اگر ملاحظه فرموده باشید در بخش اول «نصیحتهای مادرمان زمین به فرزندانش در ایران» به زیر بنای هستی پرداختم. در این بخش دوم از زبان خود مادرمان زمین به چگونگی شکلگیری علم در طبیعت می پردازم که اگر این علم درست یادگرفته نشود و درست بکار گرفته نشود رشد متضاد و دشمن پرور با فرد و افراد جامعه و محیط زیست پیدا می کند. 
فرزندان دلبندم از آنجایی که طبیعت مادرتان کره زمین ساختار گوناگون به هم تنیده ، پیچیده  و رشدیابنده دارد. عناصر مختلف جامد، مایع، گاز، گیاهان، حیوانات، انسان، محیط اجتماعی و محیط زیست(طبیعی) همه به هم تنیده، پیچیده و رشدیابنده هستند. هر کدام در زمانهای مختلف با فراز و نشیبهای مختلف بوجود آمده و ساختار منحصر به فرد خودشان را پیدا کرده و می کنند و همانطور که آفریده شده اند همراه با خواص منحصر به فرد خودشان تعریف می شوند و عمل می کنند و به شکل منحصر به فرد خود ظاهر می شوند.
 
 
اما تحت کنترل و رهبری من و نیروی جاذبه ام محیط اجتماعی و محیط زیست و موجودات زنده، بخصوص شما انسانها در ارتباط تنگاتنگ با هم همگی رشدیابنده هستید و روی رشد همدیگر تاثیرات متقابل می گذارید. از دل این رشدیابندگی و تکامل فردی ،اجتماعی و محیط زیست در رابطه با هم کنشها، واکنشها ، رخدادها، موضوعات و واقعیات مختلف در اجتماع و محیط زیست بوجود می آیند که خود اینها نیز در برخور و اصطکاک با هم در اندازه های مختلف رشدیابنده هستند و همدیگر را خنثی و نفی و یا همگرا هستند و همدیگر را تقویت و تشدید می کنند. یک سر رشد و تکامل این کنش و واکنشها، رخدادها و واقعیات در درون ارگانیسم (ذهن، روح، عقل، احساس وجسم)فرد و افراد و سر دیگرش در ساختار جامعه و سر سومش در محیط زیست و سر اصلی این رشد و تکامل در طبیعت مادرتان زمین و نیروی جاذبه اش می باشد، در نتیجه در رابطه با هم مدام تحت تاثیرات متقابل همدیگر رشدیابنده تر به هم تنیده تر و پیچیده تر می شوند و کارایی و اثر گذاری بیشتری روی هم دارند که همراه و هم گام با تکامل و رشدیابندگی من مادرتان زمین و نیروی جاذبه ام می باشد. بدون رهبری من مادرتان و نیروی جاذبه ام و همچنین رهبری قانون فیزیک و بدون رهبری انسان و رهبری محیط اجتماعی و رهبری محیط طبیعی چنین ساختاری نمی توانسته و نمی تواند واقعیت به خود ببخشد.
 
این رهبری همه جانبه یعنی علم و آگاهی که در ساختار همه ما نهفته است. اما اگر بخواهد این رشد و تکامل در هم پیچیده و در هم تنیده همه جانبه رشد و تکامل درستی داشته باشد و در رابطه درست با من مادرتان و نیروی جاذبه ام و قانون فیزیک باشد، در هر زمان احتیاج به نظم، قانون و حساب و کتاب همه جانبه دارد که جوابگویی درست در هر زمینه ای را داشته باشد، یعنی از یک اتم گرفته تا عناصر مختلف تا موجودات زنده تا اجتماع تا محیط زیست تا من مادرتان و نیروی جاذبه همگی باید در رابطه با هم و در حد توانایی ها و خواص خودمان جوابگویی درست و بجا و درخور برای این نظم به هم تنیده و پیچیده داشته باشیم که تا این نظم درست پیاده شود که به آن در زمینه های مختلف علم می گوئیم. عزیزانم این رشد و تکامل رهبری و یا این رشد و تکامل علمی بر روی کره زمین مادرتان ریشه چند میلیارد سال تکامل دارد و  خودش را رشدیابنده به صورت علوم طبیعی و علوم اجتماعی و زیر مجموعه های خودشان در هر زمان نشان داده و می دهند و به مرور متکامل تر و پیچیده تر شده و می شوند.همه این علوم طبیعی و اجتماعی و زیر مجموعه آنها خودشان را به صورت رخدادها، اتفاقات ،کنش ها و واکنش های پیچیده و ساختارهای علمی در جامعه و محیط زیست نشان می دهند و خودشان را  رشدیابنده به عنوان دست آورد به شکل صنعت، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، عادت و آداب و رسوم، مذهب، حق و حقوق در اجتماع و رشد و پیشرفت در محیط زیست نشان می دهند.
 
اما اگر شما فرزندانم در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست ندانید کجا ها از عقل و کجاها از احساس و کجا ها در اندازه های مختلف از هر دو استفاده کنید و در این راستا به هم کمک نکنید، در نتیجه تجارب و شناختهای نادرست ، ناقص ، متضاد به دست می آورید که نمی توانند واقعیات و رخدادها را آنطور که باید و شاید باشند برای شما فرزندانم درست، معلوم و روشن سازند، در نتیجه خود این شناختها و تجارب و یا علومی که شما یادگرفته اید در برخورد بعدی با واقعیات تاثیرات منفی و متضاد روی این محیط ها می گذارند و متقابلا تاثیرات منفی و متضاد از این محیط ها گرفته و خود این علوم از نو رشد متضاد پیدا و درجا زده و از محتوا خالی و هم محیط اجتماعی و محیط زیست را خراب و به بن بست می کشانند. به مرور زمان این علوم اجتماعی و طبیعی بیشتر متضاد رشد کرده و کهنه تر ، راکد تر و از خودشان ایدئولوژی مذهب کور ، متوهم، کهنه و راکد و یا ناسیونالیست کور افراطی کهنه و راکد می سازند و یا شبه مذهب مثل کمونیسم کور را بوجود می آورند. شناختها و تجربه های ناشی از این جامعه بیمار و محیط زیست خراب آن را علوم نا متجانس و بیمارگونه جامعه شناسی و روانشناسی و  همچنین علوم طبیعی ناقص می نامیم که به خاطر جامعه بیمار و بحرانزا این علوم در اندازه های مختلف بیمارزا‌ و متضاد رشد کرده اند. این خرابیها خودشان را در صنعت، اقتصاد، فرهنگ، اجتماع، محیط زیست، مذهب، سیاست، قانون بحرانزا نشان می دهند.
 
شما فرزندانم که در این جامعه و محیط زیست هستید از نظر ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی به آنها گرفتار و آنها از شما فرزندانم انسانهای‌ عقب افتاده ، کمبوددار، متوهم، دروغگو، ترسو، خشن، دیکتاتور، بیمار ذهنی، روحی و جسمی می سازند که کمبودهای زیادی دارید و این کمبود ها ذهن و روح شما را می خورند تا مرحله ای که کنترل از دست شما خارج و خودتان و یا همدیگر را نابود می کنید. برای مثال همان اشتباهی که زمان محمد رضا شاه کردید و یا به سرتان آوردند و علم و جامعه را در تضاد با هم رشد دادید و از توی این تضاد جمهوری اسلامی متضاد و کمبود دار هزار و چهارصد ساله بیرون آمد.
 
چگونگی رشد جامعه در زمان محمد رضا شاه پهلوی:
 
رژیم شاه با کودتا سر کار آمده بود و افراد مهم مثل دکتر مصدق را از بین برده بود و پایگاه چندان توده ای نداشت و هر کس و نا کسی در حکومت وجود داشت. در اوایل رژیم شاه شما فرزندانم را کمی با علم آشنا و رشد دادند و مزه آزادی، استقلال و پیشرفت را تا حدودی چشیدید و بعد از این مرحله بود که اربابان خارجی و رژیم انحصارگر  شاه و مذهبی ها از رشد و پیشرفت نوجوانان و جوانان ترسیدند که اگر این نوجوانان و جوانان پیشرفت بیشتری بکنند. آنها قانونمند و به عقل سلیم، درایت و احساس سالم خود متکی و تمام کنترل ایران و آینده آن را این نوجوانان و جوانان به دست می گیرند . به همین خاطر انحصارگرایان مفتخور درباری رژیم شاه، مذهبی های درباری، مذهبی های افراطی بی عقل و راکد ، مثل خمینی و دار و دسته اش ، انجمن حجتیه بهایی ستیز، ناسیونالیستهای کور افراطی و اربابان خارجی مفتخور شرق و غرب ، بخصوص انگلیس و اسرائیل با هم به توافق رسیدند که از این مرحله به بعد جلوی پیشرفت بیشتر نوجوانان و جوانان را بگیرند. به شکلهای مختلف با بی کاری، بی برنامگی، محدودیت، سکس و ولنگ‌ و وازی‌، تبلیغات سطحی و پر زرق و برق که بیشتر از غرب صادر می شدند. با دروغ و سرهمبندی  دفاع ناسیونالیستی کور از شاه تا حد آریایی خواندن شاه (شاهنشاه آریامهر)و او را وارث‌ کوروش خواندن و تبلیغات ناسیونالیستی کور همراه با جشنهای‌ دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی. مذهبی های درباری او را سایه خدا بر روی زمین میخواندند. از طرفی دیگر تبلیغات بیش از حد بر علیه رژیم شاه و ضد غربی توسط مذهبی های افراطی طرفدار خمینی. تبلیغات به نفع مذهب شیعه توسط خمینی و طرفدارانش. با این تبلیغات متناقض راست و دروغ همه جانبه همراه با محرومیت، محدودیت، زندان و شکنجه روحی و جسمی نوجوانان و جوانان را شست و شوی مغزی دادند تا آن حدی که این اواخر در جامعه زمینه ذهنی و عینی درست برای رشد و تکامل ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی نوجوانان و جوانان وجود نداشت . متاسفانه ذهن و روح آنها را انزوا، ذهنگرایی، رکود پر کرده بود.
 
کم کم ته مانده علم و عقل سلیم و احساس سالم که اوایل رژیم شاه به دست آورده بودند از ذهن آنها پرید و تحت تاثیرات تبلیغات شوم ضد عقلگرایی و ضد غربگرایی و تبلیغات به نفع مذهب راکد نوجوانان و جوانان شست و شوی مغزی داده شدبودند. آنها عقلی، احساسی، ذهنی، روحی و جسمی خسته و منزوی و در انزوا کم کم راکد، متوهم، سست، تنبل و ضد عقل، ضد رژیم عقلگرا و ضد علم گرای ناقص وابسته به خارج  و ضد غرب بار آمدند و از عقل ضعیف و ناکارآمد خود خسته و در عالم ذهنگرایی خود فقط به شعارهای تو خالی، بخصوص بر علیه رژیم شاه و غرب دلخوش بودند. این تضاد ها تا مرحله ای به اوج رسیدند که نوجوانان و جوانان خود را بی خاصیت، راکد، منفعل، ذلیل می دیدند، یعنی با خودشان هم تضاد درونی و بیرونی پیدا کردند. از طرفی دیگر اعتراضات شعارگونه آنها همراه بود با زندان ، شکنجه، اعدام، ترس و وحشت از ساواک. این وضعیت فلاکت و بحرانی برای همه، بخصوص نوجوانان و جوانان همان چیزی بود که اربابان غربی و مذهبی های درباری و مذهبی های افراطی مثل خمینی ‌دار و دسته اش و انجمن حجتیه و انحصارگران درباری می خواستند که عزیز جون عقل بی عقل، احساس بی احساس و شعور بی شعور ، پیشرفت، بی پیشرفت، علم بی علم. در ذهن و روح  مردم، بخصوص نوجوانان و جوانان جا انداختند که شما مردم ایران همیشه در تضاد با خود در تضاد با هم بوده اید. اصلا علم چیه عقل چیه . مگر تا به حال کی عقل و علم داشته که تو داشته باشی. اینها را بریز تو سطل آشغال . مگر به غیر از ضعیف بودن، فقر، بی عقلی، وابسته به بیگانه،
 
بر علیه هم زدن و تو سری خوری سرنوشت بهتری داشته اید. این همان چیزی بود که مردم قرنها به آن گرفتار بودند و دوباره سراغشان آمد. این همان چیزی بود که با ساختار مذهبی کهنه راکد هزار و چهارصد ساله هماهنگی و همخوانی داشت و نوجوانان و جوانان را در انزوا پیوند می داد به احساسکور مذهب هزار و چهارصد ساله، قدیمی ،کهنه و مظهر جهل و لجن متعفن. که ای عزیز جون مشکل داری برو مسجد و حسینیه برای امام حسین گریه کن و دعا بخوان تا مشکلاتت حل شود. مبادا سراغ علم را بگیری، مبادا سراغ عقل را بگیری، عقل آدم را بی دین و کافر می کند. مگر نمی بینی که این رژیم کافر عقلگرا و علم گرای شاهنشاهی غرب زده چه بر سر شما آورده و می آورد.دور و بر علم و عقل را خط بکشید. به دین و ایمان روی آورید تا دنیا و آخرت شما را خدا درست کند. روز قیامت حقتان را از این ظالمان می گیرید. در دوره آخر  رژیم شاه برای این نوجوانان و جوانان منجلابی بوجود آوردند و آن را با تبلیغات ضد عقل، ضد علم و ضد رژیم و ضد غرب و تبلیغات به نفع مذهب گره زدند به منجلاب مذهبی که ای عزیز جون  از آنجایی که شما به این رژیم غرب زده پشت کردید خداوند به شما رو کرد و منجی عالم امام خمینی را برای شما فرستاد. به امام بر حق خود لبیک بگویید. جوانان ذهنگرای گرفتار احساسکور بی عقل که درمانده بودند و دنبال یک معجزه گر می کشتند تا بیاید و آنها را از این وضع فلاکت بار و این رژیم منفور  نجات دهد خمینی را در ذهن و روح خود و ماه درونی خود الهام بخش دیدند و خودشان که در انزوا به افراطگرایی روی آورده بودند از خمینی افراطی و مذهب افراطی او خوششان آمد و به او و مذهب افراطی ضد علم و ضد عقل او لبیک گفتند و از روی ضعف، بی عقلی و توهمزایی ، از تضاد روحی، ذهنی، عقلی و احساسی خودشان منجلابی درست کنند و آن را گره و پیوند زدند به منجلاب مذهب.
 
آخوندها که خود مظهر تضاد و ضد عقل و ضد علم بودند مثل کرم در این لجن متعفن مذهبی متضاد دوباره جان تازه  و در این منجلاب مذهبی متضاد رشد متضاد خود را تقویت و بر گرده شما عزیزانم سوار شدند. فرزندانم تضاد مذهبی که در  زمان شاه در مقابل علم و پیشرفت در حال افول بود به برکت بدخواهان و دشمنان داخلی و خارجی مردم ایران از نو رشد متضاد خود بر علیه عقل و علم را تقویت کرد، نتیجه اش انقلاب ۵۷ و برگشت به قرون وسطی مذهبی نه فقط هزار و چهارصد ساله، بلکه چند هزار ساله، پس بنابراین شما فرزندان دلبند ایرانیم باید بدانید که در هر زمان و در هر شرایط هر  کنش و واکنش و هر رخداد و هر واقعیت اجتماعی و محیط زیستی رهبری های منحصر به فرد خود را می طلبد، یعنی به غیر از رهبری من مادرتان زمین و نیروی جاذبه ام که رشدیابنده و هم رهبری کننده  خودمان و هم رشد دهنده و رهبری کننده شما هستیم ، بخش دیگر از‌  رهبری را ما به عهده خود شما موجودات زنده، بخصوص شما انسانها گذاشته ایم تا رهبری شوندگی و رهبری کنندگی خودتان را با اوضاع و احوال محیط اجتماعی و محیط زیست در هر زمان درست هماهنگ کنید. اگر از این رهبری شوندگی و رهبری کنندگی درست استفاده نکردید که متاسفانه چند قرن پیش و بخصوص در زمان شاه نکردید از توی آن تضاد، دشمنی، رکود، عقب گرد، بی عاطفگی، بی عقلی، ضدیت با علم، ضدیت با خود و دیگران، بی هویتی، کمبودهای زیاد و دیکتاتوری بوجود می آید و از تمام اینها مذهب کور افراطی و ناسیونالیست کور افراطی و یا کمونیسم کور افراطی بیرون می آید. به عبارت دیگر عزیزان دلبندم هر چند همه یادگیری ها از کنش و واکنشها و رخدادها و واقعیات مختلف اجتماعی و محیط زیست به مرور زمان طی میلیونها سال در ژن شما نهادینه شده است. اما عزیزانم این یادگیری های ژنی به تنهایی کافی برای زندگی کردن در هر زمان نیستند.  فرزندان دلبندم در هر زمان با رشد و تکامل من مادرتان و نیروی جاذبه ام تا حدودی وضعیت من کره زمین و نیروی جاذبه ام نسبت به قبل تغییر می کند و ما در هر زمان نسبت به قبل خودمان متکامل تر و رشدیابنده تر و به روز تر می شویم و قانون فیزیک بر روی ما تا حدودی تعریف جدید تر خود را پیدا می کند.
 
شما فرزندان من هم که تابع من و نیروی جاذبه ام هستید همین سرنوشت را دارید. نطفه شما که در شکم مادر ریخته می شود از ابتدای رشد نطفه خود در شکم مادر تغییرات ژنتیکی چند میلیون ساله را با خودتان همراه دارید. من زمین و نیروی جاذبه ام روی ژن شما و تغییرات ژنی شما و تغییرات جنینی در شکم مادر شما تاثیرات رشدیابنده می گذاریم تا نوزاد کامل و سالم از شکم مادر بیرون بیاید، مثلا از آدم آدم به دنیا بیاید و نه چیز دیگری. اما بعد از تولد در هر سنی که باشید باید یاد بگیرید که آنچه در ژن شما در این چند صد میلیون سال نهفته شده و آنچه در جنین در شکم مادر به شما به ارث رسیده تا مرحله تولد کافی است. بعد از تولد خودتان لازم است که همزمان با تغییرات مادرتان زمین و تحت تاثیر مادرتان زمین شما هم تغییر و رشد بکنید، یعنی لازم است که رهبری شوندگی و رهبری کنندگی خودتان را که از ژن شما تاثیر گرفته را تکمیل تر کنید. 
 
باید عقل و احساس خودتان را در ارتباط و هماهنگ با اجتماع و محیط زیست درست بکار برده و این محیطها را درست رشد بدهید تا عقل و احساس شما هم در ارتباط با آنها درست رشد بکنند، در نتیجه از دل یک چنین بده و بستانی کنشها و واکنشها، رخدادها و واقعیات فردی و جمعی و محیط اجتماعی و محیط طبیعی(محیط زیست) شکل می گیرند که هر کدام تنیدگی و پیچیدگی خاص خودشان را دارند. شناختها و تجارب ناشی از یادگیری تمام این کنشها، واکنشها، تمام این رخدادها و واقعیات اجتماعی و محیط زیست را علم می گویند و مسلط شدن به آنها و عمل کردن درست به آنها ضروری و از واجبات است. چه این علوم را درست بکار گیرید و یا آنها را درست بکار نبندید و آنها را متضاد رشد دهید، در هر صورت در ژن شما درست یا غلط ثبت و ضبط می شوند. همچنین این علوم خوب و مفید و یا علوم متضاد و مضر تا زمانی که شما زنده هستید به عنوان شناختها و تجارب درست یا غلط در مخیله شما فرزندانم باقی می مانند و نقش درست و یا مخرب خود را در ذهن، روح، عقل، احساس و جسم شما و همچنین در زندگی فردی و  در اجتماع و در محیط زیست بازی می کنند. عزیزانم پس چه بهتر که از علوم در به کاری با اجتماع و محیط زیست درست استفاده کنید تا آنها و شما متضاد و مخرب رشد نکنید، یعنی سعی کنید بدانید که کجاها در برخورد با واقعیات و رخدادها و موضوعات اجتماعی و محیط زیست لازم است از عقل استفاده و کجاها لازم است از احساس و کجاها لازم است در اندازه های مختلف از هر دو استفاده کنید. سعی کنید در رابطه با هم و در رابطه با محیط اجتماعی و محیط زیست مدام این شناختها و تجارب عقلی و احساسی را بین خودتان رد و بدل بکنید و اجازه بدهید که دیگران ، بخصوص بچه ها، نوجوانان و جوانان هم از این شناختها و تجارب عقلی و احساسی استفاده درست و بجا و به موقع بکنند، چون جامعه و محیط زیست در ارتباط با هم رشدیابنده هستند. شما فرزندانم زمانی می توانید  رشدیابنده و سالم باشید و متضاد رشد نکنید که افراد در رابطه با هم آگاهانه، دوستانه همراه با روحیه تفاهم پذیری و روحیه انتقاد پذیری با هم برخوردکنند تا در رابطه با هم از هم خیلی چیزهای درست یاد گرفته و بتوانند به هم به موقع و به جا کمک و از شناختها و تجارب همدیگر استفاده کنند. 
 
قانون فیزیک را دور نزنید!
 
بطور خلاصه اولا فراموش نکنید که ما همگی تابع قانون فیزیک هستیم که بر جهان و منظومه شمسی و بر من مادرتان زمین و شما حاکم و حکم می راند . دوم شما فرزندانم از چهارچوب قانون فیزیکی منظومه شمسی که زمین مادرتان و شما فرزندانم را رهبری می کند خارج نشوید تا در چهارچوب رهبری زمین مادرتان و نیروی جاذبه اش و قانون فیزیک حساب شده باقی بمانید. سوم اگر رهبری عقلی و احساسی شما بی جا و ناروا در جامعه و محیط زیست بکار رفتند این یعنی شما از چهارچوب رهبری زمین و نیروی جاذبه اش و قانون فیزیک فرا تر رفته اید. این یعنی پشت کردن به قانون فیزیک ، این یعنی سوء استفاده کردن و دخالت بی جا در اجتماع، در محیط زیست و در طبیعت کره زمین. این یعنی خراب کردن ذهن، روح، عقل، احساس و جسم خودتان تا مرز  تضاد و دشمنی با هم. این یعنی جنون و بیماری های جسمی و روحی و ذهنی و نهایتا کشت و کشتار و جنگ و تجزیه کشور و خراب کردن محیط زیست . این یعنی پشت کردن شما به مادرتان زمین و مادرتان زمین را مجبور می کنید که به شما پشت کند و نهایتا مادرتان فرد و افراد خاطی را نابود بکند، پس تا دیر نشده صف خود را از همه نظر از صف جمهوری اسلامی جدا کنید تا به سرنوشت جمهوری اسلامی خطاکار گرفتار نشوید و با همدیگر صف مردمی را تقویت کنید که در نبرد ناجوانمردانه  جمهوری اسلامی با شما مردم من مادرتان نیز در کنار شما فرزندان ایرانیم باشم . شما فرزندان ایرانیم فرهنگ غنی بر جای گذاشتید من مادرتان حیفم می آید شما را در جنگ با جمهوری اسلامی و اربابان مفتخورش تنها بگذارم و ما با هم جمهوری اسلامی را شکست می دهیم. همانطورکه من مادرتان به هیتلر و کمونیسم کور پشت کردم و آنها را نابود کردم. سرنوشت جمهوری اسلامی هم به فرمان من مادرتان نابودی است. از صف جمهوری اسلامی کنده شوید و به صفوف مردمی بپیوندید. 
 
قانون فیزیک منظومه شمسی و این هستی و رشد و تکامل و این رهبری مادرتان کره زمین و نیروی جاذبه اش چگونه شکل گرفته اند؟ خود بحث مفصل فیزیکی دارند و در این بحث وارد آن نمی شوم.
این مقاله قسمتی از کتابی می باشد که بنده در آلمان منتشر کرده ام و حقوقش محفوظ است.
موفق باشید! پاینده ایران عزیز ما!
 
اکبر دهقانی ناژوانی