ناقوس مرگ استبداد – 5 –
يادداشت هفتگي كريم قصيم
کریم قصیم
پس از « بيانيه 17 موسوي » اوضاع دارد به چه سمتي مي رود؟ آيا استعفاء و احتمال دراز كردن جنايتكاران شناخته شده اي چون حسينيان و مرتضوي نشان از عقب نشيني ارتجاع هار و نوعي توجه به خواسته هاي مخالفان دارد , به عبارت ديگرآيا اين كارها مقدمه چيني است براي « فعال شدن عقلاي طرفين» ؟ آبا رفسنجاني دارد پشت پرده ميانجيگري مي كند و دعوا را ميان آقايان و « رهبري» جوش خواهد داد؟
واقعيات صحنه زبان ديگري دارند. بر خلاف موارد شبهه برانگيز فوق , كه بيشتر غوغا برانگيز بودند , دهها واقعه جدّي و جاري , جملگي از استمرار سياست سركوب و يكه تازي حاكمان جنايتكار ( خيمه خامنه اي و سران سپاه) حكايت مي كند:
افزايش اعدامها, ضرب و شتم مادران داغدار, شليك به ماشين كروبي, ادامه يورش به دانشگاهها , نامعلوم نگهداشتن سرنوشت هزاران نفر بازداشت شده , آزار و اذيت كارگران اعتصابي و ...
هدف كوتاه مدت اين فضاي سنگين نظامي- امنيتي ايجاد ارعاب درسراسر كشور و به ويژه ترساندن تهران و ديگر شهرهاي بزرگ ميليوني است. مي خواهند با اعدام و دستگيريهاي گسترده و تهديد و شانتاژ ( خامنه اي: ” تهتك به عاشورا” و...) از جوانان زهر چشم بگيرند و ريسك و قيمت حضور در خيابان را افزايش دهند, خيال مي كنند با اين سركوبها جنبش رفته رفته فرسوده مي شود, كارپيچ مي خورد و اپوزيسيون بپا خاسته خسته مي شود و به هزيمت مي افتد. آن وقت در غياب خيابان مي توانند گزيده تر اعدام و به قول خودشان « چشم فتنه را كور كنند»!
ادامه تعرض و تجاوزبه حقوق اوليه زندانيان, بازداشت شدگان و خانواده ها , اصلاً كل رويدادها و نوع برخورد حاكمان نشان مي دهد نقطه نظرات ملايم موسوي در بيانيه 17 , همچون
” راهكارهاي كروبي” ( مورخ امروز,21 ديماه) , كه هردوي اين متنها آشكارا از معدل خواسته ها و شعارهاي صريح خيابان فاصله گرفته اند, درطرف مقابل منشاء اثري نشده اند و ازلابلاي ابرهاي تيره و تار نوري نمي تابد. برعكس, خطي كه درجهت سلطه بيش ازپيش سپاه بر امور و شئونات كشور طراحي شده گام به گام پيش مي رود. يك نمونه جديد از اين سلطه خزنده, استقرار« سردارذولقدر», از كادرهاي ترازاول و سازمانده سپاه, درپست معاونت لاريجاني در قوه قضاييه است. دست انداختن به قوه اي كه براي اجراييات يك طرح احتمالي « سركوب بزرگ» بدان نيازمند هستند. اين كه چنين طرحي درنهايت شدني باشد و برفرض اجرا آيا گره اي ازكار فروبسته استبداد بازمي كند, اين بحث ديگري است. فعلاً دنبال تداركات مربوطه اند. در همين مسير موضعگيري علني قطب ايدئؤلوژيك سركوبگران نيز خط مطلوب آنها را نشان مي دهد. به گزارش سايت جرس, مصباح يزدي در ديدار با جمعي از فرماندهان سپاه درقم :
« معترضان را مفسد في الارض و جزايشان را اعدام خواند ».
خامنه اي هم در سخنان اخيرش از مسئولان قاطعيت قانوني و اجرايي طلب كرد. به نظرمي رسد كه راهكار كنوني « نظام» نه نرمش و نوعي سازش با جناح مغلوب, بلكه ادامه سركوب فرسايشي جنبش در حين افزايش فشار روي محور موسوي – كروبي است. سخنراني حداد عادل پيش از نماز جمعه اخير و حمله تند تبليغاتي او به «سران معترضان» بر همين سياق افزايش فشار روي آقايان بود. حال اگر تجربه اخير(عاشورا تا كنون) نشاني جدّي از تأمل و به قولي نوشيدن «جام زهر» توسط خامنه اي ديده نمي شود, آن وقت پرسيدني است كه افزايش جوّ فشار روي محور موسوي - كروبي به چه منظور و با كدام هدف عاجلي صورت مي گيرد؟
جنگ طلبان و اهل ”حكمت”
روزنامه جمهوري اسلامي 19 ديماه, يك سرمقاله را اختصاص داده به همين موضوع, منتهي از زاويه اي متفاوت. جالب است كه به ظاهر تندترين انتقاد متوجه سران سپاه است :
« يك جريان صاحب اقتدار در كشور اكنون فقط بر طبل جنگ مي كوبد و هر اقدامي براي آشتي را محكوم و طرد مي نمايد, ....».
سرمقاله نويس (روزنامه ولي فقيه) آشكارا قدري محذوردارد و در مورد « اين يك جريان» كمي شكسته نفسي (آگاهانه ) مي كند. ولي ديگر راز از پرده برون افتاده و دستكم اطلاعات كلي در باره ابعاد مهيب «سپا پاسداران», به مثابه هيولايي محاط بردولت و كشور, همه جا پخش شده است. اكنون در مورد دامنه نفوذ , مداخله , دستبرد , دخالت و استيلاي سپاه بر بسياري امورو شئونات كشور به اندازه كافي گزارش, و آمار و ارقام درسايتهاي داخل و خارج درج شده. مي شود خواند و دريافت كه ساختار اصلي پشت ولي فقيه و« بيت آقا» و نگهدارنده عمود خيمه نظام همين سپاه پاسداران است. نيرويي كه به قولي همچون « اژدهايی چند سراست. هم ارتش و هم شبه نظامی است, هم گروه عقيدتی و ايدئولوژيکی وهم پليس و ژاندارمری و دژبانی وزندانبان. هم عهده دار وظايف سازمان های اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی و جاسوسی و هم پليس دادگستری و مامور وزارت خارجه و وابسته نظامی. سپاه هم نيرو های ويژه کماندويی دارد و هم درون وبرون از مرز دخالت نظامی می کنند...» (سايت جرس)
سپاه بزرگترين كارتل اقتصادي كشور و مهمترين نيروي يكته تاز نظامي – امنيتي سراسر «سرزمين اسلام» به شمار مي رود. سپاه پاسداران, تشكيل دهنده عمده كابينه, درعين حال همچون دولتي محاط بردولت ظاهري است. هم تكيه گاه اصلي قدرت و هم مَركب و ارابه اجرايي جباريت ولايت فقيه است. اين آن « مشت آهنين» است كه بنا به منافع خود و ولايت فقيه, به فرمان « آقا» عليه انقلاب جاري مردم ايران وارد عمل شده است. اما , همين نيروي اصلي «آقا», درحدّ طرح و تاكتيكهاي سركوب روزعاشورا, با وجود كشتاري كه كرد, از پس حركت و قيام جوانان دلير تهران بر نيامد و شكست خورد. سپاه نتوانست تظاهرات و حضورجوانان را مهار كند. و ازآن زمان هول وولا همه جاي «نظام» را گرفته است. اكنون همين نيروست كه در مقابل جناح مغلوب سياسي « برطبل جنگ مي كوبد», ولي افسارش دست ولي فقيه است. خامنه اي, اما, درحال حاضرً طرح مقدماتي ديگري را دردستوراجرا دارد:
طرح جدا كردن « آقايان» از خط و مسيرجنبش خيابان! اين تاكتيكي است قديمي و شناخته شده و تكراري كه ديكتاتورها در بحرانهاي خطرناك هميشه به كارگرفته اند. ايجاد انشعاب درآرايش قواي مخالفان, افزايش شكاف ميان شاخصها و توده ها , و ...
سرمقاله نويس روزنامه جمهوري اسلامي طوري هردو طرف نزاع را سرزنش مي كند كه انگار فقط اين دو جناح درصحنه اند و مردمي در كار نيستند! نويسنده, كه بفرموده موضع مي گيرد, طرفين دعوا را به حكمت و درايت فرا مي خواند كه بله, حالا وقت عقلا فرارسيده ... مي نويسد براي گفت و گوي سازنده و گشودن مسيري در جهت حل بحران « راه باز است» (تيترمقاله), منتهي مراتب, حل و فصل همه مشكلات را در گروي يك شرط كوچك مي داند:
« . ما معتقديم رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي محور وحدت هستند و همه بايد زير چتر ولايت فقيه با تدبير و درايت عمل كنند و به حل مشكل بپردازند. ما معتقديم بايد همه بزرگان و نخبگان و حتي سران معترضان پشت سر رهبري قرار بگيرند و براي پايان دادن به وضعيت كنوني تلاش كنند. اين كاري است قابل انجام كه فقط به مقداري شجاعت تدبير و از خودگذشتگي نياز دارد . ولايت فقيه ستون فقرات نظام جمهوري اسلامي است...»
اين پيشنهاد سرمقاله نويس , درواقع جواب غيرمستقيم خامنه اي است به بيانيه موسوي. در ديدگاه ولايت فقيه مردم صغيرند و سركوب خيزش « صُغار» عليه ولايت واجب شرعي( همان حكم مصباح). ولي مسأله « سران معترضان» فرق مي كند, اينها مي توانند توبه كنند, مي توانند از «اعتشاشگران» فاصله بگيرند و تشريف ببرند همان جا كه قرار بود باشند:« پشت سر رهبري»!
خوشبختانه تاكنون آقايان موسوي / كروبي به اين رهنمودهاي مسموم « آشتي جويانه» اعتنايي نكرده اند. هريك به صورتي اشهدشان را گفته و روي حداقلي از كف خواسته هاي عمومي ايستاده اند. مردم هم قدر دانسته و احترام آنها را نگهداشته اند.
تيرآكتور !
اين بازيهاي شناخته شده سياسي را به هرصورت ديگر هم ادامه دهند, گيرم گروه رفسنجاني را نيز با خود همراه كنند و فشار روي « آقايان» را باز هم بيشتر افزايش دهند, تا زماني كه طيف گسترده و عظيم مردم, علي الخصوص انبوه ميليوني جوانان دلير( و حالا تمرين كرده مبارزات خياباني) با شعارهاي ضد ديكتاتوري و آزاديخواهي درصحنه پيكارحاضرند, بازيگر اصلي تاريخ كنوني ايران همين بيشماران حاضربه اقدام اند. برغم ادامه دستگيري, بازداشت و زندان رفتن فعالان دانشجويي, برغم سنگين شدن بيشتر فضاي نظامي- امنيتي, باز همين نسل دلير به تلاشهاي شبانه روزي براي پيشبرد مبارزه ادامه مي دهد. سازماندهيهاي دانشجويي كماكان سرپاست و خوب كارمي كنند, اعتصابهاي دانشگاهي افزايش مي يابند, انواع و اقسام گروههاي حقوق بشري قديمي و جديد فعالترشده اند, جريانهاي كارگري وارد اعتصاب مي شوند, سازمانيابي خانواده ها پيشرفت سراسري دارد, صداي درد و پايداري مادران داغديده به دنيا مي رسد. امداد و پشتيباني جنبش توسط مقاومت و اپوزيسيون خارج كشور هم بي وقفه ادامه دارد. برعكس رژيم خامنه اي و دولت گماشته اش احمدي نژاد مرتب منفورتر و منزوي تر رسواي خاص وعام شده است. از افتضاح آن تظاهرات « ميلوني» اش درتهران بگيريد , تا مسخره شدن اجتماعاتي كه احمدي نژاد در سفر به اين و آن شهر گرد هم مي آورد. ورشكستگي و بي آبرويي خامنه اي و گماشته سركوبگرو شيادش در افكار عمومي ايران آن قدر بالا گرفته كه حتي توده هاي سابقاً دست آموزشان نيزمسخره اش مي كنند.
مي روند به زور و ضرب و خرج پول زياد و بسيج اتوبوس و پخش ساندويج و سانديس يك عده افراد خانواده هاي بسيج و سپاه و وابستگان نهادها را مي كشند مي آورند به اين و آن سالن و استاديوم, ولي آخرسر آن اتفاق رسوا ولي خنده داري مي افتد كه يكشنبه پيشتر( 13 ديماه) در تبريز روي داد. در فيلمش روي يوتيوپ به راحتي مي توان ديد و شنيد: جمعيت ِ كمي را به استاديوم ورزشي كشانده اند كه احمدي نژاد بيايد و سخنراني كند. پيشاپيش جارچي شروع مي كند به شعار دادن و به اصطلاح گرم كردن جماعت, پشت بلندگو فرياد مي زند:
« صلي علي محمد يار امام خوش آمد» و جمع حاضردرصحنه, با لحجه شيرين آذري جواب مي دهند تيراكتور! باز طرف بلندتر شعار مي دهد « احمدي با وفا خوش آمدي مرحبا» و جماعت , حين ساندويج خوردن و شوخي و خنده, بلند تكرارمي كند: تيراكتور !
محض اطلاع , تبريزيك كارخانه تراكتورسازي دارد و تيم فوتبالي به نام« تراكتور».
لينك فيلم « ابرازاحساسات تبريزيها براي احمدي نژاد» : http://www.youtube.com/watch?v=euFcx2_mgoo&feature
منبع:پژواک ایران