سایه ی من
ثریا پاستور
سایه ام , زیبا تر از من می رود
سایه ام , هر جا که باشم می رود
سایه ام , همچون نگهبانی ز دور
می گشاید بهر من , راه عبور
سایه ام , همچون زن دلباخته ای
می برد هر جا مرا , با خنده ای
گل بپاشد بهر من , راه عبور
سایه ریزد بهر من , بر راه دور
سایه ام چون کوله باری سخت و سنگ
می کشد از بهر من , شادی و ننگ
سایه ام هر جا رود , من می روم
سایه ام هر جا دود , من می دوم
سایه ام , زنده به احوال من است
او بسان مرغ تقلید من است
سایه ام خود , شاهد سختی ره
می کشد از بهر من , بار گنه
سایه ام خود , شاهد رسوایی ام
سایه ام خود , شاهد تنهایی ام
سایه ام , هم کیش و هم رویای من
سایه ام , هم دین و هم دنیای من
سایه ام خود , زندگی بخش تنم
رخت خوشبختی کند او بر تنم
می نوازد , می نوازد بهر من
تا بیاساید دمی , این روح من
ثریا پاستور
منبع:پژواک ایران