در قانون اساسی آینده ایران، دین رسمی نخواهیم داشت.
کورش گلنام
پیشنهادی برای بر داشتن "دین رسمی" از قانوت اساسی آینده ایران.
در آغاز انقلاب، هیچ یک از سازمان های سیاسی و نه حتا همین آخوندهای ریا کار، برنامه ای برای حکومت پس از شاه نداشتند. آخوند ها خود باورشان نمی شد که چنین به سادگی بر خر مُراد سوار شده و تسمه از گرده مردم بکشند. آنها چنان مست قدرت باد آورده شده اندکه اینک به هیچ کس پاسخ گو نبوده، خود را برتر از همه انگاشته و مردم رابه هیچ می انگارند و هر گونه که می خواهند، سرمایه های ایران و نسل های آینده ایران را بباد می دهند بی اندکی حس میهن پرستی و آینده نگری. این هیولاهای انسان نما که امروز هر چه بیشتر می زنند، می کشند، می خورند و نابود می کنند، گرسنه تر، حریص تر، درنده تر و دریده تر می شوند، خود نیز به خوبی دریافته اند که این آخرین روزهای زندگی انگلی آن ها در ایران است و پس از سرنگونی حکومت ننگین، فاسد و دزدِ اسلامیِ آنان، جایی در آینده ایران نخواهند داشت. با همین انگیزه است که با همه توان در تدارک همیشگی سرکوب خیزش های مردم به سر می برند و ایرانِ امروز را به بهانه های گوناگون به حکومتی نظامی مبدل کرده اند. ولی فریاد ها از زور، ستم، دزدی، نا امنی، نداری، گرانی، تباهی و... هر روز رساتر و بلند تر شده و و مردم اندک، اندک دیوارهای بلند ترس را در هم می شکنند.
همه ایرانی ها به ویژه جوانان سختی کشیده ولی برومند ایران، از هم اکنون می باید در اندیشه فردای ایران و حکومت دلخواهشان بوده و برای آن به هر شکل که می توانند کار و کوشش و برنامه ریزی کنند و از هم اکنون در اندیشه قانون اساسی آینده ایران بوده و آن را در میدانِ گفت و گوهای خود وارد کنند.
مهمترین نکته
در قانون اساسی آینده ایران، مهمترین نکته از دید نگارنده، خط زدن همیشگی اسلام به عنوان دین رسمی ایران و بیرون آمدن از دایره کشورهای اسلامی است. ایران آینده از دیدِ من، ایرانی سکولار و لائیک خواهد بود که دین در اجرای برنامه ها و سیاست های آن کمترین ردپایی نخواهد داشت. امروز دیگر به همتِ و کوشش تاریخی همین آخوندها، به خوبی روشن شده است که: ما ایرانیان هیچ نزدیکی با داده هایِ اسلامی/ساختگی ای که به زور شمشیر در درازای چهارده قرن بر ما حاکم کرده اند، نداریم و می باید آ نرا به دور افکنده و در ایران آینده دکان ریا کاری، گدایی و مفت خواری آخوند ها را برای همیشه بسته و از بین ببریم.
پنهان کاری را باید کنار گذاشن وبه روشنی سخن گفت و تبر آزادی ورهایی را به ریشه نابکاران ریا کار زد. می باید همه آیین های در پیوند با دین اسلام و مذهب شیعه را از روزشمار سالانه خود بر داشته و دور بیاندازیم. محرم و صفر، ولادت یا درگذشتِ این و آن امام پیوندی به ایران و ایرانی ندارد. ما باید زادروز بزرگان خود چون فردوسی، حافظ، سعدی، امیر کبیر، قائم مقام فراهانی، احمد کسروی، رضا شاه ، مصدق و... فراوان دیگر بزرگان را جشن گرفته و یا برای آنان یادبودهایی با شکوه بر پا کنیم .این یا آن امام و امامزاده نه در فرهنگ گذشته ما ریشه دارند، نه زندگیشان جز افسانه سازی بر پایه دروغ های ساخته آخوندها و روزه خوان ها چیز دندان گیری جز گریه، سوگواری، سینه زنی، قمه زنی و تبلیغِ مرگ و خشونت برای ما داشته است و نه با آئین های ایرانیان هیچ نزدیکی و همخوانی دارند. آخوند و دین ساخته شده اش همیشه سدی در برابر پیشرفت جامعه ما به وجود آورده است که خوشبختانه اکنون با دست خود ریشه خود را به خوبی زده است. اینک نزدیک به چهل سال از حکومت آخوندهایِ مفت خوار بر ایران گذشته است و دنیا شاهد است که چه بلایی بر سر ایران و ایرانی آورده اند.
آخوند روزه خوان کجا و حکومت و کشور داری کجا!
قرن بیست و یکم است و آقایان در برابر بی کفایتی های ایران بر باد دهِ خود از مردم می خواهند که با دعا و روزه و نماز و صدقه سختی ها را بر طرف کنند. با کمال وقاحت زلزله و خرابی های پس از آن، خشک سالی، آلودگی هوا، اعتیاد، تن فروشی و... را نتیجه گناه کار ی های مردم می دانند! مردم را چون خود نادان به شمار می آورند و می گویند بروید دعای باران بخوانید تا باران ببارد!
خوشبختانه در دوران پیشرفت های شگفت آوری بسر می بریم که جهان را در زمینه تماس و پیوند های خبری، علمی و تکنیکی به "دهکده ای کوچک" تبدیل ساخته است و برای آینده ما سودِ فراوان دارد. نخست این که همه گفته ها و نوشته های آخوندهای دزد و انگل و مزدوران آن ها ثبت شده، دور از دسترس آن ها بوده و پاک شدنی نیست و همین سبب می شود که در فردای آینده راه گریز و فرار از جوابگویی را برآنان ببندد؛ دیگر این که به انگیزه همین گردآوری ها در رسانه های همگانی جهان، راه گریز آن ها به برون مرز نیز به سادگی شدنی نخواهد بود. آنها به هر جا نیز که بگریزند، ایرانیان در پی آن ها خواهند بود تا آنان را به سبب جنایت ها و زیان ها که به مردم و سرزمین ما وارد آورده اند، به دست عدالت سپرده تا محاکمه شده و سزای در خور ببینند.
همه راه ها به بیت "آقا" می رسد
این رسم شده است که در ایرانِ امروز کسانی که زبان به انتقادی هم می گشایند و اندک افشاگری ای هم که می کنند، گونه ای سخن می گویند که به "رهبر" خود خوانده مقدس، حتا اشاره ای هم نکنند. به این هم بسنده نکرده و راه حل مشکل را از رهبرمی خواهند که خود مشکل ساز اصلی و پشت پرده همه جنایت ها و دزدی ها است!
بنا بر این نخست باید سر مار را کوبید. این مار در بیتِ "رهبر معظم" خانه دارد. سمت و سوی انتقاد ها می باید به سوی رهبرِ خود خواندهِ خود خواه، مزدوران در بیت او و اوباش زیر فرمان او، عدم پاسخ گویی او و سازمان های زیر کنترل او که میلیاردها تومان بدون پرداخت مالیات بر درآمدهای میلیاردی در اختیار دارند، شکل بگیرد. شگفت است که واژه "وقاحت" معنای خود را در حکومت اسلامی از دست داده است. "آقا" که پس از سه هفته سکوت خود را در باره" عدالت خواهی و آزادی طلبی" ریاکارانه عزیز کرده پیشین خود احمدی نژاد شکسته است، او را برای عدم پاسخ گویی در باره آن چه در زمان قدرتش انجام داده و اینک نقش اپوزیسون را بازی می کند، سرزنش کرده و می گوید: "این کسانی که کشور در اختیارشان هست یا بوده، دیگر حق ندارند علیه کشور حرف بزنند، اینها باید پاسخگو باشند"! شنیده اید که می گویند: " دیگ به دیگ می گوید رویت سیاه"!
منبع:پژواک ایران