زخمهای کهنه، اتحادهای ویرانگر
مختار شلالوند
مسعود رجوی، مدعی «تنها آلترناتیو دموکراتیک» برای جایگزینی رژیم در مانده ج ا، با انتشار بیانیه ای در حمایت از میر حسین موسوی، خواستار تشکیل مجلس موسسان برای برگزاری رفراندوم شده.
« هیچ مصیبتی بد تروهیچ تحقیری بالاترازاین نیست که رژیمی این حجم از کشتارِ در دهه شصت، بویژه به مسلخ بردن، چهار هزار زندانی سیاسی حکم دار درعرض چند روز در کار نامه ننگین خود داشته باشد وهیچ کس ازامران و عاملان آن جنایت پاسخ گو نباشد».
مسخره تر اینکه، در این روزهای بحرانی و سرنوشت ساز که رژیم در تنگنا و لبه پرتگاه قرار گرفته، تازه رجوی، که در مالیخولیا قدرت، هر سال را سال سرنگونی می نامید، تیغ به روی داد خواهان کشیده و با جناحی از رژیم به حمایت برخاسته، دست تمنا به سوی میر حسین موسوی، نخست وزیر سال های مرگ دراز کرده، از بیانیه وی را حمایت کند!!
رجوی با هیبت اپوزیسیونِ رژیم، چنان کفگیرش به ته دیگ خورده که بخشی ازجمع همان قاتلان را حمایت می کند که به نوعی دست در همان کشتار داشتند!!
البته این اولین بار نیست، پیش تر از این هم بیاد داریم مسعود رجوی، با سلام و صلوات و با حقارت از هاشمی رفسنجانی در خواست کرده بود در انتخابات شرکت کند...
اما واقعیت این است که تصویر خونین جنایات دهه شصت و کشتار شصت وهفت و مجریان و مباشران آن جنایت مهیب همواره برابر چشمان دادخواهان قراردارد و فراموش نمیشود.
یاد آوری این معنا برای دادخواهان وجنبش دادخواهی است نه مسعود رجوی. رجوی، نسلی آزاده را که با اراده مبارزه و سر نگونی بمیدان آمده بودند به مسلخ فرستاد وگریخت، حالا خود بعد از چهار دهه به قاتلان آن جنایات هولناک دخیل بسته، مشروعیت به عمله های همان کشتار می دهد.
حکم مزورانه خامنه ای
مگر نه اینکه وزارت اطلاعات سال هاست روی این موضوع کارکرده، صد ها جلد کتاب، مصاحبه های همراه با دروغ تولید کرده و با تهیه فیلم به وارونه نمائی و جعل آن واقعه روی آورد.
تاریخ سازان با جیره و مواجب نظام ودستگاه اطلاعات و تبلیغات با توسل به حکم خامنه ای اینکه [نگذارید جای جلاد و شهید عوض بشود] سعی داشتند فاجعه ای را که نتوانستند چنانکه می خواستند مخفی و سربه مهرنگه دارند، درترفندی کثیف، چگونگی وقوع آن کشتار را وارونه نشان داده و مخدوش سازند وجای جلادان را با قربانی عوض کنند.
یعنی خامنه ای خواست، که رئیسی، پورمحمدی، نیری و اشراقی ها وهمه افراد هیئت های مرگ را مظلوم جلوه داده از طرفی بهترین جوانان آزاده و قربانیان دهه شصت بعنوان جلاد معرفی شوند.
نقطه وحدت تبهکاران و مباشران
رجوی دههِ قدرت نمائی هیئت های مرگ در تهران و شهرستان ها، کشتار زندانیان سیاسی در سحرگاهان اوین و اسیرانی که نظاره گر«کامیون های یخچال دار» و «فرقون های پرازدمپائی وطناب دار» بودند را از یاد برده.
دادخواهان اما دهه کینه کِشی مشتی تبهکار که عفونت درونی خود را رنگ تقدس دادند و شلاق های مقدس شان چرم ازگرده جوانان برکشید و به قربانگاه برده را از یاد نمی برند.
چگونه آن کشتار را فراموش کنیم که کلیه ارگان های حکومتی از آبدارچی تا رهبری، از دستگاه قضائی، سیاسی، امنیتی، و مجلس و... تا آنان که طناب ها را آوردند و جنازه ها را در خاوران های سراسر کشور خاک کردند، در آن جنایت نقش داشتند و با آن همدل و همراه بودند.
در مخفی نگه داشتن آن نهایت سعی خود را کردند تا جائی که مخفی کاری به «نقطه وحدت» همه آن جانیان تبدیل شد.
«میر حسین موسوی، نخست وزیر وقت با دروغی آشکار از این کشتار بزرگ اظهار بی اطلاعی کرد در حالیکه نماینده وزارت اطلاعات مصطفی پورمحمدی خود از اعضای هیئت مرگ بود و در کشتار مستقیماً دست داشت»
«درهلوکاست ایران، خمینی تنها نبود، اگرچه فرمانِ قتل را خود جلادش صادرکرد، اما کلیه دستگاه های حکومتی پشت آن رفتند.جنایتی از پیش تدارک دیده ، که با همکاری و مباشرت همه ارگان های نظام انجام گرفت.
غیراز مخالفت آیت الله منتظری، همه مقامات رنگ و وارنگ حکومتی عملاً آن را تائید ودرآن مستقیم و غیرمستقیم مشارکت کردند. هیچ مقام حکومتی به خود نهیب نزد و خود را سرزنش نکرد ودرمقابل آن کشتار مهیب موضع نگرفت».
حالا از بیانیه میر حسین موسوی، همان سینه چاک «دوران طلائی» حمایت کردن و درست به هنگام سردمداری همان حکومت مستقرِ رفراندم و مجلس موسسان تجویز کردن ... تا بلکه پرچم «ایران کربلائی» را این بار بدست موسوی بر افرازند به چه معناست؟؟ در این روزهای بحرانی و سرنوشت ساز رجوی نگران چیست، غیراز در افتادن در این ورطه تاریک که همان «پاسخ اتودینامیک» خیانت و دوری از آرمان مبارزین است،
بعید است، اینکه بنا به مخرج مشترک ارتجاع غالب و مغلوب رجوی، می خواهد موسوی را غسل تعمید داده واز گناهانش پاک کند بلکه دل واپس رشد جنبش نوینی است که آلترناتیودموکراتیک وی را ایزوله و بی آینده کرده
هیچ بیانیهای، هیچ رفراندومی، و هیچ نطق سیاسیای نمیتواند خونهای ریخته شده را نادیده بگیرد. بازسازی ایران فردا، بر پایهی حقیقت و عدالت خواهد بود — نه بر پایهی معامله با گذشتههای سیاه.
منبع:پژواک ایران