چه کسی پیروز ِ جنگ ِ حماس و اسراییل است؟
پ. مهرکوهی
پیش درآمد
من در این نوشته وارد این بحث برخی از آگاهان به سیاست های جنگی و تهاجمی ی اسراییل نمی شوم که چرا آن کشور آگاهانه و عامدانه مردم غیر نظامی پلستینی را بمباران می کند. دستکم یک شاهد عینی، یک تن از افسران پیشین آرتش اسراییل (آرون برگمن)، که امروزه استاد دانشگده ی پژوهش های جنگی ی پادشاهی ی انگلستان در لندن است، در کتاب هایش به این موضوع پرداخته و به سیاست دیرینه و راهبردی ی دولت اسراییل در کشتار عمدی ی غیرنظامیان کشورهای دشمن از لبنانی ها در سال 1982 گرفته تا کشتارهای پیاپی ی پلستینیان اشاره کرده است. کتاب های او بی گمان در روی میز آقایان اوباما، دیوید کمرون، آندراس راسموسن، هولانده، تونی بلر، بوش ِ پدر و پسر و بانو مرگل قرار گرفته و آن رهبران خود به دلیل واقعی ی پشتیبانی ی دولت هاشان از دولت ِ دست راستی ی اسراییل آگاهند. رهبران کشورهای غربی هر نگری* درباره ی اسراییل و پلستین داشته باشند در اصل این واقعیت دگرگونی یی پدید نمی آورند که پرسشواره ی پلستین پیش از هر چیز یک پرسشواره ی اروپایی است و این پرسشواره به دست کم یک سده پیش از برآمدن هیتلر بر می گردد. سخن من در این نوشته پیرامون امکان برد و باخت دولت اسراییل و حماس در یک جنگ فرسایشی است تا شاید با نمایاندن برخی واقعیت ها افق بسیار محدود سران غرب درباره ی این تنش 66 ساله روشن تر شود.
***
آتش بس پنج روزه میان اسراییل و حماس روز دوشنبه 18 آگوست به پایان می رسد. اگرچه احتمال آغاز دوباره ی جنگ در شرایط کنونی زیاد نیست، ولی سرسختی و یکدنده گی ی دولت آقای ناتنیاهو برای ادامه ی محاصره ی اقتصادی ی غزه، در چنگ داشتن سرزمین های پلستینینان و خانه و شهرک سازی در زمین های اشغال شده از یک سو و اراده ی حماس برای در هم شکستن کمر اسراییل در یک جنگ فرسایشی از دیگر سو راه را برای درگیری های مرگ زای آینده باز نگاه می دارد. در این واپسین جنگ میان اسراییل و حماس که بیش از یک ماه به درازا کشید رهبران کشورهای غربی در آغاز، مانند همیشه، پشتیبانی ی کامل خود را از دولت اسراییل بیان داشتند. ولی با بالا رفتن شمار کشته شده گان غیر نظامی ی پلسیتنی در این جنگ همان سیاستمداران و رهبران غربی ناچار به تغییر لحن گردیده و با احتیاط بیشتری از اسراییل هواداری کردند. پخش تصویرهایی از کودکان خردسال پلستینی که در جریان یک ماه بمباران و توپ باران های شبانه روزی ی اسراییل کشته شدند نشانگر برخی از واقعیت های زشت این جنگ است که مانند هر جنگی شرم آور است و کسی نمی تواند بر جنون این جنگ سرپوش بگذارد. بر پایه ی واپسین گزارش سازمان همبستگی ی کشورها (یو. اِن)، شمار قربانیان پلستینی ی جنگ 1890 تن می باشد که از آن میان شمار کودکان کشته شده 414 تن بوده است. و باز در همان گزارش شمار مردان و زنان بالای 60 سال که قربانی ی بمباران ها گردیدند 87 تن یاد شده است. روزنامه ی نیورک تایمز هم در گزارشی اشاره کرده که به 175 تا از بهترین باغ های میوه و کشتزارهای صنعتی ی پلستینیان آسیب های فراوانی وارد گردیده است.
همچنان که هواداران حقوق بشر و دوستداران دوستی و صلح در خاورمیانه پیش بینی کرده بودند، فرمانرانان اسراییلی در این جنگ فریب ِ جنگ ِ تبلیغاتی ی چندین و چند ساله ی خود را خوردند، تبلیغاتی که بر آن بوده و هست تا به مردم اسراییل بباورانَد پلستینی ها آدم نیستند و شایسته گی ی آن ندارند تا با آنان مانند آدم رفتار شود. در چندسال گذشته نمونه هایی از این مغزشویی را گزارشگران غربی یی که توانسته اند در مرز غزه با سربازان آرتش اسراییل گفتگو کنند به ثبت رسانیده اند و شماری از آن گفتگوها در یوتیوپ در دسترس همگان است. نمی توان چشمداشت داشت که آن سربازان مغزشویی شده فرقی میان پیکارجویان حماس و کودکان خردسال پلستینی بگذارند و غیرنظامیان را هدف نگیرند.
این که دولت و یا ملتی نتواند میان یک گروه دهشتگرای مانند حماس و مردم عادی ی پلستین فرقی بگذارد و همه ی یک ملت را به یک چوب راند نشان از فاجعه دارد. پایمال شدن انسانیت در هر جامعه ای که همه ی یک مردم دیگر و همه ی وابستگان به یک نژاد دیگر را به یک چوب راند به آسانی انجام می گیرد و سخن گفتن از مردمسالاری در آن هازمان بیشتر به یک شوخی مانند است.
طنز نَه، که ریشخند تاریخ در این نکته است مردمی که خود برای نزدیک به دو سده قربانی ی نژادگرایی ی فراگیر اروپایی ها بوده اند، اکنون از همان روش های نژادپرستانه ی پُر پیشینه ی اروپایی ها بر پاد یک ملت دیگر بهره می گیرند و فریب برتری ی آرتش خود را می خورند.
دانش جنگ به ما می گوید پیروزی ی نظامی یی را که نتوان به پیروزی ی سیاسی دگرش داد بی ارزش است. پیروزی در جنگ زمانی به دست می آید که برنده ی جنگ بتواند راه حل پیشنهادی ی خود برای پایان بخشیدن به یک تنش را به طرف رو در رو تحمیل کند. برای نمونه در جریان جنگ های ویتنام سرانجام دولت آمریکا ناچار به واگذاری ی جنگ شد، بی آن که حتا در یک میدان نبرد جنگ را به ویتنام شمالی واگذار کرده باشد. اکنون می توان پرسید چه کسی برنده ی این جنگ خاورمیانه ای تواند بود، دولت ناتنیاهو، و یا حماس؟ و آیا اسراییل با همه ی قدرت آرتش اَش توانسته و یا خواهد توانست حماس را با همه ی ضعف نظامی اَش وادار به پذیرش اراده ی دولت اسراییل کند؟
در دو سال گذشته آقای ناتنیاهو در پی ی بهانه ای بود تا بار دیگر به غزه یورش برده و چنان تصفیه حسابی با حماس بنماید که آن سازمان سودای راکت پرانی به اسراییل را یکبار و برای همیشه از سر به در کند. آقای ناتنیاهو در آغاز این تازه ترین جنگ اسراییل و حماس تأکید بر این مهم داشت که پایان بخشیدن به راکت پرانی ها هدف اصلی ی لشکرکشی اَش به غزه است. آرتش اسراییل در چند سال گذشته همه ی توجه و آماده سازی ی خود را روی همین جنگ با حماس متمرکز کرده بوده است. به گفته ی فرمانده هان آرتش اسراییل آن ارتش با آماده گی ی کامل، در بالاترین مرز توانایی و با آموختن از جنگ های پیشین وارد این جنگ شد. آرتش اسراییل آماده گی ی خود را برای رو به رویی با دشنمان آش وامدار کمک های بسیار سخاوتمندانه ی کشور آمریکا است که یک چهارم بودجه ی آرتش اسراییل را می پردازد و آن کشور را پیوسته با پیشرفته ترین جنگ ابزارها مجهز می نماید. اگر آرتش اسراییل در شش سال گذشته توانسته به یک ارتش بسیار پیشرفته دگرش یابد، حماس هم بسیار از جنگ های گذشته آموخته و امروزه از توانایی های برخودار است که شش سال پیش کسی تصور آش را نمی کرد. اگرچه حماس درباره ی شمار هموندان و جنگجویان اَش بسیار گزافه گویی می کند و می گوید که دارای یک نیروی 20 تا 30 هزار نفره است، که نیست، ولی داده های تازه ای درباره ی حماس در دست است که مایه ی شادی آقای ناتنیاهو نخواهد گشت.
در چند سال گذشته حماس توانست در زیر بینی ی آرتش اسراییل دست به ساختن شبکه ای از تونل هایی بزند که راه به بیست دهکده در منطقه های اشغالی می بردند. این تونل ها برق کشی شده، دارای دستگاه های تهویه ی هوا و انبارگاه هایی بودند که در آن ها مقدار زیادی آب و خرما انبار شده بود. چنین به نگر می آید که برخی از برنامه های حماس پنهان کردن رزمنده گانش برای هفته ها در این تونل ها بوده و یا سودای ساختن یک یازدهم سپتامبر تکاندهنده برای اسراییلی ها بوده است تا آنان را ناگزیر به ترک سرزمین های اشغالی کند. پیشینه ی تونل های حماس به سال 1989 باز می گردد و طرح نخستین تونل ها از سوی یک فرمانده نابغه ی سازمان حماس به نام محمود عبد الرئوف ِ مبحوح انجام گرفت. در چند سال گذشته تونل های حماس از مهندسی ی بسیار پیشرفته تری برخوردار شده و این کار را بر اسراییل سخت می کند. زیرا تکنولوژی ی آرتش های آمریکا، اسراییل و یا هیچ کشور دیگری هنوز به چنان درجه ای نرسیده که تونل هایی را که در ژرفای بیست و چند متری ی زیر زمین ساخته می شوند ردیابی کنند. کشف این تونل های تازه دولت اسراییل را به سختی شگفت زده کرد و نشان داد که یک نیروی هر چند ضعیف می تواند از خود دفاع کند. با یاری گرفتن از همین تونل ها حماس توانست در این جنگ بیش از 64 کشته و 400 تن زخمی، که زخم بسیاری از آنان بسیار جدی است، روی دست آرتش اسراییل بگذارد. برای درهم کوبیدن تونل ها آرتش اسراییل ناچار است که سرباز به درون غزه فرستد و حماس می تواند با نهادن دام بر سر ِ راه ِ سربازان اسراییلی شمار زیادی از آنان را به کام مرگ بفرستد. در یکی از یورش های حماس یکی از جنگجویان آن سازمان توانست پیش از کشته شدن پنج تن از درجه داران تا دندان مسلح اسراییلی را بکشد. در این جنگ 750 تن از نیروهای حماس کشته شدند. شمار کشته گانی که حماس در این جنگ روی دست اسراییل گذاشت در برابر شمار کشته گان پلستینی بسیار کوچک می نماید ولی اگر با سنجه ها و عینک آرتش اسراییل به آن نگاه کنیم شمار بسیار بالایی است. در جنگ سال 2009 تنها 9 تن از سربازان آرتش اسراییل کشته شدند که چهار تن از آنان به اشتباه از سوی خود ِ نیروهای اسراییل هدف گرفته شده بودند.
در این جنگ، اسراییل 4700 جایگاه را از زمین و هوا در غزه هدف گرفت و بیش از 34000 بمب و گلوله ی توپ بر سر ِ نوار غزه ریخت. در جنگ سال 2009 شمار بمب ها و توپ های ریخته شده بر سر پلستینیان 7000 تا بود. اگر درست نگاه شود این به معنی ی بالا رفتن توان ایستاده گی حماس است. چنین ایستاده گی یی در برابر اسراییل پیش از این از سوی هیچ یک از آرتش های کشورهای عربی انجام نگرفته بوده است.
وارونه ی آنچه آقای ناتنیاهو وعده داده بود دولت اسراییل در این تازه ترین جنگ نتوانست به هدفِ اعلام شده اَش یعنی درهم کوبیدن حماس و از همه مهم تر پایان بخشی به راکت پرانی های حماس دست یابد. فرمانده هان آرتش اسراییل خستویش می کنند که امروزه حماس دارای دست کم سه هزار موشک آماده ی شلیک به خاک اسراییل است. حماس ادعا می کند که اسراییل تنها توانسته 10% از موشک های حماس را از میان ببرد. اینک حماس این ناکامی ی دولت اسراییل را به حساب پیروزی ی خود خواهد گذاشت. اسراییل در جریان این جنگ توانست 32 تا از تونل های حماس را نابود سازد. اگرچه احتمال این که اسراییل توانسته باشد همه ی تونل های حماس را کشف کرده یاشد اندک است، ولی با تجربه ای که حماس در ساختن تونل پیدا کرده است کندن تونل های تازه برای حماس دشوار نیست و براحتی خواهد توانست تونل های تازه ای در یک بازه ی چند ماهه در ژرفای 20 تا 30 متری از سطح زمین بسازد.
حماس درست دو دقیقه پیش از آغاز آتش بس 32 دانه موشک (راکت) به سوی اسراییل شلیک کرد تا نشان دهد که حماس همچنان پا برجاست. اگرچه آقای ناتنیاهو می تواند بر خود ببالد که بی پذیرفتن هیچ پیش شرطی به آتش بس دست یافته است، ولی حماس گفته بود تا یک سرباز اسراییلی در غزه است آتش بس بی معنی خواهد بود و آرتش اسراییل ناچار شد پیش آغاز آتش بس همه ی نیروهای خود را از غزه بیرون ببرد.
آقای ناتیناهو هم پس از دریافتن این حقیقت که نمی تواند جلوی موشک پرانی های حماس را بگیرد از فردای ویران سازی شبکه ی تونل های حماس در جستجوی راهی برای پایان دادن به لشکر کشی اَش به غزه برآمد. او شاید از پیش گمان می کرد که با یاری ی فشارهای تحریمی ی دولت مصر بتواند حماس را وادار به پذیرش آتش بس کند. ولی یکی از مهم ترین مشکل های آقای ناتنیاهو درک نکردن موقعیت حماس است. حماس نمی تواند برای این که آقایان نفتعلی بننت، لیبرمن و ناتنیاهو همچنان سکان سیاست در اسراییل را درست داشته باشند به مغز خود گلوله شلیک کند. یکی از دلیل های حماس برای نپذیرفتن پیمان آتش بس تحریم های اقتصادی ی دولت های اسراییل و مصر است که غزه را در هفت سال گذشته بسان اردوگاه های آلمان نازی درآورده است و همه ی مردم غزه بسان بندیان اردوگاه های نازی ها در آمده اند. حماس باید پس از جنگی که بیش از 1800 تن کشته و نزدیک به 10000 تن زخمی و توانخواه و ویرانی ی های باورنکردنی به جا گذشته یک دستآورد سیاسی به مردم غزه تحویل دهد. اگرچه نپذیرفتن آتش بس بی قید و شرط از سوی حماس هم یک پیروزی برای آن سازمان به حساب می آید ولی ادامه ی وضع کنونی هم برای مردم اسراییل و هم برای پلستینیان غزه بسیار دشوار است.
یکی از مهم ترین هدف های دولت های چپ و راست اسراییل در بیست سال گذشته تلاش اَشان برای وارد کردن اسراییل به سازمان ناتو بوده است. ولی اسراییل با چهره ای که اکنون از خود به جهانیان نشان داده است تلاش های انجام شده برای پیوستن به ناتو را به کاری ناشدنی دگرش داده است. این جنگ هیچ دستآوردی برای دولت اسراییل نداشته است و اسراییل نتوانست به هیچ یک از هدف های اعلام شده اَش دست یابد. تنها دسـتآورد بزرگ اسراییل در این جنگ آشکارتر شدن چهره ی خشونت پیشه ی سیاست پیشه گان امروز اسراییل و آرتش آن کشور در نزد جهانیان است. اسراییل به این گمان دست یافته به کاری گیری ی حداکثر زور در جنگ به پیروزی خواهد انجامید. ولی مردم کشورهای اروپایی دیگر همچون گذشته از اسراییل پشتیبانی نمی کنند و سیاستمداران اروپایی، علیرغم دوستی های بسیار برادرانه با بانکدارن غربی ی هوادار اسراییل، ناچار خواهند شد در پشتیبانی از اسراییل مرز نگاه دارند و این برای اسراییل سرآغازی رفتن به چاهی است که آمریکا در جنگ ویتنام در آن فرو افتاد. در این واپسین جنگ نیمی از خاک اسراییل به صورت نیمه تعطیل و تعطیل درآمده بود. اگر این آتش بس شکسته شود، بارش موشک های حماس به سوی اسراییل دوباره از سر گرفته می شود. ادامه ی جنگ به زیان آقای ناتنیاهو پایان خواهد گرفت زیرا این بار اسراییل ناچار خواهد شد سراسر غزه را خانه به خانه درنوردد و این یعنی اینکه آرتش اسراییل باید خود را برای چندین ماه ماندن در غزه آماده کند. اگر حماس توان ادامه ی جنگ در شرایط کنونی را داشته باشد، اسراییلی ها ناچار خواهند شد سیاست های دولت آقای ناتنیاهو را به پرسش کشند.
پرویز مهرکوهی
Sunday, August 17, 2014
*
واژه ی عربی ی "نظر" از واژه ی پارسی ی نگر و از ریشه ی نگریستن گرفته شده است. من دلیل منطقی یی در به کار بردن صورت عربی ی یک واژه ی پارسی نمی بینم
منبع:پژواک ایران