PEZHVAKEIRAN.COM از کدام ايران سخن می گوييم؟
 

از کدام ايران سخن می گوييم؟
شهلا شفیق

صحنه مداحی "ای ايران ايران" به درخواست خامنه ای هيچ چيزاز يک طنز سياه کم نداشت. نمايشی از شکست فلاکت بار جمهوری اسلامی درقوام دادن به جامعه ای شريعت مدارتحت رهبری ولی فقيه، طرحی که پايان بی افتخار جنگ با عراق در سال شصت وهفت از شکست محتوم اش خبر می داد. کشتاردسته جمعی هزاران زندانی سياسی در تابستان اين سال، چنانکه پيش تر در تحليل اين جنايت بزرگ نوشته ام، بيان آشکار شکست پروژه "تواب سازی" محبوسان سياسی بود که خود نمونه بارزی از سياست حاکمان در بيرون از زندان، در جامعه را پيش چشم می گذاشت.
به مدد کد سازی ايدئولوژيک از اسلام، به نام پاکسازی امت مسلمان از وجود مفسدان فی الارض و محاربان با خدا، سرکوب هر آنچه و هر آنکه دراين قالب تنگ نمی گنجيد به اجرا گذاشته شد. در اين طرح توتاليتر، جايگزينی وطن با دين، و ملت با امت، بدون بی قدر کردن و حذف فرهنگ کهن ایرانی و ايرانيت ميسر نمی شد. حاکمان به شهادت گفتار و کردار روزمره‌شان در اين بیراهه سنگ تمام گذاشتند. خير و صلاح ملک و ملت را فدای خیالبافی‌ها و جاه طلبی‌های اسلاميستی خود کردند وهزينه های سنگین آن را از جان و مال ملت پرداختند و می‌پردازند. کشمکش پوچ و تباه اينان با اسرائيل سالها به شکل نيابتی پيش رفت تا آينکه پای جنگ را به داخل کشورکشيد.
حال درشرايطی که جنگ دوازده روزه بی کفايتی مطلق نظام وقوای ايدئولوژيکش، سپاه پاسداران را آشکار کرده، خامنه ای از مخفیگاه خود بیرون خزیده و از مداحش می خواهد روضه "ای ايران ايران" بخواند. آنهم با دستبردی چندش آور به سرودۀ ماندنی تورج نگهبان؛ هنرمند سرشناسی که مانند بسياری از ترانه سرايان و آهنگسازان و خوانندگان محبوب، به دست جمهوری اسلامی به تبعيد رانده شد. اين صحنه، همچون اجرای نوحه و سينه زنی با سرود ملی "ای ايران ای مرز پرگهر" ساخته استاد خالقی، تمثيل های گويائی ازغارت ميراث فرهنگی ايران را که حاکمان دهه‌ها است بدان اشتغال دارند پيش چشم می‌گذارند.
هدف روشن است : اينهمانی "ايران" با "جمهوری اسلامی". مصادره کردن آمال مردمی که سال‌هاست زيرسرکوب فرياد می‌زنند: " نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ايران"، و براستی از جان خويش برای مبارزه با هيولای حاکم مايه می گذارند. اين فريادها گويای اين واقعيت اند که اکثريت مردم ايران، از به هدررفتن ثروت های ملی در جنگی که جنگ آنان نيست بسی خشمگین اند و از جنگ افروزی‌های ملايان اعلام برائت می کنند. بيش از دو دهه است اين فريادها را می‌شنويم و خون مردم سرکوب شده را بر اسفالت خيابان‌ها می‌بينيم.
اکنون شاهديم که اين حکومت غارتگر و تبهکار برای بقای خويش همه لشگر شکست خورده اش را با هدف مصادره کردن "ايران" به ميدان آورده است. آيا کسانی که به عنوان مخالفان چنین نظامی شناخته شده اند کمترين عذری می يابند که به حاکمانی که امروزه در حضیض ذلت اند کوچکترين ياری برسانند؟ هزار بار نه، اگر آنچنان که می گويند همچنان دل در گرو ايران دارند وخواهان رهایی ملت از چنگال این نظام جهنمی هستند.
اندیشیدن دراین پرسش‌ به روشنی نشان می دهد که شکايت اخیر تنی چند از شهروندان ايرانی ـ آلمانی از فردريک مرتس، صدراعظم آلمان، تناقض آشکاری با ادعاي اينان در دفاع از حقوق مردم ايران دارد. اگرحقيقتی ست که کلمات خنثی نيستند و بارمعنایی دارند، اين نيز دانسته است که معنای کلام در ربط و رابطه با کيستی گوينده و چرائی کاربرد آن مفهوم می شود.
صدر اعظم آلمان با ستودن جسارت اسرائيل، به اصطلاح " کار کثيف" توسل جست که در زبان فرانسه نیز برای اشاره به کارهای سخت ونامطبوع اما ضروری به کار می رود که کسانی با انجامش زحمت دیگرانی را که می‌بایست خود عهده‌دار انجامش می‌شدند متحمل می‌شوند. مرتس گفت که "اين کار کثيفی ست که اسرائيل برای همه ما انجام می دهد". نگاهی به نتايج ويرانگرجاه طلبی جمهوری اسلامی در امحای اسرائيل، به واسطه سازماندهی و حمايت فعال از تروريست‌های اسلامگرا، کوچکترين ترديدی در معنای واقعی اين کلام باقی نمی گذارد. مقصود اين سخن صدراعظم نظام جمهوری اسلامی است.
حال برخی از امضاکنندگان در توجيه اقدام زيانبارخودعنوان می کنند که مرتس در کلامش مردم ايران را به حساب نياورده است. با توجه به دقت نظر و حساسيتی که امضا کنندگان به کلمات نشان می دهند، خوبست به اين پرسش پاسخ دهند که چرا در متن دادخواست شان، بدون هيچ اشاره به ماهيت سرکوبگر و ضد ملی حاکمان اسلاميست (عاملان اصلی نیاز به این "کار کثیف")، به وضوح "جمهوری اسلامی" را با "ايران" يکی گرفته اند؟
بی گمان پاسخ به این پرسش بستری برای تعميق تفکر در مفهوم "وطن"، "ايران" و ایراندوستی در شرايط بحرانی کنونی فراهم می کند، امری که شايد تنها فايده اين اقدام‌ نابخردانه باشد.

منبع:پژواک ایران


شهلا شفیق

فهرست مطالب شهلا شفیق در سایت پژواک ایران 

*گسست انقلابی که آینده جمهوری اسلامی را تغییر داد شهلا شفیق: خیزش «زن زندگی آزادی» انقلاب و گسستی است از حکومت اسلامی [2025 Sep] 
*از کدام ايران سخن می گوييم؟   [2025 Jul] 
*آنچه مهدی يراحی به ما می‌گويد  [2025 Mar] 
*اغتشاش‌های درونی اپوزیسیون در خدمت مماشات غرب با رژیم ایران و لابی‌های آن عمل می‌کنند  [2025 Jan] 
*آهو دریایی نشان داد که تن زن مکان سیاسی است و آزادی زن شرط آزادی ملت ایران  [2024 Nov] 
*آزادی حمید نوری؛ رسوایی سیاست در برابر مقام عدالت  [2024 Jun] 
*توماج و تتلو؛ تصویر تمام‌قد یک حکومت در دو سرنوشت متضاد  [2024 Apr] 
*يک‌سالگی انقلاب «زن زندگی آزادی»؛ پايان يا تداوم؟  [2023 Sep] 
*میان تاریخ و آینده: مکان‌های خاطره  [2023 Aug] 
*انقلاب مهسا؛ پادزهر شرنگ کشنده جمهوری اسلامی  [2023 Mar] 
*محاکمه حميد نوری؛ آموزه‌های عدالت برای امروز و فردای ايران  [2023 Jan] 
*احکام قتل معترضان؛ بن‌بست سادو-فاشيسم مقدس  [2022 Dec] 
*گيسوی چنگ و نام رمز ژينا-مهسا  [2022 Sep] 
*سلمان رشدی و فتوای قتل رمان  [2022 Aug] 
*حجاب اجباری؛ دغدغه‌ای حاشيه‌ای يا اصل موضوع؟  [2022 Jul] 
*انتخابات فرانسه؛ خانم لوپن همان کالای پدرش را می‌فروشد  [2022 Apr] 
*عید نو و قفل زندان  [2022 Mar] 
*شرح خاموشی یک نویسنده  [2022 Mar] 
*بودن و شدن در تبعيد – از فرودها و فرازها   [2022 Feb] 
*زنجير و زنجيره‌های قتل نويسنده  [2022 Jan] 
*در باب کج‌اندیشی و کج‌رفتاری مدعیان چپ انقلابی  [2022 Jan] 
*پیرامون محاکمه حمید نوری؛ پرسش هائی از کج اندیشان و کج رفتاران مدعی «چپ»  [2021 Dec] 
*گلو فشردگان  [2021 Dec] 
*در میان دو زمان/ بابک مینا  [2021 Oct] 
*پیامدهای سانسور فراگیر در ایران؛ سلب قدرت از مردم و تسلط دروغ بر جامعه  جواد عباسی توللی [2021 Oct] 
*مرتضی آوینی و غزاله علیزاده: اسلامیست‌ها و جنس زن  [2021 Apr] 
*اسلام‌گرایی، انقلاب ایران و فمینیسم اسلامی   [2021 Apr] 
*چه خبر از بهار؟   [2021 Mar] 
*زنان، خشونت و قدرت ... و عشق   [2020 Nov] 
*اظهارات امانوئل مکرون و چاپ کاریکاتور بهانه‌ای برای راه انداختن جنگ ایدئولوژیک از سوی اسلامگرایان است  [2020 Oct] 
*قتل آموزگار در فرانسه؛ آيا لائيسیته فرانسوی مشوق اسلام‌هراسی است؟  [2020 Oct] 
*مذهب و سیاست  [2020 Sep] 
*برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی و اعتماد عمومی از دست رفته   [2020 Jul] 
*تتلو، پنجره‌ای باز به بحران جامعه ایرانی  [2020 May] 
*ايران کرونا زده و سلاح هزل  [2020 Apr] 
* زنان آتش به جان ايران چه فرياد می زنند ؟   [2019 Oct] 
*دهه شصت، کشتار مخالفان و پروپاگاندای جمهوری اسلامی: جای قربانی و جلاد عوض می‌شود  [2019 Aug] 
*تابستان سياه ٦٧: سکوت‌ها چه می گويند؟   [2019 Aug] 
*همه نام های بهمن   [2019 Apr] 
*ملاقات ایرانی سیمون دوبووآر  [2019 Feb] 
* مسئله دختران خیابان انقلاب فراتر از «سبک زندگی» است  [2019 Jan] 
*آنچه ديدم و آنچه نديدم ‏   [2018 Jun] 
*ايرانيان و دونالد ترامپ  [2018 Jan] 
*اعتراضات اخیر در ایران نشانِ قطع امید از امکان اصلاحات در این نظام است   [2018 Jan] 
*فکرو ذکر بنیادگرایان مذهبی، بدن زنان است  [2016 Nov] 
*تعرضات جنسی در کلن: نقطه های تاريک  [2016 Jan] 
*چرا کالای پیشنهادی اسلامگرایان برای برخی از جوانان جذابیت دارد؟  [2015 Feb] 
*نقش بر خون  [2015 Jan] 
*حجاب ، دروغ و آزادی های يواشکی  [2014 Jun] 
*برهنگی گلشيفته   [2012 Jan] 
*ماجرای استراس کان و رابطه‌ی قدرت و سکس  [2011 May] 
* قبای دفاع از خلق فلسطين و دم خروس يهودی ستيزی !   [2011 May] 
*فمينيسم اسلامی، ابداع غرب، گفت‌وگوی هفته‌نامه چارلی هبدو فرانسه با شهلا شفيق  [2011 May] 
*مبارزه برای حقوق زنان، اهرمی پايه ای برای رسیدن به دموکراسی بوده و خواهد بود   [2011 Mar] 
*سخنی از عشق که می ماند  [2011 Jan] 
*انقلاب 1357تا چه شد که در مستی ...   [2010 Feb] 
* از ميرزاده عشقی تا مجيد توکلی ها  [2009 Dec] 
*ما ، احسان و کردستان و ...  [2009 Nov] 
*اشک های نازک افشار ، بُهت کلوتيد ريس و ملال رنجبار زيد آبادی  [2009 Aug] 
*جهاد "توبه" و جنبش های مدنی  [2009 Aug] 
*جنبش اعتراضی و زنان  [2009 Jul] 
*امروز  [2009 Jun] 
*از پس‌لرزه سرد انتصابات  [2009 Jun] 
*از تب سبز انتخابات اسلامی !  [2009 Jun] 
*از سرخی گلهای حجاب زهرا رهنورد  [2009 May] 
*زهر بهر کدام دشمن و مهره بهر کدام دوست؟ پاسخ به آقای علی اصغر حاج سيد جوادی  [2008 Mar] 
*بر ما چه می‌رود؟   [2008 Feb]