یک سوال ساده از آقای مهرداد امینی
علی غلامی
اخیرا مقالهای با عنوان تکیه گاه به قلم شخصی به نام مهرداد امینی در سایت آفتابکاران منتشر گردیده که در آن آقای امینی با استفاده از کلمات و استعارات خاصی سعی نموده متنی سطح بالا و به اصطلاح تئوریک ارائه نماید . کّل حرف نویسنده که خود را مستقل از سازمان ولی علاقه مند به آن معرفی میکند این است که اولا افراد منتقد مجاهدین بی اعتبار هستند چون مراد و رهبری ندارند که به آنها اعتبار دهد ثانیا منتقدین اگر انتقاداتشان به جا بود تدریجا به جریانی درون مجاهدین تبدیل و به شکل انشعاب یا تشکلی دیگر نمود پیدا میکردند. من در اینجا ضمن نقد مختصری به مدعای ایشان در انتها سوال مشخصی را طرح کرده و از ایشان تقاضا دارم نه با همان زبان به ظاهر علمی و پیچیده بلکه به زبانی ساده و همه کس فهم به آن پاسخ سر راستی دهند
آقای امینی در قسمت اول مقاله خود نه با طرح یک فرضیهٔ بلکه با ادعای طرح یک اصل اثبات شده که مشخص ننموده اند مبنای آن فلسفی است یا علمی ، از تراوشات ذهن ایشان است یا از جائی وام گرفته اند، فرموده اند هر پدیده ای باید دارای اعتبار یا به گفته ایشان کردیت باشد !!!و این اعتبار را باید از منظومه ای بگیرد و چون هر منظومه دارای نقطه ثقل و اتکأ میباشد بسته به مشخصات و خصوصیات نقطه ثقل، خیر و شّر بودن آن منظومه تعریف و اعضا نیز به نسبت دوری و نزدیکی به نقطه مرکزی، درصدی اعتبار پیدا میکنند با مثال هایی که از منظومه شمسی و ولایت فقیه زده سر انجام سر از خانم مریم رجوی (عنوان از طرف ایشان است)به عنوان خورشید مجاهدین در آورده فرد پرستی مجاهدین و بی اعتباری منتقدین را تئوریزه کردهاند
در نقد این مدعا باید عرض کرد که ؛ خاطرم است در یکی از شمارههای نشریه مجاهد در فاز سیاسی متنی در افشاگری علیه مرحوم فلسفی واعظ چاپ گردیده بود که وی را متهم به شاه پرستی و سلطنت طلبی نموده و برای اثبات اتهام قسمتی از متن سخنرانی وی در سال ۳۲ را درج کرده بود که در آن فلسفی میگوید مورچهها شاه دارند ،موریانهها ملکه دارند ما انسانها نیز باید شاه داشته باشیم و با این استدلال عوام را تشویق به حمایت از شاه و سلطنت کرده است
حال شوربختانه طنز تاریخ را ببینید که در سایتی وابسته به مجاهدین دقیقا نظریه ای که محور و پایه تفکرات فاشیستی دهه ۲۰ و۳۰ اروپا بوده و عبارت ساده شده آن از زبان آقای فلسفی بیان کردیده بود ۶۰ سال بعد از آن مرحوم ورژن در زرورق تئوریک پیچیده اش را از زبان آقای امینی میشنویم.
من در اینجا قصد ندارم وقت خوانندگان را با طرح دلایل ردّ این گونه نظریههای فاشیستی و قطب محور بگیرم فقط توجه عزیزان را به مثال معروف راجع به فیلسوفان سفسطه گرا که میگفتند درب باز است، باز پرنده است پس درب پرنده است! جلب نموده و باقی آن را به عهده خوانندگان میگذارم که به متون نظریه پردازان ضدّ فاشیسم مراجعه کنند
این از بحث اعتبار منتقدین اما در باب اینکه منتقدین اگر کسی بوده و حرفی داشتند چرا داخل مجاهدین فراکسیون نزده !!!،انشعاب نکرده یا تشکیلات جدیدی راه نینداخته اند؟باید گفت به طور مثال معروفترین منتقدین سینمایی در طول عمر خود یک فیلم دو دقیقه ای هم نساخته اند ولی این دلیلی برای بی اعتباری نقدهای آنان نمیباشد ،این موضوع در همه زمینهها از جمله مباحث علمی و سیاسی نیز صدق میکند مثلا وزیر اقتصاد آلمان هیچ گاه در جواب منتقدی که برنامههای اقتصادی وی را نقد میکند نمیگوید شما که نمیتوانی برنامه اقتصادی برای یک روستا بنویسی صلاحیت نقد برنامه مرا نداری!!!مثال دیگری زده و میگذرم جناب امینی اگر شما به علت اینکه از مکانیکی سر رشته دارید متوجه شوید که موتور اتومبیل دوستتان درست کار نمیکند و به او هشدار دهید آیا صحیح است وی در جواب به شما با تحقیر بگوید تو که ماشین نداری حق ایراد گرفتن از ماشین مرا نداری!؟این روشهای احمدی نژادی است
به هر حال با فرض قبول بی اعتباری منتقدین و بیعرضگی آنان در ایجاد انشعاب و تشکیلات، سوال مشخص من از شما این است که در این وسط تکلیف انتقادات مطرح شده چه میشود ؟؟لطفا جهت تنویر افکار عمومی نظیر حقیر شما با قلم شیوای خود چند انتقاد اصلی منتقدین را عنوان و سپس پاسخ روشن به هر یک از آنها را مرقوم فرمائید ، مزید امتنان خواهد بود !!!
الاحقر! علی غلامی
منبع:پژواک ایران