زمزمه هاي نوروزي
یاور استوار

 

 

تا خميني ي ره به درك واصل شد

خلقي بگمان كه مقصدي حاصل شد

افسوس! كه اسب لنگ آزادي ي ما

با خامنه اي الاغ پا در گل شد

 

 

تا سيدنا خامنه اي ، رهبر شد

صد باغ اميد و آرزو پرپر شد

آن پيشتري بحد كافي بد بود

اما با اين، باز ز بد بدتر شد

 

نوروز خوش است ليك بي شيخ و چماق

هر چند كه سالها مكيديم سماق

خيزيم و خروشيم و بفرياد آييم

تا اين سر ناسپاس كوبيم به تاق

 

آخوند يقين پيكره ي شياديست

سرچشمه ي جهل و دشمن آزاديست

جمهوري شان را بنگر تا بيني

ماواي ستم، نماد استبداديست

 

اي خلق! كتاب شيخ نا پاره كنيد

يك چوب به آستين پتياره كنيد

نظمي بكف آريد فراگيرو درست

انديشه ي اين ميهن بيچاره كنيد

 

نوروز كه بي شيخ بود خوش باشد

نوروزي بي شيخ چه دلكش باشد

 روزي برسد ز شعله افروزي ما

عمامه و نعلين در آتش باشد

 

خيزيد به نوروز، بصحرا كوچيد

از فتنه ي آخوند به هرجا كوچيد

اين گله ي روباه بخود بگذاريد

هر جا كه نبود شيخ، آنجا كوچيد

 

نوروز كه ديرساله آيين باشد

بر جان و جهان و عشق آذين باشد

زيبا و دلانگيزتر است ار كوشيم

دور از شرر و شايبه ي دين باشد

 

هان! چشم گشا كه عيد و نوروز آمد

نوروز دوباره شاد و پيروز آمد

هان! ساز و دهل را بجهان مي شنوي؟

انگار دوباره خواجه فيروز آمد

 

 

 

 

 

 

منبع:پژواک ایران


یاور استوار

فهرست مطالب یاور استوار در سایت پژواک ایران