قربانیان جنایت جنگی، ابزاری برای تعمیق جنگی جنایتکارانه
فرهاد فردا
در روزهای اخیر سه خبر بیش از همه اخبار نظرها را به خود جلب کرده است. در صدر خبرها شرایط اسفناک آواره گان و همدردی کم نظیر بخشهای وسیعی از ساکنین اروپا با درد و رنج آواره گان، علیرغم سیاست حاکمان این کشورها قرار دارد. دومین خبر مربوط به فاز سوم بحران جهانی سرمایه میباشد. این بحران که در شکل بحران مالی در سال ۲۰۰۸ در آمریکا شروع شد و به مانند حریقی اقتصاد جهانی را در خود بعلید، در سال ۲۰۱۰ به بحران ورشکستگی مالی دولتها و بحران فروپاشی اتحادیه اروپا بست و تعمیق یافت. در فاز کنونی تعمیق این بحران، در رکود "کشورهای نو ظهور" تجلی یافته است: معضلات اقتصادی و نزول واحدهای پولی در برزیل، آفریقای جنوبی، روسیه، ترکیه و به ویژه چین، لرزه بر اندام تحلیلگران اقتصادی افکنده است. گوئی که بحران جهانی نفت که در اوایل دهه هفتاد، نقطه عطفی در پایان "دوران طلایی" بعد از جنگ دوم جهانی بود، این بار در جهتی معکوس و با تاثیری به مراتب وسیعتر از آن سالها، طلایه دار عصر "بحران بی پایان" میشود. سومین خبر مربوط به ورود قریب الوقوع سربازان روسیه در باتلاق جنگی سوریه است. این خبر در رابطهای تنگاتنگ با دو خبر قبلی قرار دارد.
طبق خبر سوم، سربازان روسی بر روی بالهای رسانههای امریکایی به خاک سوریه انتقال مییابند. در هفتههای پیش چنین به نظر میرسید که آمریکا نسبت به تلاشهای روسیه برای پایان بحران سوریه از طریق مذاکره و شرکت رژیم اسد نرمش به خرج دهد، اما این تعلل آمریکا قبل از هر چیز نتیجه دور جدید تلاشهای دیپلماتیک روسیه و ورشکستگی سیاست آمریکا که منطقه را به مخروبهای بدل کرده است و دشواریهای کاخ سفید با سنا در رابطه با توافقات با ایران، خصومت ترکیه با کردها، موج عظیم پناهندگان و تاثیر آن بر افکار عمومی اروپا، تضاد آلمان و اتریش با سیاستهای آمریکا در رابطه با خاورمیانه و نقش ایران در آن بوده است. سرمایه داران آلمانی در رابطه با قراردادهای انرژی در هفتههای گذشته، علیرغم محاصره اقتصادی روسیه تلاشهای جدیدی با آن کشور را شروع کردهاند. روسیه همراه با ایران یک فعالیت گسترده دیپلماتیک در منطقه را شروع کرده است. این تلاش دیپلماتیک تاثیر گذاری بر مصر و کشورهای دیگر منطقه را در بر میگیرد.
دولت یونان در روز دوشنبه اعلام کرد که درخواستی از آمریکا مبنی بر ممنوعیت استفاده روسیه از آسمان یونان برای کمک به رژیم اسد را دریافت کرده است که هنوز در حال بررسی آن است. جنگ تبلیغاتی گسیل سربازان روسی به سوریه در درجه اول دو هدف دارد: دوباره زنده کردن "خطر روسها" از دوران جنگ سرد در اذهان عمومی اروپا و منحرف کردن افکار عمومی اروپا در رابطه با دلایل اصلی وجودی بحران آواره گان. آمریکا و متحدینش عاملان و مجرمین اصلی این تراژدی انسانی هستند. این در افکار عمومی اروپا امری بدیهی است. آمریکا با طرح گسیل سربازان روسی به سوریه به کمک رسانهها به شکلی هدفمند قصد انحراف افکار عمومی اروپا را دارد.
آمریکا قصد داشت که به کمک ترکیه در کشورهای اروپایی نفاق بیفکند. اولین تماس تلفنی اردوغان پیش از اعلام علنی ورود به باتلاق جنگی با سه کشور قطر، عربستان و فرانسه بود. امیر عربستان مدتها برای "استراحت" در فرانسه به سر میبرد. در اروپا کانال ارتباطی برای سیاستهای محوری آلمان است چرا تماس با فرانسه از اولین اقدامات اردوغان بود؟ چرا آلمان با تاخیر و از طریق رسانهها از این اقدام مطلع شد؟ آیا امیر عربستان تنها به هدف استراحت در فرانسه اقامت داشت؟
روسیه برای ایجاد شکاف در اروپا به سود خود از موج کمک و همیاری مردم اروپا به آواره گان و خیز کشورهای اروپایی برای طعمهٔ لذیذ بازارها و امکانات جغرافیای سیاسی ایران استفاده میکند. دولتهای اسپانیا و اتریش به شکلی روشن اسد را بخشی از نیروهای متفق علیه داعش ارزیابی میکنند، آلمان نیز در این رابطه موضعی واضح اتخاذ نکرده، اما از تکرار درخواست برکناری اسد فاصله گرفته است.
فرنسوا اولاند با نازلترین حد محبوبیت، در سیاست داخلی در کار تدارک برای یورش به دستاوردهای اجتماعی است. جنگ و سیاست خارجی تهاجمی و نزدیکی هر چه بیشتر به سیاستهای آمریکا برای منحرف کردن افکار عمومی از معضلات پیش رو و تقویت وزنه فرانسه در مقابل آلمان راه گریز فرنسوا اولاندا است. او هنوز هم بر طبل سرنگونی اسد میکوبد. انگلستان متحد سیاستهای آمریکا بدون تأیید مجلس آن کشور نیز به شکلی عملی به باتلاق سوریه قدم گذاشته است و حملات هوایی در آن کشور را آغاز کرده است.
طبق اخبار رسانههای آلمانی، آمریکا بعد از شکست مفتضحانه "لشکر ۳۰" آموزش مخالفین رژیم اسد را شدت بخشیده است و دولت ترکیه از ترکمنها و ترک زبانهای چین در جنگ در سوریه استفاده میکند. این حرکت دولت ترکیه میتواند به تشدید و تعمیق اختلافات قومی میان کردها و ترکمنها منجر شود.
تعمیق بحران سرمایه داری و فاز سوم آن، فاز بحران "کشورهای نوظهور" و تشدید دخالتهای منطقه عربستان، ترکیه، ایران و قدرتهای جهانی، آمریکا، فرانسه، انگلستان و روسیه زنگ خطر تعمیق بحران جنگی در خاور میانه است. اشک تمساح برای آواره گان فقط برای منحرف کردن احساسات پاک عمومی در اروپا در جهت امیال ضدّ انسانی دول امپریالیستی است. به این امامزادگان باید گفت: مرا به خیر تو امید نیست....
روسیه از همان ابتدا به رژیم اسد کمک رسانده است و این "کشف" جدیدی نیست. کمک روسیه نیز بر اساس منافع ملی آن کشور استوار است. این منافع با منافع اکثریت ساکنین زمین هم هیچ قرابتی ندارد. ولی چگونه است که میرزا بنویسهای قشر میانی مرفه، در نشریات غربی در چند روز اخیر به این "کشف" نائل شدهاند؟ آیا جز این است که از قربانیان جنایت جنگی، به عنوان ابزاری برای تعمیق جنگی جنایتکارانه استفاده کنند؟ آیا بحران آواره گان در اروپا نتیجه جنایت جنگی امپریالیسم آمریکا، فرانسه و انگلستان نیست؟ آیا نظام سرمایه داری به بنبست تاریخی نرسیده است؟
فرهاد فردا
۰۹/۰۹/۲۰۱۵
منبع:پژواک ایران