نامهنگاریهای اوباما با خامنهای؛ جزئیات نامههای «فدایت شوم» چه بود؟
فرامرز داور
«ویلیام برنز»، معاون وقت وزارت خارجه آمریکا میگوید اوباما پس از این پیام نوروزی، نامهای به آیت الله خامنهای نوشت و آنچه در پیام نوروزی گفته بود، مفصلتر برای او شرح داد.
آیت الله خامنهای چنان که حالا خودش هم شرح مختصری داده، جواب مکتوب به اوباما داده است که اولین نامه رهبر ایران به یک رییس جمهور آمریکا محسوب میشد.
آیت الله «علی خامنهای» رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران جزئیات محدودی از دو نامه «باراک اوباما» به او و نحوه پاسخ به نامه رییس جمهور وقت آمریکا را علنی کرده است.
آقای خامنهای در بحبوحه بالاگرفتن تنشهای دولت ترامپ با جمهوری اسلامی ایران و برای نشان دادن دلیل مخالفتش با مذاکره با دولت ترامپ گفته است: «اوباما که ظاهرش خیلی اتو کشیدهتر از اینها بود یک نامه فدایت شوم برای ما نوشت و بنده بعد از مدتی جوابی به او دادم، بلافاصله نامه دوم را نوشت، میخواستم جواب بدهم که فتنه ۸۸ پیش آمد و او با فراموش کردن همه آن حرفها و ابراز ارادتها، با خوشحالی به حمایت و دفاع از فتنه و فتنهگرها شتافت.»
نامه اوباما به خامنهای چه بود؟ آیا واقعا اوباما از معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸حمایت کرده؟ آیا اوباما بعد از بیجواب ماندن نامهاش، نامه دیگری برای آقای خامنهای ننوشت و آیا آقای خامنهای باز هم به نامه اوباما پاسخ نداد؟
ماجرای دو نامه اول اوباما چه بود؟
باراک اوباما در اولین بهار دوره اول ریاست جمهوریاش در عمل به وعدههای انتخاباتی برای بهبود رابطه آمریکا با ایران، پیام نوروز ویدئویی برای ایرانیان فرستاد و به زبان فارسی عید شما مبارک گفت اما این پیام یک ویژگی نوظهور داشت. رییس جمهور آمریکا ایران را با نام رسمی آن یعنی جمهوری اسلامی ایران خطاب کرد و از دستی که برای دوستی بلند کرده، حرف زد. پیام او تبریک نوروز به ایرانیان بود اما مخاطب اصلی او رهبران جمهوری اسلامی و در واقع تصمیم گیر اصلی و نهایی در این نظام یعنی آیت الله علی خامنهای بود.
آیت الله خامنهای ساعاتی پس از این انتشار این پیام در اولین سخنرانی سال نو از مشهد، پاسخی به اوباما داد که دلسرد کننده بود و به نظر میرسید برای رییس جمهور آمریکا برخورنده باشد. آقای خامنهای گفته بود دستی که آمریکا برای دوستی دراز کرده دستی چدنی برای ضربه زدن است که روی آن دستکش مخملین برای فریب دادن پوشیده است.
تصور میشد که اولین قدم اوباما برای بهبود روابط با پاسخ خامنهای به بن بست رسیده اما این طور نبود. «ویلیام برنز»، معاون وقت وزارت خارجه آمریکا میگوید اوباما پس از این پیام نوروزی، نامهای به آیت الله خامنهای نوشت و آنچه در پیام نوروزی گفته بود، مفصلتر برای او شرح داد.
این اولین نامه یک رییس جمهور آمریکا در تاریخ به رهبر جمهوری اسلامی ایران بود که از طریق سفارت سوییس، کشور حافظ منافع ایالات متحده در تهران، به وزارت خارجه ایران تحویل شد تا به دست آیت الله خامنهای برسد.
به روایت ویلیام برنز، اوباما در این نامه نوشته بود آمریکا انگیزه و برنامهای برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ندارد و از ضرورت یک کانال ارتباطی بین دو کشور گفته بود. کلمات و عبارات نامه هم با دقت انتخاب شده بودند تا در صورتی که به بیرون درز کرد، جنجالی نشود. این نامه در اردیبهشت ۱۳۸۸ چند هفته پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایران فرستاده شده بود.
آیت الله خامنهای چنان که حالا خودش هم شرح مختصری داده، جواب مکتوب به اوباما داده است که اولین نامه رهبر ایران به یک رییس جمهور آمریکا محسوب میشد.
به نوشته معاون وقت وزارت خارجه آمریکا کتاب خاطراتش با نام «دیپلماسی اما پنهانی»، آقای خامنهای فورا به نامه اوباما جواب مفصلی داد که با استاندارهای انقلابی یعنی مثل سخنرانی نوروزیاش «تند نبود» و تلاش کرده بود راهی را که رییس جمهور آمریکا باز کرده بود، گشوده نگه دارد.
«حسین موسویان» از اعضای پیشین دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی ایران که حالا در آمریکا زندگی میکند، گفته است که خامنهای دو هفته پس از دریافت، نامه به آن پاسخ داد.
رییس جمهور آمریکا پس از دریافت پاسخ آقای خامنهای، فورا دومین نامه را به تهران فرستاد و دو نفر از مقامهای آمریکایی را به عنوان نمایندگانش برای تماس با مقامهای ایرانی معرفی کرد.
انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار و پیروز آن محمود احمدی نژاد معرفی شده بود. اعتراضات کم سابقه شهروندان ایرانی در تهران و شهرهای بزرگ پس از چند روز تردید حکومت، شروع به سرکوب شد ولی باراک اوباما هربار که در انظار عمومی ظاهر میشد درباره ایران سکوت میکرد و از اظهار نظر طفره میرفت.
اوباما واقعا از معترضان انتخاباتی در ایران حمایت کرد؟
برخلاف آنچه آیت الله خامنهای میگوید اوباما واکنشی به اعتراضات تهران نشان نمیداد به طوری که این موضوع از سوی معترضان و هم از سوی سیاستمداران جمهوری خواه آمریکا در کنگره این کشور سئوال برانگیز به نظر میرسید. راز این سکوت مدتها بعد فاش شد: اوباما در حال نامهنگاری با آیت الله خامنهای بود و حمایتش از معترضان، راه تازه یافت شده تماس مستقیم با نفر اول ایران را مسدود میکرد و هم ممکن بود معترضان را به دلیل حمایت آمریکا، آسیب پذیر کند.
سعی او در نادیده گرفتن اعتراضات و سرکوبهای گسترده که به مرگ برخی از شهروندان ایرانی انجامیده بود، چنان واضح بود که معترضان در تهران، با شعار «اوباما یا با اونا یا با ما» به سکوت او در نادیده گرفتن سرکوبها در تهران واکنش نشان میدادند.
پس از فشار فزاینده به کاخ سفید از سوی ایرانیان معترض و نمایندگان جمهوری خواه کنگره ایالات متحده، اوباما در واکنشی بسیار ملایم پس از کشته شدن معترضان در خیابانهای تهران، از به خشونت کشیده شدن اعتراضات با بیانی بسیار سیاسی و محافظه کار انتقاد کرد: «ما به حق حاکمیت ملی ایرانیان احترام میگذاریم و میخواهیم از این مساله پرهیز کنیم که آمریکا به مسالهای در داخل ایران بدل شود.»
جان کری که آن زمان سناتور بود، از اقدام اوباما در خودداری از حمایت از معترضان تمجید کرده بود و ویلیام برنز گفته است که سکوت درباره اعتراضات، سیاست کاخ سفید بود.
صریحترین انتقاد اوباما از سرکوب اعتراضات این جمله بود که از زبان مردم آمریکا و نه دولت ایالات متحده میگفت «من هر وقت شاهد اعمال خشونت علیه مردمی هستم که به طور مسالمت آمیز ابراز مخالفت میکنند، و هر وقت مردم آمریکا شاهد آن هستند، به نظرم من حق دارند نگران شوند». اما آیت الله خامنهای آن طور که حالا فاش گفته، انتظار همین میزان انتقاد اوباما را هم نداشته و در اعتراض به این گفتهها، نامه دوم رییس جمهور آمریکا را بیپاسخ میگذارد.
حسین موسویان در کتاب «روایت بحران هستهای ایران» نوشته است «پاسخ ندادن مقام معظم رهبری به این نامه برای کاخ سفید شگفت آور و ناراحت کننده بود. طبیعی بود رهبر معظم انقلاب تا پایان انتخابات صبر کنند و سپس نامه دوم ر بدهند. زیرا انتخاب مسئولانی که نماینده ایران در مذاکرات رسمی باشند به ترکیب دولت جدید منوط بود و دوم اینکه شرایط سیاسی ایران بعد از انتخابات به صورت اساسی و غیر منتظره تغییر میکرد.»
اوباما هم به نامه احمدی نژاد جواب نداد
موسویان میگوید هرچند «معظم له تصمیم گیرنده نهایی در سیاست داخلی و خارجی تلقی میشود که در عمل در همه امور کشور اقتدار همه جانبهای دارد اما پیچیدگیهای سیاست داخلی در ایران به گونهای است که موفقیت ابتکار عملهایی مثل نامه اوباما، مستلزم فراهم کردن مقدمات فراوان و نیز اقدامات بعدی است.»
اوباما به تبریک بیسابقه محمود احمدی نژاد به مناسبت پیروزیاش به عنوان رییس جمهور جدید آمریکا، پاسخ نداده بود و به تعبیر موسویان باعث «تحقیر و بیمیلی احمدی نژاد برای ادامه تعامل شد». حالا آیت الله خامنهای به نامه رییس جمهور آمریکا پاسخ نداده بود.
پس از این نامه بیپاسخ، باراک اوباما دو نامه دیگری هم به آیت الله خامنهای نوشت. نامه سوم او در دی ماه سال ۱۳۹۰ و در یکی پرتنشترین دورههای پرونده اتمی ایران بود که تحریمهای بین المللی و تحریم نفت ایران از سوی آمریکا و اروپا اجرایی میشد و ایران تهدید به بستن تنگه هرمز کرده بود.
«علی مطهری» نماینده تهران در مجلس خبر داده بود که اوباما در نامه سوم خود تهدید به بستن تنگه هرمز را خط قرمز ایالات متحده خوانده بود. بر خلاف دو نامه پیشین که لحنی سراسر آشتی جویانه داشته، نامه سوم او در فضایی متفاوت به دفتر آیت الله خامنهای فرستاده شد. ایران که مداوم تهدید به بستن تنگه هرمز میکرد، پس از شروع تحریمهای نفتی که صادرات نفت را از ۲میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه به حدود فقط ۸۰۰ هزار بشکه رساند، دیگر تهدید تنگه هرمز را تکرار نکرد.
مشخص نیست که به این نامه چه پاسخی داده شده اما تماسهای بعدی باراک اوباما با رهبر ایران از این به بعد از طریق سلطان قابوس، پادشاه عمان انجام شده است. همزمان با پاسخ مثبت آیت الله خامنهای به تلاش آمریکایی برای بازکردن یک کانال مذاکرات پنهانی در عمان که در سطح معاونان وزارت خارجه دو کشور انجام میشد، اوباما در نامهای به سلطان قابوس گفته بود حاضر است مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم با ایران را که متضمن حقوق جمهوری اسلامی ایران بر اساس پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای باشد، آغاز کند.
سلطان قابوس در نامهای به قلم خودش محتوای اظهارات اوباما را برای آیت الله خامنهای مکتوب کرد. این نامه مربوط به مهرماه ۱۳۹۱ است. نامه از طریق فرستاده ویژه سلطان قابوس به تهران رسانده و به «علی اکبر صالحی» وزیر خارجه وقت ایران تحویل داده شد تا به دفتر رهبر ایران برساند.
آقای صالحی در خاطراتش نوشته است «بعد از مدتی خدمت مقام معظم رهبری رسیدم… موضوع را این گونه مطرح کردم: مدت زیادی است که ما با ۱+۵ مذاکره میکنیم اما به نتیجهای نمیرسیم. زیرا اینکه حصول هم زمان اجماع شش کشور خیلی مشکل است… حال با اقدامات سلطان قابوس و حسن نیت ایشان اجازه بفرمایید راه مسیر دوم یعنی گفت و گوی مستقیم با آمریکاییها را باز کنیم». به نوشته آقای صالحی رهبر ایران با این پیشنهاد مخالف میکند «عرض کردم حضرت آقا اجازه بدهید برای اتمام حجت هم که شده این کار را امتحان کنیم… ایشان فرمودند اگر برای اتمام حجت است اشکال ندارد.»
نتیجه نامه غیرمستقیم اوباما به خامنهای آغاز مذاکرات پنهانی ایران و آمریکا در عمان و چند ماه پس از آن مذاکرات بیسابقه و تاریخی مستقیم بین وزرای خارجه ایران و آمریکا بود که به توافق هستهای برجام ختم شد.
آیت الله خامنهای تابستان ۱۳۹۳ در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گرفته بود. او هنگام مرخص شدن حرفهایی زد که نشان میداد از موضوعی ناراضی است:
«یک مطلبی هم خارج از مساله بیمارستان و بیماری و محیط بیمارستان عرض بکنم و آن اینکه من این چند روزه - این دوسه روز آخر - تفریحی داشتم و آن تفریح عبارت از این بود که گوش میکردم به حرفهای آمریکاییها در زمینه داعش و مبارزه با داعش و حرفهایی که میزنند؛ حرفهای پوچ و توخالی و جهتدار… هم وزیر خارجه آمریکا، هم آن دختر سخنگویشان که میآید وامیایستد آنجا حرف میزند، صریحاً گفتند که ما از ایران برای ائتلاف علیه داعش دعوت نمیکنیم… چه افتخاری بالاتر از این برای ما که آمریکا در یک کار دستهجمعی، در یک کار خلافِ غلطی که دارند انجام میدهند، از ما مأیوس باشد و نخواهد که ما باشیم این برای ما مایه افتخار است.»
نامه چهارم و آخر اوباما به خامنهای سه ماه پس از این اظهارات به تهران ارسال شد. در میانه مذاکرات اتمی ایران و آمریکا، اوباما مهرماه ۱۳۹۳نامهای فرستاد و پیشنهاد کرد دو کشور در مبارزه با تروریسم و مشخصا گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) وارد همکاری شوند. یعنی دامنه تماسها از مذاکرات اتمی فراتر برود. در واقع به انتقاد تند سه ماه پیش خامنهای جوابی مصالحه جو داد و ایران را به همکاری مستقیم علیه داعش دعوت کرد.
از جزییات پاسخ آیت الله خامنهای به این نامه هم اطلاعی در دست نیست اما رسانههای آمریکایی آن را «محترمانه ولی فاقد تعهد برای همکاری» توصیف کرده بودند.
با این همه پس ارسال این نامه، در تصاویری که از یکی از دیدارهای محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران با جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا درباره پرونده اتمی منتشر میشد، «رابرت مکگورک» نماینده ویژه اوباما در ائتلاف مبارزه با داعش هم حضور داشت که نمیتوانست ارتباطی با پرونده اتمی ایران داشته باشد. اینکه تماسهای وزرای خارجه دو کشور برای مبارزه با داعش تا چه وقت ادامه داشته، روشن نیست اما شواهد نشاندهنده همراهی ایران و آمریکا در مبارزه با داعش خصوصا در عراق است.
آیت الله خامنهای نامه دوم اوباما را چنان که خودش اخیرا گفته جواب نداده است. پس از آن، اوباما دو نامه دیگر به تهران ارسال کرد که رهبر نظام جمهوری اسلامی آن را در عمل بیپاسخ نگذاشت.
منبع:ایران وایر