PEZHVAKEIRAN.COM بلاهت استراتژیست‌های غربی و هوشمندی ما ایرانیان
 

بلاهت استراتژیست‌های غربی و هوشمندی ما ایرانیان
علی غلامی

اخیرا کنفرانسی در پارلمان انگلیس توسط گروهی از نمایندگان جهت بررسی موارد نقض حقوق بشر در ایران با مشارکت مجاهدین تشکیل شده بود و در این کنفرانس پیامی ویدئویی  از مریم رجوی نیز پخش گردید در قسمتی‌ از پیام فوق وی می‌گوید که کشور‌های غربی با حمله به عراق و روی کار آوردن مالکی و شیعیان طرفدار ایران این کشور را در یک سینی طلائی دو دستی‌ تقدیم    جمهوری اسلامی و به گفته ا‌و ملایان نمودند                     
 
این گفته را شاید بار‌ها از زبان بسیاری از ایرانیان مخالف و موافق حکومت در داخل و خارج شنیده ایم حتا برخی‌ پا را فراتر گذشته و گفته‌اند آمریکا و غرب بجای عراق باید به ایران حمله میکرد و با نسبت دادن بلاهت به غربی‌ها مدّعی هستند که آنها خیر و صلاح منافع خود را تشخیص نمی‌دهند و در داخل نیز برخی‌ نیروهای تند رو با کنایه و نسبت دادن تحرکات  دهه اخیر غرب و آمریکا که ظاهراً به نفع جمهوری اسلامی تمام شده را امداد الهی و حماقت دشمنان دین مینامند
 
آیا به راستی‌ چنین است و آیا استراتژیست‌های  غربی که برای هر موضوع نتیجه صد‌ها کار پژوهشی و مطالعاتی را گرد آورده و تیم‌‌های مشاوره و ارزیابی دارند نمی‌فهمند چه میکنند آنوقت ما ایرانیان که کّل محصول مطالعات و تحقیقات سیاسی اجتماعی موفقین و مخالفین حکومت در داخل و خارج به اندازه خروجی‌ یکی‌ از مرکز تحقیقاتی‌ و دانشگاهی‌ در غرب است می‌فهمیم؟  
 
حال ببینیم قضیه از چه قرار است،چند سال قبل کتابی‌ میخواندم که ترجمه فارسی عنوان کتاب طالبان ،نفت و بنیاد گرایی در اسیای مرکزی میشود که توسط یک نویسنده- خبرنگار بریتانیایی- پاکستانی‌ به نام احمد رشید نوشته شده است،ا‌و کّل کتاب و تحلیل خود را بر محور عبارتی به نام بازی بزرگ نهاده و ردیابی این بازی بزرگ را از ۲۰۰ سال پیش و استعمار هند و رقابتهای  انگلیس ،روسیه و سایر بازیگران بزرگ پی‌ گیری کرده است ،وی در این کتاب با هوشمندی لایه زیرین پدیده طالبان و مسائل افغانستان و پاکستان را گشوده و در اختیار خواننده قرار داده است و نکته‌ای که ا‌و در این کتاب به آن اشاره می‌کند این است که این بازی بزرگ شامل محدودهٔ‌ای بین هند تا خاور میانه را در بر می‌گیرد که ا‌و بخش شرقی‌ و هند و پاکستان را مورد کنکاش قرار داده بود
 
 
با مدد گرفتن از این تئوری شاید دیرپایی مناقشه اعراب و اسرائیل که در حدود ۸۰ سال گذشته همواره خاور میانه را بی‌ ثبات نگاه داشته و یا ترور مشکوک اسحاق رابین و انور سادات را بتوان فهمید ،من به هیچ عنوان به تئوری توطئه معتقد نیستم ولی‌ به طراحی واجرای برنامه‌های استراتژیک توسط بازیگران بزرگ عرصه سیاست و قدرت در منطق مختلف جهان معتقدم.
                                                                                                                                                                                       از حدود دو قرن پیش با مطالعات و شناختی‌ که غربی‌ها و به خصوص انگلیسی‌‌ها از اعراب و خصوصیات شخصیتی،اجتماعی و فرهنگی‌ آنان به دست آورده بودند و با توجه به سوابق تاریخی‌ آنان در حمله به کشور‌های دیگر از زمان کشور گشایی به نام اسلام تا جنگ‌های صلیبی ، به روحیه  تهاجمی اعراب که به دلائل  شرایط آب و هوایی و وضعیت جغرافیایی در آنها نهادینه شده پی‌ برده و همزمان با کشف نفت در زمینهای آنان به فراست دریافتند ترکیب قدرت مالی حاصل از نفت با روحیه تهاجمی اعراب در دراز مدت موجب خارج شدن کنترل منطق سوق الجیشی و به خطر افتادن امنیت جهان میگردد ،بر پایه همین ملاحظات انگلیس بصورت عامدانه طی‌ اعلامیه بالفور بر خلاف روند طبیعی مورد مشابه با دادن استقلال به فلسطین و انتقال قدرت به آقلیت یهودی ساکن آن منطقه جرقه مناقشه اعراب و اسرائیل را زد که تا کنون نیز ادامه دارد.
       
این مناقشه همواره اعراب را مشغول داشته ،بی‌ ثباتی ،نظامیگری و مسابقه تسلیحاتی در خاور میانه را به یک موضوع عادی تبدیل کرده است. از حدود ۲۰ سال پیش به تدریج و با تغییر نسلها و بی‌ انگیزگی نسل جدید در هر دو طرف کم کم مسیر برای صلح و سازش باز شد که در این میان  شاهد بودیم تا به یک نقطه کلیدی در روند صلح میرسیم،یا ترور اسحاق رابین پیش میاید یا مرگ مشکوک عرفات و یا ناگهان شهرک سازی در مناطق ا شغالی آغاز و یا حملاتی توسط فلسطینی‌ها انجام میگردد            
 
ادامه این بازی دیگر امکان پذیر نیست پس باید فکر جدیدی کرد  و آن چیزی نیست جز منازعه  شیعه و سنّی و بازیگر این مناقشه بجای یهودیان اسرائیل ۴ میلیونی،ایرانیان شیعه با ۷۰ میلیون جمعیت و آقلیت شیعه پخش شده در تمام سرزمین‌های اعراب می‌باشد   
 
با شروع بحث هلال شیعه توسط ملک حسین و ادعاهای افرادی در داخل جمهوری اسلامی مبنی بر امتداد مرز‌های  ایران تا لبنان و مصر و افزایش تحرکات شیعیان در تمامی‌ کشور‌های عربی‌،عده‌ای هم از افراد حکومتی ایران  دانسته یا ندانسته به صورت نیابتی در این بازی شرکت و به پیشبرد این پروژه کمک میکنند.ا    
 
بنابر این به تدریج ما شاهد شیفت تضاد اعراب- اسرائیل به تضاد شیعه - سنّی در منطقه هستیم.آمریکا و انگلیس با حمله بی‌ دلیل به عراق و روی کار آوردن شیعیان و بعد از آن با چشم بستن کامل به کردار نوری مالکی در اجحاف به سنّی‌های عراق و از طرفی‌ با حرکتی‌ پیچیده در سوریه و ظاهراً بی‌ عملی‌ و مماشات ،بر خلاف لیبی‌ و چشم بستن به انتقال نیروهای تندرو سنّی از مناطق دیگر جهان به آنجا سناریو جدید را کلید زده اند،شاید خوانندگان یادشان باشد چند سال قبل ناگهان  هیلاری کلینتون به صورت غیر منتظره‌ای اعلام کرد که اعراب منطقه باید با واقعیّت وجود یک ایران هسته‌ای  کنار بیایند    
 
اتفاقا سر پا نگاه داشتن مجاهدین توسط اعراب سنّی منطقه نظیر عربستان  و اصرار مجاهدین در ماندن در عراق شیعه که بتوانند در معادلات قدرت به عنوان نیروی کمکی‌ سنّی‌ها  وارد شوند  در این پلان بزرگ بهتر فهمیده میشود                                                                                                                                                                                                 اکنون با این تئوری بازی بزرگ می‌توان فهمید چرا آمریکا به ایران امتیزات زیادی در رابطه با مذاکرات اتمی‌ میدهد ،چرا اطلاعات حساس مربوط به عباس داور پناه توسط دولت انگلیس به ایران داده میشود و حتا چرا اسامی نفوذی‌های حزب توده‌ در ارتش  جمهوری اسلامی توسط انگلیس از طریق پاکستان به ایران داده میشود (این اطلاعات توسط کزیچکین افسر اطلاعاتی‌ کا گ ب در ایران که به غرب گریخت در اختیار  انگلیسی‌‌ها بود) و خیلی‌ چرا‌های دیگر

منبع:پژواک ایران