چرابسیاری از ایرانیان در برابر فساد کنندگان سکوت میکنند؟
نیک آهنگ کوثر
جمعه پیش، تا قبل از اینکه ناگهان میکروفون را از من بگیرند، قرار بود به بسیاری از سوالهای مهدی فلاهتی در برنامه «صفحه آخر» شبکه صدای آمریکا جواب دهم. اما ناگهان پیام رسید که دیگر نباید از من سوال شود. مسوول استودیو که آمریکایی بود، میکروفون را از روی کت من برداشت و گفت باید از آنجا بروم. دیدن قیافه متعجب مهدی فلاهتی در آن لحظات از جذابیتهای کار رسانهای است و حیف که نمیتوانستم با سرعت از این تعجب عکس بگیرم!
موضوع برنامه در باره عباس یزدانپناه یزدی بود و روابط با مهدی هاشمی و بررسی علل ربودن این شهروند انگلیسی ایرانیتبار. تا آنجا که میدانستم قرار بود در باره چیزهایی دیگری هم بحث شود اما ناگهان، میکروفون بی میکروفون.
هوشنگ بوذری، مهمان دیگر برنامه که از تورنتو و با اسکایپ مقابل دوربین بود، اشاره مفصلی به سابقه روابط هاشمی و یزدانپناه و مساله ربایش خود توسط وزارت اطلاعات در سال ۱۳۷۲ کرد. همچنین در باره معاهده سازمان ملل علیه پولشویی و فساد گفت که بر اساس آن، جمهوری اسلامی توانسته بود مدارک مالی ضبط شده یزدانپناه توسط اداره مبارزه با فسادهای کلان انگلستان را صاحب شود.
در این برنامه، گفته فرزند رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شد که مدعی شده از موارد مطروحهی پرونده استاتاویل تبرئه شده است. اما مگر آقای هاشمی در دادگاهی حاضر شده که تبرئه شود؟ کدام دادگاه؟
امشب در حین گپ و گفت با دوست عزیزم، دانستم که «کیس» استاتاویل و نقش مهدی هاشمی، یکی از موارد معروف مطالعاتی در بانک جهانی است...لینکش را هم کمی دیرتر دریافت کردم.
برایم جالب است که چگونه حرف زدن در باره چیزهایی بعضا بیربط، کسی مانع حرف زدن مهمان برنامه نمیشود، اما در برنامهای که داری بر اساس مدرک و مستندات حرف میزنی، طوری با تو برخورد میکنند که گویی در استودیوی سیمای جمهوری اسلامی نشستهای و ضرغامی ناگهان به مسوولان استودیو دستور میدهد که میکروفون و دوربین را از مهمان برنامه بگیرند. باور کنید احساس کردم اینجا هم ممنوعالتصویر شدهام.
چرا در موارد مربوط به فسادهای کلان، شبکههای بزرگ تلویزیونی خارج از کشور این همه محافظهکارانه عمل میکنند؟
وقتی خبر بیبیسی فارسی در مورد پرداخت جریمه چند صد میلیون دلاری از شرکت توتال فرانسه به آمریکا را میخوانید، آیا متوجه میشوید توتال بابت پرداخت رشوه به چه کسی باید به آمریکاییها جریمه بدهد؟ یعنی نمیدانند چرا شرکت توتال ۲۵۳ میلیون دلار به وزارت دادگستری آمریکا پرداخته؟
یا وقتی بحث از استاتاویل و کرسنت و غیره است، چرا نمیپرسند تاثیر منفی فساد و رشوهخواری در سرمایهگذاریهای خارجی در ایران چیست؟ آیا وجود هستههای فساد و رشوهگیری، امنیت سرمایهگذاری در ایران را تضمین میکند؟
آیا شبکههای فارسی زبان تا کنون پرسیدهاند چه شرکتهایی به طور هماهنگ چگونه «بیزنس»های خارجی را به ایران بردهاند و شرکای داخلی چه کسانی بودهاند؟ یک منبع به خودنویس میگفت که زمانی کارآموز یکی از همین موسسات در ایران بوده و قراردادهای بزرگ با شرکتهایی بسته میشد که یک آقازاده قدرتمند یا یکی از نزدیکان به قدرت در آنها حضور داشته است. چرا؟ چگونه وجود یک فرزند قدرتمند، قراردادی را تضمین میکند؟ و چگونه ممکن است یک قرارداد به خاطر نارضایتی یک آقازاده فسخ شود؟
اگر فرضا بخشی از اهالی رسانه به خاطر نزدیکیهای سیاسی و یا عقیدتی در مقابل فسادهای کلان و رانتخواری سکوت کردهاند، چرا باید میکروفون کسانی که در خارج از کشور به مسالهای میپردازند که دانستنش به نفع ایرانی و منافع ملیاش است، قطع شود؟
آیا شبکههای فارسی خارج از کشور به تحقیق و تفحص در امور واسطههای بزرگ و مرتبطین آنها در واشینگتن و لندن و وین پرداختهاند؟ چرا یک شبکه میشود «الجزیره» و در باره بمبگذاری هواپیما و ماجرای لاکربی سه سال تحقیق میکند، اما شبکههای فارسی زبان در باره واسطهها و لابیها چشمبسته عمل میکنند؟
از شبکههای بزرگ خارج از کشور، انتظاری فراتر از این میرود.
منبع:خودنویس