در باره احسان طبری، بییسوادی و دروغگویی فرخ نگهدار و اشکهای ابتهاج!
مهرداد زبردست
دیروز در یوتیوب یک گفتگوی خودمانی زنده یاد ابتهاج را در منزل خود با سه نفر از همفکرانش از جمله فرخ نگهدا را دیدم.
ابتهاج در انجا بسیار احساساتی شعری از خود را در اسفند ۵۷ می خواند که:..ای ازادی می ایی؟.. ایا با زنجیر می ایی؟....
حال معلوم نیست این غزلسرای محبوب من ! که با چشمان گریان پس از ۴ دهه در کلن شعر ان دوره انقلاب برای خون داده های ازادی ان دوره را می خواند چگونه حتی تا لحظه مرگ از مردم ایران برای حمایت خود و یا حزب توده از رژیم خونخوار اخوندها از پیشگاه مردم خون داده،شکنجه شده،غارت شده و رنجور ایران پوزش نطلبید؟...و حتی یک بیت شعر هم نگفت؟....ایکاش بعدها مثلا می توانست بسراید:....ازادی تو هرگز نیامدی... ولی ما زنجیر را ستودیم...ما بیدادگر را سجودیم.....نه ماه ها که سالها...تا خود نیز اسیر زنجیر شدیم...ما الوده شدیم...... اری توده الوده شد ....
..........................
اما نکته بر انگیز ترین موضوع این گفتگو بیسوادی مزمن! و حتی دروغ پردازی های فرخ نگهدار است که هنوز پس ۴ دهه نمی داند که دیالکتیک واقعا چیست!؟.
من البته ان مناظره را هنوز بخاطر دارم: مناظره بین سروش فالانژ/مصباح اخوند/احسان طبری از حزب توده/فرخ نگهدار از اکثریت.
همان موقع خوب بیاد دارم که حتی خیلی از طرفداران سازمان اکثریت پس از ان مناظره از بیسوادی فرخ نگهدار می گفتند.
بر خلاف نظر ایشان احسان طبری هرگز تضاد را رد ننمود بلکه خیلی مختصر و مفید ان را برای حزب الهی های بشدت ضد مارکسیسم چون سروش و مردم ایران توضیح داد.
سروش از نگهدار پرسید:...خروارها نمک در کویر...این را چگونه با تغییر و دیالکتیک توضیح می دهید؟...فرخ نگهدار بیسواد! پاسخ بسیار خنده دار و نادرستی داد....ایشان افاضه فرمودند:..بگذار با هم بریم! .پس از مدتی شبکه یونی نمک ها از هم می پاشد!
این جواب باعث سکوت طبری و خجالت تمامی روشنفکران و حتی دیپلمه های دبیرستانی شد که کمی شیمی خوانده بودند!....چرا که اولا چنین اتفاقی مثلا در کویر لوت! هرگز روی نمی دهد...و حتی اگر هم روی دهد هیچ ربطی به تضاد دیالکتیکی! ندارد.
البته سروش این رهبر مکتبی فالانژها خیلی از بیسوادی نگهدار خوشحال شد و اما چون خودش نیز ماتریالیسم دیالکتیک را نفهمیده بود لذا توضییح کوتاه و بسیار درست احسان طبری را نیز نفهمید و یا نخواست که بفهمد.
طبری بدرستی گفت که در جریان تکامل و در پدیده های مادی در جهان پروسه های تکراری/چرخشی و حتی برگشت پذیرنیز دیده می شود و تمام پدیده های جهان را نمی شود با دیالکتیک توضیح داد.
حال گوش کنید دروغ پردازی های وقیحانه فرخ نگهدار را در گفتگو با ابتهاج که البته در خود نکات مختلفی دارد. از جمله انکه کیانوری معتقد بود تا جنگ با عراق است رژیم انها را نمی زند!...لابد بیچاره پیش خود می گفت چگونه حزبی که حتی خلخالی جانی را کاندید برگزیده خویش معرفی کرده است ممکن هست توسط رژیم خمینی ضد امپریالیست و ضد لیبرالها سرکوب گردد!...بگذریم.
فرخ نگهدار یکی از رهبران سازمان چریکی فداییان خلق بود که اگر اشتباه نکنم بزرگترین سازمان مارکسیستی خاور میانه محسوب می شد.البته ایشان و فتا پور و تنی دیگر با اولین کیش حزب توده پس از انقلاب، مات شوروی شده و سازمان اکثریت را بوجود اوردند که از جمله شعارهایشان این بود:
...سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید...(البته زود لبیک شنیدند!)
...ما خواهان رابطه با کشورهای انقلابی لیبی وسوریه هستیم...(نه نروژ و فنلاند؟ غرب.)
....حال این فرخ خان که انموقع تا کمر برای طبری و شوروی خم می شد و بسیار نگهدار! رژیم اخوندی بود، افاظه می کند که خون خونش را داشت می خورد که چرا طبری در مناظره با سروش گفته است که تضاد! را قبول ندارد!
لذا با ناراحتی! همراه طبری! به نزد کیانوری! رفتند.بعد کیانوری از طبری می پرسد: ایا فرخ راست می‌گوید؟..تو در مناظره گفته ای که تضاد دیالکتیکی را قبول نداری؟
...وبعد به طبری می توپد که باید از کتابهای مارکسیستی! مثل پولیتسر! پیروی نماید!
......واقعا زهی وقاهت!
حتی اگر کسی ضریب هوشی اش به اندازه یک اسفناج هم باشد می داند که این حرفهای فرخ نگهدار دروغی بیش نیست.
اولا کیانوری که خود کر و یا کور نبوده و این مناظره را صد در صد دیده بود.لزومی نداشت از انها سوال کند.
ثانیا یقینا از قبل در حزب توافق شده بود که طبری چه بگوید...فی المثل ضد خدا!! نگوید.حداقل همه می دانند که رهبران حزب توده حداقل بچه کودکستانی که نبوده اند؟
ثالثا طبری هرگز نگفت که تضاد دیالکتیکی را قبول ندارد.بسیار درست و محدود از ان دفاع کرد.
خامسا رهبر سازمان اکثریت چرا باید از رهبر حزب توده پا در میانی! بخواهد.
خواهش من از فرخ نگهدار ان است که از دروغ پردازیها و اخوندوفیل بودن دست بر دارد و بخاطر از هم پاشیده کردن بزگترین سازمان چپ و محبوب ایران حداقل از مردم ایران پوزش بخواهد.
برای ابتهاج فقط متاسفم.....برای خودم به عنوان یک ایرانی عاشق اشعار سایه نیز متاسفم.
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است
کارم از گریه گذشتهست بدان می خندم
به یاد مهرداد زبردست (اسم مستعار من )
( نابغه ریاضی همشهری ابتهاج ! که در سن ۲۲ سالگی یعنی با ۷۳ سال فاصله سنی با ابتهاج! با تیر خلاص پاسداران محبوب فرخ نگهدار! کشته شد)
منبع:پژواک ایران