معانی نامهای قره باغ
جواد مفرد کهلان
نامهای آرتساخ، سودی، سیساکان، سیونیک و حتی قره باغ (در معنی خره باک، دارای موجود تیز دندان = سگ) جملگی به معنی محل سکاها (سکا-شنه خبر استرابون) می باشند:
आर्थ adj. Artha advantageous, profit
sak (saka)
श्वा f. svA dog, धाय adj. dhAya possessing
shi: property, earth
sak (saka)
sionik: sion (dog, sak)-ik (ratio extension)
श्वान m. svAna dog
खर adj. khara sharp-edged
भग m.f. bhaga prosperity, property
saka shayana: sakaeyans´ place
نظریات ابتدایی در این باب از رافی آراکلیانس در مجله پیمان
نام واژۀ آرتساخ طی ادوار و در سیر تحولات اجتماعی
نام منطقه ای که ما امروزه آن را آرتساخ می نامیم، برای نخستین بار در سنگ نوشتۀ حکاکی شده ای به خط میخی بر سینۀ صخره ای از کوهستان دسوواک،[15] که در جنوب غربی دریاچۀ سوان در بخش وارته نیس[16]
جمهوری ارمنستان کشف و بازخوانی شده، دیده می شود. ساردوری دوم،[17] پادشاه وان (اورارتو یا آیرارات) و پسر آرگیشتی اول،[18] در بخشی از شرح کشور گشایی های خود، که بر لوحۀ مذکور نقش بسته، این چنین می نویسد:
» … من راه خود را تا اوورتخه ادامه دادم …».
زبان شناسان، شرق شناسان و باستان شناسانی چون گریگورغاپانتسیان[19] و بوریس پیوتروفسکی،[20] انطباق منطقۀ مورد اشاره در این سنگ نوشته را با محل جغرافیایی آرتساخ کنونی با دقت ردیابی و ثابت کرده اند.
در غیاب یک مبحث کامل و همه جانبه در خصوص ریشه یابی[21] واژۀ آرتساخ، در این مقاله به مستندترین و گویاترین جمع بندی ها به قلم آرتاوازد نازایان،[22] زبان شناس معاصر ارمنی، بسنده شده است. نویسنده و زبان شناس مذکور معتقد است که بنا بر اصول محقق شده در سیر تحول زبان های منسوب به شاخۀ زبان ارمنی از زبان های هند و اروپایی، از طرفی تبدیل تلفظ حروف (اوو) به (اُ) و استفاده حرف (ته) به نوع سر زبانی حرف (ت)در زبان رایج در عهد اورارتو، تلفظ حروف (ت) و (خ) به جای یکدیگر در زبان یونانی و به کارگیری الفاظ تواٌم (ت وس) به حالت (تس) تک صدایی در زبان ارمنی و از طرفی دیگر روند تغییرات در زندگی اقوام منطقه طی هزاران سال از هزاره های قبل از میلاد تا به امروز، سیر تحول لغوی زیر، از عهد پادشاهی آیرارات تا به امروز را، معقول تر از سایر تحلیل های علمی می یابیم.
سیر تحول نام واژۀ آرتساخ از هزاره های قبل از میلاد تا به امروز:
اوورتسخینی » اوورته خینی » اوورته خه » وُرته خه» اُرته خه » اُرتسه خه » آرتسه خه » آرتساخ.
این بخش از سرزمین ارمنستان با وجود حفظ خودمختاری در طول تاریخ چند هزار ساله، بارها مورد تجاوز اقوام گوناگون قرار گرفته، فرمانروایان گوناگونی را حاکم بر خود دیده، با زبان ها و لهجه های گوناگون نوشته و سخن رانده، چند پاره شده، شاهد تغییرات عمده ای در سرحدات خود بوده، در پای خدایان گوناگونی سجده کرده و به نام های گوناگونی خوانده شده، ولی در اکثر قریب به اتفاق ادوار به نام آرتساخ و مشتقات لغوی آن شناخته شده است.
نام های گوناگون سرزمین آرتساخ
نامه نگاری های بزرگان ارمنستان و آرتساخ با امپراتوری های همسایه مانند روس و روم طی ادوار گوناگون، متون سنگ نوشته های تاریخی و نوشته های مورخان و باستان شناسان در طول تاریخ حاوی نام هایی است که بنابر موقعیت های خاص بر این سرزمین نهاده شده اند. فهرست زیر شامل نام هایی است که بیش از نام های دیگر در اسناد تاریخی به کار گرفته شده اند.
- اوورته خینی یا اوورتسخینی: [23]
هزارۀ سوم قبل از میلاد مسیح. در نوشته های استرابو،[24] بطلمیوس[25] و سایر مورخان یونانی.
سدۀ چهارم میلادی. بر اساس نام خاندان دساوده از شاخه های امیران آرانشاهیک. در منابع مربوط به قبول مسیحیت به منزلۀ دین رسمی در ارمنستان به این نام اشاره شده است.
سدۀ نهم تا یازدهم میلادی. در نامه نگاری بزرگان ارمنی با امپراتورهای روم به این نام اشاره شده است.
- سیونیک صغیر: [28](سیساکان)
سدۀ پنجم میلادی. در نوشتۀ مورخان دوران ابداع حروف الفبای ارمنی، چون کوریون[29] (380 ـ450م، به تقریب)، از شاگردان مسروپ ماشتوتس مقدس،[30] به این نام اشاره شده است.
حمداله مستوفی قزوینی،[31]مورخ ایرانی دستگاه ایلخانیان در سدۀ چهاردهم میلادی، برای نخستین بار در کتاب تاریخ گزیدۀ خود نام قراباغ یا کاراباغ را برای معرفی این منطقه به کار برده است.
از 1805م، تحت فرمانروایی ملوک خمسه.
نامی است که پس از تثبیت حاکمیت جمهوری سوسیالیستی شوروی بر قفقاز جنوبی در 1923م، در زبان های گوناگون برای اشاره به این منطقه به کار گرفته شده است.
قَرِه باغ یا قَراباغ؟
نامیدن آرتساخ به نام قَرِه باغ به مفهوم باغ سیاه از جمله غلط های مصطلح است. دکتر جامی شکیبی گیلانی،[34] استاد زبان شناس، از دیدگاه ریشه شناسی واژه ها به بررسی نام هایی پرداخته است که واژۀ قَرِه در ترکیب آنها به کار رفته است.
دکتر شکیبی دو معنی برای واژۀ قَرِه قائل است. معنای سیاه در زبان ترکی و معنای بزرگ در زبان فارسی.
دکتر شکیبی معتقد است که به دلیل وجود دوگانگی در ریشۀ این واژه، نشاندن آن در کنار واژۀ باغ که یک واژۀ فارسی است منجر به بروز همان خطای مصطلح می شود. واژۀ قَرِه در اسم های مرکبی مانند قره نی، قره چمن، قره باغ و قره کلیسا هم به کار رفته است که در هیچ یک از آنها مفهوم صفت سیاه را ندارد در حالی که صفت بزرگ یا معنی دیگر این واژه برای اسم های نی، چمن، باغ و کلیسا کاملاً کارساز و برازنده است.
دکتر جامی شکیبی گیلانی از دیدگاه ریشه شناسی واژه ها و بیان دلایل اطلاق معنی بزرگ در واژه های مرکب مرتبط، مقاله ای حاوی بررسی های موشکافانه ارائه کرده است. او در قانون ریشه شناسی امکان جا به جایی حروف صدادار و تبدیل حرف k(ک) به q یا gh(غ یاق) و x یا kh(خ) به g(گ) را تشریح کرده و سپس با نشان دادن نمونه های عادی با مفهوم بزرگ برای واژۀ قَرِه در زبان فارسی استدلال خود را به پایان برده است.
در سامانه های ریشه شناسی، قُل= غُل= خَر= گُل= گران= قَرِه= کارا،[35] همه از یک ریشه و به معنای بزرگ، گرِان، سنگین و ارج دار هستند.
نمونه های زیر هر یک گویای واقعیت فوق هستند:
ـ قلچماق: به معنی چماق بزرگ
ـ غول پیکر: به معنی قوی هیکل
ـ خَرمگس: به معنی مگس بزرگ
ـ گلبانگ: به معنی صدای بلند
ـ گران مایه: به معنی با ارزش.
بنابراین واژه های قَرِه (به زبان فارسی) و کارا،[36] که ریشه در زبان های هند و اروپایی داشته و هردو بزرگ معنی می دهند، برازندۀ اسم مرکب قره باغ یا کاراباغ هستند.
می توان نتیجه گرفت که نامی که برای بار نخست در 1395م حمد الله قزوینی برای آرتساخ در قفقاز جنوبی به کار گرفت کاراباغ یا قره باغ است به شرطی که مفهوم فارسی واژۀ قره، یعنی بزرگ استنباط شده باشد.
لازم به ذکر است ک در متن این مقاله از نام قراباغ استفاده شده تا از امکان برداشت مفهوم سیاه از واژۀ قره (به زبان ترکی) و ادامۀ به کارگیری هرگونه غلط مصطلح پرهیز شود.
منبع:پژواک ایران