گام به گام در سراشیب فروپاشی
فرهاد فردا
امروز صد و بیست پنجمین سالگرد تولد نویسنده و منتقد ادبی نامدار آلمانی کورت توخلسکی میباشد، نویسندهای که با سلاح قلم خود با تمام توان بر آن بود که از فاجعه پیش رو در آلمان دهه سی قرن گذشته جلوگیری کند. پیام تاریخی او، "طنز اجازه بیان چه چیزی را دارد؟ همه چیز را"، رساترین پاسخ به ددمنشی است که در روز گذشته در پاریس به وقوع پیوست.
یک روز پس از اعلام این که فرانسه بزرگترین ناو جنگی خود "چارلز دوگل" را به منطقه خلیج فارس اعزام میکند، جنایت مخوفی در پاریس هر چه بیشتر از پیش جوّ اجتماعی را مسموم و آلوده کرد. نظام سرمایه داری در سراشیب بحران فروپاشی خود با هر قدم، دست اوردهای تمدن بشری را به زیر میگیرد. علیرغم این که رسانهها سر منشأ و عامرین این جنایت را خیلی زود مشخص کردند و به شکلی غیر نقاد، پاسخهای پلیس فرانسه و وزارت داخله فرانسه را تکرار کردند و بر غلظت جوّ مسموم افزودند، شاید تمام ابعاد این توحش هیچ زمانی به طور کامل مشخص نشوند. ظاهرا با بجا ماندن کارت شناسایی یکی از مهاجمین در وسیله نقلیه آنها، پلیس موفق به شناسایی عامرین این جنایت شد. در ۱۱ سپتابر ۲۰۰۱ نیز، پلیس آمریکا کارتهای شناسایی مظنونین به آن جنایت را در یک وسیله نقلیه یافت. یکی از مظنونین، هم در لیست پرواز ممنوع آمریکا قرار دارد و هم تحت نظر پلیس فرانسه بود و قبلا هم به ۳ سال زندان محکوم شده بود. علت محکومیت او کوشش برای انتقال افراد و خود به عراق برای نبرد با نیروهای اشغالگر آمریکا در عراق بود. این فرد دلیل عمل خود را در آن زمان واکنش به حوادثی که در زندان ابوغریب و عکسهای منتشر شده در رابطه با آن اعلام کرده بود. طبق گفته شاهدین در لحظه وقوع جنایت در "شارلی ابدو" رفتار مهاجمین بسیار آزموده بنظر میآمد. آنها ظاهرا در ابتدا تنها مرتکب یک خطا جزئی که آن هم پیمودن چند پلکان که به مکان دیگری ختم میشد، شدند. امروز پلیس اعلام کرد که هر ۲ نفر مظنون در یک گروگانگیری در پاریس کشته شدند. مظنون سوم، نوجوان ۱۸ سالهای بود که خود را به پلیس معرفی کرد و طبق گفته همکلاسیهایش در زمان وقوع جنایت در مدرسه به سر میبرد.
بی شک تبه کاران تندرو اسلامی قادر به انجام این گونه جنایات هستند. "توانایی" در انجام یک جنایت و عملی کردن آن، یکی نیستند. چگونگی سازماندهای و حمل سلاح و تجهیزات کامل به محل وقوع جنایت، آن هم توسط فردی که برای پلیس و دستگاه امنیتی شناخته شده است، اگر چه ناممکن نیست، ولی موجب سوالات زیادی میشود. البته نوشتن این مسایل آن هم در جوّ مسموم کنونی، حتما سر منشأٔ اتهامات ناروایی خواهد شد.، آن هم یک روز پس از این که "همه"، "شارلی ابدو" بودند! در اکثر نوشته ها، نه سخنی در رابطه با ناهنجاریهای اجتماعی فرانسه به میان میاید و نه حتی شک و شبههای در رابطه با ادعاهای پلیس و دستگاه امنیتی به چشم میخورد. ولی برای کسانی که در آلمان زندگی میکنند، کشتن ۹ نفر خارجی در طول سالیان متمادی توسط یک گروه تروریستی فاشیستی، که توسط ارگانهای امنیتی و دولتی، سالهای مورد پوشش قرار گرفتند، رازی مگو نیست. "ن س و" سالها تحت پوشش مستقیم سازمانهای امنیتی به قتل میرساند و رسانهها و پلیس، قربانیان را متهم به شرکت در اعمال مافیایی میکردند و کشته شدن آنها را کشمکشهای جریانات مافیایی القا میکردند. و بعد از برملا شدن وسعت و دامنه جنایت، کمیسیونی برای بررسی جنایت تشکیل شد، یکی از گردانندگان منتقد در این کمیسیون اکنون با تهمت "میل به کودک آزاری" توسط تبلیغات رسانهها از هست و نیست، ساقط شده است و دو فردی که حاضر بودند بر علیه این جنایت شهادت به دهند، "خود کشی" کردند! و کل جریان در یک روند فرسایشی بورکراتیک به حاشیه رانده شد، نه از رسانهها و نه از "جامعه مدنی" که دیروز و امروز همگی "شارلی ابدو" بودند، واکنش ملموسی مشاهده نشد.
اگر چه چگونگی انجام این جنایت دارای نکات مبهم بسیاری است، و من در جایگاهی قرار ندارم که به روشن شدن موضوع کمکی کند، بررسی سود برندگان و نتایج اجتماعی این جنایت کار چندان دشواری به نظر نمیآید.
اولین "دست آورد" این جنایت "لغو طبقات" بود. رئیس جمهور فرانسه فرانسوا اولاند, خواهان "وحدت ملی" شد و از چپهای وطنی تا ماورای محافظه کاران در غرب و رسانهها در رابطه با "آزادی بیان" داد سخن دادند. راستی جولین آسانژ از سال ۲۰۱۲ به چه جرمی در سفارتخانهای در لندن، پناه گرفته است؟ چگونه است که او توسط همین رسانهها و دولتها، "تجاوزگر به زن"، "تروریست" و "مختل کننده امنیت ملی" شناخته میشود؟ راستی "ن س ا" و دستگاه عریض و طویل آن در گرد جهان چرا ۱۰۰ها میلیون انسان را شنود میکند؟ حتما اینها همه از نتایج حرمت به "آزادی بیان" هستند!
طبق خبر رسانهها ۸۸۰۰۰ پلیس در پی "شکار" ۲ تروریست بسیج شدند! در طول یک روز به تعداد دوستان فیس بوک ماریا لوپن رهبر حزب فاشیستی فرانسه ۱۸۰۰۰ نفر افزوده شدند و او خواهان برقراری "قانون اعدام" در فرانسه شد. فردا وزرای داخلی اروپا و آمریکا با وزیر داخله فرانسه دیدار میکنند که در "نبرد بر علیه تروریسم" و حتما ۱۰۰ در ۱۰۰، در دفاع از "آزادی بیان"، سیستم سرکوب و شنود را گسترش دهند و قوانین جدید برای دفاع از این گنجینه، عرضه کنند! فراموش نکنیم: بدون دگردیسی گام به گام دستگاه اداری جمهوری وایمار، رژیم ترور فاشیستی در آلمان ناممکن بود! در پیامد بحران فروپاشی سرمایه داری، گرایش به دولتی با دستهای آهنین، هر روز در کشورهای پارلمانتاریستی ملموس تر میشود.
در این هفته اروپا رسما دچار تورم اقتصادی منفی شد. در میان کشورهای "گ۷"، نرخ تورم به کمتر از ۲ % رسیده است. این در گذشته تنها یک بار اتفاق افتاد : در سال ۱۹۳۲! نزول قیمت نفت، جنگ واحدهای پولی، بحرانهای جغرافیا سیاسی، گریز سرمایه از کشورهای به اصطلاح "نو ظهور"، چرخش به راست طیفهای مرفه قشر میانی، جنایت اخیر در پاریس، سر آغاز حوادثی بس عظیم تر در سال جدید هستند.
فرانسه در تیررس بحران همه جانبه سرمایه داری و روند فروپاشی واحد پولی اروپا است. از سال ۱۹۹۳ اکثر یورشهای سازمان یافته به دست آوردهای طبقه کارگر با پاسخ و مقاومت طبقه کارگر مواجه شده است: قلب طبقه کارگر اروپا در فرانسه میطپد، در روند "ضد انقلاب اجتماعی" در حال وقوع، سرمایه داری در تلاش برای حل بحران، این قلب گرم را هدف گرفته است. رشد نیروهای فاشیستی در اروپا، برای نمونه در آلمان، فرانسه و یونان ریشه در همان گندابی دارد که از آن داعش سنی و شیعه بیرون آمده است. در آلمان برای اولین بار بعد از فاشیسم هیتلری ما شاهد عروج یک جنبش فاشیستی با تظاهرات بزرگ هستیم. انتخابات در یونان که در پی آن انتخابات در پرتقال و اسپانیا خواهد بود، بر سرعت و ابعاد فروپاشی واحد پولی یورو خواهد افزود. رشد میلیتاریسم و رشد جنبشهای فاشیستی و دولت مقتدر در غرب ، اسلامگرایان افراطی در کشورهای مسلمان نشین از یک طرف و خطر سرریز شدن نبردهای طبقاتی گریز ناپذیر ریشه در یک عینیت مشترک دارند. پیام تاریخی انگلس کهن سال، یار وفادر مارکس امروز بیش از پیش هشداری به نسل کنونی است: سوسیالیسم یا بربریت!
فرهاد فردا
۲۰۱۵/۰۱/۰۹
منبع:پژواک ایران