باران رهایی ! ببار
ثریا پاستور
ای بهاران
با ساز و دهل
تو بیا به سر زمینم
ترانه باران کن
آسمان بی ترانه ی دلها را
سبز کن
بر دشت شانه های خسته از بی داد
گًلهای همیشه بهار امید را
به چرخش در آور
گردونه ی پر مهر زندگی را
ای بهاران
تو بیا به سر زمینم
با نیروی سحر آمیزت
با نفس پر از گرمی ات
بگشای
درب زندانها را
آزاد کن
اسیران دست رندان را
باطل کن
شناسنامههای بی هویتی را
ای بهاران
تو بیا به سر زمینم
که بی تو
چون کویری تشنه لب
در انتظار ..........
باران است
باران رهایی از بی داد زمان
بیا و طراوت ببخش
دلهای خزان زده را
ذوب کن
قلبهای یخ زده
در دل این زمستان بی پایان را
ای بهاران
تو بیا
تو بیا به سر زمینم
منبع:پژواک ایران