همهپرسی
یاور استوار
سرودهی زیر، روز هشتم خرداد 1380 آفریده شده است. 16 سال پیش.
میبینید که درد و رنجِ آن روزگارمان، درست همزادِ درد امروزمان بود!
دردناک است!
اما شوربختانه واقعی است. درست همانند حسرت 110 سالهمان که با مشروطیت و در هوای رسیدن به آزادیِ واقعی و برخاسته از ارادهی ملیمان آغازید و در نیمهراه به سدِ سدیدِ «یرما مگوزهایی برخورد که نمیشد با یک نیزهی 4 متری، سنده به زیرِ سبیلشان» گذاشت. – بر من مگیرید! اصطلاحات میان دوکمانک از صادق هدایت است در کتاب ماندگارش/توپِ مرواری/.
درد و رنج همچنان با ما بود و هست!
بارها زمین خوردیم و برخاستیم !
درو شدیم و باز روییدیم! «همانند برنجزارانِ چههوا که شباتگاهان درو میشدیم و صبحگاهان باز میروییدیم!»/هوشی مین/
و تا امروز! که باز روییدیم و داسهایی در اندیشهی درویدنمان!
ای خلقِ به جان آمدهی عرصهی بیداد!
سرخوردهی بیجان شدهی دوم خرداد!
ناکامی و سرگشتگیات شهرهی عالم
از همتِ آخوند، امیدت هم بر باد
آن شعبدهباز است، «ولی» است و فقیه است
این شیوهزن و گول و به صد شعبده معتاد!
این یک «سگِ زرد» است، وفائیش مجویید
آن ذاتِ «شغال» است سیهکاره و شیاد
«لعنت به دوتاشان» که نه آن خوب و نه این نیک
از خویش گزینید؛ شمایید سرِ داد!
تحریم نمایید چنین شعبدهای را
ما را چه نیاز است به جنگیر و به جلاد؟
این تسمه کشِ گردهی مردِ دگراندیش
آن باعثِ سرخوردگی و مانعِ فریاد!
دین امرِ خصوصیست، نه پتکِ سرِ مردم
با «امر به معروف» کجا داد توان داد؟
تا کی سرِ ذلت به درِ خانهی دونان
تا کی نگهِ حسرت و دریوزهی امداد!
بخشید عطاشان به لقاشان و بجویید
در یک «همهپرسی» جهتِ میهن آزاد
در این «همهپرسی» ست که یکباره توان گفت:
نه «شاه» و نه «آخوند»؛ که جمهوریِ آزاد!
تاریخ سرایش هشتم خرداد 1380
منبع:پژواک ایران