PEZHVAKEIRAN.COM از «فرود سخت» تا « فراز سخت»
 

از «فرود سخت» تا « فراز سخت»
شیوا آذرنوش

انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ به پایان رسید و نام مسعود پزشکیان بعنوان پیروز این انتخابات و در مقام نهمین رئیس جمهور نظام اسلامی در تاریخ سیاسی ایران ثبت شد. می توان ادعا کرد که نتیجه ی نهایی این نمایش انتخاباتی که با «فرودی سخت» آغاز و با «فرازی سخت» به پایان رسید برای بیشتر افراد قابل پیش بینی نبود حتی برای آنهایی که در امر سیاست ادعای ورزیدگی دارند. 
 بدنبال سقوط بالگرد حامل ابراهیم رئیسی در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ سیر پیشامدها بسیار سریع و پر هیاهو بود. روزهای متمادی نه تنها سیاست وزران و مفسران بلکه مردم عادی هم درگیر توضیح ماجرا و اثبات این بودند که این سقوط ناشی از سانحه بود یا توطئه. بدنبالش بحث انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری و کاندید شدن چهره های گوناگون پیش آمد. 
ثبت نام برخی چهره ها برای کاندیداتوری ریاست جمهوری در وزارت کشور موج دیگری از تفسیر و پیش بینی ها به راه انداخت. چند نام بیش از همه توجه ها را به خود معطوف کرد: علی لاریجانی، محمد باقر قالیباف، وحید حقانی و محمود احمدی نژاد. 
با اتکا به قرائن و شواهد موجود، بحث احتمالات بالا گرفت در اینکه نامِ چه فردی از صندوق انتخابات بیرون خواهد آمد و نظر رهبری متمایل به کیست. 
به جرات می توان ادعا کرد که در آن روزها کمتر کسی حاضر بود روی پیروز شدن مسعود پزشکیان شرط بندی کند. حضور او در وزارت کشور جهت ثبت نام اولیه، نگاه ها را به او معطوف نکرد. با حضور اندک دیگر چهره های اصلاح طلب نظیر اسحاق جهانگیری، عبدالناصر همتی،عباس آخوندی و محمود صادقی کسی احتمال این را نمی داد که حتی در صورت موافقت بیت رهبری در اجازه عبور یکی از اصلاح طلبان از سد تعیین صلاحیت توسط شورای نگهبان، مسعود پزشکیان گزینه ی مورد نظر باشد. قرار گرفتن نام مسعود پزشکیان در کنار نام پنج کاندیدای دیگر از طیف اصول گرا بعنوان افراد حائز صلاحیت رقابت انتخاباتی، اولین تلنگر به اذهان عمومی و نیز فعالان عرصه ی سیاست بود که آنها را متوجه امکان دست زدن به بازی جدیدی توسط هرم تصمیم گیری نظام نمود. 
مناظره ها و گفتگوها نشان داد که گویا مسعود پزشکیان نیز تصورش را نمی کرده که گزینه ی مورد نظر شورای نگهبان در ورود به رقابت انتخاباتی باشد چرا که در گفتگوهای پس از گزینش، تاکیدش بر این که «ما قرار نیست برنامه جدید بنویسیم و سیاست جدیدی اجرا کنیم» نشان از عدم آمادگی قبلی او می داد. 
با شروع مناظره ها، گمانه زنی بر سر انتخاب ( انتصاب) یکی از دو کاندیدای اصول گرا یعنی محمد باقر قالیباف یا سعید جلیلی بالا گرفت. اینکه کدامیک به نفع دیگری از رقابت کناره گیری می کند و نظر مساعد «آقا» به کدامیک معطوف است. بسیاری بر این باور بودند که تایید صلاحیت پزشکیان نمایشی است برای نشان دادن استقلال و بی طرفی در عملکردِ شورای نگهبان و او نقش مهره ی خنثی را در رقابت‌ها بازی خواهد کرد. 
زمانی که نام پزشکیان و جلیلی بعنوان دو کاندیدای رقیب برای مرحله ی دوم اعلام شد، ناظران صحنه ی رقابت به خود آمدند که آیا قواعد بازی تغییر کرده؟ آیا خامنه ای برخلاف رویه ی همیشگی اش عمل کرده و کاندیدای جناحِ کنار گذاشته شده را وارد بازی نموده؟ آیا برای ایجاد دو گانه ی بد و بدتر و ترغیب مردم به شرکت در انتخابات بی رونق، پزشکیان را بالا کشیده اند تا مشروعیتِ بر باد رفته ی نظام را بازستانند؟ 
در این مرحله، شک و تردید ها به اوج رسید و برخی منتظر کودتای انتخاباتی دیگری نظیر سال ۱۳۸۸ بودند. ولی با اعلام رسمی نام مسعود پزشکیان به عنوان نهمین رئیس جمهورِ «منتخب»، پرده ی آخر نمایشِ فوق اجرا گشت البته باز هم با نرخ مشارکت پایین مردم و بدون استقبال عمومی و بروز هیجان و شادی در جامعه حتی با وجود شکست جبهه ی اصول گرا. این عدم واکنش عمومی تاکیدی بر دستاورد فکریِ ماندگار « اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا» بود. 
 
حال بپردازیم به رویارویی جدی مردم با حکومت و حامیانش بر سر عدم شرکت یا شرکت در انتخابات. 
شاهد اتفاق بزرگی بودیم: موضع گیری صریح بسیاری از مردم از جمله خانواده های داغدارِ کشته شدگان، آسیب دیدگان اعتراضات، زندانیان سیاسی، بسیاری از دادخواهان و ایرانیان داخل و خارج از کشور، مخالفان سیاسی نظام در خارج از کشور از جمله رضا پهلوی مبنی بر عدم مشارکت در انتخابات دروغین و تحریم آن. 
حتی برخی چهره هایی که سابق بر این با حکومت همراه بودند مانند میر حسین موسوی، زهرا رهنورد، سید مصطفی تاجزاده و فائزه هاشمی  بطور آشکار انتخابات را تحریم کردند. در مناظرات بین کارشناسان برخی صاحب نظران مانند مصطفی مهرآیین و حاتم قادری خیلی قاطع و روشن، انتخابات و حتی انتخاب پزشکیان را تحریم کرده و آن را تضمینی در جهت ادامه ی حیات نظام و در نهایت موجب سرخوردگی مجدد مردم توصیف کردند. آمار مشارکت بسیار پایین مردم در انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ ۸ تیرماه ۱۴۰۳ به طور جدی مشروعیت نظام را زیر سوال برد به حدی که رهبر نظام پس از چند روز سکوت در سخنانی به « غلط بودن پیش بینی ها» و « کمتر از حد توقع بودن میزان مشارکت» اعتراف کرد و بعلت عدم کسب اکثریت آرا توسط کاندیداها ( که البته آن آمار هم جای تردید جدی داشت) انتخابات به دور دوم کشیده شد. حالا زمان اجرای پرده پایانی نمایش رسیده بود و اتاق فکر نظام هوشمندانه و با تمام نیرو با بازی دوگانه سازی پزشکیان در برابر جلیلی به تحریک مردم دست زد. با تایید هسته ی سخت نظام گسیل نیروهای تبلیغاتی به روستاها در جلب آرا به نفع جلیلی صورت گرفت. اما نکته ی پر اهمیت و البته آزاردهنده در این مرحله، فعالیت بی وقفه ی اصلاح طلبان در داخل و خارج از ایران و نیز حامیان پرده نشین نظام در خارج از کشور بود تا با هراس افکنی از هیولای جلیلی  در دل مردم، آنها را به سمت فرشته ی نجات (پزشکیان) سوق دهند. انگار تا قبل از این، مملکت در بهترین شرایط بوده و جلیلی تنها خطر بالقوه است که باید از سر راه برداشته شود. حکومت با ترفندهای فوق توانست در مرحله دوم انتخابات بخشی از مردم مردد را به پای صندوق های رای بکشاند و با افتخار خود را پیروز میدان معرفی نماید.
 
حال پرسش مهم این است که پیروزمندان و  بازندگان واقعی انتخابات چه کسانی هستند؟ 
 
اصول گرایان و نیز خودباخته های سیاسی خارج از کشور بدون شک بازندگان اصلی این میدان هستند. در مورد اصول گرایان که موضوع نیاز به توضیح ندارد. اما سیاسیون خودفروخته و بی هویت خارج نشین بار دیگر بر این نکته مهر تایید زدند که تا چه اندازه از خواسته های دادخواهانه و مشروع ملت ایران فاصله دارند و در واقع در مقابله با مردم ایران، همراه با حکومت اسلامی در یک جبهه هستند. گرچه عدم همراهی اکثریت مردم در این انتخابات بر شناسنامه ی سیاسی این خودفروختگان مهر باطل زد. 
 
علی خامنه ای به رغم حرکت هوشمندانه و البته پر ریسکِ وارد کردن پزشکیان در شطرنج انتخابات، بازنده ی بزرگ این انتخابات است. درصد بالای عدم مشارکت مردم در انتخابات از یکسو و از دست دادن امتیاز برکشیدن یک رئیس جمهور و دولت اصول گرا جهت پیشبرد برنامه ها و زمینه سازی جهت پروژه جانشینی از سوی دیگر او را به بزرگ‌ترین بازنده ی این نمایش تبدیل کرد. 
 
پزشکیان و جبهه اصلاح طلب علیرغم پیروزی ظاهری در انتخابات، بازنده دیگر این ماجرا هستند. پر واضح است که پزشکیان و دولتش توان حل مشکلات پیچیده مملکت را ندارند و از سوی بیت رهبری با چالش های بزرگی در اجرای برنامه های پیش رو مواجه خواهند شد. 
بعبارتی آن که بر شانه ی مسعود پزشکیان نشست، همای سعادت نبود بلکه همای نحوست بود. 
 
بدون تردید برنده ی اصلی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، مردم معترض و رنج دیده ی ایران، خانواده های داغدیده و دادخواه، آسیب دیدگان اعتراضات،  ایرانیان مخالف نظام و دادخواهان در خارج از کشور هستند یا بعبارتی همه ی آنهایی که «نه» گفتند. چرا که با عدم شرکت در انتخابات، مشروعیت نظام را به طور جدی زیر سوال بردند.
 
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، نقطه ی عطف دیگری در تاریخ مبارزات ایرانیان (داخل و خارج از کشور) با نظام اهریمنی حاکم است. امید که ارزش این دستاورد بزرگ دانسته و حفظ شود چرا که از زمان استقرار نظام اسلامی، جان‌های عزیز بسیاری پر پر گشته تا مسیر مبارزه ی ملت ایران به جایگاه کنونی برسد. 
 
جولای ۲۰۲۴ 

منبع:پژواک ایران