روایتی در باره‌ی رقص سماع
ثریا پاستور

 
روایت کوتاهی در باره ی " رقص سماع"  که خود یکی‌ از عاشقان این رقص هستم و همراه با  رقص آن ، می‌‌روم تا لب  " چشمهٔ نور " و " لمس زندگی‌ ".
سماع  در لغت , در معنای شنیدن، رقص و وجد است و در اصطلاح , بر آوازی  اطلاق می‌شود که حال شنونده را منقلب گرداند. عشق، ذرات جهان را در سماع  آورده‌است . عشقی که همچون آتش , زبانه می‌کشد و انسان نمی‌تواند در  برابر آن ایستادگی کند، بنابراین در آن ذوب می‌شود و به فنا می‌رسد.  از  این رو صوفیان , توجه ویژه‌ای به سماع داشتند و حتی آن را غذای جان و دوای  دل عاشق سالک، نام نهادند.
سماع  , در اصطلاح صوفیه  , گوش دل  فروداشتن به اشعار و الحان و نغمه‌ها و آهنگ‌های موزون است، در حال جذبه و  بی خودی. سماع را دعوت حق خوانند و حقیقت سماع را بیداری دل دانند و توجه  آن را به سوی حق انگارند
در روزهای نخستین، مجالس سماع عبارت بود  از یک محفل شعرخوانی که به وسیله خواننده یا گروه جمعی خوانندگان خوش آواز  اجرا می‌شد و صوفیان تحت تأثیر صوت خوش، حالی پیدا می‌کردند و به پایکوبی  می‌پرداختند. پس از آن، در این مجالس ، استفاده از دف و نی نیز رواج یافت.
صوفیان آثار تربیتی گوناگونی برای سماع قائل بودند. از جمله آنها، این موارد است
ایجاد سرزندگی برای بیرون آمدن از رخوت      تأثیر در شنونده و برانگیختن عواطف وی نزدیک ساختن سالک به عالم قدس در باره این رقص ، افراد بی‌ شماری نظر داده اند که در اینجا ، تنها به ذکر عقیده ی " مولانا " پرداخته می‌‌شود
 
 سماع مولانا
 
یکی‌ از طرفداران سماع، مولانا جلال الدین محمد بلخی بوده که توجه روز  افزون او به سماع در جاودانه شدن این آئین در میان درویشان به ویژه مولویه  بی تأثیر نبوده‌است .مولانا ابتدا همانند پدرش , مشغول درس گفتن و وعظ و  مجاهده بود و هرگز سماع نکرده بود. اما چون شمس تبریزی را دید , عاشق وی شد و هر چه او می‌فرمود را غنیمت می‌داشت. پس چون شمس به وی اشارت کرد که به  سماع درآ، مولانای ۳۸ ساله آنچنان تحت تاثیر شمس قرار گرفت که منبر و مدرسه را ترک کرد. استدلال شمس در تشویق مولوی به سماع این بود که آنچه مولانا  می‌طلبد با سماع، زیاد می‌شود و سماع برای انسانهای عادی که به هوای نفس  مشغولند حرام است نه برای کسانی که عاشق و طالب حق  هستندو حتی از نظر او  سماع مدد حیات محسوب می‌شد
شیفتگی مولانا به سماع آنچنان بود که پس ازآگاهی از کشته شدن شمس نیز , مراسم سماع را به جای آورد . یک فرجی هندی  به تن کرد و کلاهی پشمین و عسلی رنگ بر سر گذاشت . جلوی پیراهنش را باز کرد و دستارش را به شکل شکرآویز بست و کفش و چکمه مخصوص پوشید و با این شکل و  شمایل به سماع پرداخت
اما سماع ,  در زمان مولانا  , به شکل امروز نبود .مریدی غذایی تهیه می‌کرد و دوستان و آشنایان را دعوت می‌کرد و غذا  صرف می‌شد و بعد یا قبل غذا، آهنگ و سرودی را می‌خواندند و هرکس که  می‌خواست , سماع می‌کرد. بنابراین برخلاف سماع امروز که نمی‌شود مردم را  بدان خواند یا کسی نمی‌تواند وارد سماع خانه شود , تمام این حالتها در زمان  مولوی وجود داشت. یک صدای خوش کافی بود که مولانا به سماع بپردازد
از ۲ نوع سماع سخن رفته‌است   سماعی که مولانا به تنهایی می‌پرداخت
  سماعی که به طور دسته جمعی اجرا می‌شد
مولانا , سماع را غذای روح می‌دانست و معتقد بود در حین سماع , خداوند را  می‌بیند و گاهی نیز اتفاق می‌افتاد که تا بیش از یک هفته در حال سماع باقی  می‌ماند. مولانا در آثار خود از سازهای مختلفی از جمله نی، کمانچه، رباب،  دف، سرنا... یاد می‌کند و به نظر می‌رسد که در مجالس سماع ,  از این سازها  استفاده می‌کرد وخود نیز, در نواختن رباب تبحر داشت. وی اصل موسیقی را، این جهانی نمی‌دانست و معتقد بود که این الحان موسیقایی که ما، با آواز خود یا با نغمه‌های ساز ایجاد و خلق می‌کنیم , بازتاب جریانی گسترده و ژرف در  کیهان است و اصل موسیقی از بهشت است که بر جان عارف خوش می‌آید. جدا از  موسیقی، اویکی از نکات ضروری برای سماع را ، شعر خوب و فهمی عمیق برای درک  آن شعر می‌دانست
 
مولوی برای سماع اهمیت تربیتی قابل ملاحظه‌ای قائل بود و آن را در طریقت از اسباب دستیابی به کمال می‌دانست و در ابیات  بسیاری، این حالت رقص را، به عنوان امری که حاصل وجد صوفی است اجتناب  ناپذیر می‌شمرد و تأثیر وجد در ایجاد این حال را , مثل هوای بهار می‌دانست  در پرورش گیاه اما در تحلیل سماع , باید گفت که هر حرکتی در سماع , اشارت به نکته‌ای است. چرخ زدن، اشاره به توحید که مقام عارفان است، جهیدن و پا کوفتن، اشارت به اینکه سالک نفس خود را مسخر کرده و دست افشاندن اشارت  به شادی حصول شرف وصال و پیروزی بر سپاه نفس اماره است.
مولویان در  اجرای سماع, به صورت دایره‌ای از هستی مطلق تا انسان مادی و دوباره از  انسان تا هستی مطلق مد نظر قرار دادند و حتی قسمتی از سماع خانه را دایره  وار ساختند ریشهٔ سماع مولویانه را در آئین‌ها و اندیشه‌ها و مذاهب  باستانی نیز می‌توان جست . حرکتهای موزون دسته جمعی با گام‌های ساده یا  پیچیده، گرد درخت یا آتش، کهن ترین شیوه حرکت آرایی بوده‌است. این حرکات  موزونِ نیایشی و آئینی در میان تمام اقوام، بیانگر ارتباط بشر با مبدأ جهان بوده‌است و در واقع آن کانون را به صورت نمادین در مرکز حلقه حرکت قرار  می‌دهند و خود مانند افلاک بر گرد آن می‌چرخند
 
  رقص سماع مولانایی نیز که به وسیله مولانا احیا شد، نمادی از اتحاد انسان و کانون هستی است. این  حرکات  , نشانی از آئین‌های پرستش میترا دارد. در قیاسِ سماع مولویانه با  رقص‌های آفریقایی یا سرخپوستی به این جمع بندی می‌توان رسید که در سماع،  فردیت حفظ می‌شود و هر فرد جداگانه به گرد خویش می‌گردد و محوریت این حرکت  را انسان تشکیل می‌دهد؛ بنابراین اومانیسم و انسان گرایی در رقص سماع، اساس است .  این درحالیست که در رقص‌های باستانی و آئین‌های کهن، عنصر طبیعت در مرکز است
در سماع مولانا , دستی که به سوی آسمان است نماد دریافت فیض مبدأ هستی و دستی که به سوی زمین است نماد بخشش به کل موجودات است و  انسان در این میان به عنوان واسطه مطرح است. لباس نیز در سماع حائز اهمیت  است. لباسی سفید با دامن بلند که نمادی از روح یا جهان روحانی است که  فرشتگان را به ذهن می‌آورد.
عشق به سماع در واژه به واژهٔ اشعار مولوی موج می‌زند
 
ثریا پاستور
لوس آنجلس / کالیفرنیا
۱۸ مهر ماه ۱۳۹۴ / ۱۰ اکتبر ۲۰۱۵
Soraya Pastor's photo.
 

منبع:پژواک ایران


ثریا پاستور

فهرست مطالب ثریا پاستور در سایت پژواک ایران 

* وقتی که تو باشی   [2022 Sep] 
*با یادی از کودکان زاده ی رنج   [2022 Jun] 
* ای کارون   [2021 Aug] 
*دریاب زمان را   [2021 Aug] 
*این روزگارعجیب   [2020 Oct] 
*گلوله‌ی رهایی  [2020 Aug] 
*نمی‌‌دانم چه خواهد شد  [2020 Jul] 
*پدرم بود که خورشید آورد   [2020 Jul] 
*این روزگارعجیب   [2020 Jun] 
*بی عدالتی  [2020 Jun] 
*مادرم در قلب خورشید زمان  [2020 May] 
* بهار, در چشم هایت  [2020 Apr] 
*نیایش بهاری  [2020 Mar] 
*پرواز مرگ  [2020 Jan] 
*چه خوب بود اگر   [2020 Jan] 
*ریسمان همبستگی  [2019 Dec] 
*در پیچ و خم چرخ فلک  [2019 Nov] 
*ندیدم من , کسی از بهر وفا   [2019 Oct] 
*قلبم ترک برداشت   [2019 Sep] 
*زندگی با توست   [2019 Aug] 
*عشق و فریاد  [2019 Jul] 
*لرزه هاى زمين و لرزه وجود   [2019 Jul] 
*قایق پر گل   [2019 Jun] 
*فریاد یک کودک نیازمند  [2019 Jun] 
*مادرم در قلب خورشید زمان  [2019 May] 
* با یادی از محمود سراجی " م . س . شاهد " شاعر معاصر ايران  [2019 Apr] 
*بهار, در چشم هایت   [2019 Apr] 
*پنجره ای به سوی نور  [2019 Mar] 
*زن اسیر  [2019 Mar] 
*وقتی که هستی   [2019 Mar] 
*قلب هميشه عاشق   [2019 Feb] 
*سرزمین شادی‌ها   [2019 Jan] 
*هدیه وجود  [2019 Jan] 
*پرواز بوسه ها  [2018 Dec] 
*غروب تلخ جنگل ها  [2018 Dec] 
*من اگر نقاش بودم   [2018 Oct] 
*عشقبازی با سروده هایم  [2018 Aug] 
*راستی چه تماشا دارد  [2018 Aug] 
*ریسمان همبستگى  [2018 Aug] 
*تجربه سکوت  [2018 Jul] 
*چه زیبا است  [2018 Jun] 
*پدرم بود که خورشید آورد  [2018 Jun] 
*و این صدای دل‌ من است   [2018 Jun] 
*سرود آغاز زندگی ام  [2018 May] 
*مادرم , زیبا ترین رخت تنم  [2018 May] 
*من باور دارم   [2018 Apr] 
*باران رهایی ! ببار  [2018 Apr] 
*پنجره ای به سوی نور  [2018 Mar] 
* دختر بهار با ترانه   [2018 Mar] 
*و خداوند ، زن را آفرید  [2018 Mar] 
*ندیدم من , کسی از بهر وفا  [2018 Feb] 
*سلام بر عشق   [2018 Feb] 
*سایه ی من   [2018 Feb] 
*مهتاب لذت‌های من  [2018 Jan] 
*ندیدم من ، کسی از بهر وفا   [2018 Jan] 
*در راه آزادی و صلح   [2018 Jan] 
*زمین لرزه و قلب های شکسته  [2017 Nov] 
*این روزگارعجیب   [2017 Nov] 
*قالیچه‌ام من  [2017 Nov] 
*راز هستی  [2017 Oct] 
*قلب و هزار دریچه  [2017 Oct] 
*در سرزمین وجود من   [2017 Sep] 
*دل‌ شکسته   [2017 Sep] 
*دشت سینه ات   [2017 Aug] 
*دریاب زمان را   [2017 Aug] 
*هنرمند و بهانه ی زیستن  [2017 Aug] 
*ایستگاه مهربانی  [2017 Jul] 
*نمی‌‌دانم چه خواهد شد  [2017 Jun] 
*پدرم بود که خورشید آورد  [2017 Jun] 
*آرزو  [2017 Jun] 
*چه خواهی  [2017 Jun] 
*سرود آغاز زندگی‌ام  [2017 May] 
* در قلب خورشید زمان   [2017 May] 
*سیمای خورشید و کارگر  [2017 May] 
*من باور دارم  [2017 Apr] 
*بهار , در چشم هایت  [2017 Apr] 
*این چه احساسی‌  [2017 Apr] 
*در راه آزادی و صلح   [2017 Apr] 
*در راه آزادی و صلح  [2017 Apr] 
*بنفشه‌های بهاری  [2017 Mar] 
*آری ! بهار آمده است  [2017 Mar] 
*دختر بهار با ترانه   [2017 Mar] 
*پنجره ای به سوی نور   [2017 Mar] 
*زن اسیر  [2017 Mar] 
* وقتی که هستی   [2017 Feb] 
*ای آسمان  [2017 Feb] 
*درد دل سیاسی  [2017 Feb] 
*آش نشان سوخته دل  [2017 Jan] 
*هدیه‌ی وجود  [2017 Jan] 
*بسته ی شادمانی   [2017 Jan] 
*پرواز بوسه‌ها   [2016 Dec] 
*مست رهت  [2016 Dec] 
*نوای ساز  [2016 Dec] 
*لحظه ای که درآنم  [2016 Dec] 
*هوس   [2016 Dec] 
*آتش و شراب  [2016 Nov] 
*فریاد یک کودک  [2016 Nov] 
*محاكمه‌ی غيابى   [2016 Nov] 
*راز هستی‌  [2016 Nov] 
*ضیافت تیرباران چشم هایم ( با یادی از اسید پاشی‌های اصفهان)   [2016 Nov] 
*در پیچ و خم چرخ فلک  [2016 Oct] 
*با یاد تو   [2016 Oct] 
*زندانی  [2016 Sep] 
*نقش گرم آرزو  [2016 Sep] 
*پل پیوند   [2016 Sep] 
*نردبان خورشید  [2016 Sep] 
*اگر من و تو «ما » گردیم   [2016 Aug] 
*راستی چه تماشا دارد  [2016 Aug] 
* دشت سینه ات  [2016 Aug] 
*سوداگران مرگ   [2016 Aug] 
*تنها پیامبر زن جهان  [2016 Jul] 
*تا به کجا می‌‌بری تو , مرا  [2016 Jul] 
*از آب تا خاک   [2016 Jul] 
*نمی دانم چه خواهد شد  [2016 Jul] 
*چه زیبا است!  [2016 Jun] 
*پدرم بود که خورشید آورد   [2016 Jun] 
*چه خواهی؟  [2016 Jun] 
*سرود آغاز زندگی ام  [2016 May] 
*باعشق ، یک گل نیلوفر   [2016 May] 
*به مناسبت روز مادر   [2016 May] 
* کاسه‌ی شکسته‌ی عشق   [2016 May] 
*من باور دارم  [2016 Apr] 
* چه احساسی‌   [2016 Apr] 
* بهار, در چشم هایت  [2016 Apr] 
*آری ! بهار آمده است  [2016 Apr] 
*نقش گل بوسه   [2016 Mar] 
*نیایش بهاری  [2016 Mar] 
*دختر بهار  [2016 Mar] 
*زن اسیر «به مناسبت روز جهانی زن »  [2016 Mar] 
*زندگی زیباست  [2016 Mar] 
*اشکی که می چکد   [2016 Feb] 
*سلام بر عشق  [2016 Feb] 
*عشق و فریاد  [2016 Feb] 
*مهتاب لذت‌های من  [2016 Jan] 
*درخت عشق  [2016 Jan] 
* این صدای دل‌ من است   [2015 Dec] 
*یلدا  [2015 Dec] 
*چه هستی‌ زندگی‌  [2015 Dec] 
*همسفر عشق  [2015 Dec] 
*قایق پر گل  [2015 Dec] 
*هوس  [2015 Nov] 
*لحظه ای که در آنم   [2015 Nov] 
*چه خوب بود اگر  [2015 Nov] 
*هماغوشی تلخ اندیشه و بمب   [2015 Nov] 
* تب عشق   [2015 Nov] 
*دل‌ شکسته   [2015 Nov] 
*پرواز بوسه‌ها  [2015 Oct] 
*فردا روز دگری خواهد بود   [2015 Oct] 
*ضیافت تیرباران چشم هایم   [2015 Oct] 
*روایتی در باره‌ی رقص سماع   [2015 Oct] 
* عجب دنیای بی شرمی   [2015 Oct] 
*من تنها نیستم   [2015 Oct] 
*دل درد سیاسی  [2015 Sep] 
*خاکستر پس از مرگ  [2015 Sep] 
*نوای ساز  [2015 Sep] 
*تا به کجا می‌‌بری تو ، مرا   [2015 Sep] 
*ندیدم من ، کسی از بهر وفا  [2015 Sep] 
*غربت در وطن   [2015 Sep] 
* تنها پیامبر زن جهان  [2015 Sep] 
* آواره ی سر گردان ( با یادی از آوارگان سوری )  [2015 Sep] 
*با عشق ، یک گًل نیلوفر ثریا پاستور  [2015 Sep] 
*می‌‌روم تا ته خط   [2015 Aug] 
*گلوله ی رهایی  [2015 Aug] 
*هنرمند و بهانه ی زیستن   [2015 Aug] 
* نمی‌‌ دانم چه خواهد شد   [2015 Aug] 
* درخت عشق   [2015 Aug] 
* مهتاب لذت‌های من  [2015 Aug] 
*چه زیبا است !  [2015 Jul] 
* زن اسیر   [2015 Jul] 
*کیستم من ؟!  [2015 Jul]