*شعری برای سیروس وقوعی*
مینا اسدی
خبر رفتنت را که شنیدم چشمهایم از اشک پر شد. افسوس برای مرگ تو و روزهای اعظم و غزل بدون تو
.....
*شعری برای سیروس وقوعی*
یک کاره
مرگ
باید خروس بی محل به شود
و سپیده دمان را
از نیمه شب باز نشناسد
و بیاید پای دیوار خانه ات
و گاله ی دهانش را باز کند
و بخواند
و بخواند
و باز بخواند
و ترا وسوسه کند.
دلواپس چه بودی
و گوش به زنگ چه خبری
که در را گشودی
و به خانه راهش دادی
که ترا به نوک بگیرد
و ببرد.
چکار داشتی
که کفش و کلاه کنی
و تن بدهی
به این گول و گم
چه وقت مردن بود
تو که هنوز شکوفه های بادام را ندیده بودی ؟
*مینا اسدی* جمعه...بیستم ماه آپریل دو هزار و سیزده...استکهلم
منبع:پژواک ایران