«توبه گرگ...»!
شهباز نخعی
یکی از نغزترین شعارهای خیزش فراگیر اعتراضی دیماه «اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا» بود. این شعار درواقع باطل السحر شیادی و فریب 20 ساله کسانی بود که هربار با مکر و حیله مرم را برای «انتخاب بین بد و بدتر» پای صندوق های رأی کشاندند تا نظام بتواند ژست «مردم سالاری دینی» بودن بگیرد و با وجود آن که بارها ثابت شد که نسخه شان قلابی است ودردی را درمان نمی کند، بی شرمانه آن را «تَکرار» هم کردند!
با این شعار مردم نشان دادند که – اگرچه با تأخیر بسیار و تحمل خسارت های فراوان – سرانجام دریافته اند که این جماعت شیادانی فریبکار بیش نیستند!
سردادن این شعار چنان موجب خشم اصلاح طلبان فریبکار شد که در واکنشی شتابزده به موضع گیری دربرابر خیزش فراگیر اعتراضی مردم برخاستند وبرخلاف همیشه که می خواستند «فشار از پایین» وجود داشته باشد تا بتوانند «در بالا چانه زنی» کنند، یک صدا خواهان برخورد شدید وسرکوب خشن خیزش مردم شدند!
یکی از این افراد عباس عبدی بود که بالاترین نمره کارنامه سیاسی اش گروگان گیری کارکنان سفارت آمریکا بوده و از دودهه پیش در کسوت روزنامه نگاری اصلاح طلب فعال و دو آتشه شد و در جریان جنبش سبز مدتی نیز به زندان افتاد. لحنی که عبدی و چند اصلاح طلب دیگر – از جمله سید محمد خاتمی به عنوان رییس مجمع روحانیون مبارز – در درخواست سرکوب شدید معترضان به کار بردند چنان زننده بود که چند روز بعد خودشان متوجه شدند وبا صدور بیانیه ای با امضای 16 اصلاح طلب - از جمله عباس عبدی – درصدد رفع و رجوع آن بر آمدند که البته آب رفته را نمی شد به جوی بازگرداند.
مشکل اصلاح طلبان چیست وچرا در بیش از 20 سال گذشته هرگز نتوانسته اند جز با زبان فریب و شیادی با مردم سخن بگویند؟ به نظر نگارنده مشکل اصلی ایشان وابستگی به «ولایت مطلقه فقیه» است که مانع از آن می شود که از دریچه واقع بینی به دنیای پیرامون خود بنگرند، با مردم رفتاری صادقانه داشته باشند وقبول کنند که در چهارچوب این نظام انجام هیچ گونه اصلاحی امکان پذیر نیست.
این مشکل موجب شده که هاشم آغاجری – استاد دانشگاه مسلمان و متعهدی که 15 سال پیش به خاطر این که گفته بود: «مردم میمون نیستند که تقلید کنند» به اعدام محکوم شد، اکنون به اصلاح طلبان می تازد و به درستی آنها را به ترساندن مردم متهم می کند: «مردم ایران به دوراهی خودکشی یا شورش رسیده اند، اما اصلاح طلبان حکومتی هنوز به مردم پیشنهاد انتخاب بین بد و بدتر را می دهند. اصلاح طلبان تا کی جامعه را از ترس سوریه شدن وامید به بهبود پشت خود نگه می دارند؟ مردم مستأصل بین خودکشی یا شورش، احتمالا شورش را برمی گزینند شاید نجات یابند»!
اکنون عباس عبدی، که یک ماه پیش خواهان سرکوب شدید معترضان بود، رنگ عوض کرده و (به نقل از روزنامه اعتماد) می نویسد: «به نظر بنده جامعه ایران راه حل های فنی و جزیی یا اصطلاحا تکنیکال ندارد. در گذشته چنین راه حل هایی بود ولی اکنون هیچ راه حلی از این نوع وجود ندارد. این که چنین اقدامی در بودجه شود، یا در مبارزه با فساد فلان کار را انجام دهیم یا در زندگی خصوصی مردم گشایشی صورت گیرد، یا فلان مبلغ صرف رفع بیکاری شود یا مساله هوا یا آب را چنین کنیم یا... نمی تواند مشکلی را حل کند. ضمن آن که چنین کارهایی درعمل شدنی هم نیست و فقط نوعی اتلاف وقت و ازدست دادن فرصت است. اعتراضات دیماه نیز به نوعی بازتاب دهنده همین احساس بود». عباس عبدی در بخش دیگری از نوشته خود کل نظام ولایت مطلقه فقیه را زیر سئوال می برد: «سازمان و نهادهای حل مشکل و اراده ای که باید منابع لازم را برای حل این مشکلات تأمین کنند، خودشان دچار بحران ومشکل شده اند»!
آیا از این صریح تر می توان به ورشکستگی همه جانبه حکومتی که اصلاح طلبانی از قماش همین عباس عبدی بیش از دودهه با فریبکاری در حفظ آن کوشیده اند گواهی داد؟
آیا این واقع بینی اجباری را باید به این معنی دانست که دستکم همین یکی – یعنی عباس عبدی – به خطای پیشین خود پی برده و می خواهد خود را «اصلاح» کند؟
تجربه نشان نمی دهد که بتوان به «اصلاح» این جماعت امید بست. اینان را بیشتر می توان مصداق زبانزدی شناخت که می گوید: «توبه گرگ مرگ است»!
منبع:پژواک ایران