در سرزمین وجود من
ثریا پاستور
در سرزمین وجود من
این سرزمین عشقها و تمناها
دریاها خوابیده اند
در بستر
دریا هایی پر از انتظار
در ساحل شنزار وجودم
می درخشد , آفتاب و
میخرامد , تن لطیفی
تا بسوزاند, پوست خود را
در آغوش آفتاب تابان
تا قلموی عشق
بپاشد بر آن
رنگ مسی خورشید را
تا خلق کند
بر پوست تن
رویاییترین نقاشی زندگی را
ثریا پاستور
منبع:پژواک ایران