لحظه ای که درآنم
ثریا پاستور
لحظه ی عجیبی است
لحظه ای که در آنم
چه تماشایی است
پرستو های فکرم
لانه ای تنیده اند
روی قلبم
لانه ای از عشق
قلبم مالامال است
مالامال
از شور عجیبی
از حس غریبی
به پرستوها گفتم
پر پروازتان را
هدیه کنید
چندی به من
تا پرواز کنم
تا بنشینم آرام
بر دریچه های قلب هایی
که می تپند از برای من
تا گوشه ای از احساسم را
بپاشم بر قلب های نازکشان
تا حس کنم
هر لحظه ی دوست داشتن را
تا غرق شوم
در اقیانوس های نوازش
تا سخت در آغوش گیرم
بازوان تشنه ی آرامش
لحظه ای که درآنم
لحظه ی عجیبی است
منبع:پژواک ایران