به سوی خلافت اسلامی!
شهباز نخعی
با انتشار نام 8 نامزد تأیید صلاحیت شده به اصطلاح انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری حکومت آخوندی، ازمیان 686 نفری که ثبت نام کرده بودند، رابطه سیدعلی خامنه ای بامردم ایران که بویژه در 16 سال گذشته پراز کشمکش و تنش بوده، وارد مرحله تازه ای شد. این مرحله ازیک سو خبردهنده از روزهایی سخت و سیاه است که درآنها ولی مطلقه فقیه گرفتار در دام خودکرده های بی تدبیر و رودررو با انواع بحران های سیاسی، اقتصادی، سیاست خارجی و... که ازهرسو محاصره اش کرده اند، گزیری نخواهد داشت جزاین که برمیزان خشونت، سرکوب، خفقان و اعدام بیفزاید و راه گریز از بن بست همه جانبه را در تبعیت از شعار "النصر بالرعب" بجوید و ازسوی دیگر از عیار فریبکاری کاسته و تکلیفش را با مردم روشن کند.
رسیدن به مرحله کنونی حاصل یک روز، یک ماه یا یک سال نبوده و دستکم سابقه ای 16 ساله دارد. 16 سالی که برای مردم به دلیل های گوناگون – ازجمله سرسپردگی "اصلاح طلبان" به نظام ولایت مطلقه فقیه –بیشتر حاوی نشیب و برای ولی مطلقه فقیه – که پول بی زبان نفت، ابزارهای گوناگون سرکوب و دستگاه های تبلیغاتی و مغزشویی را دراختیاردارد – دربردارنده فراز بوده است. دراین مرحله، می باید با نهایت تأسف پذیرفت که ولی مطلقه فقیه دست بالا را یافته وتوانسته است به پایمال کردن حقوق اساسی مردم رسمیت بخشد و حتی ازنظر اقتصادی شرایطی بوجود آورد که فکرکردن به حقوق انسانی به امری لوکس و تجملی تبدیل شود.
چه شد که کاربه اینجا کشید؟ درست شانزده سال پیش، در روز دوم خردادماه1376، اکثریت چشمگیری ازهم میهنان درپی وعده های نویدبخش سیدی شیاد و حراف، به دنبال سراب "اصلاحات" دویدند و با ذوق و شوقی وافر و خوشباورانه پای صندوق های رأی صف کشیدند تا "خدا و خرما" را باهم داشته باشند و طعم شیرین"مردم سالاری دینی" که بنا بروعده ها در آن انواع آزادی ها – ازجمله بیان، مطبوعات و انتخاب – به وفور وجود داشت را بچشند. انبوه رأی های داده شده به سید محمد خاتمی – بیش از 70 درصد مجموع آراء -، درحالی که سید علی خامنه ای از رقیب او ناطق نوری حمایت کرده بود، تخم کینه از مردم را دردل ولی مطلقه فقیه کاشت و او درعین حال که از هیچ گونه کارشکنی درکار رییس جمهوری برگزیده مردم – البته در همان چهارچوب نظارت استصوابی شورای نگهبان –خودداری نمی کرد – به گفته خود سید محمد خاتمی ایجاد یک بحران درهر 9 روز – درعمل رهبری جبهه ضدمردمی را به عده گرفت و درموضع گیری هایی به مخالفت آشکار با خواسته های مردم پرداخت. به عنوان نمونه: "جامعه مدنی" را به "جامعه مدینه النبی" تقلیل داد و در مورد"اصلاحات" هم، نقل به مضمون، گفت که اگر منظور اصلاح راه ها و اعتراف کرد که «من برای حفظ نظرام آمده بودم». دراین 8 سال پرفریب، او و گروهش حتی نتوانستند جاده ها باشد موافق وگرنه مخالف است زیرا در مملکت اسلامی نیازی به اصلاحات با مفهوم "رفرم" غربی نیست!
فریبکاری سید محمد خاتمی 8 سال تمام ادامه یافت و تنها درماه های پایانی دوره دوم ریاست جمهوری اش بود که هنگامی که در دانشگاه تهران با شعار "دروغ بس است" دانشجویان روبرو شد چهارچوب حداقلی اصلاحات موردنظر خود را که می خواستند به آنها از راه "فشاراز پایین و چانه زنی از بالا" دست یابند تعریف کنند و دو لایحه نیم بند هم که برای خالی نبودن عریضه با عنوان "تبیین اختیارات رییس جمهوری" به مجلس داده شد با یک تشر ولی مطلقه فقیه پس گرفته شد و سید شیاد اعتراف کرد که درنظام ولایت مطلقه فقیه که ولی فقیه "عمود خیمه نظام" است، رییس جمهوری چیزی بیش از یک"تدارکاتچی" نیست!
نیمه اول این مسابقه، با آن که امکان برد مردم وجود داشت، با فریبکاری اصلاح طلبان به نفع ولی مطلقه فقیه تمام شد و هرکجا که مردم کوشیدند او را به عقب برانند – مانند خیزش دانشجویی 18 تیرماه 1378 -، اصلاح طلبان دغلباز به زیرعبای رهبرمعظم خزیدند و ازمردم و خواسته های آنان فاصله گرفتند. درنتیجه، اعتماد و ساده دلی مردم و فریبکاری اصلاح طلبان موجب شد که نوعی سرخوردگی دربین مردم شیوع یافت. ولی مطلقه فقیه این عقب نشینی نومیدانه را به معنای امتیازی مثبت برای خود و امکانی برای یکه تازی پنداشت و با اعتماد به نفس درباره احتمال پیروزی نامزد اصلاح طلبان درسال 1384، نقل به مضمون، گفت: "من8 سال آنها را مدیریت کرده ام، اگر لازم باشد 4 سال دیگرهم می کنم". همین اعتماد به نفس موجب شد که این پندار دراو رشد کند که می تواند از چوب خشک هم رییس جمهوری بتراشد و نشستن احمدی نژاد بر مسند ریاست جمهوری حاصل این پندار بود.
درسال 1388 مردم که از پایمال شدن حقوق خود و نابسامانی های اقتصادی و سیاسی به تنگ آمده بودند، با همان ذوق و شوق وافرسال 1376گرد میرحسین موسوی – که می خواست "دوران طلایی امام راحل" را تجدید کند –جمع شدند و باردیگر به مصاف سیدعلی خامنه ای شتافتند. نتیجه را همه می دانیم. وحشیانه و جنایتکارانه ترین سرکوب ها، برقراری اختناق مطلق و تحکیم این پندار در سیدعلی خامنه ای که تنها راه ادامه حکومت کاربرد مشت آهنین است. حاصل این پندار را این هفته درقالب معرفی 8 نامزی تأیید صلاحیت شده شورای نگهبان دیدیم و دیگر حتی خوشبین ترین هواداران حکومت هم با هیچ ترفندی نمی توانند ادعا کنند که دراین حکومت چیزی به نام حق مردم برای انتخاب کردن باقی مانده است.
به این ترتیب، درحالی که سیدعلی خامنه ای دربرج عاج خویش سرمست از باده پیروزی است و خود را یکه تاز میدان و بی حریف می بیند، هیچ بعید نیست که درمرحله بعدی به انجام وعده سال گذشته خود درمورد حذف سمت رییس جمهوری و گزینش نخست وزیر توسط مجلس فرمایشی و گوش به فرمان بپردازد و – چرا نه –به سوی اعلام خلافت اسلامی خیزبردارد!
منبع:پژواک ایران