رهبری مجاهدین خلق و رها شدن اعضاء بی دفاع در اردوگاههای مرگ
منیژه حبشی

خبر فراتر از فاجعه است. پنجمین حمله و خونین ترین آن. و رژیم ضد بشری حاکم در سرور و شادمانی اختیار از کف داده، و سپاه سریعا به جنایات خود و عمالش تحت عنوان انتقام مجاهدین عراقی اعتراف میکند وذوق زده  پیشاپیش رقم کشته شدگان را به 70 میرساند!
 
 حکومت ایران همچنین خبر از آمادگی خود در ادامه کشتار میدهد:
"محمدصالح جوکار ٬ عضو کمیسیون امنیت‌ ملی و سیاست‌ خارجی مجلس با اشاره به کشته شدن شماری از اعضای سازمان مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف گفته است: «صبر و تحمل مردم عراق دیگر به پایان رسیده است.... از این‌رو با حمله به پادگان اشرف به‌دنبال پاک کردن منطقه از لوث وجود اشرار و جنایتکاران هستند.
وی با بیان اینکه «مردم عراق به‌دنبال انتقام‌گیری» از اعضای این سازمان هستند٬ افزوده است: «با توجه به نفرت مردم از این گروهک،باید باز هم شاهد حمله مردم به پادگان اشرف باشیم، چون این گروهک باید تاوان کشتار‌ها و نسل‌کشی‌های خود در عراق را بدهد"(تاکید بر روی جمله از من است)
 
پیش از هر سخنی میخواهم به خانواده های این به ناحق به خون خفتگان تسلیت بگویم. خوب میدانم چه رنج جانکاهیست مادر یا پدر فرزندی باشی که سی و چند سال است چشم به در و در انتظار بازگشت او و حتی یک دیدار و یا یک تلفن و یا یک خبر از او هستی و بعد از اینهمه سال رنج و درد، خبر از این فاجعه برسد. یا مانند مادر من  هرگز حتی ندانی که بعد از 30 سال چه به سر فرزندت آمده و چگونه او را از تو ربوده اند.
با شناخت رژیم جنایت پیشه حاکم بر کشورمان در 35 سال گذشته، به تجربه دیده ام که هرگز قادر به تصویر سازی از سقف اعلاء و بالاترین حد جنایت و ترور و شکنجه ممکن از ناحیه این درندگان ضد بشر نیستم. هر بار این حکومت واقعا به گفته رهبر فاشیست آن "رکورد" تازه ای از خود بجای میگذارد.
 اما آیاغیر از اینست که  این شناخت را تمامی مبارزان با این رژیم و اکثریت بسیار بالائی از مردم ایران با پوست و گوشت و خون خود و عزیزانشان یافته اند؟ پس سوالم از مسعود و مریم رجوی اینست که بعد از اینهمه خون  و اینهمه رنج و شکنج، کدامین عقل سلیم در مقام رهبری سه هزار نفر، به آنان اجازه داده که به توافق بقول خودشان چهارجانبه دل بسته و امیدوار باشند در آشفته بازار موجود در عراق که امنیت مردم خودش هم فراهم نیست، امنیت اعضا انها تحت عنوان پناهنده تامین خواهد بود؟  آنهم با حکومتی تا به این حد نزدیک به رژیم ایران ! و با این تصورات دور از واقعیت ها، سخت مصر در ماندن در عراق بوده و حتی با اصرار خواهان بازگشت اعضای خود از لیبرتی به اشرف تحت عنوان اینکه در اشرف نیروهایشان در امنیت بیشتری هستند باشند!  
آخر رهبری معنا دارد. اعضای مجاهدین با رهبری شما به کجا رسیده اند؟ آیا عمق فاجعه را درک نمیکنید؟ بنظر میرسد جز خود شما ، عالم و آدم به بن بستی که سازمان را سالهاست در آن گرفتار کرده اید آگاهند! کدامین ارتش آزادیبخشی سراغ دارید که اکثریت اعضاء آن در دهه 60 زندگی خود باشند؟
فراموش نمیکنم اولین سخنرانی مهدی ابریشمچی بدنبال بردن نیروها به عراق در سال 65 ( که ویدئوی آن حتما نزد سازمان موجود است اگر "پاکسازی" نشده باشد) در نشستی که برای دادن خط و خطوط رهبری به بدنه سازمان تشکیل میدادید،  به صراحت اعلام کرد که ما در عراق یکسال بیشتر وقت نداریم وگرنه بلحاظ سیاسی خواهیم سوخت ( نقل دقیق به مضمون) .
از آن زمان 27 سال گذشته...
 آقای رجوی پذیرش اشتباهات فراوانتان آنقدر سخت است که همچنان به  قیمت ریخته شدن خون اعضاء سازمان که به شما اعتماد کردند، آنها را اینچنین خونین و مالین به دیواره های بن بست خود ساخته میکوبید و در انتظار معجزه ای این بی پناهان را در برابر تهدید های نه فرضی بلکه یقین و روشن رها میکنید؟ آیا  ترس شما در از دست دادن کنترل اعضاء تحت" رهبری عقیدتی" تان باید به بهای خون و رنج مستمر این بی پناهان باشد؟
 کسانی را که بااحساس مسئولیت انسانی کمپین انتقال افرادتان را از عراق  به سایر کشورها برپا کردند با شنیع ترین روشها مورد حمله قرار داده و از زبان برادر به خواهر شنیع ترین دروغها و ناروا ها را نسبت میدهید ،  صادقانه ترین انتقادها را با فحاشی های رکیک و موجی از تهمتهای پوچ و بی پایه مورد حمله قرار میدهید و حتی تهدید میکنید که بزودی "بند از بندشان جدا خواهید کرد" ! سلاخان جدید وعده سلاخی حتی قبل از حاکمیت میدهند!
 
 بواقع که فرهنگ استبداد زده تاریخی ما به بهترین شکل ممکن خودش را در "تنها آلترناتیو دموکراتیک"ش نشان میدهد!
در دادگاه تاریخ ملت ایران، به یقین رژیم خونخوار حاکم بر ایران و دست نشانده های مزدور عراقیش و حتی آمریکا و سازمان ملل به جهت کوتاهیشان در حفاظت این قربانیان در مسند متهمان این فجایع  خواهند بود، اما شما آقای رجوی نیز بطور قطع متهمید و باید پاسخگوی رهبریهای "داهیانه" خود  و خونهای به هدر رفته بهترین فرزندان این آب و خاک باشید.
آیا دور از واقعیت است که هنوز هم چون گذشته بدنبال کسب مشروعیت از طریق خونهای بزمین ریخته اعضاء خود هستید؟
منیژه حبشی
سوم سپتامبر 2013

منبع:پژواک ایران


منیژه حبشی

فهرست مطالب منیژه حبشی در سایت پژواک ایران 

*چگونه باید گفت یا نوشت که وارونه شنیده و خوانده نشود؟   [2023 Oct] 
* حد و مرز های گمشده در تفکر ما!  [2023 Oct] 
*اپوزیسیون و باور کهنه «دشمنِ دشمنِ من دوست من است»  [2023 May] 
*بدعتی خائنانه در وکالت برخی شاکیان دادگاه حمید نوری و دفاع سیاسی وکلای نوری!  [2023 Jan] 
*آیا خشم ما با بیان صفاتی چون بیشرف، قاتل، مزدور، کثافت و...قابل بیان نیست؟   [2022 Nov] 
*به کجای این شب تیره بیآویزم قبای ژنده خود را؟   [2022 Sep] 
*چرا واقعا به تریج قبای عده ای سخت برخورده؟   [2022 Jun] 
*لزوم قضاوت عاری از پیشداوری  [2022 May] 
*ضعف های عمیق فرهنگی جامعه ما و نمودهای آن در امر دادخواهی  [2022 Mar] 
*خوش بود گر محک تجربه آید به میان  [2021 Dec] 
*«روز جهانی عدالت» و آیینه ای در برابر برخی ازمدعیان دادخواهی!   [2021 Jul] 
*خودزنی های ما!   [2021 Mar] 
*طناب جنایتکاران و گردن نوید های ما!   [2020 Sep] 
*ما شریکان دزد و رفیقان قافله ایم!   [2020 Jan] 
*پیشگامان مبارزات چپ ایران را چه شده است؟   [2019 Nov] 
*چرخه معیوب خشونت و قربانیان آن   [2019 Aug] 
*کودکان کار و حقوق نادیده گرفته شده آنها  [2019 May] 
*مصادیق متضاد یک ماده قانون در حکومت اسلامی! «زین حسن تا آن حسن صد گز رسن»  [2019 Feb] 
*پاشنه آشیل حکومت و دِینِ تاریخیِ اکثریت عظیمی ازمردانِ ایران  [2018 Oct] 
*آیا مردمی با فرهنگِ مشابه یک حکومت، توانائی ساقط کردن آن را دارند؟  [2016 Sep] 
*نوری بر تاریکسرای رهبری مسعود رجوی بر مجاهدین خلق  [2016 Apr] 
*در سوگ مردی مبارز و نمونه ای شگرف از عشق به زندگی و آزادی  [2016 Jan] 
*نگاهی به تراژدی شيلر و سرنوشت ساير منتقدين رهبر و مردم فريبی علی مطهری!  [2015 Dec] 
*رنگِ خونِ ما ، حکومت ایران و اصلاح طلبان آن   [2015 Nov] 
*شادی ضحاک غالب و مغلوب: « بميريد بميريد وزين مرگ نترسيد » ...  [2015 Nov] 
*یادمانهای روزگار سپری شده نسلی سوخته (۱۰) آخرین بخش یادمانهای من [2015 Oct] 
*یادمانهای روزگار سپری شده نسلی سوخته(۹)  [2015 Oct] 
*پرسشی و پاسخی؛ «آیا حقیقت نصفه نیمه، حقیقت است؟»  [2015 Sep] 
*یادمانهای روزگار سپری شده نسلی سوخته (۸)-کوچ به عراق  [2015 Sep] 
*و سرانجام دیوارِ سکوتِ رازِ دولتیِ نسل کشیِ سال ۶۷ ترک برداشت.  [2015 Sep] 
*یادمانهایی از روزگار سپری شده نسلی سوخته (۷) دوران بعد از " انقلاب ایدئولوژیک " تا رفتن به عراق [2015 Sep] 
*روزگار سپری شده نسلی سوخته (۶) شهر فرنگ از همه رنگ [2015 Aug] 
*روزگار سپری شده نسلی سوخته-بخش پنجم از اقامت در فرانسه تا رفتن به عراق [2015 Aug] 
*«عكس واره‌ای از فروغ جاويدان مجاهدين خلق»  [2015 Jul] 
*یادمانهایی از روزگار سپری شده نسلی سوخته؛ بخش چهارم: کشف راه جدید برای بردن غیرقانونی افراد به فرانسه !  [2015 Jul] 
*یادمانهایی از روزگار سپری شده نسلی سوخته-3 بخش سوم : « داداشِشَم که شهید شد»… [2015 Jul] 
*زندگی مخفی که به ما تحمیل شد، هرچند که چریک نبودیم!  [2015 Jun] 
*۳۰ خرداد و آغاز مبارزه مسلحانه يک ضرورت و يا يک اشتباه مهلک؟  [2015 Jun] 
*محکوم کردن جنایت پاریس توسط ایران، همزمان با صدور حکم اعدام سهیل عربی به اتهام «سب نبی»  [2015 Jan] 
*شهادتی کوتاه در مورد مواضع سعید شاهسوندی در مصاحبه با همنشین بهار  [2014 Nov] 
*توقف جنایات هولناک اسیدپاشی های اخیر، دم خروس ادعای حکومتی نبودن این جنایات  [2014 Oct] 
*آنرا که خانه نئین است، بازی نه اینست...  [2014 Jul] 
*شادمانی عمیق من از لگدپراکنی و کتک کاری اردوغان و مشاورش در پاسخ به معترضین!  [2014 May] 
*نور افکنی تابیده بر یکی از اصلی ترین دلایل شکست جنبش مردم در سال 88   [2014 Mar] 
*آقای رجوی مرگ مجاهدین در لیبرتی فقط بار مسئولیت خونهای به هدر داه تان را میافزاید  [2013 Nov] 
*چند نکته در مورد نامه آقای ریحانی خطاب به آقای ایرج مصداقی  [2013 Oct] 
*رهبری مجاهدین خلق و رها شدن اعضاء بی دفاع در اردوگاههای مرگ  [2013 Sep]