیسیون برانداز خارج از کشور است، اما برای روشن شدن بیشتر این مبحث، کوتاه و گذرا به نظرگاه مخالفین غیر برانداز هم می پردازیم.
 آیا اپوزیسیون برانداز متشکل از افراد و نهادها و سازمانهای بی شمار مستقر در خارج از مرزهای ایران، در ارتباط با براندازی نظام جمهوری اسلامی به بن بست رسیده اند؟
 آیا اساسا طرح چنین سئوالی منطقی و یا در زمان مناسب طرح شده است؟ و اگر طرح چنین سئوالی به هر علت نامناسب باشد آیا واکاوی و پرداختن به آن هم غیرمنطقی و نادرست است؟
به باور من هرچند طرح چنین سئوالی در شرایط کنونی اپوزیسیون، کمی شتابزده و به دور از فاکتورهای عینی و قابل درک است، اما واکاوی و پاسخ به این سئوال لازم ومنطقی است.
 پس نخست باید دید چه کسانی مولد چنین سئوال و یا بهتر بگوییم، چنین شبهه ای هستند؟ :
۱- جمهوری اسلامی
بیش از چهار دهه است که جمهوری اسلامی در تلاش برای بدنام کردن اپوزیسیون و القای به بن بست رسیدن تلاشهای آنها می باشد. پخش برنامه های بی شمار تلویزیونی و درج مقالات و نوشته های فراوان در روزنامه های وابسته به رژیم در داخل و خارج، بخشی ار تلاشهای حکومت برای القا به بن بست رسیدن اپوزیسیون خارج کشور می باشد. استدلالات تئوری پردازان سپاه برای نشان دادن به بن بست رسیدن اپوزیسیون، اساسا با انگشت گذاردن بر اختلافات درونی اپوزیسیون و همچنین عدم موفقیت اپوزیسیون درسرنگونی نظام جمهوری اسلامی، استوار است.  
۲- بخش اپوزیسیون غیربرانداز یا همان اصلاح طلبان
اصلاح طلبان رانده شده از قدرت که در تلاش برای به دست گرفتن مجدد قدرت، اپوزیسیون برانداز خارج کشور را دشمن هدف های تعیین شده خود می دانند، و با تحلیل های نادرست و معمولا مغرضانه و یک جانبه نگرانه، سعی در القای این ایده دارند که اپوزیسیون خارج کشور به بن بست رسیده است.
 یکی از اصلاح طلبان مدافع به بن بست رسیدن اپوزیسیون خارج کشور عباس عبدی، دانشجوی تندرو خط امامی دهه ۶۰ و اصلاح طلب امروز است.           
عباس عبدی اصلاح طلب حامی بقای نظام، معتقد است که اپوزیسیون خارج کشور به این علت که مدافع مداخله خارجی و حمله نظامی کشورهای خارج به ایران بوده اند و چون این حمله خارجی با ارائه الگوی ناموفق افغانستان با شکست مواجه شده است، پس اپوزیسیون و ایده های براندازی اش هم به بن بست رسیده است. او که در فکر و عمل، نظام حاکم را به اپوزیسیون خارج کشور و یا هر نظام دیگری غیر از نظام تعریف شده در تفکرات اصلاح طلبی خودش ترجیح می دهد، با طرح یک فرضیه و تصور بسیارغلط، اصل غلط تری را نتیجه گیری می کند.
۳- اپوزیسیون برانداز
 ازتبلیغات و پروپاگاندای رژیم و نظرات همسان و هم جهت و آرزوهای اصلاح طلبان برای به بن بست کشاندن اپوزیسیون خارج کشورکه بگذریم، آنچه مورد نظرما و اساسا قابل بحث است، طرح این سئوال و شبهه از طرف افرادی در میان اپوزسیسون خارج کشور است. افراد فعال و دلسوزی که در پس سالها مبارزه و تلاش برای پیشبرد اهداف براندازی، و در مواجهه با انبوه مشکلات و تضادهای فکری و عملی اپوزیسیون و عدم وحدت نظر در شکل گیری یک رهبری واحد در اپوزیسیون، آنها را به این نتیجه گیری یاس آور رسانده که اپوزسیسون به بن بست رسیده است.
به باور من این تصور قبل ار آنکه ناشی از یک تحلیل دقیق و و اقعگرایانه باشد، ناشی از ناامیدی و سرخوردگیست.
 اگر شما در ایستگاه اتوبوس منتظر رسیدن اتوبوس خاصی باشید و آن اتوبوس به هر علت تاخیر داشته باشد و حتی تابلوی نمودار حرکت اتوبوسها نیز خبرهای نادرست و گمراه کننده ای به شما انتقال دهد، باز این دلیل کافی برای شک و تردید در این حقیقت نیست که این اتوبوس فی الواقع در حال حرکت و رسیدن به این ایستگاه است. اما آنچه شما را به این نتیجه گیری نادرست سوق داده خستگی ناشی از انتظار زیاد و احیانا اطلاعات نا درست تابلوی نمودار حرکت اتوبوس است.
 بیش از چهار دهه است که اپوزیسیون در حال مبارزه نفس گیر با غول دیکتاتوری نظام ولایی جمهوری اسلامیست. قدرت سرکوب و جنایات لجام گسیخته حاکمان جمهوری اسلامی در کنار معادلات پیچیده بین المللی و عدم تمایل و اراده جهانی برای براندازی این رژیم و عدم وجود یک رهبری قاطع و بی بدیل در سپهر سیاسی ایران، موجب طولانی شدن بقای جمهوری اسلامی و یاس و سرخوردگی بخشی از اپوزیسیون گردیده است.  
آغاز جنبش زن زندگی آزادی و فعال شدن حداکثری بخش وسیعی از اپوزیسیون خارج کشور در حمایت از مردم به پا خاسته کشورمان و تلاشهای صادقانه ولی ناموفق افراد و شخصیت های مختلف به منظور ایجاد وحدت در جبهه اپوزیسیون و رسیدن به یک رهبری واحد، در کنار فروکش کردن مقطعی حضور مردم معترض در خیابانهای ایران، موجی از تحلیل ها و گمانه زنی ها و در پس آن دلسردی ها را به همراه آورده است که ساده ترین نتیجه گیری از مجموعه این عدم موفقیت ها، تصور نادرست به بن بست رسیدن اپوزیسیون می باشد.
  مقایسه موجودیت و قدرت جهانی اپوزیسیون خارج از کشور در این مقطع با آنچه در طول بیش از چهار دهه وجود داشت، فارغ از همه کمبودها، عدم وحدت ها و حتی درگیریها و تضادهای گاها شدید فکری، نه تنها هیچ نشانی از به بن بست رسیدن اپوزیسیون ندارد، که برعکس به باور من نشان دهنده به مراتب قوی تر، منسجم تر و افزون تر شدن این اپوزیسیون است.
 این یک ادعای بدون پشتوانه و یا یک خوش بینی ایدآلیستی منفک از واقعیت نیست. رویش چندین برابری اپوزیسیون و فعال شدن بخش وسیعی از ایرانیان خارج از کشور، به یمن جنبش زن زندگی آزادی، اپوزیسیون را از انحصار عده محدودی سیاستمدار و فعال قدیمی و کنشگران سیاسی محدود و مشخص درآورده و افراد بی شماری را وارد کنشگری سیاسی نموده و این بدون شک تضادها و مشکلات خاص خود را نیز به دنبال آورده است. تضادهایی که هرچند، چندفکری و حتی چنددستگی را به دنبال دارد، اما هیچ دلیل و مبنایی برای وجود بن بست در میان اپوزیسیون نیست.
 اگر قرار است از این تشتت فکری و تضادهای موجود در اپوزیسیون به این نتیجه برسیم که اپوزیسیون به بن بست رسیده، پس باید گفت که این اپوزیسیون سالها قبل از این و شاید دهه هاست که به بن بست رسیده است.
به اعتقاد من اپوزیسیون نه تنها به بن بست نرسیده بلکه بنا به مقتضیات و شرایط جدیدی که نتیجه ناگزیر و بلافاصله ورود به مرحله نوین بعد از جنبش زن زندگی آزادی و ورود بخش پرتعدادی از ایرانیان خارج کشور به جرگه مبارزه و هم اندیشیست، وارد مرحله ای از رشد و تکثر گردیده که با تحلیل های کهنه گذشته قابل تحلیل و تبیین نیست. آسان ترین و به باور من نادرست ترین نتیجه گیری از این اوضاع جدید، اینست که تصور کنیم اپوزیسیون به بن بست رسیده است.  
آنچه به باور بخش عظیمی از ایرانیان داخل و خارج و حتی کسانی که خود معتقد به، به بن بست رسیدن اپوزیسیون هستند، موجبات تضعیف و نابودی تدریجی اپوزیسیون را فراهم خواهد کرد، دشمنی ها، درگیریها و دسته بندیهای فزاینده و مهارنشدنی درون اپوزیسیون است که بخش عظیمی از تلاشهای شبانه روزی اپوزیسیون معطوف به آن گردیده و باعث اتلاف وقت و انرژی بی حدی می شود.
هرچند طولانی شدن مبارزه، زمان کافی در اختیار اپوزیسیون گذاشته تا به جای پرداختن به دشمن مشترک با خودیها و تفکرات مخالف خود نیز به دشمنی بپردازند، اما براستی زمان آن فرا رسیده که همه آحاد تشکیل دهنده اپوزیسیون به این باور برسند که دشمن واقعی ما جمهوری اسلامیست و تا زمانی که جمهوری اسلامی در حکومت و در قدرت است هرگونه صرف انرژی برای مقابله با مخالفان فکری و ایدئولوژیکی، کم کردن از ضرب آهنگ مبارزه با حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی و کمک به طولانی تر شدن مبارزه و بقای بیشتر این رژیم است.
 وجود تضادهای فکری و چندصدایی، هیچ اپوزیسیونی را به بن بست نخواهد کشید. آنچه باعث به بست رسیدن یک جنبش می شود، فردگرایی، ارجح دانستن خواسته های فردی و گروهی بر خواسته ها و مطالبات مردم و  یاس و دلسردی مبارزان سیاسی و از دست دادن امید به موفقیت و پیروزیست.
مردم ایران فارغ از اینکه ما در خارج از کشور چگونه فکر می کنیم و درگیر چه بحث هایی هستیم و فارغ از اینکه بخشی فکر کنند که اپوزیسیون به بن بست رسیده و یا حتی واقعا اپوزیسیون به بن بست رسیده باشد، مسیری را که از دهه خونین ۶۰ و سالهای۹۶ و ۹۸ و جنبش زن زندگی آزادی در پیش گرفته اند، تا سرنگونی حکومت ضدبشری جمهوری اسلامی ادامه خواهند داد.

منبع:پژواک ایران


محمود زهرایی

فهرست مطالب محمود زهرایی در سایت پژواک ایران 

*خشونت علیه کادر پزشکی در ایران، فساد و ناکارآمدی حکومت یا فروپاشی اخلاقی بخشی از مردم   [2024 Nov] 
*آقای زیدآبادی « گندش بزنن» یا « گندش زده اند»؟  [2024 Nov] 
*آهو دریایی صدای رسای زن زندگی آزادی  [2024 Nov] 
* به بهانه فیلم «دانه انجیر معابد»، ساخته محمد رسول اف   [2024 Oct] 
*آزادی به شرط انتشار نامه و یا آزادی پس از انتشار نامه  [2024 Sep] 
*یک شرمساری دیگر برای جامعه پزشکی ایران   [2024 Jul] 
*«نه» به جلیلی، «نه» به پزشکیان، «نه» به صندوق رای، «نه» به خامنه ای  [2024 Jul] 
*قربانی شدن عدالت و شرافت بر خوان کثیف سیاست  [2024 Jun] 
*پزشکیان، محلل نظام یا پزشکی برای دردهای خامنه ای  [2024 Jun] 
*شادمانی و خشم در یک قاب  [2024 May] 
*زنان شجاع را در خیابانها و دانشگاهها تنها نگذاریم  [2024 Apr] 
*سیزده بدر امسال و درسی که مردم به حکومت دادند  [2024 Apr] 
*گزارش کمیته حقیقت ‌یاب سازمان ملل؛ گزارشی که فعالان حقوق بشر باید قدر آن را بدانند  [2024 Mar] 
* انقلاب ۵۷، شرمساری یا افتخار؟  [2024 Feb] 
*تاثیرات برگشت ناپذیر جنبش زن زندگی آزادی بر سینمای ایران   [2024 Feb] 
*گزارشی از پنجاه و سومین جشنواره بین المللی فیلم رتردام - هلند  [2024 Feb] 
*قانون ضدبشری و هولناکی بنام قصاص  [2024 Jan] 
*آیا اپوزیسیون به بن بست رسیده است؟  [2023 Dec] 
*در ستایش عدالت و دموکراسی تایید محکومیت حمید نوری توسط دادگاه تجدید نظر به مثابه پیروزی عدالت و دادخواهی [2023 Dec] 
*مستند پنج قسمتی ثابتی و نقد مخالفان و تحسین موافقان  [2023 Dec] 
*آخرین جلسه دادگاه تجدید نظر حمید نوری و استدلالهای بی پایه وکلای مدافع   [2023 Nov] 
*مسلمانان و پوست هندوانه دموکراسی زیر پای اروپائیان  [2023 Oct] 
*سالگرد قتل مهسا و انتظارات ما  [2023 Sep] 
*واکاوی حضور یا عدم حضور قشر خاکستری جامعه ایران در خیزش (های) آینده  [2023 Aug] 
*خبر نادرست بستری شدن نیری در کلینیک هانوفر و اظهارات نادرست پروفسور سمیعی  [2023 Jul] 
*تفاو‌ت‌ها و تشابهات دو دادگاه آدولف آیشمن و حمید نوری  [2023 Jul] 
*آیا رهبری انقلاب الزاما باید در دست سیاستمداران با سابقه باشد؟   [2023 Jan] 
*درک نادرست از شرایط موجود به بهانه تجربه آموزی از انقلاب ۵۷  [2023 Jan] 
*پزشک، درمانگر انسان یا ناظر و همکار شکنجه‌گر  [2022 Aug] 
*وقتی حمید نوری...  [2022 Jul] 
*محاکمه حمید نوری و درس‌هایی که از آن باید آموخت   [2022 Apr]